کد خبر: ۸۰۶۱۹۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
تأملی بر نقد یادداشت منتشر شده در بولتن نیوز با عنوان «رویای چینی - تمدن چینی»

آیا اسلامی واقعاً آش شله قلم کار نوشته است؟!

انتشار یادداشتی با عنوان «رویای چینی - تمدن چینی» در پایگاه بولتن نیوز و نقد یکی از مخاطبان همراه و فهیم ما که همواره در کنار ما بوده و به نوعی در پویش و زایش فکری و تولید محتوا نیز دستی بر آتش دارند موجب شده تا علیرغم سپاس و قدردانی و تحسین این بزرگورا با نام کاربری«سعید 1» در ذیل کامنتی که در انتهای یادداشت مذکور گذاشته اند، رویه پردازشی و کنکاشی در قالب تحلیل را برای روشنگری در این باره مهم تلقی کرده و چند نکته ای را در این باره خاطر نشان کنیم.
آیا اسلامی واقعاً آش شله قلم کار نوشته است؟!

گروه سیاسی: انتشار یادداشتی با عنوان «رویای چینی - تمدن چینی» در پایگاه بولتن نیوز و نقد یکی از مخاطبان همراه و فهیم ما که همواره در کنار ما بوده و به نوعی در پویش و زایش فکری و تولید محتوا نیز دستی بر آتش دارند موجب شده تا علیرغم سپاس و قدردانی و تحسین این بزرگورا با نام کاربری«سعید 1» در ذیل کامنتی که در انتهای یادداشت مذکور گذاشته اند، رویه پردازشی و کنکاشی در قالب تحلیل را برای روشنگری در این باره مهم تلقی کرده و چند نکته ای را در این باره خاطر نشان کنیم.

به گزارش بولتن نیوز، ابتدا پیش از ورود به بحث و اشارات تحلیلی در این باره لازم می دانیم جهت صیانت از حقوق این مخاطب عزیز و فرهیخته همراه و با هدف اطلاع دیگر مخاطبان بولتن نیوز اشارات انتقادی این کاربر بزرگوار را عیناً نشر داده و سپس به واکاوی آنچه این دوست مخاطب بدان انتقاد دارند را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهیم:

