گروه اجتماعی: مسئله مهاجرت از ایران یکی از چالش های مهم سال ها و یک دهه اخیر کشور می باشد که متأسفانه روز به روز نیز سیر صعودی بخود می گیرد. واقعیت این است که مهاجرت نه بر حسب خواست و ماجراجویی بلکه براساس نیاز و احتجاجات اتفاق می افتاد. نکته ای که در این باره باید مورد توجه قرار بگیرد و احتمالاً هم به مذاق عده ای خوش نخواهد آمد این است که مهاجرت از ایران مختص به نیروی کاری فکری – صنعتی و اجرایی است. یعنی در جایی که باید مورد استفاده جهت آبادانی کشور قرار بگیرند به دلیل بی توجهی به آنها، رفتن را بر ماندن در کشور ترجیح می دهند و عزم دیار غربت و جلای وطن می کنند.
به گزارش بولتن نیوز، در ارتباط با مهاجرت از کشور، در روزهای گذشته آماری بر حسب یک نظر سنجی از سوی موسسه کیو منتشر شد که در آن نظرسنجی به آمار تکان دهنده ای اشاره شده است. آماری که در آن نشان داده شده از هر 3 نفر، 1 نفر قصد مهاجرت از کشور را دارد؛ این نظر سنجی و آمار منتشر شده درباره مهاجرت از ایران زمانی جالب تر می شود که بدانیم چند وقت پیش همین موسسه با انتشار آماری، مدعی شده بود که 70 درصد ایرانی ها در یک نظر سنجی گفته اند از شرایط زندگیشان یا راضی هستند یا اینکه گفته اند که شرایطشان بد نیست.
حال به دلیل ارتباط مبنایی که می توان میان این دو آمار منتشر شده از سوی موسسه نظر سنجی کیو برقرار کرد باید به سمت چرایی دلایل مهاجرت از ایران رفت و آن را به عنوان پرسش و مفروض اصلی قرار داد. در واقع اگر مبنا را رضایت و عدم رضایت در این دو نظر سنجی قرار دهیم به راحتی می توان معادله مذکور را حل کرد. به عبارت بهتر به نظر می رسد تمام کسانی که از وضعیت و شرایط زندگیشان ناراضی هستند افرادی را تشکیل می دهند که قصد مهاجرت دارند و در دسته مهاجرت کنندگان قرار دارند. به بیان دیگر درصد باقی مانده از 70 درصد راضی از شرایط زندگی در نظر سنجی اول را افراد ناراضی و مهاجرت کننده تشکیل می دهند؛ معادله ای که حل آن به نظر ساده و آسان است.
اما با این حال نمی توان اینگونه گفت که لزوماً همه افرادی که از شرایط ناراضی هستند قصد مهاجرت دارند یا مهاجرت می کنند اما وقتی به این آمار نگاه می کنیم که از هر 3 نفر، 1 نفر قصد مهاجرت دارد اوضاع و شرایط تحلیل نیز تحت الشعاع این آمار قرار می گیرد و این پرسش در ذهن نقش می ببند و به یک دغدغه تبدیل می شود که دلیل و چرایی قصد به مهاجرت چیست؟ فقدان امید به تغییر در وضعیتشان احتمال اصلی و اولیه دلیل مهاجرت از ایران می باشد. در واقع وقتی امیدی به تغییر در شرایط اقتصادی، بیرون ماندن از دایره شاغلین، هدر رفتن سرمایه های زندگی در قالب آموزشی – تحصیلی، عدم بازار شغلی برای جذب، شرایط نامساوی و نابرابر کاری و شغلی، بی توجهی به استعدادها، نادیده گرفتن روحیه جوانی، وجود روابط و رانت ها در تمام امور، پارتی بازی، اتلاف روحیه و انگیزه های علمی- شغلی، به هدر رفتن وقت به واسطه تحصیل و پشت در استخدام ماندن برای همیشه، نبود فرصت های حضور در میدان های اداری – اجرایی ولو کارمندی، بی توجهی مسئولان به خلاقیت ها و نوآوری ها، ممیزی های فراوان و ... وجود دارد ایده مهاجرت و قصد به آن به طور خودکار و از سر ناچاری شکل می گیرد.
در حقیقت این ناامیدی به تغییر زمانی پررنگ تر می شود که این دسته از افراد به دلیل خودآگاهی فردی – اجتماعی که دارند و عمدتاً در زمره دانشگاهیان و تحصیل کردگان یا سرمایه گذاران هستند، می فهمند که عدم تغییر شرایط مسئله ای جدی است که حتی با تغییر دولت ها نیز اتفاق نمی افتد.
رهاورد این موضوع و مسئله که در این یادداشت به آن اشاره شد این است که همه باید برای تغییر شرایط تلاش کنیم که دولت به عنوان متولی آن علاوه بر اینکه باید نقش راهبری را داشته باشد و به عنوان طلایه دار عمل کند بلکه می باید با داشتن برنامه و طرح های تحول بخش در بخش های مختلف از اقتصادی، معیشتی، شغلی، آموزشی و ... نور و بارقه امید را در دل ها روشن کند و تصویر ترسیمی از آینده را از ابهام خالی کند و به آن شکل و شوری امیدگرایانه ببخشد. مسئله ای که به نظر می رسد با از دست زمان و تعلل در انجام آن، به معنای اتلاف و از بین رفتن سرمایه هایی است که موتور حرکت تغییرند، همان افراد مهاجرت کننده و 30 درصدی که از 70 درصد راضی تفکیک می شوند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com