چند
روز قبل در همين ستون نوشتيم كه فوتسال كشورمان در حال پيمودن راهي است كه
فوتبال طي كرده و امروز هم نتيجهاي جز شكست و تحقير عايدش نشده است.
نوشتيم كه فوتسال بايد هرچه زودتر به خود بيايد و با بازگشت به گذشته
افتخارآفرينش دوباره در آسيا و دنيا مطرح شود، اما گويا طبق معمول گوش
شنوايي وجود ندارد.
تيم ملي فوتسال كشورمان بعد از ناكامي بزرگ در
رقابتهاي قهرماني آسيا طي روزهاي گذشته دو بازي مقابل روسيه برگزار كرد؛
حريفي كه البته شايعه عدمحضور با تركيب اصلياش نيز شنيده ميشود. تيم ملي
با هدايت صانعي بازي اول را واگذار كرد و در بازي دوم نيز به رغم اخراج يك
بازيكن از تيم حريف نتيجهاي بهتر از مساوي به دست نياورد.
اين
طبيعت يك مسابقه ورزشي است كه بزرگترين تيمها هم گاهي دچار چالش ميشوند
اما آنها براي بيرون آمدن از چالش و وضعيت بحران برنامه دارند. تيم ملي
فوتسال ايران در رقابتهاي قهرماني آسيا كاملاً بيبرنامه، بدون تاكتيك و
حتي به دور از خلاقيتهاي فردي مقابل حريفان ظاهر شد و در نهايت عنوان
آقايي آسيا را تقديم حريفاني كرد كه تا قبل از اين رقابتها تنها به شكست
آبرومندانه مقابل ما ميانديشيدند.
نوشتيم كه بعد از رقابتها
صانعي حرف از رفتن و نپوشيدن لباس ورزشي زد اما خيلي زود با حمايتهاي رئيس
كميته فوتسال كه هيچگاه خود را در شكستها مقصر نميداند بازگشت؛ بازگشتي
كه حالا با دو بازي بدون برنامه ديگر آن هم مقابل روسيه همراه شده است،
جالب اينكه سرمربي تيم ملي و رئيس كميته فوتسال در صحبتهايي هماهنگ
شده،اعتراض هواداران تيم ملي به ضعفهاي تكنيكي و تاكتيكي تيم، كادر فني و
مسئولان فوتسال را غرضورزي عنوان ميكنند و ميگويند اين شعارها از بيرون
زمين و كار منتقدان است و هدفي جز نابودي تيم ملي فوتسال ندارد. جالبتر
است آقايان تمام داشتههاي فوتسال ايران را ظرف كمتر از يك سال به باد
دادهاند آن وقت فريادهاي اعتراض و حقطلبي تماشاگران را غرضورزي عنوان
ميكنند.
توجه داشته باشيد كه تغيير و حركت رو به جلو،تغيير سيستم
و جوانگرايي جزو اصولي است كه بايد در تمام تيمها و رشتهها رعايت شود
اما تمام اين فاكتورها بايد به وسيله آدمها و نيروهاي كار بلدي انجام شود
كه به اصل تيم و هويت آن ضربه نخورد.
يك بار ديگر بازيهاي تيم ملي
فوتسال در رقابتهاي آسيايي را نگاه كنيد، دو بازي تيم ملي مقابل روسيه را
نيز به تماشا بنشينيد، آنچه مسلم است اينكه تيم ملي فوتسال ايران، ايراني و
آنگونه كه حريفان از آن ترس داشتند بازي نميكند. تيمي كه هدايت آن را
صانعي بر عهده دارد همانگونه بازي ميكند كه حريفان ميخواهند. در تيم ملي
فوتسال كوچكترين خلاقيت و دريبل و هنرهاي فردي به چشم نميآيد؛ فاكتورهايي
كه لازمه فوتسال است و تنها راهي است براي فرار از بازي بسته حريفان اما
آنكه بايد تصميمات و اوامر روي آوردن به چنين حركات و تاكتيكها و
تكنيكهايي را صادر كند خود كنار زمين مات و مبهوت ميماند و طبيعي است كه
در چنين فضايي تيم و بازيكنان هم دچار سردرگمي و بيبرنامگي ميشوند.
اين
مشكل به وضوح در برابر حريفان آسيايي ديده شد اما وجود يك بازيكن باتجربه
كمك ميكرد كه تيم بتواند در داخل زمين خود را جمع و جور كند ولي مسئولان
فوتسال و كادر فني در اقدامي عجيب روي نامهاي تأثيرگذار و باتجربه تيم نيز
خط كشيدند تا مقابل روسيه هيچ حرفي براي گفتن نداشته باشيم. جالبتر اينكه
امروز بعد از قبول اين همه شكست و تحقير و پيشرفت عنوان ميكنند كه
اعتراضها غرضورزي است و روسيه در حد و اندازههاي اسپانياست.
سرنوشت
فوتسال به طرز عجيبي ميرود تا شبيه فوتبال شود و اين نيست مگر جاهطلبي
عدهاي كه خود ميدانند در حد و اندازههاي اين كار نيستند. نوشتيم كه جام
جهاني نزديك است، نوشتيم كه همه ميدانند جام جهاني جاي بيبرنامهها نيست
و براي موفقيت در آن بايد تا دندان مسلح بود و هدف داشت اما آيا ميتوان
با شرايط موجود اميدي به بازگشت دوباره فوتسال ايران داشت؟ اين سؤالي است
كه پاسخ آن خيلي زودتر از آنچه تصور آن ميرود داده ميشود.