کد خبر: ۷۹۹۴۷۳
تاریخ انتشار:
آسیب‌شناسی حضور نوجوانان در آشوب‌های اخیر:

زیست دیجیتال وجه تمایز نسل جدید با نسل پیش از خود/ نوجوانان در فضای مجازی با روایت‌های غلط اما باورپذیر روبرو هستند

در هفته‌های اخیر و به دنبال ایجاد آشوب و ناامنی از سوی عده‌ای، فضای ملتهبی در کشور حاکم شد. حوادثی که توسط بیگانگان و رسانه‌های ضدانقلاب با هدف تجزیه ایران، تضعیف جمهوری اسلامی و فشار بیشتر بر مردم ایران هدایت شد. اما نکته قابل توجه در این حوادث نقش پررنگ نوجوانان است.
زیست دیجیتال وجه تمایز نسل جدید با نسل پیش از خود/ نوجوانان در فضای مجازی با روایت‌های غلط اما باورپذیر روبرو هستند

گروه سیاسی: در هفته‌های اخیر و به دنبال ایجاد آشوب و ناامنی از سوی عده‌ای، فضای ملتهبی در کشور حاکم شد. حوادثی که توسط بیگانگان و رسانه‌های ضدانقلاب با هدف تجزیه ایران، تضعیف جمهوری اسلامی و فشار بیشتر بر مردم ایران هدایت شد. اما نکته قابل توجه در این حوادث نقش پررنگ نوجوانان است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از رجا نیوز، حضور قابل توجه نوجوانان در اغتشاشات اخیر اتفاق مهمی است که نیازمند ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی است. در همین راستا رجانیوز در گفتگویی با حسین حق‌پناه، پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان، به بررسی عوامل موثر بر حضور نوجوانان در آشوب‌های اخیر در کشور پرداخته است. حق‌پناه در این گفتگو با اشاره به تفاوت این نسل با نسل‌های پیش از خود و آمیختگی آن با دنیای دیجیتال، فضای مجازی را مهم‌ترین عامل در جهت‌دهی نوجوانان دانست و هم‌چنین به اهمیت نظام خانواده در جامعه‌پذیر کردن نوجوانان اشاره و در آخر بر لزوم تعامل درست با نوجوانان تاکید کرد.

 

تفاوت نسل جدید با نسل‌های پیش از خود در چیست؟


به نسل جدید نسل z گفته میشود. تعبیر دیگری که از آن میشود نسل «digi native» به معنای «بومی دیجیتال» است. مهم ترین ویژگی که این نسل را با نسل‌ پیش از خود متمایز می‌کند؛ آمیختگی آن با زیست دیجیتال است. نسل گذشته دنیای آنالوگ یعنی نوار کاست‌ها، ویدئوها و برفک‌های تلویزیونی و همچنین دنیای تفریحات فیزیکی و روستا رفتن‌ها، طبیعت گردی‌ها، خانواده‌های گسترده، مهمانی‌های خانوادگی شلوغ را تجربه کرده‌اند. در مقابل اما این نسل بر خلاف نسل پیش از خود از وقتی که چشم به جهان گشود یک ابزار دیجیتال که احتمالا یک تلفن هوشمند بوده است را در مقابل خود دید.

مهم ترین وجه تمایز این نسل با نسل‌های پیشین این است که هیچ وقت دنیای بدون ابزارهای دیجیتال را تجربه نکرده است. به همین دلیل اگر میخواهیم ویژگی‌های این نسل را به خوبی بشناسیم؛ مهم ترین کاری که باید کرد این است که بدانیم زیست دیجیتال، او را چگونه اجتماعی و جامعه‌پذیر کرده است. او فارغ از آن که معلمان و والدین و دوستانی در فضای حقیقی داشته باشد؛ ارتباطات و دلبستگی‌ها و علائق و سبک زندگی‌ای هم در دنیای دیجیتال برای خود دست و پا کرده است و به همان میزان که در فضای حقیقی آموزش دیده، تفریح کرده و حتی با مفاهیم کسب و کاری آشنا شده است؛ به همان میزان هم در فضای مجازی این تجربه‌ها را انجام داده است و لزوما این ها مکمل هم نیستند و ممکن است یک جاهایی حتی در تضاد با هم باشند.

