يكي
از كمكاريها و كم توجهيهاي ما به عنوان مسلمان و شيعه در مورد مساجد،
به مقوله كتاب و كتابخواني دراين مكانهاي مقدس برميگردد. اگرنگوييم درهمه
مساجد، عمده آنها تنها قرآن و مفاتيح و چند كتاب ادعيه كه اغلب پاره و
وصلهدار شدهاند وجود دارد. مدتي پيش خانمي چندين جلد كتاب به مسجد محل
آورد، كنجكاوانه كتابهايش را برداشتم تا ببينم چه موضوعاتي دارند ولي با
ديدن آنها آه از نهادم برخاست؛ كتابهاي دهه ۵۰ از نويسندگاني كه معلوم
نيست كه هستند، تازه دوسه تاي آن كتابها هم بهقدري با چسب وصلهدار شده
بودند كه به سختي ميشد آنها را ورق زد، چه برسد به خواندن! پرسيدم
فكرنميكنيد اين كتابها ديگر به درد مطالعه نميخورد، گفت: توي خانه
جايي نداشتيم، گفتم بياورم اينجا بلكه هم استفاده بشود هم دور نريخته
باشم!
متأسفانه عدهاي اين چنين براي احياي فرهنگ مطالعه دست
بهكارميشوند؛ كتابهايي را كه نميدانند با آنها چه كاركنند به مسجد
ميآورند تا هم از شر آنها خلاص شوند و هم به قول خودشان يك كار فرهنگي
انجام داده باشند! البته اين قضيه تنها به كتاب منحصر نميشود و كتاب بخش
كوچكي ازاين نوع بذل و بخششهاي عجيب و غريب است، هرچند دادن كتابهاي خانه
به مسجد براي استفاده عمومي كاري پسنديده است اما بعضي فقط براي خلاصي از
شر وسايل اضافي خود اين وسايل را به مسجد ميبرند.
در اين ميان
بيشتركتابهايي كه سازمانها و ادارات در مساجد ميگذارند ثقيل وسخت فهم
هستند كه بهدرد عموم نميخورند و بيشتر اين كتابهايي كه سازمانها اهدا
ميكنند با مهر و آرم خودشان است كه هيچ جاي ديگر خريداري نداشته و دربرخي
از طرحهاي سازماني آنها بودجه خريد را صرف آن كتابها كردهاند، درحاليكه
بايد در مساجد كتابهاي مهم و اثرگذار و همه فهم باشد بهعنوان مثال جاي
كتابهاي مراجع درمسجدها خالي است.
اگر قرار است فرزندان ما بعد
از سن بلوغ مرجع تقليد داشته باشند و دستگاههاي فرهنگي و حوزه علميه مردم
را به اين مسئله ترغيب كنند پس چرا نبايد حداقل كتاب يك مرجع در مساجد
باشد؟ چه برسد به اينكه كتاب نه مرجع اصلي را در مساجد قرار دهيم؟! چرا
كتابهاي همهفهم، زيبا و كتابهاي مربوط به چهارده معصوم در مساجد وجود
ندارد؟
خانم كارشناسي كه براي بچههاي مسجد كتابهاي روان وساده
پيرامون چهارده معصوم ميآورد، ميگفت:«كتابها را بيشتر بزرگتر را
ميخوانند وآنها كتابهايي را كه درمسجد ميگذارم بيشترميخوانند تا
كتابهاي سنگين وقطوري كه درقفسههاي مسجد گذاشتهاند بهنظرم بايد روي اين
مسئله درفضاي مساجد بيشتر كار كرد تا كتابها خوانده شوند نه اينكه به
عنوان دكور بهحساب آيند زيرا مسجد محلي براي عموم است نه تنها يك قشر خاص
پس بايد به نيازهاي همه توجه كرد»، بنابراين مساجد بايد مكاني براي معرفي
داستانهاي مذهبي به كودكان ونوجوانان باشد، البته منظور نظرما اين نيست
كه درمسجدها كتابخانهاي به سبك و سياق كتابخانههاي ديگر تعبيه كنيم بلكه
منظور اين است كه براي نمازگزاران و فرزندان آنها كه درسنين مختلفي همراه
آنها هستند، كتاب در مسجد وجود داشته باشد تا هم با مسائل شرعي و مذهبي
بيشترآشنا شوند و اگرمشكلي دارند همانجا از روحاني مسجد بپرسند و هم اين
انس والفت به كتابخواني در فضاي روحاني مسجد مستحكمتر شود، متأسفانه يكي
از مواردي كه درميان برخي از مذهبيون و مسجديها نسبت به قشر روشنفكرمآب
وجود دارد اين است كه اطلاعات عمومي كمي دارند، حال با توجه به وجود
سنگرهاي مهم و اساسي در اسلام چرا نبايد در مساجد دايرهالمعارف بهخصوص
براي سنين كودكان و نوجوانان داشته باشيم تا درهمان چند دقيقه قبل وبعد از
نمازاطلاعات مردم را بالا ببريم، اين مسئله با مذهب ما منافات ندارد زيرا
مذهب جامع اسلامي به همه ابعاد زندگي توجه دارد ودر احاديث مختلفي پيامبر
اسلام(ص) و ائمه معصومين(ص) نسبت به علمآموزي مسلمانان تأكيد فراواني
داشتهاند ازجمله حديث معروف نبي اكرم(ص) كه فرمودند: علم را بجو حتي اگر
درچين باشد يا يكي از معصومان (ع) در جايي فرمودند: دوست ندارم هيچكدام
ازشما مگر دانشجويان دانشمند باشد.
با اين اوصاف اگر ادارات و
سازمانها در اين قضيه مهم وارد شوند و سنگرهاي مهم دينيمان را مسلح كنند،
تكتك ما ميتوانيم قدم برداريم و براي رشد وبالندگي جامعه شيعيمان مفيد
و مؤثر باشيم اگرخود را به سلاح كتابخواني مجهز كنيم وچه جايي بهتر از
مسجد تا اين فرهنگسازي شروع شود كه روزانه پنجبار ميزبان مومنان و
مسلمانان است.
اين خوب نيست كه درجامعه هفتاد و چند ميليوني مسلمان كه
اغلب شيعه هستند تيراژ كتابهاي مفيد بيشتر از ۲ هزار يا ۵ هزار نميرود،
مگر اينكه ولي امر مسلمين دست روي كتابي بگذارند و رسانهاي شود تا آن كتاب
توفيق تيراژ بالا را كسب كند، دراين راستا مساجد ميتوانند به عنوان
پايگاههاي اصلي مطالعهمند شدن مردم بهحساب آيند، اگر خوب مهندسي و هدايت
شوند.