کد خبر: ۱۱۴۹۱۷
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار:
کالبدشکافی یک پدیده مذموم (1)

روحيه‌ي «تملق» چگونه در ایران شکل گرفت؟

یکی از معایب اخلاقی و رفتاری ما که به طور ملموسی در جامعه نمود عینی دارد روحیه‌ی «تملق» و «چاپلوسی» است. اما چرا و چگونه چنين موضوعي در ايران به وجود آمده است؟ چه عوامل و دلايلي را مي‌توان در شكل‌گيري روحيه‌ي تملق در كشور بيان كرد؟...
گروه فرهنگي ـ محمد پورغلامي: در این‌که «مردم ایران» دارای «محاسن» اخلاقی و رفتاریِ منحصر به فردی هستند شکی نیست. همبستگی اجتماعی، میهن‌پرستی، گرایش به یکتاپرستی و آموزه‌های وحیانی، مشارکت اجتماعی- سياسي، روحیه‌ی ایثار، سياسي بودن، روحیه‌ی ظلم‌ستیزی، کمال‌جویی و... برخی از این خصوصیات‌ند که در سایر اقوام و ملت‌ها کمتر دیده می‌شود. از آن طرف، مردم عزیز ما دارای «معایبی» هستند که نباید از آن‌ها هم غافل شد. چه آن‌که توجه صرف به «محاسن» و غفلت از «معایب»، موجب ترسیم وضعیتی غیر واقع‌بینانه از «وضع موجود» خواهد شد که خود، عاملی است در عدم دستیابی به «وضع مطلوب».

به گزارش بولتن نیوز، یکی از معایب اخلاقی و رفتاری ما که به طور ملموسی در جامعه نمود عینی دارد روحیه‌ی «تملق» و «چاپلوسی» است. روحیه‌ای که برای نشان دادن وضعیت اسفناک آن در جامعه، در سریال طنز «پاورچین» از واژه‌ی «پاچه خواری» استفاده شد و دست بر قضا خیلی زود هم در جامعه متداول شد. گويا براي مردم نيز اين مسأله جا افتاده بود.

اما چرا و چگونه چنين موضوعي در ايران به وجود آمده است؟ چه عوامل و دلايلي را مي‌توان در شكل‌گيري روحيه‌ي تملق در كشور بيان كرد؟

به نظر مي‌رسد با مراجعه‌ي به تاريخ، مي‌توان دريافت كه روحیه‌ی تملق موضوعی نیست که تنها مخصوص دوران حاضر باشد. يقينا تملق، «ریشه‌های تاریخی» دارد که باید به آن توجه کرد. بخشی از اين روحيه، مربوط به دوران طولانی استیلای حکومت پادشاهی و استبدادي در ایران است که برای هزاران سال وجود داشت. در دربار پادشاهان معمولا رسم بر آن بود که هر کسی متملق‌تر و چاپلوس‌تر بود، از ارج و قرب بیشتری نزد شاه برخوردار می‌شد. از سویی دیگر در حکومت‌های مطلقه، از آن‌جا که مردم اجازه‌ و يا بهتر بگوييم جرأت اظهارنظرهای صریح را نداشتند، چاره‌ای نبود تا ابتدا در وصف شاه، زبان به تملق گشوده و آن‌گاه با هزاران لطایف الحیلی، خواسته‌ها و نیازهای خود را طلب کنند تا مبادا خداي نكرده، به تریج قبای «قبله‌ی عالم» بر بخورد.

اما بخشی دیگر از چگونگی ایجاد روحیه‌ي تملق در ایران، شاید به نفوذ «ادبیات» و به‌خصوص عالم «شعر» در این کشور بر گردد. مي‌دانيم كه از دیرباز در این مُلک، آن چیزی که مورد استقبال قرار می‌گرفته، ادبیات و شعر بوده است. ادبيات و شعر جزوي از زندگي ايرانيان در طول تاريخ بوده است. به همين علت «شاعران» همواره از جایگاه خاصی در صحنه‌ی سیاسی- اجتماعی ایران برخوردار بوده‌اند. شاعران ایرانی از سویی در تماس با دربار پادشاهان بوده و از طرفی دیگر با توده‌های جامعه در ارتباط بوده‌اند. از همین رو است که ضریب نفوذ شعر و حکایات ادبی و ضرب‌المثل‌ها در ایران، بیش از سایر اقوام و ملت‌ها است. به‌طوری که حتی عوام‌ترین و كم‌سوادترین مردم ایران نیز، خورجینی مملو از ابیات شعری و ضرب المثل‌ها را در حافظه دارند.

