اجلاس 6 روزه تهران در 3 سطح
كارشناسان ارشد، وزراي خارجه و سران كشورهاي عضو عدم تعهد پيام ها و پيامدهاي
پرشماري را رقم زده و خواهد زد. از همين روي است كه فرداي پس از اجلاس تهران را
بايد چشم اندازي راهبردي ارزيابي كرد كه حاوي يك نظم جديد بين المللي است. نظمي كه
به تعبير راهگشاي رهبر بصير انقلاب پاياني بر هندسه غلط بين المللي است تا اتاق
فرمان جهان از چنبره و سيطره ديكتاتوري غربي رهايي يابد.
بنابراين آنچه كه در فرداي پس از اجلاس تهران بايد نصب العين اعضاي جنبش غيرمتعهد
شود حركت در يك پيچ تاريخي حساس و سرنوشت ساز براي گذار از نظام تك قطبي و
ديكتاتوري غربي به سوي يك نظم و نظام نويني است كه؛ «در آن قطبهاي سنتي قدرت جاي
خود را به مجموعه اي از كشورها و فرهنگ ها و تمدن هاي متنوع و با خاستگاه هاي
گوناگون اقتصادي و اجتماعي و سياسي مي دهد» تا در پهنه گيتي، «مديريت عادلانه» تحقق
و عينيت بيابد.
از اين روي در يك گزاره كاربردي بايد گفت؛ سرمايه استراتژيك براي عبور از پيچ
تاريخي و رسيدن به مديريت عادلانه گيتي در گرو «تعهد غيرمتعهدها» است.
گام اول اين تعهد در اجلاس تهران و با محوريت جمهوري اسلامي ايران و اجماع سران دو
سوم كشورهاي جهان در جهت تغيير سياسي و اقتصادي نظام فعلي بين الملل برداشته شد و
آن «نه بزرگ» به رژيم صهيونيستي بود و بطور مشخص در اين باره گفتني هايي هست؛
1- صهيونيست ها در يك برنامه ريزي از پيش طراحي شده از چند ماه مانده به اجلاس
غيرمتعهدها در تهران در يك جنگ زرگري با آمريكايي ها بر طبل حمله به ايران كوبيدند.
هر بار كه نتانياهو به اصطلاح ژست جنگ با ايران مي گرفت يكي از مقامات آمريكايي به
صحنه مي آمد و از تلاش واشنگتن براي منصرف كردن تل آويو خبر مي داد!
هر چند به قول اينديپندنت بلوف اسرائيل براي حمله به ايران «بلوف قرن» است ولي
لفاظي ها و هياهوهاي صهيونيست ها در حمله به ايران چيزي جز يك جنگ رسانه اي و به
اصطلاح عمليات رواني براي تحت الشعاع قرار دادن اجلاس غيرمتعهدها در تهران نبود.
مقامات تل آويو تمام تلاش و پتانسيل خود را بكار بستند تا به هر قيمتي كه شده اجلاس
تهران كمرنگ و بدون رونق برگزار شود و افزون بر شلتاق كاري و هياهو در بلوف حمله به
ايران، از تهديد و تطميع مقامات بين المللي و سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد براي
حضور نيافتن در اجلاس تهران دريغ نكردند.
اكنون با پايان يافتن موفقيت آميز اجلاس غيرمتعهدها در تهران وضعيت كاملاً نمايان
است.
2- علي رغم تهديد مستقيم بان كي مون دبير كل سازمان ملل و برخي ديگر براي عدم شركت
در اجلاس تهران از سوي مقامات ارشد صهيونيستي، آنها به تهران آمدند و در اجلاس بزرگ
غيرمتعهدها حضور يافتند. حضور آنها و بخصوص بان كي مون آنقدر معنادار بود كه حتي
رسانه هاي صهيونيستي نتوانستند آن را پنهان نمايند و از جمله جروزالم پست با لحني
حسرت بار مي نويسد؛ «اگر حداقل بعضي از كشورها در كنفرانس غيرمتعهدها شركت نمي
كردند و دبير كل سازمان هم اين اجلاس را تحريم مي كرد و مي گفت؛ «در اين زمان جاي
من در ا يران نيست»، آنگاه اسرائيل مي توانست نتيجه بگيرد كه ايران منزوي شده است
اما امروز؟ امروز بعد از اينكه پادشاهان، رهبران و شخصيت هاي مهم كشورهاي مختلف به
سمت ايران حركت كرده اند؛ ديگر استدلال هاي اسرائيل عليه ايران رنگي نخواهد داشت.»
آنچه اسرائيلي ها را به شدت خشمگين كرده اين است كه سخنان رهبر ايران در افتتاحيه
اجلاس تهران پيرامون اسرائيل مورد تأكيد 120 كشور جهان بوده تا جايي كه همين
جروزالم پست در اين باره مي نويسد؛ «سكوت جهان در برابر چنين رفتاري براي اسرائيل
دلسرد كننده است چرا كه در اجلاس تهران هيچ كس در اعتراض به سخنان رهبر ايران بيرون
نرفت، هيچ كس صحبت ها را قطع نكرد، هيچ كس اعتراضي نكرد و حضور و مواضع 120 كشور
دنيا در تهران، ايران را شجاع تر از گذشته مي كند.»
3- از سوي ديگر؛ واكنش مقامات كودك كش تل آويو به اجلاس تهران قابل تأمل ويژه است.
ليبرمن وزير خارجه اين رژيم آنچنان عصباني است كه عجزآلود مي گويد؛ «محمود عباس از
تهران برگردد ترورش مي كنيم.»
و منشأ اين عصبانيت هنگامي از پرده بيرون مي افتد كه پس از ناسزاگويي به شركت
كنندگان در اجلاس تصريح مي كند كه دنيا براي اسرائيل ارزشي قائل نيست و براي جامعه
جهاني موجوديت اسرائيل اهميتي ندارد.
همچنانكه نتانياهو نيز از سر ضعف فزاينده و فقد تحليل شرايط بي محابا 120كشور دنيا
را متهم مي كند به اينكه هيچ چيزي نياموخته اند و شركت آنها را در اجلاس تهران «لكه
ننگي براي بشريت»! قلمداد كرده و در مقام به اصطلاح انتقام گيري مي گويد؛ «حقايق در
مورد ايران را در اجلاس ساليانه نيويورك خواهم گفت.»!
4- مشكل وخامت بار و لاينحل صهيونيست ها اين است كه اكنون پس از شوك سهمگين بيداري
اسلامي كه حيات رژيم صهيونيستي را به مخاطره انداخته با يك شوك بزرگ ديگر روبرو شده
اند و آن به چالش كشيدن اسرائيل از سوي كشورهايي است كه پيش از اين متحد استراتژيك
رژيم صهيونيستي محسوب مي شدند.
در اجلاس تهران اين موضوع در مواضع محمد مرسي رئيس جمهور مصر نمود آشكاري داشت.
مرسي با حمايت قاطع از فلسطين به سياست هاي رژيم صهيونيستي اعتراض كرد و بطور مشخص
نسبت به نپيوستن اسرائيل به معاهده ان پي تي واكنش نشان داد.
براي همين است كه پايگاه صهيونيستي دبكا- نزديك به موساد- اذعان مي كند كه مرسي در
تهران اسرائيل را به چالش كشيد و از حقوق فلسطينيان دفاع كرد.
نكته اي كه دبكا نتوانسته از آن بگذرد اين است كه مرسي مواضع مشابهي با رهبر ايران
داشته و مي نويسد؛ حمايت از فلسطين و خاورميانه عاري از سلاح هسته اي دو موضوعي است
كه رئيس جمهور مصر نيز مانند رهبر ايران بر آن تأكيد داشته است.
به عبارت روشن تر؛ صهيونيست ها دريافته اند كه اكنون فقط ايران نيست كه سياست هاي
تجاوزكارانه اسرائيل را به چالش مي كشد بلكه اين الگو در حال تعميم است و كساني مثل
مرسي جايگزين حسني مبارك شده اند كه در اجلاس قبلي غيرمتعهدها- شرم الشيخ- متحد
صهيونيست ها بود و اكنون در حبس به سر مي برد.
5- هر چند مارش عزا براي صهيونيست ها مدتهاست كه به صدا درآمده ولي در شرايط كنوني
كه موج بيداري اسلامي و اجلاس تهران رژيم صهيونيستي را به گوشه رينگ برده آنچه اين
وضعيت را تشديد نموده و هرگونه روزنه اميدي را براي مقامات تل آويو مسدود كرده است
گزارش مبسوط دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا پيرامون اسرائيل است.
منافع درهم تنيده وگره خورده واشنگتن و تل آويو همواره باعث شده تا آمريكايي ها در
سخت ترين شرايط به كمك صهيونيست ها بيايند ولي گزارش 82 صفحه اي جامعه اطلاعاتي
آمريكا تحت عنوان «آماده شدن جهان براي خاورميانه پس از اسرائيل» نشان مي دهد
صهيونيست ها در لبه پرتگاه قرار گرفته اند.
در اين گزارش صريحاً تأكيد شده كه اسرائيل بزرگ ترين خطر براي منافع ملي آمريكاست.
اين گزارش هشدار مي دهد با افزايش قدرت كشورهاي اسلامي در منطقه پس از انقلاب هاي
عربي- بخوانيد بيداري اسلامي- و همچنين قدرت گرفتن ايران و كاهش نفوذ آمريكا،
واشنگتن ديگر نمي تواند از اسرائيل دفاع كند و هيچ توجيهي براي واشنگتن وجود ندارد
چرا كه آمريكا بايد به دنبال عادي سازي روابط با 57 كشور اسلامي باشد. جالب اينجاست
كه دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا در اين گزارش اذعان مي كنند كه دولت آمريكا نه پول
آن را دارد كه از اسرائيل حمايت مالي كند و نه افكار عمومي از چنين كاري حمايت مي
كنند.
6- و بالاخره بايد گفت علي رغم سر و صداها و هياهوهاي اسرائيل عليه جمهوري اسلامي
طي ماه هاي گذشته و تهديد به حمله نظامي و حتي تعيين زمان براي اين حمله، آنچه
اكنون محرز است شليك نرم تهران به تل آويو در پي اجلاس غيرمتعهدها در ايران است كه
حيات اين رژيم جعلي را به شماره انداخته است.
دقت شليك نرم اما كاري تهران اين است كه اكنون تعهد غيرمتعهدها بسوي خاورميانه پس
از اسرائيل از پرده برون افتاده و توجه همگان به جنايات و تجاوزات اسرائيل معطوف
شده تا اين غده سرطاني ريشه كن شود.
حسام الدين برومند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com