با دقت به درگذشت 2 ولیعهد سابق سعودی در مدت زمان اندک، رژیم سعودی به میزی میماند که با درگذشت سلطان و نایف از فرزندان عبدالعزیز 2 پایه آن شکسته و اکنون تنها روی 2 پایه تکیه داده است و در صورت مرگ ملک عبدالله یا سلمان ولیعهد سعودی، احتمال سقوط میز و فروپاشی عربستانسعودی وجود دارد.
اعلام حالت فوقالعاده نشاندهنده تحولی بزرگ در عربستان است
روز به روز که میگذرد اوضاع داخلی عربستانسعودی وخیمتر میشود بویژه اینکه هر چند ماه و حتی هر چند هفته یکبار خبر مرگ یکی از شاهزادگان خاندان آلسعود در رسانههای سعودی و عربی اعلام میشود. به دنبال تحولات این روزهای شبهجزیره عربستان سيدهمام موسوي خبرنگار «وطنامروز» با حمزه الحسن، مورخ، نویسنده و پژوهشگر عربستانی ساکن لندن گفتوگویی کرده است.
دکتر حمزه الحسن، فعال سیاسی معارض عربستانسعودی است، دارای مدرک دکترا در رشته علوم سیاسی از انگلیس است و در حال حاضر پژوهشگر «مرکز پژوهشهای خلیج [فارس]» در لندن به شمار میرود. او در زمینههای مختلف سیاسی، تاریخی، حقوق بشر و... درباره عربستانسعودی و نیز درباره وضع شیعیان کشورش که حقوقشان همواره توسط رژیم آلسعود پایمال شده، کتاب نوشته است. وی در این زمینهها بیش از یکهزار مقاله و یادداشت نیز نگاشته و در روزنامهها، مطبوعات، سایتهای خبری و... منتشر کرده است. او در دهه80 میلادی مدتی از عمر خود را در جمهوری اسلامی ایران گذراند و مدت زمان کوتاهی نیز به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی از بنیانگذاران جنبش آزادیبخش شبهجزیره عرب به شمار میرود، جنبشی که در دهه90 پس از انجام مذاکراتی با آلسعود به توافق رسید و به معارضه خود پایان داد.
از جمله افراد و رهبران معارضه که با آلسعود کنار آمد، شیخ حسن صفار بود اما حمزه الحسن پیش از آغاز مذاکرات پیشبینی کرد آلسعود قصد فریب دادن رهبران این جنبش و پایان دادن به تلاش آنان را دارد، از همین رو با انجام هرگونه مذاکره مخالفت کرد و به لندن رفت و از آنجا تا امروز به مبارزه و معارضه خود با آلسعود ادامه داده و هیچگاه از فعالیت علیه آلسعود دست نکشیده است.
چندی پیش برخی سایتهای خبری عربزبان فاش کردند با آغاز تحرکات و قیام ملت عربستان علیه آلسعود، حمزه الحسن نیز بر فعالیتهای خود افزوده و پس از انجام چند سفر به تعدادی از کشورهای عربی و غیرعربی بویژه لبنان، خبر راهاندازی یک شبکه ماهوارهای علیه آلسعود را اعلام کرد.
***
به نظر جنابعالی رخدادهای اخیر نویدبخش تغییرات بزرگ در شبهجزیره عربستان است؟
تحولی بزرگ در عربستان در راه است و اعلام حالت فوقالعاده پیام داخلی دارد و شواهد و قرائن وقوع تحولی بزرگ در شبهجزیره عربی را خبر میدهد؛ نقل و انتقال مکرر شاه سعودی به بیمارستان و اعلام حالت آمادهباش کامل در عربستانسعودی مایه شک و نویدبخش احتمال مرگ پادشاه فرتوت این کشور است. همچنین با توجه به اخبار ضد و نقیض درباره درگذشت پادشاه عربستانسعودی به نظرم این موضوع تا این لحظه غیرقطعی بوده و در حد شایعه باقی مانده ولی برخی شواهد و مدارک و اطلاعاتی که در دست داریم از انتقال پادشاه بیمار هر از چند گاهی به بیمارستان حکایت دارد و معمولا نظامها هنگام تحولات بسیار بزرگ دست به اعلام چنین وضع فوقالعادهای میزنند.
