گروه سیاسی: در روزهای گذشته یادداشتی از «محسن هاشمی» فرزند ذکور و ارشد آقای هاشمی رفسنجانی منتشر شد که تا پیش از این رویه اعتدالی و میانه را در پیش گرفته بود و درصدد بود تا از ایجاد هرگونه کنش رادیکال و زاویه دار علیه ولایت فقیه و ولی فقیه برحذر ماند، با نقد و تحلیل های مختلفی همراه بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، آنچه با نام محسن هاشمی در روزنامه اعتماد در رابطه با «بانیان وضع موجود» منتشر شد به این شرح بود «استفادهکنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد و امنیت در دست دولت نیست.عبور کنیم و به سبک دیگری به مسئله نگاه کنیم. نمیتوان وضع موجود را که حاصل ۴۴ سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست و طبیعتاً در ساختاری که در رأس آن، ولی فقیه قرار دارد، بیشترین تأثیرگذاری در راهبردهای حاکمیت و عملکرد مسئولان مربوط به مقام رهبری است»
اما در ارتباط با این صغری و کبری چیدن های محسن هاشمی و تلاش برای علمی نشان دادن آنچه به نگارش آن همت کرده تا وجه غالب سیاسی آن را بزداید، باید یکسری نکات تحلیلی مهم را مورد توجه قرار داد:
۱- جناب هاشمی باید بدانند وجوه «کارآمدی» در الگوی نظام ولایت فقیه بر مبنای مشارکت عمومی – جمعی بر اساس مردم سالاری دینی است. در واقع وجود احزاب حتی به شکل اسمی - فرماتیک در کنار جریان های سیاسی متنوع و تکثر دیدگاه ها در عرصه سیاسی کشور بر این امر دلالت دارد که مسئولیت اداره کشور بر حسب شرایط زمانی و مقتضایات مترتب بر آن با احولات سیاسی و گفتمان های سیاسی همراه می باشد. به عبارت بهتر مسئولیت های جریان های سیاسی، مسئولیت در جهت حصول به حوزه اجرایی است و مسئولیت رهبری مسئولیت هدایت کشتی نظام و کشور از بلایا و طوفان هاست نه دخالت در امور یا بی اعتبار سازی موقعیت ها و جایگاه ها. پس در کنار مسئولیت خطیر رهبری مسئولیت مهم اجرایی کشور بر دوش دولت ها و جریان های سیاسی می باشد که در طول سال ها و دهه های گذشته مدیریت اجرایی کشور را بر عهده داشته اند.
۲- اگر آقای هاشمی نگاهی به قانون اساسی و تعاریف مفهومی از نقش و مسئولیت ها و اختیارات ارکان نظام می انداختند مطمئناً اینگونه کوچه و بازاری تحلیل نمی کردند و ساحت تحلیل در امور سیاسی کشور را تقلیل نمی دادند و از همان ابتدا به سمت اثبات تصور ذهنی خودشان از مسئله شرایط کشور روی نمی آوردند و مسئولیت همه چیز را متوجه رهبری نمی دانستند و حداقل نقشی برای دولت ها و روسای آنها هم قائل بودند.
بیشتر بخوانید:مسئله ما اكنون خوی بالانشينی و كاخ نشيني و آقازادگی افرادی مثل محسن رفسنجانی است!
۳- آقای هاشمی شاید بتوانید با تحریف مفاهیم و انحراف در مبادی و مبانی آنها ابهام زایی کنید اما باید بدانید که نمی توانید تاریخ و مستندات آن را نیز تحریف کنید. تاریخ جمهوری اسلامی، پذیرای دولت های مختلفی از افراد با دیدگاه های سیاسی مختلف بوده است. از زمان ریاست جمهوری پدرتان تاکنون سکان اداره کشور در دست افراد مختلف از دیدگاه متفاوتی بوده است و جالب است که هر کدام از دولت ها با آغاز کارشان دولت قبلی را مسئول شرایط زمانه شان در عرصه اداره کشور دانسته اند. به علاوه اینکه در همه این دولت ها موارد و مصادیقی مختلفی بوده است که علیرغم تفاوت دیدگاه ها با رهبری به اجرا در آمده اند و رهبر هم بارها عنوان کرده اند نظر ایشان درباره هر دولت به مانند سایر افراد جامعه است و ایشان همواره به اصل همیشگی توجه بیشتر به امور و اصل هشدار بسنده کرده اند و نقش تکوینی شان را در این باره با هدف صیانت از نظام و کشور و مردم انجام داده اند.
۴- بازی با کلمات به طرز عجیبی در این نوشتار شما موج می زند. اینکه شما می خواهید تفاوتی را میان دو مفهوم بانیان وضع موجود و بانیان مشکلات موجود ایجاد کنید و از مبدأ مذکور به سمت هجمه سازی علیه بنیاد ولایت فقیه و رهبری روی بیاورید اگرچه هوشمندانه به نظر می رسد اما با این حال یک ایراد چشم گیر دارد و آن اینکه شما مَطلع سیاسی را با رهاوردهای سیاسی تان از سیاست تخریب و تحریف همسو و همراه کرده اید. بطوریکه از یکسو درصدد هستید تا چوب همه چیز را بر سر مسئولان فعلی بشکنید و دوستان و همقطاران فکریتان را تبرئه کنید و از سوی دیگر می خواهید با فرمایشی جلوه دادن دولت ها، ولایت فقیه و نهاد ولایت را مقصر جلوه دهید.
۵- این یادداشت هاشمی مصداقی از خواب زدگی و خواب نمایی است که سناریو نویس آن با علم به این دو مفهوم بدان سمت روی آورده است. در واقع سوال اینجاست که شما علیرغم سابقه سیاسی یا به عبارت بهتر سیاست ورزی خانوادگی تان و آگاهی از این موضوع که «وضع موجود را نمی توان از ولایت فقیه جدا دانست» و همه امور را به رهبری نسبت می دهید پس چرا پدرتان بارها بعد از پایان دو دوره ریاست جمهوری شان بازهم عزم پاستور کردند؟ چرا خودتان هم چندباری تلاش کرده اید تا کاندید شوید؟ به نظرتان این دو با هم در تناقض نیستند؟ اگر می دانستید پست ریاست جمهوری یا هر مقام دیگری در کشور فرمایشی است پس عطشتان برای حضور در پاستور یا هر جایگاه عالی دیگر در نظام برای چیست؟
۶- آقای هاشمی می دانید رهنمودهای رهبری برای امور اجرایی کشور، پیشنهاد و توصیه می باشد و ایشان هیچ گونه نقشی مبنی بر فشار و تحمیل دیدگاه هایشان ندارند؟ می دانید که رهبری بر حسب اختیارات رهبری می توانند همه را توبیخ کنند اما ایشان تنها از مسئولین پاسخ مناسب جهت صیانت از کشور و رفاه مردم می خواهند؟ بروید کمی تأمل کنید و بعد روی به تحلیل های صدمن یک غاز بیاورید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
راهی که پدر استخر مرده اش رفت و عاقبت به شرّ شد