«باز هم یک آش شله قلم کار از آقای اسلامی !! و با وجود نقد چند باره من به متن های ایشان گویا بولتن اصلا هیچ متنی از هیچ نویسنده ای را بررسی و تحلیل نمی کند و کافیست شما یه متن براشون ارسال کنی تا منتشرش کنند . جالب است که فردی که نه تحصیلاتش و نه شغلش هیچ ارتباطی با حوزه تمدنی و فرهنگی ندارد کل تمدن چند هزار ساله یک کشور کهن را زیر سوال میبرد !؟ نویسنده که خود در مدح ژاپن رباتی شده سخن می گوید گویا خبر ندارد که همین ژاپن چقدر وام دار فرهنگ چین است . آنچنان در مدح ژاپن سخن می گوید که گویا همه از افت جایگاه انسان در این کشور مدرن خبری ندارند، کشوری که انسان ها بیشتر تبدیل به ربات شده اند، نرخ بالای افسردگی و خودکشی در این کشور ثروتمند گویای مطلب است.. و اما در مورد تولید آثار ادبی و هنری، اگر نویسنده در غرب ساکن این متن تا کنون اثری فاخر از فرهنگ چین امروزی ندیده این به معنای تولید نشدن اثر فرهنگی در این کشور نیست، جایی که ایشان ساکن هستند این چیزها را به خاطر کینه و حسدشون کمتر معرفی می کنند، مشهور شدن آثار ژاپنی نیز بیشتر به خاطر تبلیغ شدن توسط سیستم غربی و البته از طرفی هم قدمت بیشتر مواردی همچون انیمه در ژاپن است، در ژاپن ویران پس از جنگ جهانی دوم تولید انیمه یکی از کم هزینه ترین و دم دست ترین کارها برای بیشتر جوانان بیکار ژاپنی بود و ناچارا به این سمت رفتند و امروز نتیجه آنرا دارند می بینند . ... من بیشتر کارهای آقای میازاکی را دیدم، ایشان به تولید انیمه های مدافع زنان و حقوق زنان معروف هستند ولی به شخصه به عنوان یک بیننده چندان مفهوم و حمایت معناداری از زن و حقوقش در آثارشون ندیدم و به نظر من بیشتر در مورد ایشان غلو میشود ... آقای اسلامی چنان از تمدن غربی و خداپرستی اش سخن گفته که گویا تنها یک لقلقه زبانی غرب از نام خدا مجوز همه جنایاتشان است و باید آن جنایات و کثافات را صرفا برای آن لقلقه نادیده گرفت ولی دیگران اگر وجود خدا را باور نداشته باشند هر چند جنایتی در حد بسیار کوچکتر از غرب هم در کارنامه شان نباشد باز هم باید جانیانی سنگدل و بی رحم در نظر گرفته شوند و از سویی فرهنگ کالا نگری به هر چیز و مصرفگرایی به شکل امروزی اش از غرب و به ویژه امریکا نشآت گرفته و نه از چین و کمونیسم ..... و اما مهمترین بخش سخنان نویسنده متن آنجاست که چین و رییس جمهورش را به خاطر سفر به عربستان و دست دادن با بن سلمان مورد نکوهش قرار می دهد و جالب اینجاست که چین هیچوقت خود را چندان مدافع حقوق بشر معرفی نکرده در حالیکه آمریکای آنچنان مدعی و بایدن رییس جمهور مدعی تر کنونی اش چنان بر علیه بن سلمان جبهه گرفته بودند که تصور می کردی به کمتر از اعدامش راضی نشوند ولی همین کشور و رییس جمهور همیشه مدعیش چند ماه پیش تر از چین به عربستان برای گدایی نفت سفر کرد و شبیه رفیق جون جونی با بن سلمان مشت زدند ( رسم به جای دست دادن در زمان کرونا ) و در مورد ایران هم بیانه صادر کردند و خط و نشان کشیدند . و همین چند روز پیش هم به بن سلمان در مورد دادگاه خاشقچی مسونیت داد ولی آقای اسلامی گویا اصلا به روی مبارکشون هم نیاوردند !!؟؟».

آیا اسلامی واقعاً آش شله قلم کار نوشته است؟!

قابل ذکر است که این توضیحات ارائه شده توسط این مخاطب گرامی بولتن نیوز دارای دو بخش می باشد که یک بخش از آن متوجه پایگاه بولتن نیوز می باشد و بخش دیگر آن شامل انتقادیست که به یادداشت مذکور وارد شده است.

در ارتباط با انتقادات این بزرگوار به نکات مطرح شده در این یادداشت باید خاطر نشان کرد که گویا افق ونگاه تحلیلی این مخاطب با نویسنده یادداشت«رویای چینی - تمدن چینی» متفاوت است. دلیل این تفاوت نیز در ذیل توجه به انگاره های زیستمانی از جهان غرب و چین است. در واقع آنچه این کاربر عزیز بدان انتقاد می کند و نویسنده را در این باره مورد نقد قرار می دهد از دو آبشخور متفاوت سرچشمه می گیرد.

بطوریکه نگاه نویسنده یادداشت نه تنها تمجید و تکریم فرهنگ غرب بطور مطلق و محض نیست بلکه نویسنده جهت به نقد کشیدن مناسبات موجود در چین ظرف تطبیق آن با غرب را پیش کشیده است. مضافاً اینکه آنچه نویسنده در پی اثبات آن است و به نظر درست هم می باشد این است که تمام ابعاد زندگی در چین و برای چین در دنیای بیرون از آن متوجه تصمیمات سیاسی حزب کمونیست چین است و از این منظر نیز هیچ گونه اغماض و تعهدی را برای خود در قابل هیچ چیزی قائل نیست که مثال آن به درستی توسط نویسنده یادداشت در رابطه اتفاقات اخیر در دیدار میان «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین و «محمد بن سلمان»ولیعهد سعودی مورد اشاره قرار گرفته است.

