کد خبر: ۱۰۹۹۹۵
تاریخ انتشار:

ما فديه چه داريم ؟

محرم الحرام، ذي الحجه حسينيان است و عاشورا، روز قربان كربلائيان. تمام حج به قرباني است. آنجا «وفديناه بذبح عظيم» است و اينجا «انّ الله شاء ان يراك قتيلا»؛ هرچند كه در هر دو حج بايد نفس را قرباني كرده باشي و از من و مايي گذشته باشي. ما در اين ميان براي محرم اباعبدالله الحسين(ع) و حاجي شدن به رسم او، آماده كدام فديه هستيم؟ و براي گذشتن از چه چيز مهيا شده ايم يا نشده ايم؟
1-اين روزها اولين سالگرد شهادت «سردار عاليقدر»ي است كه با گمنامي سر كرد و نخواست سري در ميان سرها و آوازه اي ميان صاحبان شهرت و عنوان دست و پا كند؛ سردار حسن تهراني مقدم كه عنوان شريف و مدال ويژه «دانشمند برجسته و پارساي بي ادعا» را از مقتداي خود- نايب امام زمان عجل الله تعالي فرجه ا لشريف- گرفت. تا معلوم شود در هياهو و غوغاي بازار مسگران سياست، عرصه از خدمتگزاران و فدائيان پركار و بي ادعا خالي نيست. او توپخانه اش را فقط به جانب دشمن گرفت و مدام بر قدرت و برد اين توپخانه افزود. او توپخانه و توان موشكي را ارث پدري كه هرجور خواستي و به سوي هركس كه دلت كشيد شليك كني، نمي دانست. دانشمند برجسته و پارساي بي ادعاي ملت، معتقد بود منحصرا بايد پشت دشمنان خبيثي را لرزاند كه مي خواهند پشت ملت مظلوم ايران را بلرزانند. شيطان اكبر در نگاه اين حجت خدا، آمريكا و اسرائيل و انگليس بود و بس. 21 آبان سال گذشته، خداوند او را شاهد و گواه گرفت براي همه ما.
امثال او نه راي اندوزي كردند، نه تريبون زده بودند و نه حلقه و باند قدرت ساختند اما از كيان ملت پاسداري كردند. مي شود از عمر و زيد و بكر سياست گذشت و به اين شاهدان الهي تأسي كرد كه خشم و كينه و دشمني خود را فقط براي دشمنان خدا ذخيره و خرج كردند، و نه براي گريبانگيري و عداوت و لجاجت و خودخواهي در جبهه خودي. تهراني مقدم عزيز، پيمان را با محبت حسين(ع) به سر آورد؛ از خود گذشت تا فدايي سالار شهيدان شد. او براي تبعيت از ولايت، نه اين دست و آن دست كرد و نه حكايت كسي را داشت كه گفته بود من از همه عبادت ها، روزه را دوست دارم، چون مي شود خورد! رابطه تهراني مقدم با مقتدايش، ستودني و سزاوار تأسي بود كه توانست پشت دشمنان را بلرزاند.
2- شايد نسبت خلوت و جلوت ما- بعضي از ماها- به هم خورده باشد كه بيشتر دنبال اصلاح و تغيير ديگران هستيم اما كمتر وقت مي كنيم سري به خودمان بزنيم. چه عيبي دارد ساعتي را مقابل آينه بنشينيم و به چشمان خود زل بزنيم و بگوييم برادر من! تو كه بالاتر از پيامبران خدا- حضرت محمد(ص) و يونس بن متي(ع)- نيستي، هستي؟! بگوييم عزيز برادر! از سر خشم و لجبازي و بغض تصميم گرفتن، آدمي را بدبخت مي كند، خودت را بپا كه اين مرض، كشنده است. از خود بپرسيم در مقابل همان آينه كه چرا اين قدر از خود متشكر و خاطرجمع هستيم و هرچه سوءظن را صرفا نثار ديگران مي كنيم؟ بپرسيم از خود كه چرا به چشم متهم به خود نمي نگريم و اعتماد به نفس ما نسبت به جناب خودمان كامل است، به نحوي كه توپ هم اين اعتماد آميخته به خودشگفتي را تكان نمي دهد. رد خور ندارد وقتي پيامبر خدا(ص) مي فرمايد «3 چيز نجات دهنده و 3 چيز هلاك كننده است. نجات دهنده ها: 1-پيشه كردن عدالت هنگام رضايت و غضب 2- ميانه روي در توانگري و نداري 3- خشيت الهي در پنهان و آشكار است. و هلاك كننده ها: 1-حرص و بخلي است كه اطاعت شود 2-هواي نفسي كه تبعيت گردد 3- احساس شگفتي انسان نسبت به خود است».
چه عيبي دارد كه سياستمداران ما ميل به ماندگاري و جاودانگي داشته باشند. اين در فطرت آدمي است اما به چه قيمت و با كدام سمت و سو؟ با كار بست حرص و خشم و لجاجت و خودشگفتي و عدم تعادل در حب و بغض ها؟! شيطان را تفاخر و تكبر از درگاه خدا راند و آدم و حوا را حرص از رضوان خدا تاراند و قابيل را حسد و كينه به قتل برادر كشاند. آيا ما در عبادت خدا از سابقه بندگي 6 هزار ساله ابليس بالاتر و از جناب آدم برگزيده تريم؟! اگر نه اين است، پس چرا ترمزهاي ما در زندگي آنجاها كه بايد خوب كار نمي كند؟ ترمز اي بي اس پيشكش، يك دست ترمز معمولي هنگام مكاتبه و مصاحبه و پرسش و پاسخ كنار خودت داشته باش! در مكاتبه و مصاحبه و سوال كه ايرادي نيست، هزار تا از اين كارها را بكن اما پايت را كه روي پدال گاز گذاشتي، پدال ترمز را هم بپا!
ام سلمه نيمه شب از خواب برخاست و پيامبر خدا(ص) را نيافت. به كنجكاوي دنبال رسول خدا مي گشت كه آن حضرت را مشغول دعا و ابتهال يافت و شنيد كه حضرت با تضرع تمام عرض مي كند «اللهم لاتنزع مني صالح ما اعطيتني ابدا. اللهم ولاتكلني الي نفسي طرفه عين ابدا... خداوندا آنچه از خوبي و شايستگي به من عطا كرده اي هرگز از من نگير! خدايا هرگز مرا به اندازه چشم بر هم زدني به خود وامگذار! خداوندا مرا مايه شادماني و شماتت دشمن و حسود قرار نده! خدايا مرا به بدي و بلايي كه از آن نجاتم داده اي، باز مگردان!» .ام سلمه از مشاهده اين حال به گريه افتاد. «چرا گريه مي كني ام سلمه؟». ام سلمه در پاسخ پيامبر خدا(ص) عرض كرد «پدر و مادرم به فداي شما اي رسول خدا، چرا گريه نكنم؟ شما با وجود مقامي كه نزد خداوند داريد و گناهان گذشته و آينده شما آمرزيده است، از خدا چنين درخواست مي كنيد.» پيامبر اعظم(ص) در پاسخ فرمودند «اي سلمه چه چيز مرا ايمن و مطمئن مي سازد در حالي كه خداوند يونس بن متي را اندازه چشم برهم زدني به خود واگذاشت، پس به سر او آمد آنچه كه آمد». حضرت يونس(ع) لحظه اي بر توسن غضب نشست كه از ظلمت سر درآورد و سالها چنان در رنج سر كرد. «وذالنّون اذ ذهب مغاضبا...». اما آن پيامبر خدا جبران كرد تا به ما هم بياموزد لازمه به خطا رفتن، جبريت و لجاجت تا دروازه هلاكت نيست. «پس در همان تاريكي ها ندا داد كه لااله الا انت، ما هم او را اجابت كرديم. و كذلك ننجي المومنين». «كذلك» يعني اينكه هر بن بست خودساخته اي راه خروج و نجات دارد، اگر به لوازم آن ملتزم باشيم. بيخود نبود كه پيامبر اعظم(ص) هر روز از صميم جان دست كم 70 بار توبه و استغفار مي كرد. توبه مدام براي مردان خدا نه عار كه عزت و افتخار است؛ توبه يعني مدام دستگاه موقعيت ياب خود را روشن نگاه داشتن و خود را با آن سنجيدن و با استقامت در صراط مستقيم، پيش رفتن.
3- شرايط امروز كشور به رغم برخي چالش ها، اصلا قابل مقايسه با دهه اول انقلاب يا حتي 10-12سال پيش نيست. كشور ما شرايطي به مراتب سخت تر را سپري كرده كه در آن محتاج سيم خاردار صادراتي بوديم و دشمنان راه صادرات همان را بسته بودند. روزگاري را سپري كرديم كه رئيس جمهور وقت مامور كددار سازمان سيا بود و قائم مقام رهبري، بازيچه دست گروهك هاي نفاق. نيز دوره تلخي را پشت سر گذاشتيم كه دولت و مجلس وقت يكجا كمر به بايكوت نظام بسته بودند و جام زهر تسليم در برابر دشمن را تعارف مي كردند. چالش هاي امروز در برابر چنان بحران هاي تو درتويي به چشم نمي آيد. ما به فضل الهي، مرحله فعلي را نيز كه نقطه عطف و پيچ مهم تاريخ محسوب مي شود، با موفقيت پشت سر خواهيم گذاشت اما دغدغه اين است كه اين گذار با كمترين هزينه و بيشترين استفاده از فرصت ها براي كشور و جهان اسلام انجام شود. در فضاي الفت و همدلي، حتي تحريم هاي ناجوانمردانه دشمن خبيث نيز فرصت بزرگ و مهمي براي ساماندهي و اصلاح و اعتدال زيست ملي ماست. از چنين چشم اندازي نه سوال و نامه نگاري تابو است و نه اختلاف نظر و سليقه، خوف انگيز. اما مسئله مهم اين است كه اين قبيل مجادلات و مشغله انگيزي ها، چه قدر ما را متوجه اولويت ها و مصلحت هاي كلي مي كند يا از مسائل مهم كشور و منطقه و جهان دور مي سازد؟
واقعيت ترديدناپذير اين است كه تنش ها و فرسايش هاي داخلي ضمن اينكه ما را از مسائل مهم منطقه و جهان غافل مي كند، مقدمه ضعف در برابر دشمناني مي شود كه بازي را در جاي جاي منطقه به تدبير و حكمت و عزت و شجاعت ما باخته اند. وقتي قرار شد بخش هايي از دولت يا مجلس- يا ديگر نهادها و چهره هاي سياسي- گريبان گيري و مجادله و تسويه حساب هاي انباشته از گذشته را اهتمام اصلي خود قرار دهند، نتيجه اش همين مي شود كه دشمن جسورتر، و زبان معاندين و بدخواهان و بدكردگان در حق ملت دراز شود. با اين وصف گزينه ديگري جز تفاهم و تعامل مثبت و هم انديشي و هم افزايي توانايي ها وجود ندارد حتي اگر فلان رجل سياسي از آن يكي خوشش نيايد يا آن يكي رقيب ديگري بوده باشد.مردم ما مسئولان را با وجود رقابت هاي سياسي، در كنار هم و كمربسته براي خدمت مي خواهند و نه در حال پرخاشگري و مچ گيري و اصطكاك و فرسايش همديگر. تنها با اتفاق افتادن الفت و همدلي است كه كارها به صلاح و سامان نزديك مي شود.
توقع دشمن از مهندسي فشار تحريم، افزايش مجادله و بگومگو و تخطئه و متهم ساختن و فرسودن يكديگر است. خائناني هم با آنها همكاري مي كنند. پادزهر اين حركت معطوف به فلج سازي حاكميت، صميميت بيشتر و تصميم سازي بر مبناي همفكري و همدلي و حسن ظن و البته از خودگذشتگي براي مصالح بزرگتر است. اگر نوع تعامل ميان صاحب منصبان و اصحاب رسانه و تريبون داران ما شكل مجادله به خود گرفت، قطعا كمترين خيري عايد مردم و نظام نخواهد شد. به تصريح امير مومنان علي عليه السلام «بر شما باد پرهيز از مجادله و خصومت كه اين دو خلق، دلها را نسبت به برادران بيمار مي كند و نفاق را مي روياند.» مكاتبه، مصاحبه، مناظره، مصوبه، بخشنامه و بازخواست و پاسخگويي ما اگر در قالب مجادله و منازعات گلادياتوري درآمد، شك نكنيم كه دست به انتحار زده ايم. دارويي كه علاج تمام اين دردهاي مرگبار باشد، كدام است؟ فروتني و از خودگذشتگي و پاييدن خويش و مرزبندي با حلقه هايي كه فساد برمي انگيزند و با مباني اسلام و انقلاب اسلامي درگيرند و به هيچ صراطي مستقيم نمي شوند. در اين ميان باندبازها و قبيله گرايان و عناصر كم ظرفيت تندرو- در جبهه هاي سياسي مختلف- عارضه مهم اما مغفولي هستند.
4-براي محرم اباعبدالله الحسين(ع) و حاجي شدن به رسم او آماده كدام فديه هستيم؟ ما كه مدام به شاهدان شهيدان كربلا عرض كرده ايم «فياليتنا كنا معكم فنفوز معكم فوزا عظيما»، اكنون در آستانه عاشورايي ديگر مهياي كدام مجاهدت و ايثار هستيم؟ براي همه آنها كه عمري را در آرزو و اشتياق جهاد سپري كرده اند، همين روزگار- و همه روزها و روزگاران- همان روز موعود و مطلوب است. بسم الله! بي كراهت بايد استقبال كرد و به سينه دشمن زد. روزگار نشاط و اميد و ايمان و انگيزه هاي راسخ است. اما چگونه به قلب دشمن بزند هر آن كه از پس خود برنيامده است؟
بدكارنامه تر از حّربن يزيد رياحي كه نيستيم؟ نه راه بر امام معصوم بسته و نه رعب و تشنگي را مسلط بر اهل بيت او ساخته ايم. از حرّيت جناب حرّ در آستانه محرمي ديگر مدد بگيريم و زنگار از قلب بزداييم. زير خيمه تولّا و تبّراي سرور آزادگان مي توان گرد آمد و عذر تقصير آورد. اين آيت الهي است كه «واتقوا الله و يعلّمكم الله.» شما تقوا پيشه كنيد، خداوند راه خروج و گشايش را به شما مي آموزد. بايد سرمايه اي بدهي تا غنايم گرانمايه به تو ببخشند. من و تو فديه چه آورده ايم در محضر امام حسين عليه السلام كه جريمه بزرگي روحش را با نثار جان و خانواده و آبرو پرداخت؟!
محمد ايماني

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین