به گزارش بولتن نیوز به نقل از فرهنگ نیوز؛ سینمای کشورمان،با توجه به پیشرفت های خود، کانون حوادث و رخدادهای گوناکونی بوده و هست. این که بروز یک تفکر و اندیشه، درراهبرد یک ایدئولوژی و تعیین خط مشی جامعه موثر است شکی نیست. اما قصد فیلم سازان به مراتب مهم تر می باشد. همانطور که سید شهیدان اهل قلم اشاره می کند و می گوید:
"ایران اگرچه از نظر تکنیک فیلم سازی، رشد شگفت آوری داشته، اما گرفتار «بحران هویت» شده است."
از یک سو سینمای هالیوود که تمام توان خود را با توجه به اهداف مشخص خود برای خراب کردن چهره ایران و اسلام به کار بسته و از سوی دیگر، همسو شدن جریانات نقاد، باعث شده همواره سینمای ما چهره ای مخرب برای مخاطبان داشته باشد.
فیلمهای خوبی در به تصویر کشاندن فرهنگ و تمدن اصیل خانواده های کشورمان ساخته است که از ذکر آن پرهیز می کنیم. اما با یک نگاه گذرا در می یابیم در مقایسه با بافت سنتی جامعه بسیار کم تعداد بوده است. بهتر نیست در مقابله با چنین هجمه های فرهنگی، در کنار نقد این آثار، فرهنگ فیلم سازی جامعه را به سمتی سوق دهیم که ریشه محبت و وحدت خانوادگی موجود در جوامع را نمایش دهد و ارزشهای فرهنگی آن را بارور سازد.
با توجه به بروز انقلاب مدرنیته در جهان، نتیجه پیشرفت مادی، از بین رفتن عاطفه و نمایان ساختن زندگی خصوصی افراد است. البته ساخت و نمایش این گونه فیلم ها باید نهیبی به مسئولان برای پیدا کردن نقاط ضعف مسائل اجتماعی باشد و منجر به برقراری ارتباط بهتر و دلسوزانه تری با سطوح اقشار جامعه گردد.
در گذشته نمایش سوژه ها و لایه های نهان اجتماعی، کاری نو پر طرفداری بود. ولی امروزه لایه های رویی شهرمان گواه مطالب پیچیده ای است که همت بیشتر مسئولان فرهنگی جامعه را می طلبد.
ترویج مصرف مشروبات الکلی، شکستن قبح تعهدات زندگی زناشویی، ترویج فرهنگ پوچ و بی هویت غربی و در نهایت سست کردن بنیاد خانواده ها از جمله مصادیقی هستند که درفیلم آخر فریدون جیرانی به نمایش در آمده است. البته ناگفته نماند نقاط مثبت زیادی نیز در این فیلم به چشم می خورد. به گفته کارگردان، ساخت این فیلم با نیت خیرخواهانه ای بوده است. سبک فیلم های این کارگردان بیشتر نمایش معضلات اجتماعی است و نقاط منفی اجتماعی را در پاد زهرآنها جستجو می کند.
معضل اصلی، کارکردگرایانه نبودن عناصر سینمایی است. یعنی نمایش معضلات جامعه بدون برنامه ریزی برای حل آن، خود منجر به باز شدن زخم های جدیدی خواهد شد. علی معلم تهیه کننده سینما نیز در این مورد نظر جالبی دارد: "هنر و دین قرار است که زندگی بهتری برای ما بسازد و هنر باید شرایط زیست ما را بهتر کند و اخلاق ما را بهتر کند. به همین دلیل من هرگز بحث هنر درجهت هنر و دین برای دین را قبول ندارم و اگر اثر هنری مخاطب را به سمت انسان بودن نبرد باید در آن شک کرد"
متاسفانه سینمای امروز ما از عنصر کارکردگرا بودن خالی است. درحالی که سینمای ما باید به سمت حل مسائل و بیان مشکلات جامعه برود تا ایجاد زخم های جدید.
در این که مقابله با فرهنگ غربی پادزهرمی خواهد حرفی نیست. استفاده از قللک های جنسی دستمایه ای برای کارگردانان سینمای کشورمان برای نزدیک شدن به فرهنگ ساخت فیلم غربی از دیگر نکات قابل تامل می باشد.
فاصله طبقات اجتماعی ما متاسفانه به دلایل عدیدهای دستخوش تغییر شده است و طبقه متوسط و ما اکنون به دلیل اینکه همان دیوار فرهنگی برداشته شده متاثر از طبقه مرفه شده است و این خود منجر به بروز فرهنگ های متفاوتی در مناطق مختلف پایتخت و جامعه خواهد شد.
به اتفاقات رخ داده و نقدهای صورت گرفته دامن نمی زنیم. این که جیرانی فیلم ساز خوبی است یا خیر به عهده ی منتقدان و فیلم سازان. اما آنچه در این مقال حائز اهمیت است سبک انتقاد است که یک نقد منصفانه و آگاهانه می تواند تأثیر شایانی در پیشرفت چرخه فیلم سازی و در نهایت فرهنگ جامعه داشته باشد و در مقابل عدم توجه به این موضوع، جز تشویش اذهان و ترویج همان آثار، خاصیت دیگری نخواهد داشت. از طرفی دیگر فیلم سازان و متولیان فرهنگی نباید ابزارهایی را که امانتهای مردم است به صحنه زور آزمایی سیاسی تبدیل نمایند. چرا که هر اثر تخریبی می تواند نتایج جبران ناپذیری را در پی داشته باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com