با دقت به درگذشت 2 ولیعهد سابق سعودی در مدت زمان اندک، رژیم سعودی به میزی میماند که با درگذشت سلطان و نایف از فرزندان عبدالعزیز 2 پایه آن شکسته و اکنون تنها روی 2 پایه تکیه داده است و در صورت مرگ ملک عبدالله یا سلمان ولیعهد سعودی، احتمال سقوط میز و فروپاشی عربستانسعودی وجود دارد.مرگ ملک عبدالله یا ولیعهد سعودی هم احتمالا کسی یا گروهی را برای کودتا یا تحرک ضدرژیم وسوسه ميکند. وضعیت آمادهباش برای محافظت از نظام ریاض در چنین شرایطی است. نظام فرسوده سعودی میخواهد به مخالفان داخلی بگوید آماده هرگونه رویارویی است. آمادهباش فراگیر نیروهای نظامی و امنیتی هم ناشی از ترس و نگرانی ریاض از مخالفان و مردم است و با وارد شمردن احتمال تحرک همهجانبه اعتراضآمیز مردمی علیه خانواده حاکم سعودی میتوان گفت کودتای نظامی از سوی برخی عناصر ارتش در شرایط فعلی در عربستانسعودی ضعیف به نظر میرسد. با توجه به 2 رکن باقیمانده رژیم سعودی یعنی ملک عبدالله و ولیعهد بیمارش به نظر میرسد در حالی که به علت کهولت سن هر روز اخبار ضد و نقیضی درباره مرگ پادشاه سعودی میشنویم، در همان حال ولیعهد وی نیز بیمار است و تاکنون چند بار زیر تیغ جراحی رفته است. این ولیعهد بیمار به تنهایی نمیتواند از پس مملکتداری برآید. هرگونه رابطه بین اعلام حالت فوقالعاده در عربستانسعودی با تظاهرات اعتراضآمیز در کویت را رد نمیکنم اما در همینجا هم باید بگویم کویت هیچ دشمنی با عربستان ندارد و هیچ تهدیدی از سوی کویت متوجه ریاض نیست، در حقیقت تهدیدی از سوی همسایگان عربستان متوجه این کشور نیست و میتوان گفت اعلام حالت فوقالعاده دارای پیامی به داخل عربستانسعودی است.
به نظر شما ملک عبدالله پادشاه عربستانسعودی به هلاکت رسیده است؟
در حالی که برخی رسانهها از وخیم بودن حال ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان خبر میدهند، برخی منابع دیگر نیز خبر مرگ شاه سعودی را منتشر کرده و در عین حال اعلام کردهاند این خبر از سوی برخی منابع عالیرتبه دفتر پادشاهی رد شده است. این رسانهها اعلام کردند خبر مرگ شاه سعودی کاملا صحت دارد اما به دلیل بحران جاری در منطقه عربی و تحولات متعدد و پرتنش در کشورهای مختلف عربی، مقامات سعودی ترجیح میدهند خبر مرگ ملک عبدالله را فعلا منتشر نکنند. برخی منابع اعلام میکنند دلیل دستور آمادهباش نیروهای نظامی و امنیتی در عربستانسعودی دقیقا به دلیل وخیم بودن حال پادشاه و احتمال مرگ قریبالوقوع او است. شاه سالخورده عربستانسعودی تاکنون چندینبار برای انجام آزمایشهای پزشکی، گذراندن دوره نقاهت و عمل جراحی كشور را ترک کرده است. به گفته منابع عربستانسعودی، وی از بیماریهای مختلفی مانند فشار خون، دررفتگی مهره در ستون فقرات و برخی بیماریهای طاقتفرسا و خطرناک رنج میبرد.
درگذشت نایف بن عبدالعزیز چه تاثیری بر توازن قوا در خاندان آلسعود دارد؟
درگذشت ولیعهد این کشور مهم در خاورمیانه را میتوان آغازی برای منازعه شاهزادگان نسل دوم جهت تصدی پستهای بالاتر دانست.
درگذشت نایف بن عبدالعزیز 7ماه پس از مرگ برادرش و ولیعهد سابق، سلطان، توازن قدرت را دوباره در خاندان سعود به هم زد و این امر مساله خلافت و جانشینی را در این کشور با مشکل مواجه خواهد کرد. قرار بر این بود که حاکمیت در این کشور برای شاخه سدیریها باشد و این شاخه پس از ملک عبدالله همچنان قدرت را در دست داشته باشد ولی درگذشت نایف این شاخه را ضعیف کرد و البته شاید این فرصت برای دیگر جریانهای به حاشیه رانده شده خاندان حاکم فراهم شده باشد که قدرت را در دست بگیرند. بیشترین احتمال این است که پس از مرگ نایف، منازعه برای مناصب و پستها افزایش یابد و جریانهایی مانند طلال و متعب، فرزندان مشعل، برای یافتن نقشهای بیشتر و بالاتر در حاکمیت به تکاپو بیفتند چرا که همه اعضای خاندان حاکم به دنبال آن هستند که قدرت بیشتری را در این خانواده داشته باشند. در این میان شانس سلمان برای ولیعهدی بیشتر بود، البته رقابت و منازعه برای پست وزارت کشور بین محمد بن نایف فرزند نایف و همچنین پسرعمویش احمد بود ولی ملک عبدالله در این میان تعیینکننده ظاهر شد و محمد بن نایف را به این پست منصوب کرد. البته نباید از عواملی مانند ضعف شاه عربستان در تصمیمگیری، مشاوران او و همچنین وضعیت سلامتی نامناسب وی غافل ماند.
