به گزارش بولتن نیوز، توفیق وحیدی آذر - نیویورکر در مطلبی به حمله نظامی روسیه به اوکراین و حضور پوتین در انتخابات این کشور و محبوبیت ۸۰ درصدی وی پرداخت که در ادامه برگردان فارسی آن منتشر می شود:
نوشته جاشوا یافا - نیویورکر -16 مارس 2024
عکسی از ولادیمیر پوتین در حال راه رفتن در مقابل پس زمینه سیاه.
در ظاهر، انتخاب مجدد ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه یک امر عجیب و غریب اضافی و مراسمی خالی از ماهیت به نظر می رسد،. پوتین نزدیک به ربع قرن بر کشور حکومت کرده است، تنها چند سالی که از تسلط دوران استالین بر اتحاد جماهیر شوروی کمتر است. در طی دو دهه هیچ کاندیدای اپوزیسیون واقعی اجازه حضور در انتخابات ریاست جمهوری را نداشته است. از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، در فوریه 2022، رانش اقتدارگرایانه پوتین به چیزی شبیه یک دیکتاتوری نظامی تمام عیار شتاب گرفته است. در فوریه امسال، الکسی ناوالنی، تنها سیاستمدار معتبر با پیروان واقعی و سراسری، در زندانی در قطب شمال روسیه درگذشت.
با این حال، انتخابات اخیر، که روز یکشنبه به پایان می رسد، فرصتی برای ارزیابی وضعیت حکومت پوتین و چگونگی پشت سر گذاشتن دو سال جنگ فراهم می کند. سیستم پوتین برای بخش عمده ای از وجود خود به یک شهروند جدا شده وابسته بود. مردم از سیاست دور ماندند، و اگر شما یکی از معدود افرادی نباشید که به اندازه کافی احمق هستند که مستقیماً دولت را به چالش می کشند، سیاست از زندگی شما دور می ماند. جنگ، از نظر تئوری، میتوانست بهانهای برای تقویت جامعه روسیه باشد. بر اساس برآوردهای غربی، حدود سیصد و پنجاه هزار سرباز روس در اوکراین کشته یا زخمی شده اند. در سپتامبر 2022، پوتین آنچه را که «بسیج جزئی» نامید، راهاندازی کرد - پیشنویس نظامی که تاکنون حدود سیصد هزار نیروی روسی را فراخوانده است. در همین حال، مجموعه ای از قوانین سرکوبگر نه تنها انتقاد علنی از جنگ، بلکه صحبت صادقانه در مورد تهاجم را جرم انگاری کرد. تحریم ها اقتصاد روسیه را منزوی کرد. در پی تهاجم، روبل سقوط کرد، تورم افزایش یافت و دستمزدهای واقعی کاهش یافت.
با این حال، پس از گذشت دو سال از جنگ، موقعیت روسیه در اوکراین مانند همیشه قدرتمند به نظر می رسد و تسلط پوتین بر قدرت، حداقل در حال حاضر، کاملاً مطمئن به نظر می رسد. یکی از نخبگان سیاسی کشور به من گفت که در جریان ضد حمله ارتش اوکراین در سال گذشته، پوتین نگران بود. این فرد با اشاره به بازپس گیری قلمرو اوکراین در تابستان و اوایل پاییز 2022 گفت: «او نمی توانست مطمئن باشد که جبهه مانند مناطق خارکف و خرسون فرو نمی ریزد.» اما در سال 2023، خطوط روسیه تا حد زیادی حفظ شد و پوتین به این نتیجه رسید که با توجه به حمایت متزلزل غرب، بعید است که اوکراین در آینده نزدیک به دستاوردهای بیشتری در میدان جنگ دست یابد. یکی از اعضای نخبگان در مورد پوتین گفت: "او در روحیه عالی است." او در انتظار لحظهای است که غرب بگوید، دیگر بس است، بیایید این جنگ را متوقف کنیم، اما معتقد است که عجلهای وجود ندارد. هر ماه وضعیت برای اوکراین بدتر می شود.
در روسیه، شوک تهاجم مدتهاست که گذشته است. کنستانتین رمچوکوف، یک ناشر روزنامه نزدیک به کرملین، به من گفت که "دیگر هیچ تزلزلی" در میان طبقه حاکم کشور وجود ندارد: "همه فهمیدند که بهتر است همانطور که به شما گفته شده است عمل کنید." پس از آنکه غرب تعداد زیادی از تاجران برجسته را تحریم کرد و روابط اقتصادی خود را با شرکتهای روسی قطع کرد، نخبگان تجاری این کشور دیدند که چشماندازهای خارج از کشور کاهش یافته یا به طور کامل ناپدید میشوند. با این حال، در روسیه، تلاشهای جنگی فرصتهای جدیدی برای پولسازی ایجاد کرد: داراییهای متنوعی مانند کارخانههای خودروسازی، که قبلاً متعلق به تویوتا و رنو بود، و استارباکس و فرنچایزهای ikea یا به طور کامل مصادره شدهاند یا به زور با تخفیفهای زیاد فروخته شده و به افراد وفادار بسته شدهاند. یک تاجر بانفوذ روسی به من گفت: پوتین باهوش بود. "پیام او این بود، "ببین، آنها تو را نمی پذیرند، اما تو به اینجا خوش آمدی." تاجر ادامه داد: "بسیاری از حلقه من به خود می گویند، "اگر قرار است ما طرد شویم، بهتر است که راندههای پیروز تا بازنده باشیم. .»
پاسخ به جنگ در میان نخبگان روسی ممکن است آنقدرها هم قابل توجه نباشد - رمچوکوف گفت: «این یک طبقه از مردم خیلی منعکس نیست» - اما تحول نگرش عموم مردم پیچیدهتر و شگفتانگیزتر بوده است. یک پروژه تحقیقاتی که توسط گروهی به نام آزمایشگاه جامعه شناسی عمومی اداره می شود، احساسات عمومی را از آغاز جنگ ردیابی کرده است. یکی از گزارشها از پاسخدهندگان - روسهای تحصیلکرده و حرفهای از شهرهای بزرگ - پرسیده بود که آیا از تهاجم مشکل دارند یا خیر. یک I.T روسی گفت: "من معتقد بودم که ما اشتباه وحشتناکی مرتکب می شویم، که ما شیطانی هستیم." متخصص گفت که احساسات خود را در روزهای پس از شروع جنگ توصیف کرد. اما، هشت ماه بعد، او گفت: «من آن را چیزی اجتنابناپذیر، و بسیار دردناک، تصمیمی بسیار دشوار میدانم.
اما اجتناب ناپذیر.» او تهاجم روسیه را بهعنوان آخرین مورد در صف طولانی درگیریهای انسانی توجیه کرد: «به نظر میرسد که همیشه جنگ وجود دارد، همیشه جایی در این سیاره وجود دارد.»
یک صاحب کسب و کار زن در ابتدا گفت که سعی کرده از اخبار اوکراین جلوگیری کند. او گفت: «اگر این فرصت را داشتم که به نحوی بر وضعیت تأثیر بگذارم، اگر چیزی به من بستگی داشت، مطمئناً همه چیز را برای جلوگیری از آن انجام می دادم. «اما گره زدن به خود، تماشای همه چیز، بحث در مورد آن با همه - من هم نمیخواهم این کار را انجام دهم. فایده چیست؟ وظیفه من بسیار ساده است - مراقب خودم، خانواده و حلقه نزدیکم باشم.» نیم سال بعد، دیدگاه های او سخت تر شده بود. او گفت: "من این احساس را دارم که کشورم به طور ناعادلانه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد." اکنون من حتی میهن پرست تر از همیشه هستم.