اما «شعر» با همه‌ي خصوصیات خوب و محاسن‌ش از آن‌جا که مبتنی بر «خیال» و «واژه‌سازی» است، لاجرم توصیفاتی در آن به کار می‌رود که در بسیاری از موارد با «عقل» در تضاد و تناقض است. بسیار دیده شده که شاعری برای وصف «معشوق» خود و یا برای آن‌که مکنونات قلبی و حس درونی خود نسبت به پدیده‌ای را بیان کند، از کلمات اغراق‌آمیز و غیر واقع بینانه‌ای استفاده مي‌کرد. و اصلا چنین موضوعی نه تنها ضعف یک شاعر نيز محسوب نمی‌شد که جزو محاسن او نیز به شمار می‌آمد.

البته اگر اين مسأله فقط محدود در حوزه‌ي ادبيات و شعر مي‌شد شايد خيلي اهميت نداشت اما دامنه‌ی آن، تنها در حوزه‌ی ادبيات باقی نماند و به حوزه‌ی اجتماع و سیاست نیز کشیده شد. شعرهای زیادی حتی توسط شاعران برجسته‌ي ايران، با همین کلمات اغراق‌آمیز در وصف پادشاهان و سیاستمداران نيز سروده شده که خود شاید یکی از دلایل ایجاد و بسط روحیه‌ی تملق در جامعه‌ی ایرانی بوده است. از اين رو «جهان‌بيني» ايراني‌ها تا اندازه‌ي زيادي شاعرانه و ادبي و متافيزيكي است.

بر عکسِ «شعر»، «فلسفه» چون بیشترین نزدیکی و قرابت را با «عقل» دارد، به طریق اولی فاصله‌ي بیشتری از روحیه‌ی تملق می‌گیرد. به همین علت است که می‌بینیم در مغرب زمین به دلیل استیلای بیشتر «فلسفه» نسبت به «شعر»، جایگاه «عقل» به مراتب مهم‌تر از جایگاه «وهم» است. در غرب به جاي شاعران، اين فلاسفه هستند كه حرف اول را مي‌زنند. همین موضوع کمک کرده تا روحیه‌ی تملق که در نسبت بیشتر با «وهم» است و در تضاد بیشتر با «عقل»، در آن گوشه‌ی دنیا کمتر محلي از اعراب داشته باشد. بنابراین به هر میزان که جامعه‌ی ایرانی به خردگرایی و عقل‌ورزی نزدیک‌تر شود، یقینا از تملق و چاپلوسي، دور تر خواهد شد.

البته این موضوع بدان معنی نیست که باید از گنجینه‌ی غني ادبیات خود غافل شویم. نه، به هیچ وجه! بدون تردید ادبیات ایرانی و دفتر شعر شعرای ایران زمین، پُر است از حکمت‌ها و نکته‌ها و ظرائف اخلاقی و تجربه‌های بزرگ زندگی. بنابراین نقد ما، نقد بر آن گوشه‌ای از ادبیات است که موجب ایجاد چنین روحیه‌ای شده است.

از این زاویه، «انقلاب اسلامی»، رنسانی در ساحت «شعر» ایجاد کرد. ظهور «شعر انقلاب» و به تبع آن «شعر دفاع مقدس» به همت بزرگوارانی چون مرحوم قیصر امین‌پور، مرحوم سید حسن حسینی، مرحوم سلمان هراتی، مرحوم خلیل عمرانی، علیرضا قزوه، علی معلم، یوسفعلی میرشکاک و... موجب شد تا جایگاه شعر در ایران، از حالت صرفا انتزاعی و خیالی بیرون آمده و در پیوند با حوادث اجتماعی- سیاسی روز جامعه‌ی ایران باشد.

و اما درباره‌ی روحیه‌ی «تملق» در جامعه‌ي كنوني ايران، گفتنی‌هایی است که در مطلب بعدی به آن اشاره خواهد شد انشاءالله.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
3
11
احسنت به بولتن تملق و ریا و دروغ از ظرفیتمون بالا زده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
2
9
آفرین. موضوع خوبی رو انتخاب کردین.
من باید بفهمم بولتن نیوز چه سمتیه؟؟
خیلی سایت جالبیه.
لایک داری.
پاسخ ها
علي بندري
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
غزيزم بولتن نيوز سمت ماست منم تازه پيداش كردم
ناشناس
| United States of America |
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
تو کدوم سمتی هستی علی بندری؟
علي بندري
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
ناشناس من سمتمو رو قطب نما پيدا ميكنم توچه سمتي هستي
مرتضي ام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۴
3
6
چه كسي گفته است روحيه تملق مخصوص ايراني‌ها است؟! متاسفانه تبليغات با ما چنان كرده است كه فكر مي‌كنيم هر بدي داريم، مخصوص ما است و بقيه به ويژه غربي‌ها چنين نيستند. به اين كاريكاتور غربي نگاه كنيد:

http://85ohm.ir/thread3204.html

اگر سايرين با اين موضوع بيگانه هستند، پس دليل رسم اين كاريكاتور چيست؟
پاسخ ها
كوچكترين ايراني
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۴
سلام ، دوست و برادر عزيز آقاي مرتضي ، من با شما كاملا موافق هستم ، اساسا بحث تملق بر ميگردد به كم بودن ايمان آدم و نفهميدن كلمه الحمدالله رب العالمبن و مفهوم لا حول و لا قوه الا بالله علي العظيم ، حالا ما ملت با ايمان تري هستم و يا نئو صهيونيست هاي مسيحي و كشورهاي اروپايي كه اساسا تكليف دينشون معلوم نيست و بعضي در اروپا اصلا در قانون اساسيشون دين رسمي ندارند ، تا زماني كه ما يك اصل اساسي را به نام نصرت الهي ، در كارهاي و در معادلاتمان لحاظ نكنيم خيلي طبيعي بجاي اين مطلب تملق را جايگزين خواهيم كرد چه ابن كار جزيي باشد و چه در سطح ملي ، و اصولا اين موضوع برميگردد به اينكه در رابطه با كارها موضوع في سبيل الله بودنش در نيتها مطرح نبوده و گر نه كسي كه براي خدا كار ميكند و براي خدا زندگي ميكند ميداند كه مديريت عالم دست خود خداست و نماينده تمام اختيارش ، حضرت صاحب امر عليه السلام (عج) و ما فقط مامور به انجام وظيفه ايم ، سالها پيش كه يك نفر گفت كه حالا كه جنگ تمام شده و بايد زندگي را بهتر كنيم و خود به سمت اشرافي گري رفت و به بخش مديران كل و جزء خود چنان پاداشي هايي داد كه براي گرفتنش ديگران را شرطي كرد و ريشه اين موضوع در ادوار اخير بر ميگردد به آن زمان .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۴
آقا مرتضی اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند، این مطلب به چگونگی شکل گیری تملق در ایران پرداخته در عین حال این رذیله اخلاقی رو در جاهای دیگه نفی نکرده .
مرتضي.ام
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۴
درسته جناب ناشناس عزيز. ولي وقتي دايما فقط و فقط عيوب خودمان را بزرگ مي‌كنيم و برعكس، دايما از از كرامات و مزاياي اغيار مي‌گوييم، نتيجه اين مي‌شود كه الان از هر ايراني بپرسي به غلط باورش شده است كه ايراني‌ها هزار و يك ايراد دارند كه مختص آنها است و مابقي دنيا به خصوص غربي‌ها و ژاپني‌ها مثل بچّه‌ي آدم آنها را رعايت و دست از پا خطا نمي‌كنند!

خداوكيلي الان اگر كسي به شما بگويد ژاپني را تعريف كن؟ اولين چيزي كه به ذهنتان مي‌رسد چيست و اگر بگويند ايراني را تعريف كن چه؟

در حالي كه همانطور كه برادر عزيزم كوچكترين ايراني فرمودند، ما به واسطه عقبه‌ي ديني قدرتمندي كه داريم انصافا آن گونه هم كه تصور مي‌كنيم نيستيم و عمده اين تصوراتما تبليغاتي و ناشي از همين حرف‌ها است.
کارمند صادق
|
Germany
|
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۶
2
3
آخ بولتجان گفتی تو اداره ما چاپلوسی چرب زبانی غوغا میکند بها و ارزش هم مال ایناست ارزشها ضدارزش شده
علي
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۱:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۶
1
5
اهل بیت علیه السلام دیگران را از چاپلوسی خود بر حذر می داشتند و از این گونه تملق اظهار نگرانی می کردند و همواره چاپلوسان را ارشاد و تنبیه می کردند.پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در نکوهش چاپلوسی و مدح بی جا می فرمایند:"به صورت چاپلوسان و مدحان خاک بپاشید"

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
"بسیار ستایش کردن از افراد، چاپلوسی است که تکبر را سبب می شود و شخص را از عزت دور می سازد."

بنابراین، از یک سو، ستایش شونده را به فخرفروشی و کبرورزی وا می دارد و از سویی دیگر، عزت نفس را از گوینده می گیرد. این مسئله از عقده حقارت و پایین بودن اعتماد به نفس ناشی می شود. از آن جا که فرد متملق، در خود احساس بی ارزش می کند، برای جلب توجه، به چاپلوسی دیگران پناه می آورد. چنین شخصی به برخی افراد این فرصت را می دهد که از تملق و ستایش دیگران لذت ببرند و در مقابل، آنان را به رنج از عقده حقارت نیز می اندازد. بدین ترتیب، با دامن زدن. به این تملق ها، خود نیز احساس رضایت می کند و در عین حال در خود کم بینی زیان باری به سر می برد.

با کندوکاو درباره پدیده تملق و علل بروز آن در جوامع، درمی یابیم که در آن جوامع، فردیت رشد نکرده و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ می جویند. در جامعه ای که راه های دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهی خاص، و تصاحب جایگاه ها و منصب های اجتماعی تناسبی با شایستگی افراد نداشته باشد، یکی از ابزارهایی که برای رهایی از این تبعیض پدید می آید، تملق است؛ راهی کوتاه و بدون هزینه برای رسیدن به خواسته های که نه شایستگی می خواهد و نه زحمت و کوشش.

چاپلوسی، هنر افرادی است که با به کارگیری روش های عادی و بهنجار جامعه یا محیط کار خود قادر به کسب موفقیت دلخواهشان نیستند و با توسل جستن به راه های گوناگون چاپلوسی، زبان بازی، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت می کوشند خلأ ناشی از ضعف های شخصیتی و تخصصی مورد نیاز خویش در جامعه یا محیط کار خود را جبران کنند. گاهی تملق گویی، نتیجه عادت های رفتاری برگرفته از تربیت خانواده باشد و در مواردی نیز ممکن است افرادی به دلیل نداشتن مهارت در برقراری روابط درست اجتماعی، به این حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسی، ناشی از حقارت شخصیت فرد یا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگی و هوش و تدبیر ایشان است.

یکی از بهترین و مناسب ترین روش های برطرف سازی رفتارهای تملق آمیز، اعتنا نکردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتار چاپلوسان است که در حیطه روان شناسی، «خاموشی» نامیده می شود. بدین ترتیب، این گونه افراد، روش به ظاهر کارآمد خود را غیر مؤثر و تحقیرآمیز می یابند و به اجبار، با تجدیدنظر در شخصیت خود، سعی خواهند کرد رفتارهای مناسبی را جای گزین رفتار پیشین خود کنند. در مقابل، توجه و نیز پاسخ دهی مثبت به رفتارهای مناسب و اصلاح شده این گونه افراد، روش مکمل برای تکنیک خاموشی است و این تکنیک، در اصطلاح روان شناسان «تقویت مثبت» نام دارد. بدون تردید، رشد و ترویج فرهنگ چاپلوسی و چاپلوس پروری در هر سازمان، سبب آلودگی فرهنگی و اخلاقی محیط کاری می شود و به مرور، افراد غیر کارآمد سرپرستی امور را به دست می گیرند که کاهش ارتباط افراد سالم و کاردان و نیز پایین آمدم بهره وری در نتیجه فرو پاشی سازمان را منجر خواهد شد.

به اميد اينكه آحاد جامعه بتوانند با رذيله اخلاقي تملق و چاپلوسي مبارزه مداوم نموده و اين پديده مذموم را از بيخ و بن ريشه كن نمايند.
مجتبی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
0
0
چیزجدیدی را مطرح نکردید درست است که تملق وچاپلوسی درفرهنگ ایرانیان
است ولی همه مشکل را می دانندشمابایدراه حل عملی ارایه کنید عقلگرایی یکی ازشیوه های مبارزه باآن است که شیوه وچارچوب وحدودعقلگرایی را مطرح نکردید
عبادی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۸
0
0
فکرشو بکنید مدیری که فوق نجومی بگیر با ماهی صد پنجاه میلیون تومان و صاحب املاک زیادی در ماهشهر .کارگری و کارمندی با اندک حقوق و اجاره نشین از ترس اینکه این مدیر شاید برگردد به شرکت هنوز از این مدیر افسانه و مرد انقلابی و جهادی ساختن این روحیه اکیدا.. فقط در ایران هست و ضعف قوانیین باعث شده این روحیه در کشورهای که از ناحیه قانون گذاری مشکل دارند .بوجود بیاد
صادق
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۴ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۲
0
0
تملق خیلی رایج هس
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین