بعد دیگری از دستورکار رهبران جدید چین، مقابله با فساد است. بر مبنای آمارهای سازمان بینالمللی شفافیت، چین به لحاظ رتبه جهانی شفافیت، در رتبه هشتاد جهانی قرار دارد که برای دومین اقتصاد جهان، رتبه بسیار پائینی محسوب میشود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از ابرار معاصر تهران، سال 2012 را میتوان سالی مهم و سرنوشتساز در آینده اقتصاد جهانی و آینده مردم چین دانست؛ بدان لحاظ که در این سال، پس از یک دهه، کادر رهبری دومین اقتصاد جهان و مهمترین قدرت در حال ظهور دچار تغییرات اساسی شد و نسل پنجم رهبران چین قدرت را در کشوری که موتور رشد اقتصاد جهانی محسوب میشود، بهدست گرفتند.
این نسل از رهبران، تا یک دهه آینده یعنی تا سال 2022، قدرت را در چین در دست خواهند داشت؛ دورهای که بسیاری از چینشناسان، آن را حساسترین مقطع تاریخی ظهور این قدرت در اقتصاد و سیاست بینالملل میدانند. از همینرو، گمانهزنی در مورد دستورکاری که رهبران چین احتمالاً پیش خواهند برد، برای فهم بخشی از مسائل بینالمللی، حائز اهمیت است. بهطور کلی، دستورکار احتمالی رهبران جدید چین را میتوان در سه سطح بررسی کرد: داخلی، منطقهای و جهانی.
1ـ سطح داخلی
در این سطح، احتمالاً دو موضوع به مهمترین موضوعات در دستورکار رهبران جدید چین تبدیل خواهد شد: نخست، مدیریت تغییر در اقتصاد چین و تبدیل اقتصاد چین از اقتصادی مبتنی بر سرمایهگذاری و صادرات، به اقتصادی مبتنی بر خدمات و مصرف داخلی.
رهبران چین معتقدند که اتکای اقتصاد به صادرات، این کشور را واجد آسیبپذیری استراتژیک کرده است زیرا با وقوع هر نوسانی در اقتصاد جهانی، اقتصاد این کشور بهشدت ضربهپذیر میشود. از همینرو، یکی از ابعاد دستورکار اقتصادی این رهبران، متکی کردن اقتصاد چین به مصرف داخلی است تا وابستگی این کشور به بازارهای صادراتی، در حد متناسب و قابل مدیریتی کاهش یابد.
چالش دومی که رهبران نسل جدید در سطح داخلی با آن مواجهند و در سخنان افتتاحیه کنگره هجدهم هوجین تائو، رئیسجمهور سابق چین، صراحتاً بدان اشاره شد، فساد گسترش یابنده در این کشور است. البته در روند توسعه کشورها، عموماً فساد بروز میکند اما در چین، بهدلیل اینکه با مشروعیت حزب کمونیست گره خورده است، موضوع بسیار حساسی بهشمار میآید. در چند نظرسنجی که پیش از برگزاری کنگره هجدهم از مردم چین صورت گرفت، اکثریت پرسششوندگان، فراگیر شدن فساد را مهمترین معضل کشور بیان کردند. از همینرو، هوجین تائو، رئیسجمهور سابق چین، در سخنان افتتاحیه کنگره هجدهم، فساد را چالشی دانست که میتواند حزب کمونیست را از بین ببرد.
بنابراین بعد دیگری از دستورکار رهبران جدید چین، مقابله با فساد است. بر مبنای آمارهای سازمان بینالمللی شفافیت، چین به لحاظ رتبه جهانی شفافیت، در رتبه هشتاد جهانی قرار دارد که برای دومین اقتصاد جهان، رتبه بسیار پائینی محسوب میشود. گسترش فساد میتواند به نارضایتی بیش از پیش جامعه چین منجر شود؛ نارضایتی که در شکل شورش و اعتراض، ثبات نظام سیاسی را تهدید کند.
2ـ سطح منطقهای
در حوزه منطقهای، مهمترین موضوعی که پیشروی رهبران چین قرار دارد، تغییر در استراتژی ایالاتمتحده و تمرکز آن بر آسیاست. تمرکز ایالاتمتحده بر آسیا، محیط امنیتی چین را بهشدت تغییر داده است؛ بدان معنا که برخلاف گذشته که ایالاتمتحده بر خاورمیانه تمرکز داشت و چین از نوعی گشایش استراتژیک بهره میبرد و با آرامش برنامههای اقتصادی خود را به پیش میبرد، اکنون این گشایش استراتژیک به پایان رسیده است و این کشور با محیط امنیتی جدید و پیچیدهای مواجه شده است که مدیریت آن بسیار دشوارتر از گذشته است و رهبران جدید در قیاس با رهبران نسل چهارم، برای مدیریت آن با دشواریهای بیشتری روبرو خواهند بود.
بخش دیگری از دستورکار چین در دوره رهبران جدید که در سطح منطقهای اهمیت دارد، تبدیل شدن این کشور به قدرت دریایی است که در اولین سخنرانی شی جین پینگ، رهبر جدید چین، پس از به قدرت رسیدن بر آن تأکید شد. تبدیل شدن چین از یک قدرت بری به یک قدرت بحری در سطح منطقهای و جهانی، طبیعتاً میتواند زمینههای اصطکاک و تنش جدیدی را میان این کشور از یکسو و قدرتهای قدیمی مانند ایالات متحده و ژاپن از سوی دیگر ایجاد کند. مدیریت این روند یکی از دستورکارهای مهم رهبران جدید چین خواهد بود.
3ـ سطح جهانی
نهایتاً در سطح جهانی، مهمترین دستورکاری که رهبران جدید چین احتمالاًٌ در پیش خواهند گرفت، مدیریت و حراست از منافع ماوراءبحار چین است. هنگامیکه رهبران نسل چهارم در سال 2004 قدرت را بهدست گرفتند، چین ششمین اقتصاد جهان بود و در ورای مرزهای خود، منافع چندانی نداشت اما اکنون چین منافع ماوراءبحار بسیار گستردهای دارد که مدیریت آنها، مستلزم در پیش گرفتن سیاست خارجی بهشدت پیچیدهتر و متفاوتتری نسبت به گذشته است.
طبیعتاً این منافع در برخی مناطق با منافع سایر قدرتها در تعارض قرار میگیرد و بحرانهای بینالمللی میتواند بر آن تأثیرات گستردهای برجای بگذارد. از اینرو، مدیریت منافع ماوراءبحار چین و حراست از این منافع، یکی از موضوعات استراتژیک در دستورکار رهبران جدید چین به شمار میآید.
بنابراین در جمعبندی میتوان گفت که رهبران نسل جدید چین، کشوری را در دست گرفتهاند که از یکسو در اوج قدرت و شکوفایی قرار دارد و در اندک زمانی به دومین اقتصاد جهان تبدیل شده است و از دیگر سو، اینان کشوری را در دست میگیرند که با چالشهای گسترده و جهانی مواجه است؛ چالشهایی که تاکنون رهبران این کشور با آن مواجه نبودهاند.
دکتر محسن شریعتینیا، کارشناس مسائل آسیا