مسئولان بسیاری درباره حضور نوجوانان در اغتشاشات اخیر صحبت کرده‌اند، حضور نوجوان‌ها در اغتشاشات اخیر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اولا هم آمارها و هم مشاهدات میدانی این حجم از حضور نوجوانان که گفته میشود را تأیید نمی‌کند. به نظر میرسد که دارد آگاهانه یا ناآگاهانه درباره سهم حضور نوجوانان در خیابان‌ها اغراق میشود.

اگر چه روزهای اول این ماجرا بیشتر بوده است ولی اساسا با افزایش میزان خشونت در درگیری ها و اغتشاشات، حضور نوجوانان بسیار کمتر شده است.من فکر نمیکنم که دامن زدن به حضور نوجوانان هم در مصاحبه‌ها و هم در تحلیل‌ها کار درستی باشد. بله شاید به نسبت سایر ناآرامی‌ها و اغتشاشاتی که در سال های اخیر تجربه کردیم؛ سهم حضور نوجوانان بیشتر شده باشد؛ اما این چندان عجیب نیست. نوجوانی که عمده سالهای نوجوانی‌اش را در دوران کرونا گذرانده و هیچ تجربه میدانی، تفریح و بستر جدی تخلیه هیجان نداشته است؛ حالا علاوه بر این که این بستر را پیدا کرده است؛ احساس میکند که میتواند نقش آفرینی هم داشته باشد.

نیاز به نقش آفرینی، نیاز به دیده شدن، شنیده شدن و درک شدن نوجوان مدت هاست که توسط نظام‌های رسمی و غیررسمی تعلیم و تربیت به شکل کامل و کافی پاسخ داده نشده است. حال نوجوانی که احساس میکند کسی او را نمی‌بیند و نمی‌شنود و برایش نقشی قائل نیست؛ فضای خوبی را برا تخلیه هیجاناتش پیدا کرده است که همه‌ی این موارد گفته شده را میتواند در آن جا پیدا کند. بنابراین چند عامل مختلف باعث شده است که او در کف میدان حضور پیدا کند.

میتوان این ماجرا را صرفا به هیجان زدگی و بازی‌های کامپیوتری تقلیل داد؟ ادعایی که برخی مسئولین مطرح کرده‌اند.
واقعیت این است که حتما بخشی از این مخاطب کف میدان هیجانش بر تفکرش غلبه دارد و ممکن است صحنه را شبیه یک بازی کامپیوتری ببیند. این اصلا چیز عجیبی نیست. اما واقعیت این است این تنها عامل کافی برای حضور نوجوانان نیست.

نوجوان از طریق فضای مجازی زیست را یاد گرفته است؛ آموزشش را آنجا دنبال کرده و سال‌ها آموزش مجازی داشته است. کسب و کارش، خریدش، تفریحش همه محدود به آن فضا است. حال در همان فضایی که همه ابعاد زندگی‌اش با آن درگیر است؛ به قول ژان بودریار(دانشمند علوم ارتباطات)، با یک «Hyper Reality» یا «حاد واقعیت» یا «فرا واقعیت» طرف است.

یعنی قبل از این که در واقعیت ببیند مهسا امینی واقعا کشته شده است یا نه؟ یا کف میدان واقعا انقلاب شده است یا نه؟ و یا نظام براندازی شده است یا نه؟ در آن فضای مجازی که برای نوجوان خیلی حقیقی‌تر از فضای واقعی زندگی‌اش است؛ همه این اتفاقات افتاده است. آنجا روایت‌های مختلفی از فرا واقعیت یا حاد واقعیت تولید شده است که در آن نوجوان به اندازه کافی هیجان، خشم، ترس، الگوهای رفتاری و چهره‌های مورد علاقه‌اش را پیدا کرده است و با یک بسته کامل از ابتدا تا انتهای روایتی از واقعیت روبرو است که در پایان آن روایت می‌بیند که نقش آفرینی که می‌تواند بکند؛ حضورش در کف خیابان است. بنابراین می‌آید و در کف خیابان مشارکت می‌کند.


چرا آن فرا واقعیت یا حاد واقعیت برایش آنقد باورپذیر و جلوه‌پذیر است؟


زیرا روایت‌های نظام‌های رسمی چه در آموزش و پرورش و چه در صدا و سیما در برابر روایت‌های دنیای دیجیتال کم آوردند. اگر کتاب تاریخ به او گفته که پهلوی یک نظام فاسد حکومتی است؛ در سوی دیگرش دیده میشود که فضای مجازی آکنده از تصاویر پر زرق و برق و پر جلوه از دوره پهلوی و مستندها و شبه مستندها و روایت‌های دستکاری شده اما باورپذیرتری برای او است که باعث میشود آن را بپذیرد. پس اینجا می‌بینیم که آن چه که در کتاب درسی ما نوشته شده است برایش باورپذیر نیست ولی چیزی که در فضای مجازی می‌بیند باورپذیرتر است.