تولید ناخالص ملی روسیه در سال گذشته بیش از میانگین جهانی رشد کرد، حتی اگر بخش بزرگی از فعالیت اقتصادی آن به سمت جنگ هدایت شود: در سال 2024، تخمین زده میشود که این کشور بیش از هشت درصد از تولید ناخالص داخلی خود در مورد ارتش و امنیت ملی، بیش از دو برابر درصد G.D.P را خرج کند. که ایالات متحده در طول جنگ عراق به دفاع اختصاص داده بود. در همان زمان، هنگفتی از مخارج دولتی، توزیع مجدد گسترده منابع را ایجاد کرده است که پایه حمایت پوتین را در میان بخشهای فقیرتر و حاشیهای جامعه تقویت کرده است. این گروهها از اقدامات پوپولیستی مانند افزایش یارانهها و سایر پرداختها به خانوادهها و گسترش صنعت زمان جنگ بهرهمند شدهاند. این طبقه متوسط رو به رشد در وابستگی خود به کلان دولت متمایز از طبقهای است که در دهه گذشته ظاهر شد، که تمایل داشت تحصیلکردهتر، شهرنشینتر، بیشتر در بخش خصوصی کار کند، و معلوم شد، متحرکتر است. اعضای آن بیش از حد در میان صدها هزار روس که پس از تهاجم کشور را ترک کردند، حضور داشتند. (ممکن است پوتین زمانی که در مارس 2022 از «خودپاکسازی» جامعه روسیه صحبت کرد، چنین فرآیندی را در ذهن داشت.)
الکساندرا پروکوپنکو، مشاور سابق بانک مرکزی روسیه، برای مقاله آینده، محاسبه کرد که از زمان شروع جنگ، متوسط حقوق ماهانه یک جوشکار در یک کارخانه تولیدی از بیست و پنج هزار روبل افزایش یافته است - حدود دویست و هفتاد دلار آمریکا - امروز به صد هزار روبل. کسانی که مشاغل مشابهی در اوکراین تحت اشغال روسیه دارند می توانند ماهیانه سیصد هزار روبل درآمد داشته باشند. پروکوپنکو به من گفت: "این افراد هرگز چنین پولی را در زندگی خود ندیده اند." وی افزود که کرملین تنها می تواند تا حدود یک سال دیگر چنین سیاست اقتصادی را حفظ کند، در این مرحله با انتخاب های سختی روبرو خواهد شد: آیا دولت دستمزد نیروهای ارتش و سرویس های امنیتی را کاهش می دهد یا شیفت کاری در کارخانه هایی که برای تولید اسلحه و تجهیزات جنگی اضافه کار می کنند را کاهش می دهد؟ پروکوپنکو به من گفت: «تصور سیاسی این غیرممکن است. اما در بلندمدت، عدم تعادل اقتصادی و چشمانداز یک بحران واقعی رشد خواهد کرد.»
اما در حال حاضر، همانطور که دنیس ولکوف، مدیر مرکز لوادا، یک آژانس نظرسنجی مستقل به من گفت، داده های نظرسنجی نشان می دهد که روس ها نسبت به دوره های قبلی ریاست جمهوری پوتین چشم انداز مثبت تری برای کشور خود دارند. سهم روسهایی که گزارش میدهند قادر به خریدهای دلخواه مانند تلویزیون و لوازم خانگی هستند، در حال افزایش است. بخشی از پاسخ دهندگانی که فکر می کنند چشم انداز اقتصادی روسیه در پنج سال آینده به بهبود ادامه خواهد داد، از سال 2022 تا کنون 35 درصد افزایش یافته است. درصد ولکوف گفت: «اگر به دادهها نگاه کنید، این احساس را خواهید داشت که مردم معتقدند هرگز به این خوبی زندگی نکردهاند.»
جنبههای تاریکتر جنگ، از جمله کشته شدن دهها هزار سرباز، عمدتاً خصوصی نگه داشته میشوند و به صورت فردی و خارج از حوزه عمومی به آن پرداخته میشود. کرملین قول داده است که مبلغی معادل پنج میلیون روبل، حدود پنجاه و پنج هزار دلار آمریکا، به خانوادههای کشتهشدگان بفرستد - مبلغ قابلتوجهی، بهویژه در مناطق فقیرتر که بیشتر نیروهای استخدام شده روسیه از آنها جذب میشوند. پوتین در یک جلسه مدیریت شده با مادران سربازان روسی نگرش خود را نسبت به کشته شدگان جنگ این کشور آشکار کرد. او به زنی که پسرش در لوهانسک کشته شد، گفت: «بعضی از مردم در اثر ودکا می میرند و زندگی آنها مورد توجه قرار نمی گیرد. اما پسر شما واقعا زندگی کرد و به هدفش رسید. او بیهوده نمرد.»
پوتین، به نوبه خود، خود را نه به عنوان یک مستبد که کشور را گروگان گرفته، بلکه به عنوان مباشر سرنوشت تاریخی روسیه می بیند. پس از دههها قدرت، منطق پوتین بهعنوان یک توتولوژی عمل میکند، حلقهای بسته که در آن او هرگز مجبور نیست در فضیلت انتخابهای سیاسیاش تردید یا تردید کند. به نظر او در راستای منافع ملت عمل می کند و لذا از حمایت ملت برخوردار است. او حق دارد هر طور که می خواهد حکومت کند، زیرا البته در واقع در حال خدمت و محافظت از دولت است. "
این یک موقعیت بسیار مناسب برای پوتین است. از آنجا که در این مرحله، او دولت است.»
با این حال، در چند ماه گذشته، روسیه شاهد دو رویداد سیاسی گسترده و بدون سناریو بوده است و به طور واضح، هیچ یک در حمایت از پوتین یا جنگ نبودند. اولین مورد در ژانویه اتفاق افتاد، زمانی که صف هایی از مردم به طور خودجوش در سراسر کشور ظاهر شدند تا امضاهای خود را در حمایت از نامزدی بوریس نادژدین، یک سیاستمدار لیبرال غیرتهدیدکننده و ناشناخته ارائه دهند. نادژدین پایان دادن به «عملیات ویژه نظامی» را محور مبارزات انتخاباتی خود قرار داد و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شد. کرملین در نهایت از قرار دادن او در برگه رای ریاست جمهوری امتناع کرد - نشانه آن بود که تصاویر مردمی که در سرمای انجماد ایستاده بودند تا حمایت خود را از جایگزینی برای پوتین اعلام کنند، به لرزه درآمد. بر اساس گزارش مدوزا، یک خبرگزاری روسی مستقر در خارج از کشور، معیارهای داخلی کرملین پیشبینی میکنند که نادژدین بیش از ده درصد آرا را به دست آورده است. این با لفاظی پوتین در مورد یک کشور متحد در تضاد بود. یک منبع نزدیک به کرملین به مدوزا گفت که چنین نتیجه ای "ناگهان این تصور را ایجاد می کند که بخش قابل توجهی از مردم مشتاق پایان عملیات نظامی ویژه هستند."
رویداد دوم مراسم تشییع جنازه ناوالنی بود. ناوالنی لزوماً از نظر انتخاباتی محبوبیت نداشت. محبوبیت او در روسیه در سال 2021، مدت کوتاهی پس از مسموم شدن او توسط مأموران کرملین، به اوج خود رسید و به بیست درصد رسید. اما او طنین قدرتمندی در جامعه روسیه داشت. با انتقاد صریح خود از فساد اداری، حس شوخ طبعی و عدم ترس چشمگیرش، او تبدیل به آواتاری برای آینده ای بدیل و خوش بینانه تر شد. او یک شبکه سراسری از دفاتر میدانی ایجاد کرد و پیوسته هزاران نفر را در سراسر کشور به تظاهرات کشاند. اکاترینا شولمان، دانشمند علوم سیاسی روسی مستقر در برلین، به من گفت: «استبدادهایی مانند روسیه ایده پیشرفت را دوست ندارند. "آنها به شدت بر گذشته متمرکز هستند، یک آیین تاریخی را حفظ می کنند و از این ایده ها برای حفظ حال برای همیشه استفاده می کنند." ناوالنی خلاف این را نشان می داد که وجود او را برای دولت غیرقابل تحمل می کرد. شولمن گفت: «کل موضع او بر این متمرکز بود که چگونه فردا میتواند با امروز متفاوت باشد، اگر همه ما از یک اقدام ثابت پیروی کنیم.
در اول مارس، جمعیتی در خیابانی در مسکو صف کشیدند که ماشین نعش کش حامل جسد ناوالنی حرکت می کرد. هزاران نفر دیگر به گورستان بوریسفسکی هجوم آوردند، جایی که قبر ناوالنی را در تپهای از گلهای برآمده پوشاندند. مردم شعارهای «روسیه بدون پوتین»، «نه به جنگ» و حتی «اوکراینیها مردم خوبی هستند» سر دادند. کلمات "بدون جنگ" و حتی آنهایی که پوسترهای خالی و بدون هیچ کلمه ای دارند. تجزیه و تحلیل سیستم متروی مسکو توسط Mediazona، یک سایت خبری مستقل، نشان داد که 27 هزار مسافر به ایستگاه نزدیک به قبرستان رسیده اند. با دوستی که شرکت کرده بود صحبت کردم. دوست گفت: «ما سالها بود که در میان بسیاری از افرادی که مثل ما فکر میکنند نبودیم. "موقعیت وحشتناک بود، اما خلق و خوی پرانرژی بود."
سایت تحقیقاتی روسی پروکت ، که دولت روسیه آن را "نامطلوب" نامیده است، اخیراً تعداد افرادی را که در دوره شش ساله ریاست جمهوری پوتین در پرونده هایی با انگیزه سیاسی تحت تعقیب کیفری قرار گرفته اند، محاسبه کرده است. این رقم بیش از ده هزار نفر بود که از ارقام قابل مقایسه در زمان رهبران شوروی نیکیتا خروشچف و لئونید برژنف پیشی گرفت. در گزارش پروکت آمده است: «علاوه بر سرکوب گسترده مخالفان و فعالان ضد جنگ، روسیه دارای یک سیستم فشار اجتماعی است که در آن شهروندان بهخاطر بیاهمیتترین جنایتها به شدت مجازات میشوند». با این حال، سرکوبهای کنونی به اندازهای سخت است که همه بتوانند پیام را دریافت کنند، اما نه آنقدر سخت که به احساس عادی بودن عمومی خدشه وارد کنند. الکسی مینیایلو، فعال و یکی از بنیانگذاران یک پروژه تحقیقاتی جامعهشناختی به نام کرونیکلز، که اقامت در مسکو را انتخاب کرده است، به من گفت: «اگر واقعاً دوران استالینیستی بود، یک سال پیش تیرباران میشدم». وی ادامه داد: این رژیم به یک درصد سرکوب و نود و نه درصد تبلیغات متکی است.
نباید عدم وجود مخالفت را با حمایت قلبی اشتباه گرفت. کرملین نمی تواند استادیوم ها را با حامیان خشمگین و متعهد پر کند. (این می تواند آنها را به داخل اتوبوس برساند یا بازوهای کارمندان دولتی را بچرخاند، اما شور و اشتیاق واقعی بسیار سخت است.) تاتیانا استانووایا، یکی از اعضای ارشد مرکز اوراسیا کارنگی روسیه، به سخنرانی سالانه پوتین در دولت از کشور اشاره کرد. در اواخر فوریه، او در مورد افرادی صحبت کرد که «نامهها و بستهها، لباسهای گرم و شبکههای استتار را به جبهه میفرستند. آنها از پس انداز خود پول اهدا می کنند.» او گفت که پوتین باید جنگ را نه بهعنوان چیزی که او بهتنهایی راهاندازی کرده است، بلکه بهعنوان تلاشی که از آن حمایت و خواستار آن است، ببیند.
y مردم استانوایا از سرود نبرد شوروی، "جنگ مقدس" که به خاطر سطر آغازین آن شهرت دارد نقل کرد: "برخیز ای کشور بزرگ!" اما اکنون استانووایا گفت: "کشور تمایلی به صعود ندارد."
پاییز گذشته، والری فدوروف، رئیس یک آژانس نظرسنجی دولتی، در یک لحظه با صراحت نادر، اعتراف کرد که حزب به اصطلاح جنگ - شاهین هایی که از پیروزی به هر قیمتی حمایت می کنند - تنها ده تا پانزده درصد از مردم جامعه را تشکیل می دهد. . او گفت: "اکثریت روس ها خواستار تصرف کیف یا اودسا نیستند." «آنها از جنگیدن لذت نمی برند. اگر دست آنها بود، عملیات نظامی را شروع نمیکردند، اما از آنجایی که شرایط از قبل به این شکل پیش رفته است، پس ما باید پیروز شویم.» این کاملاً مخالف جنگ نیست، اما مطمئناً چیزی بسیار کمتر از شور و شوق برای آن است.
پوتین تا حد زیادی این واقعیت را پذیرفته است. دولت او قصد دارد کتابهای درسی تاریخ مدارس را بازنویسی کند تا روسیه را به گونهای نشان دهد که دائماً از خود در برابر دشمنان خارجی دفاع میکند و جنگ در اوکراین را به پیروزی اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم مرتبط میکند. اکنون نیروهای روسی مانند پدربزرگ های خود برای "خوبی و حقیقت" می جنگند. اما، به طور کلی، همانطور که ولکوف، از مرکز لوادا، می گوید: "دولت به مردم اجازه می دهد هر طور که می خواهند زندگی کنند." پوتین تلاش کرده است تا ترس از یک دستور بسیج توده ای دیگر را آرام کند. او تابستان گذشته گفت: «هیچ نیازی وجود ندارد. همانطور که او خاطرنشان کرد، اگر مردم به دوختن تورهای استتار برای سربازان در جبهه تشویق شوند، دولت از تلاش آنها تجلیل خواهد کرد. اما اگر مردم بخواهند خود را با گروههای بازی کودکان و رستورانهای مسکو مشغول کنند کاری به کار آنها نخواهد داشت.- رمچوکوف، ناشر روزنامه، از زنجیرههای عرضه جدیدی صحبت کرد که پاهای خرچنگ و خارپشتهای دریایی نفیس را از مورمانسک، در دریای بارنتس ارائه میدهند، این نیز خوب است.
هیچ استراتژی یا چشم انداز بزرگی وجود ندارد. برخلاف ایدئولوژی دوره شوروی، پوتینیسم هیچ ارزش گسترده ای را ارائه نمی دهد که بتوان اقدامات یا سیاست های خاص را با آن سنجید. این واقعیت، همراه با بیعلاقگی پوتین به حکمرانی سخت، به این معنی است که فضای بیشتری برای بداههگویی و آزادکاری در تمام سطوح دستگاه دولتی وجود دارد. بسیاری از دستگیریها و پروندههای جنایی پرمخاطب بدون آگاهی مستقیم پوتین راهاندازی میشوند - F.S.B مدتها پیش کارت سفید دریافت کرد تا هر طور که میخواهد عمل کند. پاییز گذشته، زمانی که دولتهای منطقهای برای محدود کردن حقوق سقط جنین اقدام کردند، پوتین در یک موقعیت ناخوشایند قرار گرفت و پوتین که از ناراحتی عمومی در جامعه با چنین محدودیتهایی آگاه بود، برای جلوگیری از آنها وارد عمل شد.
اما، زمانی که سیستم با یک بحران واقعی روبرو می شود، نهادهای دولتی و محافظان احتمالی ساکت می شوند. برای مثال، در ژوئن گذشته، در جریان شورش کوتاه مدت به رهبری یوگنی پریگوژین و مزدوران واگنر او، چنین بود. بسیاری از مقامات دولت منطقه ای و سرویس های امنیتی یخ زده و شاهد حرکت پریگوژین و افرادش به سمت مسکو بودند. پویایی مشابهی در اکتبر گذشته رخ داد، زمانی که یک گروه یهودی ستیز در فرودگاهی در داغستان هجوم آوردند و ساعت ها طول کشید تا آنها را از آسفالت بیرون کنند. در چنین شرایطی، هیچ کس نمی خواهد مسئولیت را بر عهده بگیرد یا به دفاع از رژیم بشتابد. یکی از اعضای نخبگان گفت: «چطور میتوانید ادعا کنید که کنترل کامل دارید، و در عین حال آنقدر ناتوان به نظر میرسید؟»
تا جایی که پوتینیسم زمان جنگ دارای دکترین قابل شناسایی است، روسیه درگیر یک مبارزه طولانی با غرب است.پوتین در سخنرانی در فوریه گفت: «به اصطلاح غربی، با رویههای استعماری و تمایل به دامن زدن به درگیریهای قومی در سراسر جهان، نه تنها میخواهد مانع پیشرفت ما شود، آنها روسیه را وابسته، رو به زوال می خواهند. فضایی در حال مرگ که می توانند هر کاری که می خواهند انجام دهند.» رمچوکوف به من گفت: «او تصمیم خود را گرفته است. اگر در اوایل درگیری سناریوها و خطوط زمانی متفاوتی برای چگونگی حل و فصل مسائل وجود داشت، اکنون شاهد یک تغییر کیفی هستیم: او به این نتیجه رسیده است که رویارویی روسیه و غرب برای مدتی وجود دارد - حداقل چند دهه. اکنون، رمچوکوف ادامه داد، دولت باید راههایی را برای مردم توضیح دهد که روسیه غربی نیست، بنابراین تأکید بر ارزشهای سنتی و علاقه فزاینده پوتین به موضوعات جنگ فرهنگی مانند ازدواج همجنسگرایان و حقوق ترنسها.
شولمان، دانشمند علوم سیاسی، به من گفت: "ما تصویری از جهان می بینیم که در آن غرب از روسیه متنفر است و همیشه به آن حمله می کند زیرا ارزش های آنها ناسازگار است." او ادامه داد: «و این ارزشها ذاتی و غیرقابل تغییر هستند. غرب باید دست از حمله بردارد. روسیه هرگز شکست نخواهد خورد. رویارویی ابدی است.» برای پوتین ، برخلاف «عملیات نظامی ویژه»، این نوع مبارزه پایانی ندارد. برای همیشه ادامه دارد.
پوتین مطمئناً برای پنجمین دوره در بهار تحلیف خواهد شد. اما آیا او محبوب است؟ و اصلاً مهم است؟ نظرسنجی اخیر مرکز لوادا نشان می دهد که محبوبیت او بالای هشتاد درصد است. اما Miniailo، از پروژه Chronicles، نسبت به جدی گرفتن چنین ارقامی هشدار داد. او میگوید: «معنای کمی دارد که بفهمیم مردم تنها با پرسیدن اینکه به کدام نامزد رأی میدهند چه میخواهند».
گفت. سیاست به سادگی در روسیه وجود ندارد، بنابراین این سوال اهمیت کمی دارد.
مینیایلو نتایج یک نظرسنجی اخیری را که گروهش انجام داده بود، بازگو کرد که نشان میدهد بین سیاستهایی که مردم دوست دارند ببینند (هزینه بیشتری برای برنامههای اجتماعی) و سیاستهایی که از پوتین انتظار دارند (هزینههای بیشتر برای ارتش) ببینند، تفاوت رو به رشدی وجود دارد. برای مثال در مورد مسئله دستیابی به آتش بس با اوکراین یا احیای روابط با غرب نیز همین امر صادق بود. حدود 20 درصد بیشتر از پاسخ دهندگان به این سیاست ها برای آینده روسیه موافق هستند تا اینکه انتظار داشته باشند پوتین آنها را اجرا کند. در حال حاضر، این داده ها فقط نشان دهنده یک نارضایتی نهفته و منفعل است که ممکن است به چیزی بزرگتر تبدیل شود یا نگردد.
