آنچه كه اين روزها در حوزه سياست خارجي قابل اعتناست؛ تحليل فضاي
موجود پس از مذاكرات بغداد در سوم خرداد- 23 مي- ميان ايران و گروه 1+5
است.
از زواياي گوناگوني مي شود مواجهه ايران و طرف غربي پس از مذاكرات
پردامنه در عراق و كمي پيش تر از آن در اسلامبول را به ارزيابي و واكاوي
نشست.
اما يادداشت پيش روي تلاش مي كند از منظري متفاوت مذاكرات بغداد
را مورد بررسي قرار دهد. همواره در چالش هسته اي ميان ايران و 1+5، غربي ها
طي يك دهه گذشته تلاش كرده اند تا پيش از جلسه مذاكرات فضايي را به وجود
بياورند كه به تبع آن خواسته هاي غيرمنطقي و زورگويانه خود را دور ميز
مذاكرات به جمهوري اسلامي تحميل نمايند. طبيعي است كه براي رسيدن به اين
هدف نيز مي كوشند از اهرم هاي فشار عليه ايران بهره ببرند.
اما مذاكرات
بغداد به وضوح نشان داد كه ايران تنها خط قرمزش حقوق هسته اي ملتش است و به
هيچ عنوان از مواضع اصولي خود عدول نمي كند ولو اين كه قبل از مذاكرات،
فضاي تهديد و فشار و تحريم اوج گرفته باشد.
نكته گفتني اين است كه
بلافاصله پس از مذاكرات بغداد، طرف غربي با استفاده از ظرفيت رسانه اي خود
كوشيده است تا فضاي جديدي را عليه ايران به وجود بياورد.
اين فضا حاكي
از آن است كه فشارها عليه ايران از موضوع هسته اي به سمت فشارهاي به اصطلاح
حقوق بشري منتقل شده است. به عنوان نمونه درست پس از مذاكرات بغداد، وزارت
امور خارجه آمريكا طي گزارشي ايران را به نقض حقوق بشر متهم كرد!
هرچند
اين گزارش ساليانه وزارت خارجه آمريكا بوده و به بازه زماني سال 2011
اختصاص داشته است اما زمان انتشار آن را نمي توان تصادفي دانست. چرا؟ چون
دقيقا همان خط به صورت كاملا هماهنگ بر ضد ايران پيگيري و رهگيري شده است.
علاوه
بر گزارش حقوق بشر وزارت امور خارجه آمريكا كه بخشي از آن ايران را نشانه
رفته بود؛ سازمان عفو بين الملل هم در اقدامي جهت دار مقدمه گزارش ساليانه
خود در سال 2012 را منتشر كرد و در ادعاهايي تكراري، واهي و نخ نما شده
جمهوري اسلامي ايران را به نقض حقوق بشر متهم نمود.
كار به اينجا ختم
نشد و ديگر نهادهاي به اصطلاح حقوق بشري به صحنه آمدند و در يك تقسيم كار
از پيش تعيين شده ساز از قبل كوك شده نقض حقوق بشر در ايران را به صدا
درآوردند.
از همين روي؛ مقارن با همين فضا نهادهايي با عناويني چون
«فدراسيون بين المللي جامعه هاي حقوق بشر» و يا «جامعه دفاع از حقوق بشر
در ايران» در گزارش هاي جداگانه برپايه دروغ هاي شاخدار، جمهوري اسلامي را
به نقض حقوق بشر متهم كردند.
حتي در ادامه آن تقسيم كار، شيرين عبادي،
مامور لو رفته اسرائيلي ها به موضوع وارد مي شود و از فقد سوژه، درياچه
اروميه را بهانه مي كند و به احمد شهيد گزارشگر حقوق بشر در امور ايران
نامه مي نويسد و ايران را ناقض حقوق بشر مي خواند!
جالب اينجاست كه
تروريست ها هم در آن تقسيم كار گنجانده شده اند و گروهك تروريستي منافقين
هم به موازات مدافعان دروغين حقوق بشر، ژست حقوق بشري مي گيرد و مريم قجر
عضدانلو به عموم نهادها و سازمان هاي به اصطلاح حقوق بشري فراخوان مي دهد
كه به سرعت، ايران را به نقض حقوق بشر متهم نماييد!
آيا همه اين اتفاقات
پس از مذاكرات بغداد و در يك دوره زماني كوتاه با هياهو و شلتاق كاري ها
درباره وضعيت حقوق بشر در ايران تصادفي است؟
بدون ترديد پاسخ به سؤال
فوق منفي است و طرفه آنكه اين خط كماكان تداوم دارد و در تازه ترين آن، دو
روز پيش روزنامه آمريكايي واشنگتن پست ايران را به اقدامات تروريستي هم
متهم كرد.
اين روزنامه آمريكايي در گزارش خود ادعا مي كند كه ايران طرحي
را براي ترور ديپلمات هاي آمريكايي و اسرائيلي در 7 كشور جهان در دست اجرا
دارد!
آنچه قابل تامل بوده اين است كه واشنگتن پست زمان اين طرح كذايي
و ادعايي را نوامبر 2011 ذكر كرده و مدعي شده است كه طرح ترور لو مي رود
چون پيامي به متيو بريزا سفير آمريكا در آذربايجان مخابره مي شود و او را
از اقدامات تروريستي آگاه مي كنند.
قطع نظر از ادعاي واشنگتن پست، سؤال اين است كه پس چرا هم اكنون اين موضوع منتشر شده است؟
سناريوي
ناشيانه و ساختگي واشنگتن پست هنگامي رو مي شود كه ادعا كرده اين طرح ترور
قرار بوده طي 13 ماه به طول بكشد و علت توقف آن در بهار امسال به مذاكرات
هسته اي در پيش روي ايران و 1+5 برمي گردد.
واشنگتن پست به نقل از
ديپلماتي كه نامش را فاش نكرده است مي نويسد: «به نظر مي رسد اراده اي
آگاهانه براي آرام كردن اوضاع پيش از مذاكرات وجود داشته است. اين كه چه رخ
خواهد داد؛ اگر گفت وگوها بي نتيجه پايان يابند به قدرت تخيل مخاطب بستگي
دارد.»
اكنون در باره تشديد فشارها عليه ايران پس از مذاكرات بغداد و
انتقال اين فشارها از موضوع هسته اي به موضوع حقوق بشر گفتني هايي هست كه
تصوير مذاكرات بغداد را شفاف تر مي كند.
1- سابقه تاريخي مواجهه جمهوري
اسلامي با قدرت هاي پرمدعاي جهاني آشكارا نشان مي دهد هرگاه ايران در مسير
پيروزي و اقتدار گام برداشته است بلافاصله براي مخدوش نشان دادن اين
اقتدار، جنگ رواني آنها شروع مي شود. يكي از اين دوره ها، در جريان جنگ
تحميلي و ايستادگي مثال زدني ملت با صلابت ايران است. همگان به خاطر دارند
كه هر زمان، جمهوري اسلامي در جبهه هاي نبرد، قواي بعثي را به عقب مي
راندند و فتوحاتي را رقم مي زدند سلسله اتفاقاتي به وقوع مي پيوست؛ اتحاديه
اروپا در بيانيه اي ايران را تجاوزگر اعلام مي كرد، سازمان عفو بين الملل
ايران را به نقض حقوق بشر متهم مي كرد، اجلاس هايي به پا مي شد و در مجامع
جهاني، جمهوري اسلامي را ناقض قواعد بين المللي اعلام مي كردند و رسانه ها و
شبكه هاي خبري خارجي به صورت مستمر براي مسئله دار كردن وجهه كشورمان بر
طبل ايراني با ويژگي هاي ساختگي «تجاوزگري»، «ناقض حقوق بشر»، «نقض كننده
قواعد بين المللي» و... مي كوبيدند.
اما اين همه قشقرق، يك واقعيت غيرقابل انكار را به دنبال داشت؛ «اقتداري» كه «قدرت»ها را به چالش كشانده است.
2-
شلتاق كاري ها و هياهوها بر ضد ايران در فضاي كنوني آن هم با اهرم حقوق
بشر، به اقتدار ايران در مذاكرات بغداد و پيش تر از آن اسلامبول برمي گردد.
اين سر و صداهاي غربي ناشي از آن است كه دچار اشتباهات در محاسبات شده اند
و آنچه كه فكر مي كردند و باور داشتند در دور ميز مذاكره به آن دست مي
يابند همگي دود شده و در طرفه العيني به هوا رفته است.
3- نكته ديگر اين
است كه طرف غربي پس از نرسيدن به آنچه كه در سر پرورانده بود؛ با اهرم
حقوق بشر درصدد است تا حدودي اشتباهات خود را پيرامون مذاكرات پنهان نمايد و
ايران را در اين زورآزمايي به عقب براند ولي واقعيت آن است كه آنها در
مسئله حقوق بشر داراي مشكلات لاينحلي هستند و نمي توانند از اين اهرم
استفاده نمايند.
اشتباه استراتژيك طرف غربي اين است كه با مطرح كردن
حقوق بشر، جنايات ابوغريب، گوانتانامو، كشتار و خونريزي صدها هزار نفر مردم
بيگناه در جنگ هاي افغانستان و عراق و... را يادآوري مي نمايند.
تحولاتي كه طي دهه هاي گذشته رخ داده و بيداري اسلامي در منطقه و جنبش هاي
اعتراضي در خاك اروپا و حتي جنبش تسخير وال استريت در آمريكا كه امروز شاهد
آن هستيم همگي بيانگر اين است كه حقوق بشر اسم رمز باج خواهي ها، افزون
طلبي ها و زياده خواهي هاي آمريكايي ها و غربي هاست.
4- از سوي ديگر؛
دست خالي بودن طرف غربي نسبت به ايران اسلامي به گونه اي است كه اتهامات و
ادعاهاي پوچ آنها درباره نقض حقوق بشر يا اقدامات تروريستي، نگرفته و به
ايران نچسبيده است. فراموش نمي شود كه اوج تحركات طرف غربي درباره حقوق بشر
به سال گذشته برمي گردد، الف؛ آنها گزارشگر ويژه حقوق بشر در امور ايران
تعيين كردند، ب؛ چندين قطعنامه عليه ايران به تصويب رساندند، پ؛ سناريو طرح
ترور سفير عربستان در خاك آمريكا از سوي ايران اسلامي را با حمايت گسترده
رسانه اي در دنيا پيش كشيدند، ت؛ احمد شهيد گزارش هاي نوبه اي خودش عليه
ايران را منتشر كرد و.... اما اين تقلاها كارساز نبود و ايران از حقوق خود
در مذاكرات هسته اي كوتاه نيامد. اكنون نيز اين دست و پا زدن ها در مواجهه
با ايران هسته اي مقتدر آن هم با سر و صداي حقوق بشر مانند شليك مشقي است
با اين توضيح كه حتي خاصيت مشقي بودن را از دست داده است چون اين صداها
براي ايران مقتدر تازگي ندارد.
حسام الدين برومند