به گزارش بولتن نیوز به نقل از وطن امروز، صابر صدقی: بیانیه مشترک وزرای خارجه روسیه و برخی کشورهای عربی علیه مالکیت ایران بر ۳ جزیره تنب کوچک، تنب بزرگ و بوموسی یکبار دیگر منجر به بحث و جدل درباره مناسبات تهران و مسکو شده است. در این میان جریان غربگرا مجددا با دستاویز قرار دادن موضع روسیه درباره جزایر ایرانی، نسبت به وضعیت مناسبات ایران و روسیه مسائلی را مطرح و روسیه را در قامت یک دشمن برای ایران تلقی و تصویر کرده است.
چند نکته را پیرامون این موضوع مرور کنیم.
۱- آیا روسیه شریک و همپیمان استراتژیک ایران است و آیا ایران مناسبات سیاست خارجی خود را بر اساس روابطی استراتژیک با روسیه تنظیم کرده است؟
پاسخ این سوال واضح است: خیر!
دکترین سیاست خارجی ایران در دولت جدید دیپلماسی متوازن است. یعنی برخلاف دولت گذشته که همه شؤون مدیریتی خود از دیپلماسی گرفته تا اقتصاد و فرهنگ را وابسته به مناسبات با آمریکا و ۳ کشور اروپایی کرده بود، در دولت جدید تلاش شده است - و این تلاش به منصه ظهور رسیده - که ایران از همه ظرفیتهای موجود در عرصه دیپلماسی استفاده میکند. دولت جدید با توجه به تغییرات ژئوپلیتیک دنیا و ظهور قدرتهای جدید و برآمدن ائتلافهای منطقهای، تلاش کرده است وارد پیمانهای منطقهای و فرامنطقهای شود و همینطور مناسبات خود را با سایر کشورها از جمله ظرفیتهای آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا تقویت کند؛ ظرفیتهایی که متاسفانه در ۸ سال دوره مدیریتی دولت گذشته مغفول واقع شد. از سوی دیگر منطبق بر دیپلماسی متوازن، دولت جدید ایران تلاش کرده است مذاکرات خود با غرب را نیز تداوم بخشد و از موضع عزت، حکمت و مصلحت، نسبت به مذاکرات هستهای اهتمام داشته باشد. به اذعان همه متخصصان، چه در داخل و چه در خارج از ایران، اگر تاکنون مذاکرات هستهای منجر به توافقی نشده، عامل اصلی عدم تمایل آمریکا و ۳ کشور اروپایی بوده است، نه ایران. این بدان معناست که ایران نسبت به حصول یک توافق جدید هستهای با غرب و به طور کلی 1+5 اقدامات مهمی انجام داده است. کما اینکه موضوع تبادل زندانیان نیز نشان داده دولت آقای رئیسی هرگز از ایجاد ظرفیتهای دیپلماتیک با غرب چشمپوشی نکرده است. این راهبرد دیپلماسی ایران به وضوح نشان میدهد اگرچه شرقگرایی یکی از راهبردهای دیپلماسی ایران در دولت جدید است اما این به معنای هضم در هژمونی شرق و تعطیلی سایر ظرفیتها و شؤون دیپلماتیک نیست. در کل دولت رئیسی به دنبال این مهم است که نشان دهد میتوان با استفاده از همه ظرفیتهای موجود دیپلماتیک و نه صرفا معطل نگه داشتن کشور به توافق با غرب، به توفیقات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و استراتژیک نایل آمد. نتیجهبخش شدن این راهبرد و ملموس شدن نتایج آن برای مردم، بخصوص در حوزه اقتصادی دستاوردهای بسیار بزرگی دارد که یکی از برجستهترین آنها، بیاعتبار شدن راهبرد غربگرایان داخلی است که جز هضم در هژمونی غرب و جلب رضایت آمریکا و ۳ کشور اروپایی، راهی برای حل مشکلات نیست.
بنابراین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تابعی از منافع ملی است و دولت جدید این منافع ملی را هم در پیوستن به پیمان شانگهای جستوجو میکند، هم در ترمیم مناسبات با همسایگان خود در غرب آسیا، هم در تحکیم روابط خود با همسایگان شمالی، هم در بهینهسازی روابط و مناسبات خود با کشورهای آمریکای لاتین، هم در آفریقا و هم در واقعبینانه کردن روابط با اروپا.
۲- روابط ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی نیز بر اساس منافع ملی ترسیم و عملیاتی شده است، بخصوص که ایران طی این سالها تلاش کرده است نقش فعالانهای در شکافهای سیاسی و ژئوپلیتیک روسیه با غرب ایفا کند. به طور خلاصه، به جز منافع دیرینه همسایگی با روسیه و بخصوص منطقه قفقاز، ایران همواره تلاش کرده است در لابهلای اقدامات خصمانه آمریکا و غرب علیه تهران و مسکو و در نقاط تلاقی این سیاستهای خصمانه علیه ۲ کشور، منافع مشترک مهمی را تعریف و عملیاتی کند. شاهد مثال این راهبرد ایران، دعوت از روسیه برای مقابله با تروریسم در سوریه است که با فهم درست این موضوع در کرملین، ۲ کشور توانستند با یک همافزایی تاریخی، ریشهکنی تروریسم داعشی را که ساخته و پرداخته غرب و آمریکا بود محقق کنند. در واقع جبهه مشترک ایران و روسیه در سوریه، در تقابل با غرب و آمریکا صورت گرفت و طرفین منافع مشترک خود را در این جبهه پیگیری و محقق کردند. این به معنای همپیمانی ایران و روسیه نبوده و نیست. ایران و روسیه اگرچه در سوریه علیه تروریسم همرزم بوده و هستند اما همزمان در موضوعاتی مانند مسائل قفقاز و بویژه شیطنتهای رژیم باکو، هر یک بر اساس منافع خود رفتار کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران با علم به رفتار روسیه در قبال شیطنتهای رژیم علییف، همواره تلاش کرده است حل این مشکل از طریق نقشآفرینی مشترک ۲ کشور یعنی ایران و روسیه حل شود و نه ایران به تنهایی.
ایران در مساله منازعه باکو و ارمنستان، بارها در بزنگاههای حساس، مسکو را دعوت به هوشیاری و ایفای نقش فعالانه کرده و از ورود یکجانبه برای حل مساله امتناع ورزیده است. به عبارتی در حالی که تهران و مسکو در سوریه علیه تروریسم همسنگر بودهاند اما این باعث نشده ایران منافع ملی خود در قبال تحولات قفقاز را به نفع روسیه نادیده بگیرد. کما اینکه طی روزهای اخیر مشاور عالی رهبر انقلاب خواستار نقشآفرینی روسیه در قبال فتنه استانبول - سین کیانگ شد. در واقع آقای ولایتی خواستار توجه دادن روسها به تقویت زمینه مشترک همکاری طرفین در قبال دفع خطر دشمن مشترک، یعنی آمریکا و ناتو شد. این زمینه مشترک منجر به ایفای نقش طرفین در جنگ سوریه شد و بر همین اساس هم ایران از روسیه خواسته است در قبال فتنه ناتو در قفقاز نیز تعهدات خود را انجام دهد. این ۲ مثال نشان میدهد مهمترین زمینه مشترک همکاریهای ایران و روسیه، تقابل با آمریکا و غرب و خنثیسازی توطئههای آنها علیه ۲ کشور است.
۳- اینکه گفته شود بیانیه وزرای خارجه روسیه و برخی کشورهای عربی علیه جزایر ایرانی به معنی دشمنی روسیه با ایران است، مغالطهای آشکار است. اقدام نسنجیده وزارت خارجه روسیه هرچند در راستای تشویق اعراب به دوری از آمریکا و نزدیکی بیشتر به خود است اما خلاف منافع مشترک ۲ کشور است. با این حال این اقدام وزارت خارجه روسیه به معنای دشمنی با ایران نیست. کما اینکه ایران نیز بارها اعلام کرده است حاکمیت روسیه بر ۳ استان جداشده از اوکراین را به رسمیت نمیشناسد. آیا عدم به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر مناطق جداشده از اوکراین، به معنای دشمنی ایران با روسیه است؟ خیر! ایران بر اساس منافع ملی و بر اساس مبانی سیاست خارجی خود، حاضر به به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر این مناطق نشده است. بنابراین اختلاف مواضع در موضوعات خاص، به معنای دشمنی یا بیاعتمادی طرفین نسبت به یکدیگر نیست.
