#امامخامنهای:
قطعاً عدالت، یکی از برترین یا شاید بشود گفت برترین آرمان و ارزشی است که دنبالش بایستی باشیم. با لفّاظی هم درست نمیشود.
یِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
عدالت، برترین آرمان و ارزش
سلام برشما که صبورو مقاومید،صبحتانبخیر
دلوجانمعطرکنیدبذکرصلوات
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
ذکر روز شنبه :یا رَبِّ الْعالَمِین
"ای پروردگار جهانیان"
سوره مبارکه المائدة آیه 8
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖوَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖوَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
ای کسانیکه ایمان آوردهاید!همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید!دشمنی با جمعیّتی،شمارا به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید،که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از معصیتخدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
#امامخامنهای:
قطعاً عدالت، یکی از برترین یا شاید بشود گفت برترین آرمان و ارزشی است که دنبالش بایستی باشیم. با لفّاظی هم درست نمیشود.
بدانیمکه؛
عدالت اجتماعی به معنای رعایت تناسب، استحقاق ها و شایستگی ها در ساحت اجتماع است. در این تعریف، هر گروه و صنف و طبقهای باید در جایگاه شایسته خویش جای گیرد و در پی جایگاه دیگران برنیاید. عدالت اجتماعی مبتنی بر احوال و افعال اعضای جامعه است و مرتبت هرکس بنابر استحقاق و استعداد او تعیین میشود.
#نکته:
عدالت،#تنهایکارزشاخلاقىنیست
#فرمانحتمىالهىاست. «کونوا»
شیــــر مـرداننــــد در عـالــــــم مــدد
آن زمـان کافغــــان مظلــومان رســد
بانـگ مظلــومان ز هـر جا بشنـونـــد
آن طرف چون رحمت حـق می دوند
گر ضعیفــی درزمین خواهد امــــان
غلغـــــل افتــــــد در سپـــاه آسمـــان!
التماس دعا
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیضٍ
#توضیحات
1- عدالت اجتماعى، تنها در سایه ایمان به خدا و معاد استقرار مىیابد. «یا أیها الّذین آمنوا... اعدلوا»
2- عدالت، تنها یک ارزش اخلاقى نیست. فرمان حتمى الهى است. «کونوا»
3- اگر انگیزهى انسان کینههاى او شد، اخلاصى در کار نیست، ولى اگر قیام براى خدا باشد، کینهها در اجراى عدالت بىاثر مىشود. «قوّامینللّه... لایجرمنّکم»
4- عدالت مستمر به صورت ملکه و عادت، ارزش است، نه عدالت لحظهاى. «کونوا... شهداء بالقسط...»
5 - مؤمنان، هم رابطه با خدا دارند. «قوّامین للّه» و هم در رابطه با مردم گواهى به عدل مىدهند. «شهداء بالقسط»
6- اگر باور کنیم که خدا عملکرد ما را مىداند، به عدل رفتار خواهیم کرد. «شهداء بالقسط... انّ اللّه خبیر بما تعملون»
7- انسانهاى کینهتوز و عقدهاى نمىتوانند عادل باشند. (براى رسیدن به عدالت باید کینهها را کنترل کرد) «لا یجرمنّکم»
8 - احساسات باید تحت الشعاع عدالت باشد. «لا یجرمنّکم... اعدلوا»
9- کینهجویى، از عوامل انحراف از عدالت است. «شنآن قوم على الاّ تعدلوا»
10- در سیاستگذارىها و روابط داخلى و خارجى حتّى نسبت به دشمنان هم عادل باشیم. «شنآن قوم»
11- انسانهاى عادل و منصف، به تقوا نزدیکترند. «اعدلوا هو اقرب للتّقوى»
برگرفتهازتفسیرنور
#تکملهایازمنظرسعدیرحمتاللهعلیه:
در منظر سعدی رحمت الله علیه عدالت به معنای حقّ را به مقدار رساندن و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاق هاست
تکراری ترین تعریف سعدی از عدالت «حقّ را به مقدار رساندن» یا عدالت توزیعی است. اگر کسی شایستگی تشویق، تمجید یا بخشش دارد، ارزانی داشتن آن عین عدالت است و همچنین است اعمال تنبیه و جریمه از برای کسی که سزاوار آن است. شواهد شعری این تعریف از این قرار است:
به عقلش بیاید نخست آزمود به قدر هنر پایگاهش فزود
نه هر کس سزاوار باشد به مال یکی مال خواهد یکی گوشمال
جفا پیشگان را بده سر به باد ستم بر ستم پیشه عدل است و داد
تحقّق و استیفای حقوق به معنای ایفای وظیفهء اجتماعی فرد در رابطه با دیگران است. برای تحقّق این معنا از عدالت، لازم است تساوی افراد از لحاظ نوع استحقاق ها و توانایی هایشان رعایت شود:
«پادشاه صاحبنظر باید تا در استحقاق همگنان به تأمّل نظر فرماید؛پس هر یک را به قدر خویش دلداری کند.»
و نیز عدالت به معنای تقوای فردی و اجتماعی و همسازی با نظام الهی حاکم بر طبیعت
«از نظر فلسفی و کلّی،سعدی عدالت را با تقوا برابر دانسته و آن را همسازی با نظام کلّ وجود تعبیر میکند.» همسانی زندگی اجتماعی یا قانون فطرت،به طور اخص،با اطاعت از احکام الهی تأمین میشود.در چنین صورتی،هر کس با شناخت وظیفهء خاّص خویش،آن را به نحو احسن ایفا میکند و این یک معنا از عدالت است.
حکایت سلطان و شبان در بوستان گویای این نکته است که عدالت همان «وضع الشی فی موضعه»و قرار گرفتن هر کس در جای ویژه خود و انجام دادن کار ویژه های مختصّ همان جایگاه است.به همان گونه که شبان گله را با تدبیر شبانی میکند، شاه نیز اگر مدبّر و عاقل است، باید رعایا و لشکریان خود را پاسبانی و تدبیر نماید.
سعدی از قول چوپان به شاه میگوید:
مرا گلهبانی به عقل است و رأی تو هم گلهء خویش باری بپا
در آن تخت و ملک از خلل غم بود که تدبیر شاه از شبان کم بود!