گروه اقتصادی - یاسر باقری، استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در یادداشت نوشت: سالهاست در ایران با تکرار سیاستهای اقتصادی مشابهی درباره نقدی کردن یارانهها روبرو هستیم؛ چنانکه گویا مهمترین کاری که میشود برای کشور انجام داد همین است و بس.
به گزاری بولتن نیوز، این سیاست اقتصادی که ویرانگر امر اجتماعی است بدون هیچگونه ارزشیابی نتایج آن، هر بار در قالب «اقدام ضروری» و «اقدامی شجاعانه» تکرار میشوند.
پرسش آنجاست که چرا درحالیکه نتایج این اقدامات هیچگاه وضعیت مردم را در درازمدت بهبود نداده است، مدام تکرار میشود؟
به نظر میرسد تکرار این اقدام ناصواب، از آن روست که منافع سه رویکرد ظاهرا ناهمخوان سیاسی، نخبگانی و مالی در این اقدام نهفته است:
در سطح سیاسی، با نوعی پوپولیسم روبرو هستیم که معتقد است مردم کسی را به خاطر خواهد سپرد که «پول را نقدا به دست آنان میدهد»، نه کسی که هزینه آنان را کاهش میدهد؛ به عبارتی مردم رفاه اجتماعی حاصل از ثبات اقتصادی و اجتماعی را به پای خود یا سایر نیروهای غیرسیاسی خواهند نوشت، اما یارانه نقدی را به پای دولتمردی که آن را اعطا میکند.
برای این باور فکتهایی هم دارند: نام آقای رجایی هنوز بر «طرح شهید رجایی» میدرخشد و نام آقای احمدینژاد بر یارانه نقدی!
در سطح نخبگانی اقتصادی نیز با جریان جهانی روبرو هستیم که جوزف استیگلیتز (اقتصاددان برنده جایزه نوبل) آن را «بتوارگی درآمد» یا «خرافه درآمدی» (Income Fetishism) مینامد.
بر اساس این باور خرافی، «رفاه افراد از طریق نقدیکردن مزایا و کمکها؛ و مختار بودن در نحوه خرج کردن آن، ارتقاء مییابد».
این موضوع که به نوعی بهرهگیری از سازوکارهای بازار در امور رفاهی است، مورد استقبال اقتصاددانان جریان اصلی داخل و خارج از کشور قرار دارد. بنابراین آنها نیز از تغییر یارانهها به صورت نقدی حمایت میکنند.
در سطح حسابداری و مالی نیز کارشناسان دولتی مدام در پی یافتن راهکاری برای تأمین مالی هزینههای دولت هستند.
هر چقدر که اخذ مالیات از گروههای ثروتمند و بخشهای خاص و کاهش بودجه نهادهای پرنفوذ دشوار است، به همان میزان مالکیتزدایی از امور مشاع، از جیب طبقه متوسط و فرودست کم هزینه است (یا حداقل زمانی اینگونه بوده است).
ابتدا یارانههای مختلف را حذف کنید؛ آن را با یارانه نقدی جایگزین کنید؛ و سپس آن یارانه از طریق ثابت نگه داشتن مبلغ ریالی آن در طی زمان، بیاثر و بیارزش کنید.
شاهد آن، یارانه نقدی هدفمندی که در ۱۱ سال پیش علیرغم تورم شدید ثابت مانده است؛ و ارزش دلاری آن از حدود ۳۸ دلار به ۱.۵ دلار رسیده است!
حاصل پیوند ناخجسته سه رویکرد فوق، تکرار مستمر تعدیل یارانه کالا و سوخت، از طریق اعمال یارانه نقدی؛ برای تامین مالی سایر هزینههای دولت و خرید اعتبار برای سیاسیون است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بلکه در همان سال 90 در حد یکسوم پولی بود که قبلا به صورت یارانه غیر
مستقیم پرداخت می شد و البته مستقیما به جیب وارد کننده و کارخانه دار می
رفت و هر کس هم بیشتر مصرف می کرد بیشتر یارانه می گرفت.
دولت وقت دو سوم یارانه ها را حذف کرد و یکسوم باقیمانده را هم به صورت
مستقیم به خود مردم پرداخت کرد.
اینکه اینکار درست بود یا غلط داستان دیگری است اما قطعا اینکار نه تنها
برای دولت هزینه زا نبود که عملا درآمد زا بود و آن دو سوم یارانه حذف
شده مستقیما به جیب دولت باز می گشت.
و ای کاش گذاشته بودند برنامه هدفمندی یارانه ها طبق همان برنامه اولیه
دولت وقت همان قبل از آغاز تحریمها به صورت یکباره انجام شود و همه
سوبسید ها حذف شود و یک سوم مابه التفاوت آن مستقیما به مردم پرداخت شود
و تنها با یک پرش قیمتی تورم ایران با تورم جهانی برابر شود و تمام.
اما آقایانی که صرفا هدفشان مبارزه سیاسی با دولت وقت بود با پلکانی
کردن مراحل هدفمندی یارانه ها مانع از اجرای صحیح آن شدند و به دشمن هم
فرصت دادند تا با تحریمها اثر همان بخش هدفمندی ایجاد شده را خنثی کند و
مردم پی در پی در معرض تورم قرار گیرند تا فضا برای تسلیم افکار عمومی
به برجام آماده شود.
و جالب اینکه همان برنامه هدفمندی در دولت روحانی تعطیل شد و دیگر هیچ پول
بیشتری مردم پرداخت نشد در حالی که سوبسید ها به صورت یکطرفه حذف شدند و
مضحک تر اینکه دولت دادن همان یارانه ناچیز را مصیبت عظمی می خواند در
حالی که با حذف پی در پی سوبسیدها و بدون پرداخت مابه التفاوت آن به مردم
به درآمد سرشاری پیدا کرده بود..