تداوم ثبات حکومت پوتین به محبوبیت او بستگی ندارد، بلکه به فقدان مکانیسمهایی بستگی دارد که مردم باید بر اساس ناراحتی، نارضایتی و ناامیدی خود عمل کنند. در دو دهه گذشته، کرملین این ابزارها را از بین برده است: دیگر رسانه مستقلی وجود ندارد که دولت را پاسخگو کند. هیچ حزب مخالف معتبری وجود ندارد که نارضایتی را به سیاست واقعی هدایت کند. و هیچ سیستم قضایی قادر به کنترل قدرت نیست. و بنابراین، اگر احساسات مقاومت هیچ خروجی معتبری نداشته باشد، خود احساسات سرکوب می شوند. گرگ یودین، فیلسوف سیاسی روسی در پرینستون، به من گفت: «همیشه در سخنرانیهایم در غرب میشنوم: اگر مردم خوشحال نیستند، پس باید در خیابانها جمعیت باشد. اما این جمعیت قرار است چه کار کنند؟
یودین به تشییع جنازه ناوالنی و جمعیتی که روز به روز برای گل گذاشتن می آیند اشاره کرد. او گفت: «البته در یک کشور صد و چهل میلیونی افراد شجاع زیادی وجود دارد. "اما این هرگز مشکل نبود. نکته مهم تر این است که کاملاً مشخص نیست که با این شجاعت چه باید کرد، آن را به کجا هدایت کرد، و برای چه هدفی.» او خاطرنشان کرد: مردم نه احمق هستند و نه خودکشی می کنند. علاوه بر این، این یک شرط منحصراً روسی نیست.
بنابراین، آینده سیستم پوتین تا حد زیادی به ظاهر یا عدم تداوم ابزارها یا راههایی برای به چالش کشیدن آن به هر طریق معنادار بستگی دارد. یودین گفت: «این نیست که نگرش خود را تغییر دهید و سپس اقدام کنید. "اگر فرصتی برای اقدام می بینید، ممکن است در نگرش خود تجدید نظر کنید." من و یودین درباره این ایده که اکثر جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی روسی آن را پذیرفته اند، بحث کردیم که اگر پوتین فردا اعلام کند که به جنگ پایان می دهد، مردم روسیه با آرامش و حتی خوشحالی واکنش نشان خواهند داد. (عضو نخبگان خاطرنشان کرد که پوتین می تواند به راحتی این کار را انجام دهد: "او می گوید ما چهار منطقه جدید به دست آوردیم، یک پل زمینی به کریمه را تضمین کردیم و ناتو را شکست دادیم. اعلان و باور آن آسان است.") یودین گفت: تلویزیون برای اعلام، مثلاً، که غرب برای او چارهای جز پرتاب کلاهکهای هستهای با هدف واشنگتن، لندن و برلین باقی نگذاشته است آماده است. یک گزارش سی ان ان فاش کرد که در تابستان سال 2022، دولت بایدن به شدت برای حمله اتمی روسیه به اوکراین «آماده می شد».
از آن زمان، وضعیت در میدان نبرد در اوکراین برای روسیه بسیار بهبود یافته است. پوتین اکنون بر این باور است که رهبران اوکراین - یا در واقع، حامیان غربی آن - باید مدتها پیش به خود میآمدند و عملاً تسلیم میشدند. اما بدون توجه به ترکیب دقیق بسته های کمکی آینده از سوی ایالات متحده و اروپا، این اتفاق نمی افتد و احتمالاً هم نخواهد شد. استانوایا گفت: پوتین معتقد است که روسیه در اوکراین از غرب پیشی گرفته است. "و اکنون باید آستانه ای وجود داشته باشد که پس از آن آنها شروع به عمل معقول کنند." در عوض، همانطور که پوتین می بیند، پایتخت های غربی تشدید تنش را انتخاب می کنند. استانوایا گفت: «این تشدید تنشای است که او نمیخواهد، اما احساس میکند باید به آن پاسخ دهد.» برای رژیم مستبدی مانند پوتین، قدرت رئیس جمهور به اعتقاد همه به آن قدرت بستگی دارد. در غیاب افکار عمومی قوی، انتخابات - حتی آنهایی که ماهیت کاملاً غیر دموکراتیک دارند - تصویری از انسجام و قدرت بی چون و چرا ارائه می دهند. استانوایا به من گفت: "او به گواهی این جهان بینی نیاز دارد." مدرکی که او می تواند نگه دارد و باز هم بگوید: "کشور پشت من است."
نیویورکر - برگردان به فارسی : توفیق وحیدی آذر
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com