گروه اقتصادی: داستان نقد و انتقاد در کشور ما این روزها بیش از آنکه بر مبنای خردهگیری و واردکردن نقد برای عملکرد و توانمندیها باشد داستان تخریب و شخصیت ستیزیهاست. درواقع اتفاق خارجسازی نقد و انتقاد از مبنای شناختهشده آن به سیاهچالههای غرض دار بیش از آنکه راهگشا باشد، تخریب ساز است. اینکه نقد باید کارساز باشد ماهیت نقد و انتقاد است اما رویههای موجود از انتقادات در این ایام در جامعه ما از سوی منتقدان برخلاف رویه شناختهشده جهانی و حتی آموزشی ما از نقد کردن و انتقاد است.
به گزارش بولتن نیوز، یکی از سوژههای موردانتقاد در این روزها که هرکسی به نحوی تلاش دارد هجمههایی را بر آن وارد سازد قضیه انتخاب «زینب پاشا پور» بهعنوان مدیر حقوقی شستا است که سیلی از انتقادات را به سمت این انتخاب و خود ایشان روانه کرده است. اگرچه منتقدان قائل به هیچگونه تفکیکی میان شخصیت حقیقی و حقوقی پاشاپور در ذیل انتقاداتشان نشدند که دراینباره باید به آنها خاطرنشان کرد اگر نقدی دارید باید به شکل تفکیکی و درجهبندیشده این انتقادات را مطرح میکردید که شما در گام نخست نقدهایتان به این اصل قائل نبودهاید و ضرورت علمی انتقادات خود را به سطحی از کوچهای – خیابانی کشاندهاید و همین موضوع به مسئلهدار بودن انتقادهایتان دامن زده است.
اما موضوع انتقادات چیست؟ منتقدان پاشاپور را فاقد تجربه، سابقه و رزومه برای این پست میدانند؛ در پاسخ به سطح اول انتقادات باید گفت که اگر منظور از سابقه و رزومه کاری سالها پشتمیزنشینی است که باید به شما منتقدان عزیز گفت درک شما از سابقه و رزومه سهواً یا عامداً غلط و اشتباه است. چراکه شاید رزومه و سابقه شرط لازم باشد اما لزوماً شرط کافی نخواهد بود. به این دلیل که پشتوانه علمی و پشتکار عملی در کنار تعهد و تخصص و نیروی جوان میتواند آغازی بر فصل تازه مدیریتی در کشور باشد.
ثانیاً اینکه مگر بیانیه گام دوم انقلاب به معنای دمیدن جان تازه به عرصه مدیریتی کشور نیست که شما جوانان را فاقد تجربه مدیریتی میدانید و قائل به مدیریت پیرسالارانید؟ مگر مدیران گذشته تجربه را از غیب آورده اند که جوانان نتوانند آن را بدست آورند؟ چه فرقی میان مدیریت جوانان دوران جنگ با الان وجود دارد؟ چطور در آن مقطع جوانان می توانستند حماسه بیافرینند ولی جوانان عصر ما نتوانند؟ سوال اینجاست مدیران با تجربه چه کاری کرده اند که مدیران جوان از انجام آن عاجزند؟ آیا شق القمری رخ داده که شما منتقدان از آن باخبرید و دیگران از آن بی خبر؟ به ما بگوئید کی باید به جوانان اعتماد کرد و زمان آن کی فرا می رسد؟ نکته پیوستی به این مبداً انتقادی منتقدان این است که پاشاپور نه تنها مدرک مرتبط با جایگاه را دارد بلکه دارای سابقه کاری در هلدینگ سیمان فارس و خوزستان را نیز در کارنامه شان دارد.
اگرچه این سابقه کاری از نظر منتقدان چندماهه و ناکافی است با این حال باید به آن ها گفت زمان شروع و بکارگیری نیروهای تازه نفس و جوان کی و کجاست؟ تا چه زمان باید کمیت را بر کیفیت و بازدهی بیشتر ترجیح دهیم؟ بدانید و آگاه باشید ضربه دفاع از مدیران گذشته و عملکرد آنها و ناتوان جلوه دادن جوانان به مراتب خطرناک تر از انتقادات شما بر انتخاب جوانان است.
باید این نکته را به منتقدان عزیز خاطرنشان کرد که مبنای شستا در عرصه مدیریت حقوقی برون سپاری است؛ یعنی کارکرد مدیرحقوقی رتق و فتق مسائل حقوقی و برون سپاری آن است. از این رو انتخاب فردی چون زینب پاشاپور که خواهر دو شهید و همسر شهید از مدافعان حرم است میتواند به زمینه های حذف روندهای دلالی و حیف و میل شدن بیت المال کمک کند.
درواقع آنچه در سالهای اخیر شستا را خبر ساز کرده است عدم نظارت بر عملکرد حقوقی این شرکت سرمايه گذاري تامين اجتماعي است که با توجه به خاستگاه خانوادگی و شخصیتی پاشاپور این امید وجود دارد که این شرکت بزرگ سرمایه گذاری بر صراط درست قرار بگیرد و به مانند برادران و همسر شهیدشان به مدافعی جهت صیانت از منافع عمومی و بیت المال تبدیل گردد.
البته عدهای از رسانههای بیانصاف نیز این ماجرا را به یک انتصاب فامیلی ربط دادهاند و گفتهاند فلانی، همسرش را در آن جایگاه منصوب کرده است؛ که خب این آخری دیگر از طنزهای روزگار است و آنقدر مسئله، عیان و شفاف است که اصلا نیازی به توضیح نیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com