هرم سلطنتی خاندان آلسعود نیازمند یک بازسازی جدید و مردانی قوی است؛ برادران شاه همگی افرادی سالخورده هستند، بنابراین احتمالا آنها بیشتر برای به قدرت رساندن فرزندانشان تلاش خواهند کرد. شاهزادگان سالخورده و مرگهای مکرر مسؤولان ارشد، موجب بیثباتی و ناامنی در کشور شده و اين موضوع، خاندان سعود را در سایه شرایط فعلی کشور و افزایش نارضایتیهای مردمی و افول جایگاه عربستانسعودی در منطقه و جهان و نارضایتی شدید همسایگان، با مشکلاتی جدی مواجه خواهد کرد.
تعیین مستقیم شاهزاده سلمان به عنوان ولیعهد توسط پادشاه چه معنایی میتواند داشته باشد؟
من تاكيد میکنم تعيين شاهزاده سلمان بن عبد العزيز به عنوان وليعهد و جانشين نايف با حكم پادشاهي بدون رجوع به هيات بيعت بيانگر وجود اختلاف بين خاندان حاكم و دشواري دستيابي به اجماع درباره وليعهدي سلمان بن عبد العزيز بود.
همچنین تعيين شاهزاده سلمان بن عبد العزيز به عنوان وليعهد با حكم پادشاهي و نه از طريق هيات بيعت به اين معنا بود كه پادشاهي عربستانسعودی كه اين هيات را در سال 2007 تشكيل داده، آن را از بين برده و ديگر هيچ نقشي ندارد و اين اقدام به علت دشواري دستيابي به اجماع در خاندان حاكم براي تعيين شاهزاده سلمان بن عبدالعزيز به عنوان وليعهد صورت گرفته است. با در نظر گرفتن افزايش اختلافات بين شاخههاي حكومت در شبهجزیره عربستان و شكست اقتصادي و سياسي رژيم سعودي و سركوب و ظلم و استبداد، اين رژيم در سراشيبي سقوط قرار گرفته و شخصيتهايي مانند متعب، طلال، تركي و ديگران خود را شايستهتر و مسنتر از سلمان بن عبد العزيز براي سمت وليعهدي میدانستند. كارشناسان مسائل عربستانسعودي بر این باور هستند که شاهزاده نايف يكي از اركان قوي كشور بود و بعيد است اين خاندان با 2 تكيهگاه و ركن ضعيف يعني پادشاه و شاهزاده سلمان دوام بياورد. رژيم حکومتی سعودي در وضعيت از هم گسستگي و ضعف بسر میبرد و میتوان به صراحت گفت خاندان حاكم وضعيتي به وجود نياورده كه مردم به آنها احترام بگذارند، با مدنظر قرار دادن این موضوع که سلطه خاندان حاكم به علت سركوب، ظلم و استبداد، جلوگيري از آزاديهای عمومی، سركوب اقليتها و شكست اقتصادي و سياسي به سلطهای منفور مبدل شده است، همه اينها موجب میشود رژيم سعودي مشروعيت خود را از دست بدهد. سياست رژيم حاکم سعودي هم از بدو شکلگیری مبتني بر سركوب مخالفان در داخل و حمايت از مخالفان در كشورهاي ديگر مانند عراق و سوريه بوده و راهحلهاي امنيتي بيفايده است و راهحل واقعي اجراي اصلاحات حقیقی و بازسازي ساختار رژيم است.
قدرت رژيم سعودي براي اصلاح صرفنظر از اينكه چه كسي در قدرت خواهد بود، ضعيف است و درگيري سر قدرت بين برادران و فرزندان آنها و نسلهاي مختلف در خاندان حاكم به قوت خود باقي و شدت گرفته است. اکنون باید نشست و منتظر ماند تا در روزهای آینده شاهد تغییر و تحولات گستردهای در ساختار قدرت در عربستانسعودی باشیم. این مساله را تحلیلگران و رسانههای غربی هم اخیرا در گزارشهای مختلف خود بیان کردهاند.