و اما در رابطه با انتقاد این کاربر بزرگوار نسبت به عملکرد بولتن نیوز در مورد انتشار مطالب علیرغم قدردانی از ایشان به دلیل کامنت های ارزنده و علمی شان در ذیل اشاراتشان، باید این نکته مهم را به این همراه عزیزمان خاطر نشان کنیم که نگاه هیات تحریریه بولتن نیوز به یادداشت های ارسالی بر حسب اصول، قواعد و ضوابطی ست که تعیین کرده است و ایشان مطمئن باشند که هیچ یادداشتی تا مراحل مورد نظر تاییدی را طی کند منتشر نخواهد شد. دوم اینکه نگاه ما در پایگاه بولتن نیوز نشر تمام دیدگاه ها بر حسب چارچوب تعیینی است نه تصلب گرایی و تک بعدی بودن؛ در واقع تا مادامی که یک یادداشت موارد مورد نظر را رعایت کرده باشد ولو اینکه مخالف دیدگاه ما باشد ما نسبت به انتشار آن تعلل نخواهیم کرد. به بیان بهتر در تکثر رسانه ای بولتن نیوز اصل بر رعایت اصول هاست نه تعارض نگاه ها.

نکته آخر اینکه، این اشارات تحلیلی تنها به دلیل احترامی ست که ما در پایگاه بولتن نیوز برای مخاطبان قائل هستیم؛ چونکه همه آنها را از خانواده بولتن نیوز می دانیم و از نظر ما میان ما و آنها تفاوتی وجود ندارد و بولتن نیوز نقطه اتصال همه ماست. و در نهایت بار دیگر از این مخاطب عزیزمان به خاطر توجهات تحلیلی شان کمال تشکر و قدردانی را داریم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
سعید ۱
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۰
0
0
نقدی که من در زیر آن مطلب نگاشته ام هیچ ارتباطی به نگرش و باور خودم و یا شناخت زیستمانی از چین یا امریکا ندارد، در مورد اینکه آقای اسلامی در مقاله شان قصد بررسی حکومت چین را داشته هم از نظر من مردود و نا پذیرفتنی است چون که معرفی و بررسی یک چیز نیاز به رعایت مسائلی دارند که در متن آقای اسلامی به هیچ وجه رعایت نشده بود و گویا ایشان صرفا قصد سیاه نمایی داشته اند. در زیر در مورد هر دو موضوع توضیح خواهم داد ولی پیش از آن قید کنم که نقد من به هیچ عنوان دفاع از چین و یا تایید حکومت آن نیست..... من ایرادهای فنی متن آقای اسلامی را ذکر می کنم و این ایرادها ارتباطی به نگرش شخصی ندارند ......... همانطور که خودتان هم قید کردید و کار بنده را راحت نمودید آقای اسلامی از قالب مقایسه ای ( خوانندگان محترم این نکته را در گوشه ذهنشون نگه دارند خیلی مهمه آخر کار باهاش کار داریم ) در مقاله بهره بردند و به گفته خودتان از ظرف غرب برای پیمانه و معیار مقایسه استفاده کرده اند ولی تناقض ها و حذف شدگی های فاحش و گویا عمدی در مقایسه ها وجود دارد که به روح درستی و عدالت در مقایسه لطمه جدی وارد کرده است . ایشان در سطرهای نخست مدعی عدم تولید آثار فاخر ادبی و هنری و فرهنگی در چین اشاره می کنند ( اگرچه همانطور هم که در نقد پیشین گفتم سیستم غربی تا جای ممکن اجازه نمی دهد آثار کشورهای غیر همسو معرفی و شناخته و جلوه داده شوند و برعکس آثار ناچیز خود را بزرگنمایی می کند) ولی با این حال برای چنین ادعای بسیار بزرگ و گسترده خودشان هیچ منبع و آمار رسمی تایید شده ای ارائه نمی کنند ( گرچه بدون شک خوانندگان هم همچون من آثار سینمایی و سریالی ارزنده ای از چین