تا
چند وقت پيش بزرگترين مشكل ورزش ايران موضوع «تعليق» بود، موضوعي كه هر
چند از سوي مقامات ورزش كشورمان ساده تلقي ميشود اما تعليق چند رشته پاسخي
بود براي بيتوجهي مسئولان. با اين وجود مشكلات ورزش ايران روز به روز
بيشتر ميشود. تا پيش از اين تنها حواسمان به تعليق بود ولي در حال حاضر
بيپولي و نرسيدن بودجه به تيمهاي مختلف در حال پيشي گرفتن از موضوع تعليق
است. تا آنجا اگر هر چه سريعتر فكري به حال اين قضيه نشود مراحل
آمادهسازي مليپوشان و حضورشان در تورنمنتهاي مختلف به خطر ميافتد و
ديگر نميتوان انتظار مدالآوري از آنان داشت. البته هرج و مرج مديريتي در
برخي فدراسيونها و سرايت بياخلاقيهاي فوتبال به ساير رشتهها را نبايد
از ياد برد.
كشتي، ورزش اول ايران با بحران مالي دست و پنجه نرم
ميكند، محمد بنا كه سهم بسزايي در پيشرفت كشتي فرنگي دارد ترجيح داده
تمرينات را تعطيل كند تا بلكه كسي فكري به حال دستمزدها و پاداشهاي پرداخت
نشده كادر فني و فرنگيكاران كند. البته دغدغههاي اين روزهاي كشتي تنها
به اين مسئله حل نميشود و ديروز خبري مبني بر اينكه «ميزباني تهران در
جامجهاني ۲۰۱۳ كشتي فرنگي و آزاد در هالهاي از ابهام قرار دارد» روي
خروجي خبرگزاريها رفت. بدتر از آن اينكه بدهيهاي ميلياردي موجب شده تا
خطيب سرپرست فدراسيون، به فكر واگذاري ميزباني اين مسابقات بيفتد. شنيده
ميشود مازندرانيها حاضرند براي گرفتن امتياز ميزباني بار سنگين مالي
جامجهاني را به گردن بگيرند. با توجه به دغدغههاي مالي بديهي است كه
فدراسيون كشتي در وهله اول به فكر حل اين دغدغهها باشد و در حال حاضر براي
خطيب و همكارانش برگزاري جامجهاني در تهران، مازندران يا هر جاي ديگر
ايران تفاوتي ندارد!
با تصميم ضربتي محمد بنا در روزهاي اخير بيشتر
توجهات به كشتي معطوف شده اما نبايد فراموش كنيم كه ساير رشتهها نيز حال و
روز بهتري ندارند. چندي پيش جام جهاني تكواندو برگزار شد و عنوان نايب
قهرماني مردان به ايران رسيد. منتها خبري از تكواندوكاران دختر بااستعداد
كشورمان نبود. در اين ميان فدراسيون با اعلام اينكه اعزام بانوان به آروبا
لزومي ندارد مقداري از هزينه اين سفر پرخرج را كم كرد. هرچند پولادگر هرگز
به اين نكته اشاره نكرد اما پرواضح است كه صرفهجويي يكي از دلايل اصلي
عدم اعزام دختران به جامجهاني بود.
زماني كه تيم ملي كاراته دست
پر از مسابقات جهاني بازگشت انتظار ميرفت مثل هميشه نشستي خبري براي تشريح
عملكرد كاراتهكاران در پاريس برگزار شود اما اين موضوع نيز به دليل
بيپولي منتفي شد. فدراسيون وشوو از ديگر فدراسيونهاي رزمي است كه به شدت
با بيپولي دست و پنجه نرم ميكند. از اين فدراسيون خبر رسيده كه چند نفر
از كارمندان به دليل مشكل ذكر شده از كار بيكار شدهاند.
بد نيست
اشارهاي هم به فدراسيون قايقراني كنيم، فدراسيوني كه مهر تعليق بر
پيشانياش خورده. اسبقيان كه همچنان فدراسيون جهاني او را به رسميت
نميشناسد از فرط بيپولي نميداند چه كار كند و چگونه از پس خرجهاي اين
فدراسيون برآيد: «با اين شرايط اذيت ميشويم. برنامههايي كه مصوب ميشود
به دليل مشكلات مالي باقي ميماند و ما مجبور هستيم اولويتبندي كنيم.
اميدوارم كمكهاي ويژهاي به كميته ملي المپيك و وزارت ورزش شود تا آنها هم
بودجه فدراسيونها را واريز كنند.»
از حرفهاي اسبقيان اينگونه
استنباط ميشود كه اهالي ورزش منتظر معجزه هستند، معجزهاي كه در اين شرايط
ميتواند جاني دوباره به ورزش دهد. متأسفانه اوضاع به قدري بحراني است كه
كار از دست وزارت ورزش هم دررفته و ديگر عباسي و دوستان نيز نميتواند به
داد فدراسيونها برسند. قطعاً اگر هر چه زودتر راهي براي برونرفت از بحران
پيدا نشود تبعات كمبود بودجه زودتر از آنچه كه فكرش را ميكنيم تأثيرش را
نشان ميدهد. با وجود اين همه مشكل نامههاي پياپي تهديدآميز را نبايد
فراموش كنيم. IOC تا به هدفش نرسد و قوانينش به درستي اجرا نشود دست از سر
ما برنميدارد. تاكنون تعليق چند فدراسيون قطعي شده و چند فدراسيون ديگر
نيز در ليست انتظار به سر ميبرند. اين درست كه حل مشكلات اقتصادي ورزش به
اين راحتيها نيست و حمايت همه جانبه مسئولان را ميطلبد اما اي كاش در اين
اوضاع قمر در عقرب حداقل اساسنامه اصلاح شده را ارسال كنيم تا بلكه سايه
سنگين تعليق از سرمان برود و يكي از مشكلاتمان حل شود. در آن صورت حداقل
يكي از دغدغهها كمتر و تحمل بيپولي آسانتر ميشود.
با اين همه
دستاندركاران ارشد ورزش آنقدر كه بايد و شايد نگران مشكلات اشاره شده
نيستند، شايد ترجيح ميدهند روي مسائلي كه برايشان سودمند است تمركز كنند.
با وجود آنكه فدراسيونهاي مختلف بارها و بارها از وزارت ورزش و كميته
المپيك تقاضاي كمك كردهاند اما تاكنون حركت مثبتي در جهت برطرف كردن اين
مسئله انجام نشده. همه از بيپولي مينالند و شاكياند و البته منتظر
معجزه.