یا هر خبری که صدا وسیما منتشر می‌کند قبلش یا روایت دست اول ولو غلطش را در فضای مجازی خوانده است و بعدش هم با طنز و تمسخر روایت‌های صدا و سیما در حلقه های دوستی و گروه‌های اجتماعی در فضای مجازی روبرو می‌شود. بنابراین این اتفاق مدت‌هاست افتاده است و نهادهای آموزش ما خصوصا در مورد سواد دیجیتال و سواد رسانه‌ای نوجوانان و البته والدین نوجوانان ‌آنقدر کم کاری کرده‌اند که او خیلی راحت حاد واقعیت موجود در فضای مجازی را بپذیرد.


تضعیف نظام خانواده چه نقشی در این میان دارد؟

زیست دیجیتال وجه تمایز نسل جدید با نسل پیش از خود/ نوجوانان در فضای مجازی با روایت‌های غلط اما باورپذیر روبرو هستند
اولا که آمارها نشان می‌دهد بسیاری از کسانی که دستگیر شدند خانواده‌های از هم گسیخته دارند. یعنی یا فرزند طلاق هستند یا به هر شکلی با یک مشکل حاد خانوادگی دست و پنجه نرم می‌کنند. در این موضوع نه تنها مسئله اصلی خانواده است؛ بلکه راه حل اصلی و نهایی هم خانواده خواهد بود و آن کسی که در نهایت می‌تواند مسیر درستی را برای جامعه پذیری نوجوان رقم بزند که هم منابع هویت بخش خودش را درست انتخاب کند و هم در مواجهه با سوالات و چالش‌ها و آشوب‌ها و ناآرامی‌ها پاسخ‌های درست و رفتارهای درستی را به نوجوان توصیه بکند خانواده است.

چه راهکارهایی برای تعامل سازنده با نسل جدید و اقناع فکری آنها پیشنهاد می‌کنید؟


گام اول شنیدن است. با نوجوان امروز نباید یک طرفه برخورد کرد و باید اول او را شنید. در گام بعد، ایجاد یک زمینه گفتگو بسیار اهمیت دارد و نکته مهم این است که بدون برچسب زدن به او، تحقیر و قضاوت او با او صحبت کنیم. گفتگو با نوجوان کار هر کسی نیست؛ این که خیلی‌ از ما احساس تکلیف کنیم و راه بیفتیم توی مدارس کار درستی نیست. چرا که این روزها دیده میشود بعضی از گروه‌های دغدغه‌مند می‌خواهند وارد مدارس شوند و مثلا در مدارس، کارهای تبیینی انجام دهند. به نظر می‌رسد این موارد آسیب‌هایش بیشتر از فوایدش است. چرا که گفتگو با نوجوان کار هر کسی نیست. مخصوصا آن که بدون قضاوت و تحقیر او ولو ناخواسته، وارد گفتگو بشویم.

همچنین در کنار گفتگو یک مسئله جدی و راه حل جدی مسئولیت دادن به نوجوان است. نوجوانی که خود را مسئول آینده‌، جامعه و وطن خودش بداند؛ به راحتی دست به تخریب و آشوب نمی زند. بلکه خودش را مسئول وضع موجود و البته وضع مطلوب میداند و تمام تلاش خود را خواهد کرد که هر جور که میتواند ولو با نقد، ولو با مخالفت اما مخالفت و نقد مسئولانه، مسئله را به پیش ببرد.

در کنار مسئولیت دادن به نوجوان، وظیفه اولاد تربیتی، تقویت تکریم و تحکیم نقش خانواده در تربیت فرزند است. این نقش در نهایت منجر می‌شود که نوجوان هویت خودش را نه از فضای مجازی و سلبریتی‌ها و از بیرون این مرزها، بلکه از درون سخت‌ترین هسته هویتی یا منبع هویت بخش و محکم‌ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده بگیرد.

ارزش‌ها، الگوها و آداب و سنت‌های خانوادگی به اندازه کافی منبع مطمئن و الهام بخشی در جامعه ایرانی هستند که بشود به آن تکیه کرد و اگر او هویت خانوادگی خوبی داشته باشد میتوان امیدوار بود که در ادامه هم هویت ملی و دینی خوبی کسب کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین