گروه اقتصادی: مقالهای به قلم کاتارزینا سیدلو، رئیس دپارتمان منا در مرکز تحقیقات اقتصادی و اجتماعی که در جولای سال ٢۰٢٠ در بخش مطالعات سیاسی مؤسسه اروپایی مدیترانه منتشر شده است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از ابتکار ایران، با رشد چشمگیر اقتصادی چین که با پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی در سال ٢٠٠١ برجستهتر شد، نرخ رشد مصرف انرژی چین شتاب گرفت و در نتیجه منطقه غنی از انرژی خاورمیانه اهمیت فزایندهای برای امنیت انرژی چین پیدا کرد؛ بنابراین بیثباتی این منطقه که حاصل حمله ایالاتمتحده به خاورمیانه بود، منافع کشور چین را به خطر انداخت.
برخلاف اکثر کشورهای اتحادیه اروپا یا آمریکای شمالی، به نظر میرسد افکار عمومی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نظر مثبتی در مورد چین و نقش رو به فزونی آن در حوزه ژئوپلیتیکی و اقتصادی دارند. بنا بر اندک نظرسنجیهای عمومی موجود و همچنین اظهارات عمومی سیاستمداران در این منطقه به نظر میرسد که هم نخبگان حاکم و هم شهروندان نظر یکسانی در این مورد دارند.
ساکنین منطقه منا، چین را بهعنوان بازیگری مهم در سطح جهانی و منطقهای میبینند. هرچند از نظر اکثریت مردم کشورهای مورد بررسی، ایالاتمتحده همچنان قدرت اقتصادی پیشرو در جهان است؛ بااینحال چین جایگاه دوم را به دست آورده است. پس جای تعجب نیست که حفظ روابط اقتصادی قوی با پکن بسیار مهم تلقی شود.
به نظر میرسد نگرش نخبگان سیاسی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نسبت به پکن در این میان بیشتر مثبت باشد.
عوامل متعددی را میتوان برای این نگرش مثبت نسبت به چین برشمرد. از بدیهیترین موارد آغاز میکنیم: سرمایهگذاری و کمک به توسعه، بخصوص اگر مشروط و متصل به واحد ارزی غربی نگردند در همه کشورهای منطقه بسیار مورد استقبال قرار میگیرند. برخلاف ایالاتمتحده، فرانسه، بریتانیا یا روسیه که دارای تفکرات ژئوپلیتیکی هستند چین بهعنوان کشوری با اولویت اقتصاد، به اصل عدممداخله خود پایبند بوده و از اظهارنظر در مورد سوابق حقوق بشری کشورها خودداری کرده و به اصول حاکمیت قانون احترام میگذارد.
برخلاف برخی از کشورهای اتحادیه اروپا، این کشور سابقه استعمار ندارد. سیاستمداران چینی نیز مرتباً به این نکته اشاره دارند که چینِ سلسله کینگ در طول قرن نوزدهم در عمل یکنیمه مستعمره بوده، بدین معنا که تجربیات تاریخی چین با تجربیات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شباهتهایی دارد.
میراث مشترک ضدیت با غرب صرفاً شعار سیاسی بیربط نیست بلکه فرض کلیدی است که سیاست خارجی چین بر اساس آن استوار شدهاست.
حضور اقتصادی چین در منطقه منا رو به افزایش است لذا جدا کردن منافع ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی در منطقه و حفظ موقعیت خود بهعنوان یک بازیگر بیطرف اقتصادی دشوارتر میگردد.
معاملات_کلان_کشورها
دیدگاه: همانگونه که در دیدگاه مربوط به یادداشت سفیر عربستان سعودی در آمریکا ذکر شد این کشور نیز به دنبال جانمایی_جدید خود در اقتصاد جهان است. این تلاش در راستای تغییر در نظم جهانی صورت میگیرد و تغییر نظم جهانی امری صرفا سیاسی یا امنیتی و نظامی نیست بلکه اتفاقا برعکس به صورت غالب، این تغییر با دست فرمان جهانی اقتصاد در حال انجام است. یعنی در واقع کشورها با زبان اقتصاد با یکدیگر صحبت میکنند تا به یک نظم مطلوب مد نظر برسند. اما لبه تیز ماجرا آنجاست که مارک لئونارد مدیر شورای اروپا در روابط خارجی (https://ecfr.eu/profile/mark_leonard/)در تشریح گذار جهانی سازی جدید میگوید این بار کشورها نه بر اساس منافع مشترک که بر اساس ارزیابی امنیت ملی خود وارد کلان معامله با سایر قدرتها میشوند. وی در مقدمه کتاب اطلس قدرت خود مینویسد: « اکنون قدرت با کنترل بر جریان افراد، کالاها، پول و داده ها و از طریق ارتباطاتی که آنها برقرار می کنند، تعریف می شود. تنها کشورهایی که نقشه جدید قدرت ژئوپلیتیکی را به وضوح می بینند قادر به کنترل جهان مدرن خواهند بود»
چالش اساسی برای قدرتها در این میان آن است که هر گذاری توسط هر منطقه از جهان به صورت اپیدمیک در سایر نقاط جهان نیز منتشر میشود؛ به این معنا که اگر بازیگری مانند عربستان موفق شود به سمت چندجانبهگرایی حرکت کند سایر بازیگران مانند اروپا نیز به ایجاد یک فضای چندجانبه در برابر آمریکا امید پیدا خواهد کرد.
جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com