گروه سیاسی: بعد از نشر گسترده خبر جانکاه حادثه تروریستی کرمان، شاهد واکنشهای متفاوتی از سوی اقشار مختلف نسبت به این اتفاق در شبکههای اجتماعی بودیم و هستیم. جز عده معدودی که شهرتشان بیشرافتی است و تکلیفشان روشن، قاطبه ملت ایران حال خوبی ندارند و عمیقا غمگین هستند. غمی که به راحتی التیام نمیپذیرد و داغی که جگرها را میسوزاند. در میان همین اوضاع غمانگیز قاعدتا بخشی از جامعه واکنشی احساسی به قضیه نشان میدهند و برایشان سؤالاتی ایجاد میشود که اگر به درستی پاسخ داده نشوند و مسئولان اهمیتی برای وضع روانی جامعه قائل نباشند، شاید آن احساسات سرخورده شده، عواقب چندان خوبی درپی نداشته باشند.
به گزارش بولتن نیوز ، مردم ایران به واسطه امنیتی که نیروهای جان بر کف نظامی و امنیتی در منطقه و کشور رقم زدهاند، سالها ترس چندانی در قبال حوادث اینچنینی نداشتند اما سلسله اتفاقات چند سال اخیر که شاید در سطح جهانی برای کشوری در شرایط منطقهای و امنیتی ایران بسیار هم ناچیز محسوب شوند، کمی شرایط روانی جامعه را تحت تأثیر قرار داده و حساسیت ایشان را بالا برده است. بخشی از این شرایط به عملکرد رسانهها و قسمتی دیگر به توطئهها و جنگ روانی دشمنان باز میگردد. اما آیا میتوان کتمان کرد که گوشهای از این ناراحتی به رفتار، گفتار و عملکرد برخی مسئولان نظامی، امنیتی و سیاسی مرتبط است؟!
مردم از چهار سال پیش که حاج قاسم را در فرودگاه بغداد به شهادت رساندند تا به امروز مکررا شنیدهاند که ما انتقام سختی خواهیم گرفت و این کلیدواژه هر چند وقت و در قبال حوادث بعدی نیز مجددا تکرار شده و مردم را نسبت به آن شرطی کرده است. حتما هم اتفاقاتی رخ داده و بعضی از آنها به گوش ما رسیده است. دشمن ذلیل ما که در مقابل گروههای در محاصره مانند حماس و جهاد اسلامی دچار مشکلات مختلف شده، بدون شک در برابر جمهوری اسلامی که به واقع یک قدرت منطقهای است، ناتوان خواهد بود. اما مشکل جایی بروز پیدا میکند که دشمن برای بسیاری از کارهایش پیوست رسانهای دارد و در کنار جنگ سخت، مشغول جنگ ادراکی و شناختی است.
جنگ ادراکی دشمن بر دستگاه محاسبهگر ملت ایران و حتی دوستان حزباللهی این اثر را میگذارد که فرماندهان عالیرتبه نظامی و مسئولان ارشد سیاست خارجی ایران تنها مشغول لافزنی هستند و در مقابل دشمن صهیونیست کاری نمیکنند. این گزاره بدون شک با واقعیت فاصله دارد و بارها مقابله به مثلهای درخور و حتی شدیدتری در برابر دشمن رقم خورده است. متأسفانه اما مصلحتاندیشی یا هر دلیل دیگری موجب شده تا پیوست رسانهای مطلوبی برای اقناع افکار عمومی ایران و جلب اعتماد آنها تدارک دیده نشود و همین کمکاری باعث برهم خوردن تعادل روانی به نفع دشمن گشته است.
مردم قرار نیست که از همه عملیاتهای امنیتی مطلع باشند اما بنا هم نیست که فقط شنیدن شعارها و تهدیدات نصیب ایشان گردد و از بسیاری موارد بیاطلاع بمانند. این رویه موجب میشود که در چنین مواقعی تصوری منفی به وجود بیاید که ایران اسلامی از پاسخگویی عاجز و همین ساخته ذهنی که محصول انفعال رسانهای داخل و جنگ ادراکی خارجی است، ذهنیتی منفی نسبت به امنیت داخلی و بازدارندگی خارجی جمهوری اسلامی برای مردم به وجود بیاورد.
اصلاح این ذهنیت به هیچ وجه ساده نیست و تصویر ساختهشده این توقع را به وجود آورده که نظام حتما باید در سریعترین زمان ممکن نسبت به این حادثه واکنشی سخت نشان بدهد. اگر هم به دلایل منطقی چنین اتفاقی رخ ندهد اما مردم همچنان فقط مشغول شنیدن حرفهایی باشند که در ظاهر هیچ پشتوانه عملیاتی برای آنها وجود ندارد، حتی اقشار پای کار نظام هم اعتمادشان کاهش پیدا میکند و این یعنی کاهش سرمایه اجتماعی نظام. رخ دادن چنین اتفاقی بدون شک در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری پیامدهایی منفی برای کشور خواهد داشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com