۴- تغییر نظم جهانی یک واقعیت در حال پدیدار شدن است. فروپاشی و سقوط نظام تکقطبی مدتهاست آغاز شده و اکنون پس از جنگ اوکراین سرعت گرفته است. ایران به عنوان یکی از بزرگترین قربانیهای سیاستهای خصمانه نظام تکقطبی نه تنها از تضعیف و فروپاشی این نظام استقبال، بلکه از ظرفیتهای خود برای تسریع این فروپاشی و حرکت دنیا به سمت نظم جدید و پدیدار شدن نظام چندقطبی استفاده میکند. واقعبینانهترین و دقیقترین نگاه و نظرگاه درباره مناسبات ایران، روسیه و چین از این منظر قابل رویت و تحلیل است. ایران، روسیه و چین طی سالهای اخیر بر اساس راهبرد مشترک تضعیف نظم آمریکایی و ایجاد نظم جدید جهانی و قدرت گرفتن نظمهای منطقهای و جایگزینی آسیا با غرب به عنوان مرکز ثقل قدرت در دنیا، مناسبات و برنامههای مشترکی را آغاز کردهاند. مهمترین موضع مشترک این ۳ کشور، یا به عبارتی مهمترین راهبرد مشترک این ۳ کشور همین است، از این رو باید همه مناسبات و روابط میان ۳ کشور را از این منظر ارزیابی کرد. این راهبرد مشترک البته به این معنا نیست که این ۳ کشور دیدگاهها و منافع خود را کنار گذاشته و منافع ملی خود را پای این هدف بزرگتر ذبح کنند اما این مواضع مختلف را باید بر اساس همان راهبرد مشترک اولویتسنجی کرد. همان گونه که بیانیه پایانی دیدار رئیسجمهور چین با برخی حکام عربی خلاف منافع ملی ایران بود و پس از آن منجر به پادرمیانی پکن برای از سرگیری روابط ایران و اعراب شد تا راهبرد جدید پکن مبنی بر ایجاد منافع مشترک چندجانبه در غرب آسیا رونمایی شود، رفتار اخیر وزارت خارجه روسیه را که البته نسنجیده و خلاف منافع ملی ایران بوده است نیز بر اساس همان راهبرد مشترک که اخراج آمریکا از منطقه و تضعیف نظم آمریکایی است؛ باید اولویتسنجی کرد. این البته به این معنا نیست که ایران به واسطه این راهبرد مشترک، از منافع ملی خود عدول کند. کما اینکه در فقره مواضع چین در قبال جزایر ایرانی، تهران موضوع تایوان را به پکن یادآوری کرد. اگرچه چین اینگونه استدلال کرد که این موضع در راستای جذب اعراب و دور کردن آنها از آمریکا، یعنی منطبق بر راهبرد مشترک ایران، روسیه و چین صورت گرفته است اما ایران با مطرح کردن موضوع تایوان، به چینیها هشدار داد در قبال منافع ملی خود، حتی با چین نیز رودربایستی ندارد، البته همانگونه که پیش از این گفته شد پکن با میانجیگری میان ایران و برخی حکام منطقه و خلق منافع و مناسبات جدید اقتصادی و امنیتی نشان داد به اشتباه خود پی برده و باید نسبت به تامین منافع ایران به عنوان مهمترین سد و مانع آمریکا در غرب آسیا متعهد بماند.
پکن پیش از این نیز در اوج تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ایران، تلاش کرد برخی گشایشهای اقتصادی برای ایران ایجاد کند. اینجا و در موضوع اقدام نسنجیده وزارت خارجه روسیه در قبال جزایر ایرانی نیز ایران ضمن فهم تلاش روسیه برای جذب اعراب و دور کردن آنها از آمریکا (پیگیری راهبرد مشترک با ایران)، اما به موقع واکنش نشان داد. بخصوص یادداشت آقای علیاکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر انقلاب در توجه دادن روسیه به خط جنوبی محاصره روسیه توسط ناتو، در واقع یک هشدار جدی به روسیه داده است تا به کرملین زنهار دهد پیگیری راهبرد مشترک تضعیف آمریکا، نباید تضادی با منافع ملی ایران داشته باشد. روسها اکنون در جبهه غربی خود درگیر جنگ با اوکراین و نگران پیشروی ناتو هستند. کرملین بخوبی میداند هرگونه تضعیف و تقویت روسیه در این جبهه، میتواند بر طرح ناتو برای ایجاد کمربند جنوبی محاصره روسیه اثرگذار باشد. به عبارت دقیقتر، غفلت روسیه از توطئه آمریکا و ناتو در قفقاز میتواند برنامههای مثلث قدرتمند ایران، چین و روسیه در تقابل با پیشرویهای غرب و تسریع در تغییر نظم تکقطبی را با مشکلاتی مواجه کند و این همان جایی است که فلسفه شکلگیری راهبرد مشترک این ۳ کشور را زیر سوال میبرد و البته کرملین که آینده خود را به جنگ اوکراین گره زده است بهتر از دیگران میداند هر نوع اخلال در مناسبات ۳ قدرت ایران، چین و روسیه در تقابل با دشمنیهای غرب تا چه اندازه برای روسها خسارت بار خواهد بود.
روسها میدانند اکنون بیشتر از چین و ایران نیازمند تداوم راهبرد مشترک ضدغربی هستند. روسها همچنین بخوبی از توان و ظرفیتهای ایران در تحکیم و تداوم این راهبرد مشترک علیه غرب باخبرند. لذا هر نوع سهلانگاری در بیان مواضعی که میتواند تفسیر به تضعیف حاکمیت ملی ایران به عنوان یک ضلع از مثلث قدرتمند ایران، روسیه و چین شود، میتواند به صورت مستقیم بر اقتدار و پیشبرد سیاستهای این ائتلاف راهبردی علیه غرب و به تبع آن، آسیبپذیری روسها از توطئه ناتو در قفقاز اثر بگذارد. این پیامی است که روسها هفته گذشته در واکنش به بیانیه مشترک با شورای همکاری خلیج فارس از سطوح عالی در تهران دریافت کردند.
5- صرفنظر از پاسخگویی موردی به اظهارات مبتذل جریان غربگرا در ایران در قبال موضع اخیر روسیه، اتفاقا مواردی نظیر اظهارت وزیر خارجه روسیه سند اثبات استقلال جمهوری اسلامی ایران است. ایران ۴۵ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حالا به نقطهای رسیده است که نهتنها در قبال دشمنیهای آمریکا و غرب تاب آورده و بر قدرت خود افزوده، بلکه با پیگیری یک سیاست هوشمندانه و واقعگرا، با تکیه بر بنیه مذهبی، سیاسی، دفاعی، امنیتی و فرهنگی خود در حال ایفای نقش مستقل و مشارکتی برای سرنگونی نظام تکقطبی آمریکا و تسریع در شکلگیری نظم جدید است. جمهوری اسلامی برای رسیدن به جایگاه واقعی و شایسته برای ایران در نظم جدید و جهان آینده، به این مهم واقف است که در این مسیر بیشتر از همه بر استقلال خود پافشاری کند. ایران با هوشمندی، صبوری و زمانشناسی خود، نقش مهمی در شکلگیری مثلث قدرتمند با چین و روسیه علیه آمریکا داشته و به دنبال آن، جایگاه مستقل خود در این ائتلاف سهگانه را تثبیت کرده است. ایران اگرچه دوشادوش روسیه و چین برای فروپاشی نظام تکقطبی آمریکا و انتقال قدرت به شرق و آسیا تلاش میکند اما همزمان نشان داده است در رقابت کشورها برای کسب جایگاه و نقشآفرینی بیشتر در جهان آینده، دچار خطای محاسباتی نمیشود و از منافع ملی خود بخوبی پاسداری میکند. این باعث میشود ایران به عنوان یک بازیگر عاقل، قدرت شناخت دقیق خود در تشخیص اولویت راهبرد تضعیف آمریکا و تاکتیکهای رقابت برای کسب جایگاه در نظم آینده جهان را برای سایر کشورها نمایان کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com