مدل به مدل عرفانهاي كاذب از سوي محافل فراماسوني- صهيونيستي به كشورهاي ديگر صادر ميشود.
ايران
هم يكي از كشورهاي هدف اين محافل است. مدتي است در برخي از شهرهاي كشور،
محافلي برپاست و كلاسهايي برگزار ميشود كه بايد آنها را «پاتوقهاي عرفان
فمنيستي- شيطاني» گذاشت. اين محافل در حقيقت، نوعي از عرفانهاي پوشالي و
معنويتهاي دروغين را گسترش ميدهند كه رواج آن بسيار خطرناك است. جامعه
هدف اين پاتوقها، زنان و دختران جوان هستند.
مسترهايي كه در اين محافل
به عنوان مثلاً رهبر عرفاني ظاهر ميشوند، دين جهاني(يعني گرايش نداشتن به
هيچيك از اديان آسماني) را ترويج ميكنند. آنها در ذهن حاضران در اين
جلسات، افكاري را تزريق ميكنند كه به شدت بنيان اخلاق و خانواده ايراني را
تهديد ميكند. از تهديد هم بدتر! زيرا رواج اين افكار، تيشهاي است بر
ريشه خانواده.
مسترهاي اين پاتوقها، مجرد ماندن و منع ازدواج را تبليغ
ميكنند. آنها اين ايده خطرناك را اينگونه براي حاضران در اين جلسات كه به
مرور به پاي ثابت شركت در اين كلاسها تبديل ميشوند، توجيه ميكنند: « زن
براي آنكه به جايگاه خدايي در زمين برسد، نبايد ازدواج كند. ازدواج، دست و
پا گير است و تمركز را براي رسيدن به اوج معنويت بر هم ميزند!»
سرشاخههاي
اين پاتوقهاي فمنيستي- شيطاني، اينگونه به ذهن زنان و دختران حاضر در اين
جلسات القا ميكنند كه «لذت جنسي يك حقيقت غيرقابل انكار است اما نيازي به
متعهد بودن يك زن به مرد نيست! زن در اين زمينه كاملاً آزاد است! تعهد،
محدوديت ميآورد و چون خدا موجودي نامحدود است پس هر نوع محدوديتي، مانع
رسيدن به خداست!»
آنها با اين سفسطههاي خوشرنگ و لعاب و القائات
فريبنده، علاوه بر ترويج اباحيگري جنسي، همجنسبازي را موجه جلوه ميدهند.
جالب اينجاست كه جلسات برخي از اين مسترها كه عموماً در خانههاي اعضا
برگزار و مكان آن به صورت چرخشي ميان اعضا تقسيم ميشود، در جلسات اوليه به
صورت سالم و بيحاشيه برگزار ميشود. حتي برخي از سرشاخهها، جلسات خود را
با ژستها و اظهارات معنوي برگزار ميكنند!
آنها جلسات خود را به دو
بخش عمومي و خصوصي تقسيم كردهاند. در جلسات عمومي، اهداف و اظهارات خطرناك
سرشاخهها به صورت عريان بيان نميشود و فقط در جلسات خصوصي است كه آنها
افكار خطرناك خود را ظاهر ميكنند. در چنين شرايطي، هوشياري خانوادهها به
ويژه زنان و دختران ايراني به اندازهاي حياتي است كه در وصف و واژه
نميگنجد.