اتفاق دردناکی که احساسات عموم مردم ایران را جریحه دار کرد

گروه سیاسی: 6روز از مرگ غم انگیز مهسا امینی، دختر 22 ساله سقزی می گذرد. اتفاق دردناکی که احساسات عموم مردم ایران را جریحه دار کرد .

به گزارش بولتن نیوز به نقل از کانال تلگرامی ان سوی منطقه، نخستین واکنش های جامعه فضای مجازی را پر کرد و همزمان، مقامات جمهوری اسلامی در رده‌های مختلف، متعهد به پیگیری ماجرا و پاسخگویی به افکار عمومی مردم شدند. در عین حال، اعتراض و ابراز ناراحتی بخشی از مردم فراتر از رسانه‌ها و فضای مجازی شکل گرفت و در برخی شهرهای کشور این شب ها تجمع های گاهی چندصدنفره تشکیل شده است. بدیهی است که حق اعتراض به این حادثه تلخ و متوجه نمودن مسئولین نسبت به آن از حقوق قطعی همه ایرانیان است که در قانون اساسی نیز به آن تصریح شده است اما نکته اینجاست که رفته رفته حجم خشونت در مقابله با پلیس و نیروهای سپاه و بسیج و همچنین حرفه‌ای گری در نوع مواجهه با اقدامات ضدشورش یا وحشی‌گری نسبت به افراد مذهبی،تخریب اموال عمومی،حمله به امبولانس ها و.. نشان از آن دارد که عامل اصلی اتفاقات مردم عادی نیستند. حرکت‌های ضددینی بازتعریف شده مانند آتش زدن روسری و حجم برنامه‌های تولیدی شبکه‌های لندنی همه نشان از آمادگی قبلی برای چنین بسامدسازی ضدامنیتی در ایران دارد.تجربه نشان داده که هروقت مطالبه عمومی شکل می گیرد،رادیکال شدن فضا و سوق دادن مطالبات به سمت آشوب وساختارشکنی اولین نتیجه اش قربانی شدن همان مطالبه به حق است.بسیاری مانند نگارنده طرفدار حجاب بوده و هستیم ونقدمان در ماجرای تلخ مهسا امینی متوجه مسیرو فرآیند غلط چیزی به نام گشت ارشاد بوده است نه موضوع حجاب اما چه کنیم که باز هم بد دلان و بد خواهان به نیت ماهی گرفتن از آب گل آلود عزم سو استفاده کردند.طبیعی است وقتی فضا به سمت اغتشاش و آشوب می رود اقدامات ضربتی هم توجیه می یابد.در کنار همه اینها می دانیم که ایران در مرکز توجهات دشمنانی است که هر کدام به بخشی از این کشور طمع دارند. دشمنانی که اندیشه تقسیم ایران، تضعیف ایران، تنبیه ایران و... را سالها تکرار کرده اند. باید گفت که متاسفانه در بسیاری از اعتراض های به حق، جریان اعتراض به سمتی می رود که مسئله اصلی و به حقی که معترضان معمولی داشته اند به حاشیه می رود و نیاز به کنترل های انتظامی و حتی امنیتی به وجود می آید. همانند آنچه این شب ها دیده شد. هرکدام از اینها که بر موج عصبانیت مردمی آسیب دیده سوار می شود، موجب تضعیف خواست به حق آنها نیز می شود. یعنی خواسته های منطقی آنها را به حاشیه امری سیاسی می برد که نفع بران آن، همان پمپئو،نتانیاهو و رجوی هستند. لذا باید اینطور توصیف کرد که در هر اعتراض معمول و منطقی، کسی که شعار تند می دهد یا درگیر شدن با نیروهای انتظامی را شروع می کند، عملا نوعی مخالفت با مردم را نیز همزمان آغاز می کنند. عبور از این موج هرچند مقطعی اما هزینه ساز چگونه ممکن است؟ اولا روشنگری و اطلاع رسانی فوری و شفاف از دلایل مرگ نابهنگام مهسا امینی می تواند مرهمی بر دل سوخته خانواده داغدار وی و آحاد ملت به ویژه هموطنان مرزنشین کردزبان باشد؛ از سوی دیگر تردیدی نیست که در برخی قوانین و شیوه اجرای آن که هزینه‌هایی این چنین به ملت و نظام تحمیل می کند، شاید اکنون بازنگری مدبرانه و هوشمندانه لازم است. ثانیاً مردم معترض به ویژه جوانان و زنان باید به خوبی از ماهیت پشت‌پرده تحرکات مشکوک در جمع خود آگاه شوند؛ ناآرامی هایی که بیش از هرچیز وحدت ملی و ایرانیت و اسلامیت یک ملت را نشانه رفته و طولانی شدن ان، علاوه بر مختل کردن زندگی عادی مردم، ممکن است مانند سال ۸۸ تشدید تحریم‌های بین‌المللی (و به تبع آن، افزایش مشکلات معیشتی) را در پی داشته باشد.