وطن امروز:
سيروس محموديان
1-بالاخره پس از کشوقوسهای فراوان فائزه و مهدی هاشمی سر جمع به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تلاش برای ایجاد آشوب و فتنه در کشور راهی زندان اوین شدند؛ اولی برای گذراندن کیفری 6 ماهه و دومی برای انجام بازپرسی مقدماتی. در این میان با توجه به اسناد ارائه شده از سوی حمزه کرمی درباره اختلاس 2 میلیاردی صورت گرفته از سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و اتهامات وارده از سوی هوشنگ بوذری و ماجرای شرکت توتال و استات اویل و... پرونده مهدی هاشمی به شکلی زننده بسیار سنگینتر نشان میدهد. به هر حال اقامت چندماهه آن دو در انگلستان و همزمانی حضور آنان در کشور برای رفتن به زندان اوین با وجود امتناع چند ماه گذشته آنان و مهمتر از همه اعزام خبرنگار ویژه بیبیسی به فرودگاه دوبی جهت انجام مصاحبه با مهدی هاشمی در ساعاتی قبل از ورود وی به کشور بر اهمیت این حضور پرحدیث میافزاید. توجه تحلیلی به مواضع اتخاذی از سوی سران جریان مرده اصلاحات موید آن است که آینده آبستن حوادثی خواهد بود که ظاهرا حضور داوطلبانه فرزندان هاشمیرفسنجانی در زندان اوین میتواند سرآغازی بر آن حوادث باشد. در واقع در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری لزوم توجه جدی به اتفاقات پیش رو را دوچندان میکند. در این میان تلفیق سکوت شخص اکبر هاشمیرفسنجانی با ورود بیمحابای عفت هاشمی به ماجرا و تلاش دیگر فرزندان وی یعنی «فاطمه، محسن و یاسر هاشمی» برای نقشآفرینی در رخداد اخیر جذابیتهای خاصی به موضوع میبخشد.
2-ماههای متمادی است شایعه سفر مهدی هاشمی به کشورهای مختلف اروپایی و ملاقات اختصاصی با مخالفین نظام و سران جریان ضدانقلاب مقیم خارج از کشور سر زبانهاست. اگر این امر واقعیت داشته باشد باید مراکز امنیتی فارغ از رسیدگیهای قضایی به شکل ویژه بررسی پرونده وی را در دستور کار قرار دهند. گفته میشود مهدی هاشمی در بدو ورود به کشور از ارائه گذرنامه رسمی امتناع کرده و تنها با یک برگه تردد وارد کشور شده است. بهطور معمول مهرهای حک شده روی پاسپورت افراد رد پای روشنی از تاریخ و محل سفرهای خارجی را در دسترس قرار میدهد. بررسی دقیق موضوع بسیار مهم عدم ارائه پاسپورت از سوی مهدی هاشمی در بدو ورود به کشور ضمن افزودن بر وزنه صحت شایعات یادشده میتواند مسیر جدیدی را در روند رسیدگی به اتهامات امنیتی مهدی هاشمی بازگشاید.
3-شکی وجود ندارد که پویایی جنبش دانشجویی فی نفسه نشاط سیاسی– اجتماعی را در پی دارد. در چند روز اخیر افکار عمومی بشدت پیگیر موضوع بازگشت و محاکمه مهدی هاشمیرفسنجانی بوده است، جنبش دانشجویی متعهد به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر رسالت تاریخی– انقلابی خویش صادقانه میداندار پیگیری مطالبات به حق افکار عمومی درباره بازداشت و محاکمه عادلانه مهدی هاشمیرفسنجانی بود. دانشجویان در این مسیر پرسنگلاخ در اوج مظلومیت مرارتهای مختلفی را نیز با صداقت قابل تحسین و بدون هرگونه چشمداشت مادی و سیاسی به جان و دل خریدند. تهدید و تطمیع جریان دانشجویی یک ترفند نخنماست که متاسفانه به انحای مختلف در این حادثه نیز به زشتی رخ نمایاند. در شرایط کنونی ضرورت دارد دستگاه قضایی کشور با دقت موضوع تهدید رسانهای جنبش دانشجویی از سوی اطرافیان هاشمی رفسنجانی را در چارچوب حقوق مدنی کشور مورد بررسی قرار داده و با متخلفان برخورد درخور شأنی داشته باشد. بدیهی است چنانچه در کشور رسم شود که هر مجرم صاحبنامی به راحتی از طریق مصاحبه یا در سایه توسل به باندهای مافیایی قدرت و ثروت، جریان دانشجویی را مورد تهدید قرار دهد دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
4-بارها شنیدهایم بعضی میگویند انقلاب فرزندان خود را میخورد و برخی دیگر نیز اصرار دارند که فرزندان، انقلاب خود را میخورند. در این میان هریک از این افراد برای اثبات ادعای خویش اتفاقات بعدی انقلابهای رخ داده در بلوک شرق و غرب را شاهدی بر مدعای خود معرفی میکنند. تسری چنین تحلیلی به انقلاب اسلامی یک خطای استراتژیک محسوب میشود، چرا که انقلاب اسلامی پدیده نوینی است که به دلیل اتصال معنایی به مفاهیم و مبانی الهي ـ دینی ـ قرآنی در چارچوب این دستهبندیهای سیاسی نمیگنجد.