جام جم آنلاين: محبوبه هنوز نتوانسته پدرش را متقاعد كند كه بايد پول توجيبي يكساني با برادر كوچكتر از خودش داشته باشد.
هربار كه درباره اين موضوع با پدرش صحبت ميكند تنها يك پاسخ ميشنود؛ «اون پسره، فرق ميكنه، خرجش بيشتره، تو چه خرجي داري!»
محبوبه با اين همه تلاش هنوز بعد از 24 سال نتوانسته احترامي كه بايد به عنوان فرزند اول خانواده داشته باشد، كسب كند و حتي برعكس، او بايد به برادرش احترام بگذارد. تنها دليلش هم اين است كه او دختر است و برادرش پسر!
شايد بسياري از دختران سرزمين ما، بارها اين جمله را از زبان اطرافيان شنيدهاند كه دختر مال مردم است، دختر امانت است و مال خانواده شوهر است، اما پسر عصاي دست زمان پيري است، تكيهگاه والدين است و پاي تابوت را ميگيرد.
اين صحبتها اگرچه كمي قديمي شده، اما از بين نرفته است. هنوز هم در برخي خانوادهها تفاوت زيادي ميان فرزندان دختر و پسر ميگذارند.
اگر از زوجي كه در آستانه فرزنددار شدن باشند، بپرسيد دختر يا پسر؟ با كمي تعارف ميگويند فقط سالم باشد يا فرقي نميكند، اما بسياري هنوز پسر را به دختر ترجيح ميدهند.
نهتنها مادران بلكه بسياري از پدران نيز خواهان فرزند پسر هستند. برتري پسر نسبت به دختر در بسياري موارد ريشه در سنتهاي كهن و قديمي خانوادهها دارد كه ناخودآگاه تا امروز بر ذهنيت ما نسبت به دختران و طرز رفتارمان با آنها تاثير ميگذارد.
دكتر عليرضا ناصري، روانشناس و رئيس مركز مطالعات رسانه، هنر و سلامت دانشگاه شهيد بهشتي در اين مورد ميگويد: ميان دختر و پسر از نظر خلقت تفاوتهاي بسياري وجود دارد، اما اين دليل باعث نميشود بين آنها تبعيض گذاشت.
وي معتقد است: در خانوادههايي كه ميان دختر و پسر فرق ميگذارند، نسبت به تواناييهاي متفاوت اين دو جنس آگاهي كمي وجود دارد. در حالي كه در هر زمينهاي كه پسر برتر باشد دختر نيز تواناييهايي دارد كه اين جاي خالي را پر ميكند.
ناصري با بيان اينكه خوشبختانه هر روز تبعيض در خانوادهها كمرنگتر ميشود، بيان ميكند: اگر شناخت والدين نسبت به تواناييهاي دو جنس كامل باشد در هيچ خانوادهاي ديگر شاهد تبعيض نخواهيم بود.
پسر، عصاي دست دوران پيري
در برخي خانوادههاي سنتي يكي از مهمترين علل پسردوستي حفظ نام خانوادگي است. به عقيده آنان فرزند پسر است كه نام خانوادگي را زنده نگه ميدارد و نسلشان را ادامه ميدهد.
شيرين ملكي، صاحب يك فرزند پسر است و دوران باردارياش را به دليل پسردوستي خانواده همسرش، پراسترسترين دوران زندگياش ميخواند.
او ميگويد: پس از آشنايي با خانواده همسرم خيلي زود متوجه اين موضوع شدم كه همه از من پسر ميخواهند. او نميداند اگر خداوند به او دختري ميداد، برخوردها چگونه ميشد.
پسردوستي تنها در ايران قديم رايج نبوده است. اين تبعيضها در بسياري از قوميتها و كشورها ديده ميشود. براساس آمار موجود، در قاره آفريقا و آسيا دختران زودتر از پسران از شير مادر گرفته ميشوند. همچنين دختران نسبت به پسران در حالت وخيمتري به مراكز درماني آورده ميشوند.
نكته: كودكان مورد تبعيض، عكسالعملهاي متفاوتي از خود نشان ميدهند، تهديد كردن و آزار دادن يا در پيشگرفتن رفتارهاي تهاجمي به صورت پنهاني، خود را به شكل پسرها درآوردن، انواع ناسازگاري و آزار پدر و مادر از اينگونه رفتارها محسوب ميشود
براساس سازمان بهداشت جهاني نيز آمار سوءتغذيه ميان دختران بيشتر از پسران است. از زنده به گور كردن دختران از سوي اعراب پيش از ظهور اسلام كه بگذريم، داشتن فرزند پسر در سنتهاي پيشين شانسهاي زيادي به خانوادهها ميداد و پدر و مادر با فرزند پسرشان اعتماد به نفس بيشتري پيدا ميكردند.
پسر نيروي كمكي براي اقتصاد خانواده محسوب ميشد و زور بازوي پسر در زمان پيري پدر و مادر ميتوانست از افت رفاه اقتصادي خانواده جلوگيري كند.
طي جنگها نيز خانوادههايي كه دختران بيشتري داشتند، به دليل كاهش توان فيزيكي زودتر از پا درميآمدند.
در حالي كه در جوامع امروزي نبايد به اين دلايل پسر ارج و قرب بيشتري داشته باشد، زيرا دانايي به زور بازو ميچربد.
اعتماد به نفس گم ميشود
وقتي بين فرزندان يك خانواده تبعيض صورت ميگيرد، مثل اين است كه پدر و مادر غيرمستقيم به فرزندشان ميگويند قابليتها و تواناييهايي در برادرت وجود دارد كه در تو نيست. در نتيجه فرزند مورد تبعيض از همان سالهاي ابتدايي زندگي ميداند كه كامل نيست و حتما نقصهايي در وجود اوست كه شايسته فرق گذاشتن پدر و مادرش ميشود. اين كودكان دچار كمبود اعتماد به نفس، نگراني و احساس شكست و ناامني ميشوند كه كينه و تنفر از برادران پيامد آن است.
گاهي اوقات، اين تبعيضها علاوه بر مشكلات روحي و رواني كه براي فرد به وجود ميآورد باعث حقارت نيز ميشود. بسياري از اين دختران درونگرا ميشوند، به طوري كه حتي مشكلشان را با مادرشان هم در ميان نميگذارند.
حسادت، نتيجه تبعيض است
از مهمترين واكنشهايي كه فرزند مورد تبعيض واقع شده از خود نشان ميدهد، حسادت او نسبت به ديگر فرزندان است. در اينگونه مواقع حس انتقامجويي در فرزند شعلهور ميشود و ممكن است خواهر و برادر رابطه خوبي حتي در دوران بزرگسالي نداشته باشند.
كودكان مورد تبعيض، عكسالعملهاي متفاوتي از خود نشان ميدهند، تهديد كردن و آزار دادن يا در پيشگرفتن رفتارهاي تهاجمي به صورت پنهاني، خود را به شكل پسرها درآوردن، انواع ناسازگاري و آزار پدر و مادر از اينگونه رفتارها محسوب ميشود.
ناصري، روانشناس در اينباره معتقد است: از عكسالعملهاي اوليه اين فرزندان پرخاشگري است. كودكي كه مورد تبعيض قرار ميگيرد از همان ماههاي اوليه شرايط محيطش را ميفهمد و از همان دوران كودكي شروع به پرخاشگري ميكند.
وي ميگويد: گاه پرخاشگري به صورت فعال ديده ميشود، مانند دعوا كردن با ديگران، اما در برخي مواقع اين پرخاشگري به صورت غيرفعال بروز ميكند. بهعنوان مثال، فرد در ظاهر، انسان عصبي و بداخلاقي نيست، اما ممكن است در رفتارش با ديگران تاثير بگذارد و اطرافيانش را به شكل ديگري اذيت كند، مثلا فرد بدقولي شود.
مشكلات جنسيتي در ازدواج
ناصري يكي ديگر از تاثيرات مهم تبعيض ميان فرزندان را مشكلات جنسيتي عنوان ميكند. وي با بيان اينكه كودك به علت تبعيض از جنسيت خود متنفر ميشود، معتقد است: اينگونه افراد در دوره بزرگسالي دچار اختلالات جنسيتي ميشوند.
به همين دليل تنها و گوشهگير ميشوند. همين مساله باعث ميشود در آينده مشكل برقراري ارتباط با فرزند و همسرشان داشته باشند. دختراني كه به دليل جنسيتشان شرايط سختي دارند، وقتي ازدواج ميكنند از زن بودن خود راضي نيستند و در روابط زناشويي خود به مشكل برميخورند.
ناصري بيان ميكند: اين افراد دلشان ميخواهد مردانه برخورد كنند، زيرا شناخت درستي از جايگاه خود ندارند. اين زنان دائم اعتراض ميكنند.
همچنين تجربه نشان داده است توجه بيش از حد به يك جنس موجب وابستگي شديد به والدين ميشود. به گونهاي كه استعدادهاي فرد شكوفا نميشود و توانايي اداره زندگي در آينده را ندارد.
در كشوري مانند افغانستان كه جامعه سنتيتري دارد، تبعيض حتي در بازيهاي كودكانه هم به چشم ميخورد.
بازيهاي دخترانه تنها مفهوم شرم و حيا و بازيهاي پسرانه غالبا معني غيرت و دليري و شجاعت را ميرساند. كودكان با اين بازيها بزرگ ميشوند و فكر خود را شكل ميدهند.
در اينگونه خانوادهها غالبا به ديدگاههاي پسر خردسال خانواده نسبت به دختر جوان ارزش داده ميشود و اين پسران نقش تعيينكنندهاي در سرنوشت خواهرانشان دارند.
دختران هم ميتوانند عصاي زمان پيري باشند
به هر حال، علاقه به يك جنسيت خاص در همه وجود دارد؛ برخي پسردوست هستند و عدهاي هم خواستار دختر. هيچكدام از جنسيتها بر ديگري برتري ندارد.
در بسياري از خانوادههايي كه پسر ندارند، ميبينيم با توجه به پيشرفت دختران در جامعه آنها هم توانستهاند كمك حال پدر و مادر باشند و عصاي دستشان در زمان پيري شوند.
هرچه خانوادهها به سمت مدرن شدن پيش ميروند، توجه بيش از حد به يك جنس كاهش مييابد. همين مساله، پسردوستي و پسرسالاري را به فرزندسالاري تبديل ميكند.
ليلا عابد / جامجم
اون چيزي كه من فهميدم اينه:
1- چون براداري خودم به مادرمون كمترميرسن، پس دختر بهتره ، همين دختراي خودم بهتر از پسرامن!
2- هرچي قانعتر باشي، كمتر يادشون ميمونه كه واقعن تو هم نياز هايي داري!( يا اصلن هستي)
3-چون دختره، فردا معلوم نيست دست كي بيافته (اگه بيافته) پس بهتره ما الان بيشتر بهش برسيم!
4-فردا دخترامن كه بيشتر به فكرم هستن نه پسرام!
راستي يعني خونواده اي هم پيدا ميسه كه به پسراش بيشتر بها بده؟
من كه تا حالا نديدم.
بابا جان، يكي پول خرج دانشگاه و كرايه اتوبوس ميده، اونيكي خرج كفش و كيف و مانتو و هزار كوفت ديگه!
آخه چرا؟
چرا بايد ؟
چرا به اوني كه پولش خرج كتاب و اتوبوسه بيشتر از اونيكي مفت خور ندن برابر ميدن!
بابا مگه اوني كه داره مدركي از دانشگاه معتبر ميگيره افتخاري واسه خانواده نيست؟
ياش بخير مامالن بزرگم يه بار بهم گفت:
تو خانواده درسخوان ارزشي نداره!
ننه جان كجايي كه دلم برات تنگ شده!
همون بهتر كه پول بعضي آدما بره واسه ماتيك و ريمل كه با يه حموم رفتن آب شه بره زمين!