دیده اند که صد البته بیشترشان بر مبنای رمان های چینی به تصویر کشیده شده اند ) اینجا برای یک مقاله ما باید منابع دقیق ارائه کنیم. .. منابعی که شما بر مبنای آن این ادعا را تایید کردید کجا هستند؟! ما که چیزی ندیدیم ...... سایت های بسیاری هستند که آمار روزنامه ها رسانه ها فیلم ها و کتابهای منتشر شده کشورها را نشان می دهند که اگر توسط نگارنده مقاله بررسی می شدند بدون شک چنین ادعایی را مطرح نمی کردند، چرا برای نمونه حجم، تعداد عددی و عنوانی کتاب ها و میزان فروش یا ترجمه به زبان های دیگر و یا مقاله های رتبه دار علمی چینی یا تعداد فیلم های سینمایی چینی و رتبه بندی و میزان فروششان توسط نگارنده از منابع معتبر ارائه نشده تا این ادعای بزرگشان مورد تایید قرار گیرد ؟!!!! ( که البته بدون شک خلافش تایید میشد ) ، ایشان برای مقایسه و نکوهش چین آثار انیمه ژاپنی را مثال زدند در حالیکه همانطور که در نقد پیشین اشاره کردم اتفاقا عامل محرک اصلی در تولید انیمه در ژاپن بحث مالی بوده تا هنری، در ژاپن پس از جنگ، درگیر بحران های مالی و بیکاری، انیمه راه کسب در آمد بسیاری از جوانان ژاپنی بود چون در آن زمان تولید انیمه کار سخت و طاقت فرسایی بود و کمتر کسی در کشورهای غربی تن به این کار پر زحمت کم درآمد (در آن زمان) می داد، بعدها هم انیمه ژاپنی ابزار خوبی برای پاک کردن چهره زشت ژاپن استعمارگر پیش از جنگ جهانی بود و به این خاطر مورد حمایت دولتمردانشان قرار گرفت .نویسنده در ادامه هم همچنان به این ادعای خود ادامه می دهند و مدعی خلق نشدن حتی شعر و موسیقی و سینما و .... در چین می شوند که دیگر آدم بیشتر از خنده روده بر می شود و تصور می کنی که در حال خواندن متنی طنز هستی ....... برویم سراغ ادعای مطرح شده بعدی. در بند بعدی مدعی می شوند که از دل تمدن نوین چینی فقط « کالا » بیرون آمده !! خب بیایید باز آمار را مقایسه کنیم، این آمار چندان به منبع موثق نیاز نداره چون تقریبا هر روزنامه و مجله اقتصادی یا سایتی را باز کنید عنوان شده . حجم تجارت سالانه چین با حدود یک و نیم میلیارد جمعیت حدود ۶ تریلیون دلاره و تولید آلاینده های گازی چین اگر اشتباه نکنم حدود ۱۷ درصد ( در نظر بگیرید که چین منابع گازی و نفتی تقریبا نداره و بیشتر زغال سنگ داره ولی امریکا منابع نفتی و گازی زیادی داره که نسبت به زغال سنگ آلایندگی کمتری دارند) و امریکا با جمعیت حدود ۴۰۰ میلیونی خود تجارت سالانه حدود ۲۲ تریلیون دلاری و تولید ۲۵٪ آلاینده ها را داراست و این را بگذارید در کنار خروج دولت ترامپ از معاهده کاهش آلاینده ها یا همون معاهده پاریس برای تولید بیشتر کالا . خب حالا به نظر شما با این آمار کدام کشور در قاموسش فقط « کالا » و دیگر هیچ هست ؟؟!! من از همان ظرف غرب که فرمودین برای مقایسه استفاده کردم........... خب برویم سراغ مقایسه بعدی که انجام شده و ادامه آش شله قلمکار و از هر دری سخنی. نویسنده در اینجا وارد بحث خداپرستی می شوند و مقایسه انجام می دهند، که البته به نظر من مقایسه ای کج دار و مریض است . مقایسه حکومت چین با گویا مردم ( تمدن واژه ای با معنای گسترده است و نمی توان آنرا صرفا حکومت در نظر گرفت ) غرب چون من که اشاره مستقیمی به حکومت غرب ندیدم و مقایسه درست و قابل پذیرش باید بین دو چیز همتراز باشه که اینجا رعایت نشده . خب ما مقایسه را درستش می کنیم و حکومت بی دینی چین را با حکومت ضد دینی غرب مقایسه می فرماییم، بله ضد دینی، کافیه یکم اهل مطالعه و اخبار گوش دادن باشید تا خبرهایی همچون: قانونی شدن ازدواج محارم در فرانسه، البته رابطه داشتنشون پیش از این قانونی بود و این نسخه پیشرفته ترش هست که ازداوج قانونی مورد تایید قرار گرفت، قانونی بودن همجنسبازی، قانونی بودن ازدواج همجنس برای نمونه امریکا پیشتاز این مورد تشریف دارند، رژه غرور همجنسبازان، گویا قراره ازدواج حیوان و انسان هم قانونی بشه و در امریکا در دست بررسی است، و در عین همه این له اصطلاح آزادی ها مخالفت با حجاب، خب حالا از فروش سلاح های شیمیایی به صدام، فروش میلیاردها دلار سلاح به عربستان که بعدا با همین عربستان در متن مقاله کار داریم نگهش دارید گوشه ذهنتون ، انداختن بمب اتم بر روی دو شهر غیر نظامی توسط امریکا .. دیگه سرتون را درد نیارم که نمونه های خداپرستی در حکومت های غربی زیاده !!!!!! چند تا از دستاوردهای انسانی غرب هم که قید کردم، آقای اسلامی در این بخش خداپرستی مقالشون یادشون رفته بود بنویسند .اگر بحث تاثیر بی دینی ( منظور اهمیت ندادن به فطرت انسانی ) بر تولید آثار فرهنگی مد نظر باشد حکومت های غربی با آن رفتار و قوانین ضد دینی خود قاعدتا باید بیشتر به فرهنگ و انسانیت لطمه وارد کرده باشند تا آنجا که انسان ها را در حد حیوان هایی که تنها قصد ارضا شدن غرایز جنسیشان را دارند تقلیل داده اند . اما باز هم نویسنده در مقایسه و معرفی ناعادلانه همچنان مشغول نکوهش چین هستند آنهم در مقابل غرب فرو رفته در انواع بی بند و باری !!! البته ناگفته نماند که اشاره ای به رفتار شرمناک ( شما بخوانید جنایت و نسل کشی ) غرب در گذشته می نمایند ولی بعد ماست مالیش می کنند و مدعی احترام به انسانیت در غرب می شوند، خب چه تناقضی!!! .... ____ ..... و اما میرسیم به بخش پایانی و مهمترین بخش مقاله که نتیجه گیری لپ مطلب و غرض نویسنده از آنهمه آسمان ریسمان بافتن ها در همین بند آخر است.. اگر به خاطرتان مانده باشد در ابتدای نقد به قالب مقایسه ای بودن مقاله اشاره کردم که خود بولتن هم این موضوع را تایید کردند.. حالا نکته همین جاست، همین جاست که دم خروس بیرون میزند. نویسنده تا اینجای کار تلاش کرده یک وجهه غیر انسانی و کالا محور از حکومت چین به نمایش بگذارد و برای حسن ختام و آخرین تیر خلاص و تایید نهایی این ادعا موضوع دیدار رییس جمهور چین با بن سلمان ( قاتل خاشقچی، خونریز، جنایتکار جنگی ) را پیش کشیده تا بگوید برای حاکمان چین تنها سود مهم است.... یک پرسش بزرگ در اینجا مطرح می شود، چرا بر خلاف قالب حاکم بر مقاله به یکباره در بند آخر و نتیجه گیری این قالب توسط نویسنده رها می شود ؟! اتفاقا در این مورد که یک نمونه بسیار مشابه و عینی و آنهم از غرب کاملا در دسترس هست و نیاز به ارائه آمار و ... هم ندارد توسط نویسنده نادیده گرفته می شود !؟ بله آن مورد سفر جو بایدن رییس جمهور امریکا به همین عربستان، چند ماه پیش از شی جینگ است!! اگر سفر رییس جمهور چین به عربستان ناقض حقوق بشر نشان دهنده اصول غیر انسانی و سود محور حاکم بر حکومت چین است ( آنهم چینی که چندان ادعای دفاع از حقوق بشر ندارد، سلاح چندانی هم به عربستان نفروخته است ) و باید شدیدا نکوهش شود پس چرا نویسنده روند مقایسه ای خود را رها می کند؟! آیا حکومت امریکا که اداعی حقوق بشری اش گوش فلک را کر کرده و در سفر به عربستان پیش دستی هم کرده ( یکی از وعده های انتخاباتی جو بایدن عدم دیدار با بن سلمان و پیگیری مجازاتش بود) حکومتی غیر انسانی تر نیست و البته فروشنده چند صد میلیارد دلار سلاح به این کشور. خب البته اگر نویسنده این مقایسه را عنوان می کرد کل رشته هایش برای سیاه نمایی از چین پنبه می شد .. شاید مدعی شوید در اینجا بحث بررسی حکومت چین است نه امریکا یا غرب. این ادعا در اینجا پذیرفتنی نیست چون نویسنده از ابتدای متن در حال کوبیدن غرب به عنوان نماد خوبی ها ( یا دستکم بهتر بودن از چین ) بر سر چین است در حالیکه میبینیم اگر مقایسه به طور کامل تا انتهای متن انجام میشد این غرب است که بدتر و غیر انسانی تر از چین رفتار کرده و کالا محورتر بوده، همه آن تولیدات سینمایی و فرهنگی مدعی نویسنده را هم می توان در قالب همان کالا نگری غرب به همه چیز توصیف کرد ........ حالا متوجه شدید که چرا من این مقایسه را ناقص، غیر منصفانه، غیر علمی و آش شله قلمکار عنوان کرده ام؟!! ظرف مقایسه خود وجهه ای خرابتر از چیزی دارد که قرار است مورد ارزیابی قرار گیرد، همچون قاضی ای که خود دزد از آب در بیاید!!........... حالا پرسش اینجاست که بولتن نیوز چطور اینهمه تناقض، عدم وجود مدرک و منبع برای ادعاهای به غایت بزرگ و نقض اصول مقاله نویسی را ندیده و متوجه نشده و آنرا تایید کرده و دست آخر هم با عنوان انتشار دیدگاه های متفاوت از خود رفع مسئولیت می کند!؟! دستکم دو تا جمله هم ابتدای متن ننوشتین که انتشار مطلب به عنوان تاییدش نیست. کجای این متن معرفی حکومت چین و عملکردش بود!؟ این مقاله بیشتر یک سیاه نمایی همراه با پنهان کاری حقایق و وارونه نشان دادن رخدادها بود . نویسنده بیش از اینکه قصد بیان واقعیت و دیدگاهی را داشته باشد قصد نمایش دادن چیزی مطابق میل خود را داشته حتی اگر شده با بیان ادعاهای بی مدرک و مقایسه های نا به جا و یا ناقص و نیمه کاره .
مدیر پایگاه سلام بشخصه از خواندن نظرات شما لذت می برم با اینکه بولتن نیوز را گاها زیر سوال می برید و ایرادی هم ندارد ، اما چنین مطالبی فعلا در قاموس سیاسی کشور از جانب غرب باوران مطرح می شود که باید به آن پاسخ داده شود که همین نظرات حضرتعالی به زیبایی پاسخ این مقاله را می دهد
همین جا از شما تقاضا داریم مطالب خود را در قالب مقاله برای ما ارسال تا آن را کار کنیم
بازم ازشما بابت ارائه نقدها در قالب نظرات کمال تشکر را داریم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۲
0
0
آفرین به بولتن نیوز با این مقدار از حوصله و جدیت در کار تحلیلی.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین