کد خبر: ۷۵۱۷۶۱
تعداد نظرات: ۳۸ نظر
تاریخ انتشار:

وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

فاطمه معصومه (س) كيست؟نام شريف آن بزرگوار فاطمه و القاب ايشان معصومه، كريمه اهل بيت ، ستّي ، و فاطمه كبري است. پدرش حضرت موسي بن جعفر علیه السلام و مادرش نجمه خاتون مادر ثامن‌الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا است.»(١)
وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

به گزارش بولتن نیوز، حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:‌ فاطمه معصومه (س) كيست؟نام شريف آن بزرگوار فاطمه و القاب ايشان معصومه، كريمه اهل بيت ، ستّي ، و فاطمه كبري است. پدرش حضرت موسي بن جعفر علیه السلام و مادرش نجمه خاتون مادر ثامن‌الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا است.»(١)

از ولادت تا هجرت حضرت معصومه:

 

آن حضرت اوّل ذي القعده سال ١٧٣هـ . ق در مدينه منوّره به دنيا آمد. و در سنّ ٢٨ سالگي در روز دهم (٢) يا دوازدهم (٣) ربيع الثاني سال ٢٠١ هـ . ق در شهر قم رحلت فرمودند.

 

سفر مقدّس به شهر مقدّس:

 

در سال ٢٠١ هـ . ق ، يك سال پس از سفر تبعيد گونه حضرت ثامن‌الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا به شهر  مرو حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها همراه عدّه اي از برادران خود براي ديدار برادر و تجديد عهد با امام زمان خويش راهي ديار غربت شد.

در طول راه به شهر ساوه رسيدند، ولي در آنجا عده اي از مخالفين اهل بيت با مأموران حكومتي همراهي نموده و با همراهان حضرت به نبرد و جنگ پرداختند كه عدّه اي از همراهان حضرت در اين حادثه غم انگيز به شهادت رسيدند.(۴)

حضرت در حالي كه از غم و حزن بسيار مريضه بود با احساس ناامني در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببريد ، زيرا از پدرم شنيدم كه فرمود: شهر قم مركز شيعيان ما مي باشد؛ (۵) سپس حضرت به طرف قم حركت نمود.

 

بزرگان قم وقتي از اين خبر مسرّت بخش مطّلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالي كه موسي بن الخزرج بزرگ خاندان اشعري زمام شتر آن مكرّمه را به دوش مي كشيد ؛ ايشان در ميان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدّس شد و در منزل شخصي موسي بن خزرج اجلال نزول فرمود. آن بزرگوار هفده روز در شهر ولايت و امامت به سر برد و در اين مدّت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود و واپسين روزهاي عمر پر بركت خويش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاك الهي به پايان رساند.

 

غروب مهتاب در شهر ستارگان:

 

سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ، از اجلال نزول كوكب ولايت و توفيق زيارت بانويي از تبار فاطمه اطهر ، با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت ، مبدّل به دنيايي از حزن و اندوه شد ، و اين غروب غم انگيز عاشقان امامت و ولايت را در سوك و عزا نشاند. در رابطه با علّت مريضي نابهنگام حضرت و مرگ زود رس آن بزرگوار گفته شده است كه زني در شهر ساوه ايشان را مسموم نمود كه اين مطلب با توجه به درگيري دشمنان اهل بيت با همراهان حضرت و شهادت عده اي از آنها در ساوه و جوّ نامساعد آن شهر و حركت نابهنگام آن بزرگوار در حال مريضي به سوي شهر قم ، مطلبي قابل قبول مي تواند باشد.

 

آري آن حضرت كه مي رفت زينب وار با سفر پر بركتش سند گويايي بر حقانيت امامت رهبران راستين و افشاگر چهره نفاق و تزوير مأموني باشد، و همانند قهرمان كربلا پيام آور خون سرخ برادري باشد كه اين بار مزّورانه به قتلگاه (بني عباس ) برده مي شد ، ناگاه تقدير الهي بر اين شد كه مرقد آن بزرگ حامي خط ولايت و امامت براي هميشه تاريخ ، فريادگر مبارزه با ظلم و بي عدالتي ستم پيشگان دوران و الهام بخش پيروان راستين تشيّع علوي در طول قرون و اعصار باشد.

 

مراسم دفن:

 

بعد از وفات شفيعه روز جزا ، آن حضرت را غسل داده و كفن نمودند ، سپس به سوي قبرستان بابلان تشييع كردند ولي به هنگام دفن آن بزرگوار  به خاطر نبودن محرم آل سعد دچار مشكل شدند و سرانجام تصميم گرفتند كه پيرمردي به نام قادر اين كار را انجام دهد. ولي قادر و حتّي بزرگان و صلحا ، شيعه قم هم ، لايق نبودند عهده دار اين امر مهم شوند ؛‌چرا كه معصومه اهل بيت را بايد امام معصوم به خاك سپارد.

مردم منتظر آمدن آن پيرمرد صالح بودند ، كه ناگهان دو سواره را ديدند كه از جانب ريگزار به سوي آنان مي آيند وقتي نزديك جنازه رسيدند ، پياده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاك ريحانه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم را در داخل سردابي كه از قبل آماده شده بود دفن كردند و بدون اينكه با كسي تكلّمي نمايند ، سوار شده و رفتند ، و كسي هم آنها را نشناخت.(۶)

 

به قول يكي از بزرگان هيچ بعيد نيست كه اين دو بزرگوار ، امامان معصومي باشند كه براي اين امر مهم ّ به قم آمدند.(٧)

پس از پايان رسيدن مراسم دفن ، موسي بن الخزرج سايباني از حصير و بوريا بر قبر شريف آن بزرگوار برافراشت و اين سايبان برقرار بود تا زماني كه حضرت زينب دختر امام جواد علیه السلام وارد قم شد و قبّه اي آجري بر آن مرقد مطهّر بنا كرد.(٨) و بدين سان تربت پاك آن بانوي بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبيت علیهم‌السلام و دارالشّفاي دلسوختگان عاشق ولايت و امامت شد.

 

جلال و جبروت فاطمه زهرا عليها السلام

حضرت آقاي شيخ عبدالله موسياني، از استادش، حضرت آية الله مرعشي نجفي قدّس سرّه نقل كردند كه به طلاب مي فرمود: «علت آمدن من به قم اين بود كه پدرم آسيد محمود مرعشي نجفي (كه از زهّاد و عبّاد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امیرالمؤمنین علی عليه السلام بيتوته كرد تا آن حضرت را ببيند، شبي (در حال مكاشفه) حضرت را ديده بود كه به ايشان مي فرمايد: «سيد محمود چه مي خواهي؟» عرض مي كند:

«مي خواهم بدانم قبر فاطمه زهراء عليها السلام كجاست تا آن رازيارت كنم.»

حضرت فرموده بود: «من كه نمي توانم بر خلاف وصيت آن حضرت، قبر او را معلوم كنم.»

عرض كرد: «پس من هنگام زيارت چه كنم؟» حضرت فرمود: «خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به فاطمه معصومه عليها السلام عنايت فرموده است، هركس بخواهد ثواب زيارت حضرت زهرا عليها السلام را درك كند به زيارت فاطمه معصومه سلام الله علیها برود.»

آية الله مرعشي مي فرمود: «پدرم مرا سفارش مي كرد كه من قادر به زيارت ايشان نيستم اما تو به زيارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همين سفارش، براي زيارت فاطمه معصومه عليها السلام و ثامن الائمّه عليهم السلام آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علميه قم، حضرت آية الله حائری در قم ماندگار شدم.»

آية الله مرعشي در آن زمان مي فرمود: «شصت سال است كه هر روز من اوّل زائر حضرتم.»(٩)

 

عنايت حضرت به زائران مرقدش

 

حضرت آقاي شيخ عبدالله موسياني از حضرت آية الله مرعشي نجفي نقل كردند كه: شب زمستاني بود كه من دچار بي خوابي شدم؛ خواستم حرم بروم، ديدم بي موقع است، آمدم خوابيدم و دست خود را زير سرم گذاشتم كه اگر خوابم برد خواب نمانم، در عالم خواب ديدم خانمي وارد اتاق شد (كه قيافه او را به خوبي ديدم ولي آن را توصيف نمي كنم) به من فرمود:

«سيد شهاب! بلند شو و به حرم برو؛ عدّه اي از زائران من پشت در حرم، از سرما هلاك مي شوند، آنها را نجات بده.»

ايشان مي فرمايند: من به طرف حرم راه افتادم، ديدم پشت درِ شماليِ حرم (طرف ميدان آستانه) عدّه اي زائران اهل پاكستان يا هندوستان (با آن لباس هاي مخصوص خودشان) در اثر سردي هوا پشت در حرم دارند مي لرزند، در را زدم، حاج آقا حبيب (كه جزء خدّام حضرت بود) با اصرار من در را باز كرد، من از مقابل و آنها هم از پشت سر من وارد حرم شدند و آنها در كنار ضريح آن حضرت مشغول زيارت و عرض ادب بودند؛ من هم آب خواستم و براي نماز شب و تهجّد وضو ساختم.(١٠)

 

حل مشكل شهريه طلاب

 

حضرت آية الله العظمي سيدصدرالدين صدر قدّس سرّه نقل می کند:

بعد از مرحوم آيت الله العظمي حائری قدّس سرّه، مدتي من زمام امور حوزه را به دست گرفتم و شهريه طلبه ها را عهده دار بودم.

گويا فرمودند: ماهي سه تومان به هر طلبه شهريه مي داديم. تا اين كه يك ماه وجهي نرسيد، مجبور شديم قرض كنيم و شهريه را بدهيم، ماه دوم نيز پولي نرسيد، باز هم قرض كرديم و شهريه را داديم، ولي ماه سوم ديگر جرأت نكرديم قرض كنيم.

جمعي از طلبه ها، براي گرفتن شهريه به خانه آمدند. من هم اظهار كردم كه در بساط نيست، مبلغ زيادي هم مقروض شده ام.

يك مرتبه صداي گريه طلاب بلند شد، گفتند:

پس چه كنيم؟ نه در مدرسه تأمين امنيّت داريم.

(با توجّه به فشار و خفقان دوران رضاخان) و نه مي توانيم به وطن برگرديم، اگر اين جا هم خرجي نداشته باشيم، دقيقاً توهين هايي كه مي كنند صادق مي شود؛ خلاصه طوري صحبت كردند كه من هم گريان شدم. گفتم: «آقايان! تشريف ببريد. ان شاءالله تا فردا براي شهريه كاري خواهم كرد».

آنها رفتند و من تا شب هرچه فكر كردم، فكرم به جايي نرسيد. تمام شب را هم فكر كردم و خوابم نبرد، بالأخره سحر برخاستم تجديد وضو كردم و به حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شدم. حرم بسيار خلوت بود و كسي آمد و شد نداشت. بعد از اداي نماز صبح و مقداري تعقيب، با حالت ناراحتي شديدي كه همه اش منظره روز گذشته را در نظرم جلوه گر مي كرد، پاي ضريح مطهر آمدم و با حالت عصبانيّت و ناراحتي به حضرت معصومه عليها السلام عرض كردم: «عمه جان! اين رسم نيست كه عدّه اي از طلاب غريب در همسايگي شما و در كنار گوش شما از گرسنگي جان بسپارند.

اگر مي توانيد اداره كنيد بسم الله! و اگر توانش را نداريد به برادر بزرگوارتان حضرت علي بن موسي الرّضا عليه السلام و يا به جدّ بزرگوارتان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام حواله فرماييد».

(يعني بساط حوزه را از قم برچينيد و طلاب را به مشهد مقدّس و يا نجف اشرف اعزام نماييد). اين را گفتم و با حالت قهر و عصبانيّت از حرم بيرون آمدم و وارد همين اتاق شدم (اتاقي است در بيت مرحوم آيت الله صدر، بين بيروني و اندروني) و نشستم.

مرتباً منظره روز گذشته جلو چشمم مي آمد و حالم منقلب مي شد. برخاستم قرآن كريم را برداشتم كه قرآن بخوانم بلكه مقداري از ناراحتيم كاسته شود، از شدّت پريشاني نتوانستم بخوانم.

ناگهان ديدم درب اتاق را مي زنند، گفتم:

بفرماييد. در باز شد، كربلايي محمد (پيرمرد پيشخدمت) وارد شد و گفت: آقا! يك نفر با كلاه شاپو و چمداني در دست مي گويد: «همين الآن مي خواهم خدمت آقا برسم و وقت ندارم كه بعداً بيايم. من ترسيدم و گفتم: نمي دانم آقا از حرم آمده يا نه، حالا چه مي فرماييد؟»

گفتم: بگو بيايد، اگر چه راحتم كند.

كربلايي محمد برگشت، طولي نكشيد كه مردي موقّر و متشخّص، با كلاه شاپو بر سر و چمداني در دست وارد شد. چمدان را گوشه اتاق گذاشت، شاپو را از سر برداشت و سلام كرد. جواب دادم. جلو آمد و دستم را بوسيد. سپس عذرخواهي كرد و گفت: ببخشيد چون وقت نداشتم، بد موقع خدمت شما شرفياب شدم. همين الآن كه ماشين ما بالاي گردنه سلام رسيد و نگاهم به گنبد حضرت معصومه عليها السلام افتاد، ناگهان به فكرم رسيد كه من با آتش و باد مسافرت مي كنم و هر ساعت برايم احتمال خطر هست. با خود گفتم: اگر پيش آمدي شود و بميرم و مالم تلف شود و دَين خدا و سهم امام عليه السلام در گردنم بماند چه خواهم كرد؟(ظاهراً همان وقتي كه مرحوم آية الله صدر به حضرت معصومه عليها السلام عرض حاجت مي كرده، اين فكر به ذهن آن مرد مؤمن رسيده بود).

وي افزود: «لذا وقتي كه به قم رسيديم از راننده خواستم كه مقداري در قم صبر كند تا مسافرين به زيارت بروند و من هم خدمت شما برسم.»

فرمود: اموالش را حساب كرد و مبلغ زيادي بدهكار شد. درِ چمدانش را باز كرد و به اندازه اي وجه پرداخت كه علاوه بر اداي قرض ها و پرداخت شهريه آن ماه، تا يك سال شهريّه را از آن پول پرداخت نمودم. آنگاه به حرم مشرّف شدم و از حضرت معصومه عليها السلام تشكر كردم.(١١)

 

خلاص از مستأجری

 

حضرت آية الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي قدّس سرّه نقل می کند:

«وقتي كه از نجف اشرف به شهر قم مهاجرت كرديم، منزل محقّري را در پايين شهر اجاره كرديم و با نهايت فقر و قناعت روزگار مي گذرانديم.

زن صاحب خانه، بسيار زن بداخلاق و سخت گيري بود و ايراد فراواني مي گرفت. حتي موقع شستن رخت و لباس با همسر من دعوا مي كرد و مي گفت: «رخت ها را ببريد در كنار رودخانه بشوييد تا چاه منزل پُر نشود».

يك روز بر سر اين موضوع با همسرم دعوا و سر و صداي بسيار كرد، من حوصله ام سرآمد و دل تنگ شدم و قلبم پريشان شد.

چاره اي نيافتم جز اين كه با آن حالت پريشان برخاسته، به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مشرّف شوم و با آن حضرت راز و نياز كنم. پس از سلام و زيارت و نماز، متوسّل به آن حضرت شده، آن بزرگوار را به درگاه خداوند شفيع قرار داده، عرض كردم: «بي بي جان! من ميهمان شما هستم و به آستان شما پناه آورده ام، از خدا بخواهید كه مرا از اين گرفتاري مستأجري خلاص كند.»

دعا و گريه كرده، برگشتم.

چند روزي نگذشته بود كه نامه اي از عمويم، از شهر تبريز به دستم رسيد؛ نامه را خواندم و ديدم نوشته: من نذر كرده بودم اگر حاجتم روا شود براي يك طلبه اي كه در قم درس مي خواند و خانه ندارد يك باب خانه بخرم، اكنون حاجتم روا شده، خواستم به نذرم وفا كنم و چون ديدم شما نيز خانه نداريد ترجيح دادم كه پول خانه را به شما بدهم، لذا مبلغ ششصد تومان حواله دادم كه برويد در بازار قم، از حاج محمد حسين يزدي، تحويل بگيريد. بدين وسيله خداوند از بركت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ما را از گرفتاري مستأجري خلاص كرد».(١٢)

 

هلاكت مزدور گستاخ در عصر رضاخان و كشف حجاب

 

روزی رئيس شهرباني كه مردي گستاخ و بد زبان بود، به حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام وارد مي شود و در همان جا به زنان با حجاب حمله مي كند، تا چادر را از سرشان بگيرد، آه و ناله زنان بلند مي شود، در همين وقت غيرت حضرت آيةالله مرعشي نجفي كه در آن جا حضور داشت، به جوش مي آيد و به آن قسمت رفته، براي جلوگيري از آن، سيلي محكمي به صورت رئيس شهرباني مي زند. او كه از اين سيلي، سخت يكّه خورده بود، حضرت آية الله مرعشي را تهديد به قتل مي كند؛ ولي روز بعد همين رئيس گستاخ وارد بازار قم مي شود.

از قضا قسمتي از سقف ساختمان بازار بر سر او خراب شده، در همان دم به هلاكت مي رسد و مي ميرد.(١٣)

 

رؤياي نورانی و حل مشكلات مالی

 

حضرت آية الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي (متوفاي شهريور ١٣۶٩ ش.) مي فرمود: روزگاري كه جوانتر بودم، روزي بر اثر مشكلات فراواني كه داشتم، از جمله مي خواستم دخترم را شوهر دهم، ولي مال و ثروتي نداشتم تا براي دخترم جهيزيّه تهيه كنم.

با ناراحتي به حرم حضرت معصومه عليها السلام رفتم و با عتاب و خطاب در حالي كه اشكهايم سرازير بود گفتم: «اي سيّده و مولاي من! چرا نسبت به امر زندگي من اهميّت نمي دهي؟ من چگونه با اين دست خالي دخترم را شوهر دهم؟» سپس با دلي شكسته به خانه برگشتم، حالت غشوه مرا فرا گرفت. در همان حال شنيدم در مي زنند. رفتم و در را باز كردم، شخصي را ديدم كه در پشت در ايستاده، وقتي مرا ديد گفت: «سيّده تو را مي طلبد.» با شتاب به حرم رفتم. وقتي كه وارد صحن شريف آن حضرت شدم، چند كنيز را ديدم كه به تميز كردن ايوان طلا اشتغال داشتند. از سبب آن پرسيدم. گفتند: اكنون سيّده مي آيد، پس از اندكي، حضرت فاطمه معصومه عليها السلام آمد، در حالي كه در شكل و شمايل، مانند مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها بود. (چون جدّه ام زهرا عليها السلام را سه بار قبل از آن، در خواب ديده بودم) نزد عمّه ام حضرت معصومه عليها السلام رفتم و دستش را بوسيدم، به من فرمود: «اي شهاب! كي ما در فكر تو نبوده ايم، كه ما را مورد عتاب قرار داده، از دست ما شاكي هستي، تو از زماني كه به قم آمدي زير نظر ما و مورد عنايت ما بوده اي.»

وقتي كه از خواب بيدار شدم، فهميدم كه نسبت به حضرت معصومه عليها السلام اسائه ادب كرده ام. هماندم براي عذرخواهي به حرم شريفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در كارم گشايشي صورت گرفت و مشكل زندگيم حل و آسان گرديد».(١۴)

 

شفای بيماری دست

 

حضرت آية الله العظمي حاج شيخ محمدعلي اراكي قدّس سرّه:

دستم باد مي كرد و زخم مي شد، لذا هميشه بايد خاك تيمم همراهم باشد و تيمّم كنم، چون وضو نمي توانستم بگيرم و معالجات هم تأثير نمي كرد، تا اين كه به حضرت معصومه عليها السلام متوسل شدم و ملهم شدم كه دستكش دستم كنم و چنين كردم، خوب شد.(١۵)

 

سفارش حضرت رضا عليه السلام به حضرت معصومه عليها السلام

 

حضرت آية الله العظمي حاج شيخ محمدعلي اراكي قدّس سرّه:

حضرت آقاي حاج شيخ حسنعلي تهراني(ره) (جد مادري آقاي مرواريد، از علماي بزرگ، كه اواخر عمر خود را در مشهد مقدّس ساكن شد و در همانجا فوت كرد و در بالاسر حرم حضرت ثامن‌الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا دفن شد، قريب پنجاه سال، در نجف اشرف، به تحصيل علوم اسلامي اشتغال داشته، از شاگردان فاضل ميرزاي بزرگ محسوب مي شد) برادري داشت به نام حاج علي شال فروش كه از تجّار بازار بوده، در تمام مدتي كه برادرش در نجف مشغول تحصيل بود هر ماه پنجاه تومان (كه در آن موقع مبلغ قابل توجه اي بود) به او شهريه مي داده، تخلّف هم نمي كرد تا اين كه آن برادر تاجر، فوت مي كند و جنازه او را به قم حمل مي كنند و در يكي از مقبره هاي طرف قبله صحن بزرگ دفن مي شود كه مقبره اختصاصي ايشان بود. حضرت آقاي حاج شيخ حسنعلي تهراني در آن موقع در مشهد سكونت داشته، طي تلگرافي از فوت برادر تاجرش مطلع مي شود؛ پيش خود مي گويد الآن وقت جبران خدمات برادر است. لذا به حرم ثامن‌الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا مشرّف مي شود، مي رود پاي ضريح حضرت امام رضا عليه السلام و به حضرت عرض مي كند كه: برادرم در اين همه مدّت كه به من خدمت كرده، يك مرتبه هم نتوانستم جبران كنم، جز همين كه بيايم اين جا و به شما عرض كنم و از شما خواهش كنم اكنون كه برادرم فوت شد، شما به خواهرتان حضرت معصومه عليها السلام سفارش برادر مرا بفرماييد تا به برادرم كمكي كند.

همان شب، يكي از تجّار كه از قضيّه اطلاع نداشته، خواب مي بيند كه به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شده، آن جا مي گويند كه: حضرت امام رضا عليه السلام هم تشريف فرما شده اند به قم، يكي به علت زيارت خواهرشان. و ديگر به علت سفارش برادر حاج شيخ حسنعلي تهراني به حضرت معصومه عليها السلام. شخص خواب بيننده، معاني خواب را نمي فهمد و براي حضرت حاج شيخ حسنعلي خواب را نقل مي كند و مرحوم حاج شيخ حسنعلي مي گويد: «در همان شب كه تو خواب ديدي، من متوسل شدم به امام رضا عليه السلام و به اين صورت به خواب شما آمده، اين از رؤياهاي صادقه است».

 

مرحوم حضرت آية الله العظمي آقا سيد محمدتقي خوانساري(ره) پس از شنيدن اين خواب فرمود: «از اين خواب استفاده مي شود كه قم در حريم حضرت معصومه عليها السلام است. بايد حضرت امام رضا عليه السلام به قم تشريف بياورند و سفارش برادر حاج شيخ حسنعلي تهراني را به حضرت معصومه عليها السلام بفرمايند، تا حضرتش بعد از سفارش حضرت امام رضا عليه السلام، در كار برادر حاج شيخ حسنعلي توجه كند. و الا خود حضرت امام رضا عليه السلام مستقيماً مداخله نمي كند در كار، چون اين در محدوده حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است و مداخله در اين محيط نمي شود.»(١۶)

 

لطف حضرت معصومه عليها السلام به مدّاحان

 

حضرت آيةالله العظمي اراكي (قدّس سرّه) می فرماید:

آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سيد جعفر احتشام) از منبري هاي قم بودند (پدر و پسر) از قول آقا شیخ ابراهيم صاحب الزّماني تبريزي (كه مرد روضه خوان با اخلاصي بود و قبل از درس مرحوم حضرت حاج شيخ عبدالكريم حائری(ره) چند دقيقه خطبه اي از نهج البلاغه و ذكر مصيبت مختصري مي خواند) نقل كرد كه: «ما اهل منبر با هم در مواقع تعطيلي دوره اي داشتيم، و دورهم جمع مي شديم و خودمان براي خودمان روضه مي خوانديم. شبي من (يعني آقا شيخ ابراهيم صاحب الزّماني) در خواب ديدم كه خواستم به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شوم، گفتند: حرم قُرُق است، براي اين كه حضرت معصومه عليها السلام با حضرت زهرا عليها السلام در بالاي ضريح خلوت كرده اند و كسي را راه نمي دهند.

من گفتم: مادرم سيّده بوده است و من محرم هستم، به من اجازه دادند رفتم ديدم كه بله اين دو  بزرگوار باهم نشسته اند و در بالاي ضريح با همديگر صحبت مي كنند، از جمله صحبت ها اين بود كه حضرت معصومه سلام الله علیها به حضرت زهرا عليها السلام عرض مي كند: «حاج سيد جعفر احتشام (روضه خوان، را خودم مي گويم) براي من مدحي گفته است و ظاهراً آن مدح را براي حضرت زهرا عليها السلام مي خواند».

آقا شيخ ابراهيم اين خواب را در آن جلسه دوره اي كه اهل منبر در آن جمع بودند و حاج احتشام هم حضور داشت نقل مي كند، حاج احتشام مي گويد: «از آن شعرها چيزي يادت هست؟» گفت: «بله در آخر شعر داشت، دخت موسي بن جعفري. تا اين را گفت حاج احتشام زد زير گريه و گفت: «بله توي اشعار من اين كلمه هست.»

اين احتشام، از منبري هاي قم بود و خيلي هم با حال بود؛ هيچ منبريي را نديدم كه خودش گريه كند و ايشان خودش روضه مي خواند و خودش گريه مي كرد، بكّاء بود و گريه زياد مي كرد.

آقا حسن احتشام، فرزند حاج احتشام گفت: به ايشان گفتم: «شعرا در آخر شعرشان تخلّص دارند. شما هم براي خود تخلّص تعيين كن»، هرچه گفتم قبول نكرد تا با اصرار اين شعر را گفت:

اي فاطمه به جان عزيز برادرت   

بر احتشام لطف نما قصر اخضري

ايشان گفت: «قصر اخضر هم لطف كردند.» گفتم: چطور؟ گفت: «همان جا كه حضرت آقاي مرعشي(ره) سجّاده مي انداختند، آن جا را به رنگ سبز گچ كاري كردند با سنگ مرمر و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالاسر واقع شد.»(١٧)

 

شفاعت برادر

 

حضرت حجةالاسلام و المسلمين علي اكبر مهدي پور:

حضرت آية الله شبيري، كرامتي را در مورد حاج حسينعلي، برادر مرحوم حاج شيخ حسنعلي تهراني (متوفاي ١٣٢۵ ه.) نقل كردند، سپس فرمودند: «مرحوم حاج شيخ حسينعلي تهراني، جدّ امّي آقاي مرواريد است و لذا بهتر است از خود ايشان بپرسيد، روز ٢٣ ذيقعده ١۴١۴ قمري، كه روز زيارتي مخصوص حضرت ثامن‌الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا، بود براي عتبه بوسي امام رضا عليه السلام شرفياب بوديم، با جمعي از دوستان به خدمت حضرت آيةالله مرواريد رسيديم و متن داستان را از ايشان استماع كرديم. اينك شرح مختصري در مورد حاج شيخ حسنعلي، معروض داشته، به اصل داستان مي پردازيم:

حضرت حاج شيخ حسنعلي تهراني، فرزند حاج محمود تاجر تبريزي از بزرگان و علماي عصر خويش، از شاگردان ميرزاي شيرازي و از مدرسين عالي رتبه سامرّا در عهد ميرزا بوده است.

هر وقت ميرزا به نماز نمي آمد، ايشان به جاي ميرزا نماز جماعت را اقامه مي كرد، همه صلحا و اتقيا به او اقتدا مي كردند. به سال ٣١۴ هجري، (دو سال بعد از رحلت ميرزا) به تهران آمده، بعد از اندك توقّفي به مشهد مقدس مشرّف شده، در آنجا رحل اقامت افكنده است.

در مسجد گوهرشاد، نماز جماعت مي خواند؛ كساني كه با هيچ كس نماز نمي خواندند در نماز ايشان حضور مي يافتند و بسياري از فضلاي آن روز در درس ايشان شركت مي كردند تا در ١۴ رمضان ١٣٢۵ هجري، در مشهد مقدس وفات كردند.

او برادري به نام حاج ميرزا حسينعلي داشته كه در دربار ناصرالدين شاه بوده، تمام لباس هاي شاه زير نظر او دوخته مي شد. روزي، مرحوم حاج شيخ حسنعلي در حرم امام رضا عليه السلام متوسل مي شود و عرض مي كند: «برادر من در دربار بود و طبعاً حقوق و مظالم زيادي به گردنش خواهد بود، از شما مي خواهم در حقّ او شفاعت فرماييد.»

جنازه او را با تشريفات خاصّي، از تهران به قم مي برند و بعد از شوط دادن در حرم، در يكي از بقاع صحن مطهّر به خاك مي سپارند.

يكي از علماي بزرگ، همان شب در عالم رؤيا مي بيند كه جنازه را از تهران به طرف قم تشييع مي كنند ولي مأمورين عذاب نيز همراه تابوت مي روند و در مسير تشييع او را به انواع عذاب ها، عذاب مي كنند. هنگامي كه جنازه به صحن مطهّر مي رسد، مأمورين عذاب دمِ درِ صحن مطهر مي ايستند و به احترام كريمه اهل بيت وارد صحن نمي شوند.

در آن هنگام، بانوي مجلّله اي از حرم مطهّر خارج مي شود و به اين فرشته ها كه مأمور عذاب بودند مي فرمايد: «برادر ايشان به برادر من متوسل شده، برادرم در حقّ او شفاعت كرده است، ديگر شما برگرديد و با او كاري نداشته باشيد. فرشته ها اطاعت مي كنند و بر مي گردند.»

اين رؤياي صادقه را حضرت آقاي مرواريد، از آقاي شيخ عبدالعظيم سوادكوهي نقل كردند، ايشان نيز بدون واسطه از پدرشان نقل كرده بودند و پدر ايشان اين خواب را ديده بود! (١٨)

 

عنايت حضرت به زائر برادر

 

حضرت آقاي شيخ عبدالله موسياني:

ما عازم مشهد مقدّس بوديم در حالي كه در آن جا به علت جمعيّت زياد زائران، منزل به سختي پيدا مي شد. من با اطلاع از اين مشكل به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شدم و خيلي خودماني گفتم: «بي بي جان! ما عازم زيارت برادر شماييم، خودتان عنايتي بفرماييد.» عازم مشهد شديم، ديديم منزل بسيار كمياب است، نزديك حرم از تاكسي پياده شديم، ناگهان ديدم جواني از داخل كوچه به طرف من آمد و به من گفت: منزل مي خواهيد؟ گفتم: بله، گفت: دنبال من بيا، با او رفتم. مرا داخل خانه اش برد، اتاق بزرگ و خوبي را به ما داد.

ما وقتي در آن جا مشغول جابه جايي وسايل بوديم، خانم ايشان ما را براي ناهار دعوت كرد؛ بعد از تشرّف به حرم و زيارت و نماز، ناهار را با آنها خورديم.

صبح روز بعد، خانم از ما سؤال كرد: شما چند روز در اين جا هستيد؟ گفتم: ده روز. گفت: ما به تهران مي رويم، اين كليد خانه، هر وقت كه خواستيد برويد، كليد را بدهيد به همسايه ما آقاي رضوي (يا رضواني).

گفتم كرايه منزل چه مي شود؟ گفت: ما صحبت آن را كرده ايم.

ما خيال كرديم مقصود ايشان صحبت درباره كرايه است با آقايي كه بنا شد كليد را به او بدهيم.

چند روزي گذشت كسي آمد در خانه و گفت: من رضوي (يا رضواني) هستم، شما هر وقت كه خواستيد به قم برويد، كليد را پشت آيينه داخل اتاق بگذاريد و درِ منزل را ببنديد و برويد.

گفتيم: كرايه چه مي شود؟ گفت: درباره كرايه با من صحبتي نكردند.

ده روزِ ما تمام شد، خواستيم برگرديم، ديديم بليت ماشين را بايد چند روز پيش تهيه مي كرديم و الآن تهيه بليت امكان ندارد، خيلي ناراحت بوديم، من از صاحب ماشيني كه در نزديك منزل ما، ماشين خودش را پارك مي كرد و در مسير تهران – مشهد مسافر جا به جا مي كرد خواستم ما را هم با خودش تا تهران ببرد. او گفت: من فردا حركت نمي كنم، ولي فردا شما را به قم مي فرستم. فردا ما را تا گاراژ ماشين برد و رفت به مسئول دفتر گفت: اين ها از ما هستند و مي خواهند به قم بروند، او هم موافقت كرد و در بهترين جاي ماشين، به ما، تعداد صندلي مورد نيازمان را داد؛ ناباورانه «بي بي» وسيله برگشت مان را هم مانند، منزل در مشهد فراهم كرد.(١٩)

 

شفای طلبه جوان نخجوانی

 

حضرت آية الله العظمي مكارم شيرازي:

بعد از فروپاشي شوروي سابق و آزاد شدن جمهوري هاي مسلمان نشين (و از آن جمله جمهوري نخجوان) مردم شيعه نخجوان تقاضا كردند، كه عدّه اي از جوانان خود را به حوزه علميه قم بفرستند تا براي تبليغ در آن منطقه تربيت شوند.

مقدّمات كار فراهم شد و استقبال عجيبي از اين امر به عمل آمد. از بين سيصد نفر داوطلب پنجاه نفري كه معدّل بالايي داشتند و جامع ترين آنها بودند، براي اعزام به حوزه علميه قم انتخاب شدند. در اين ميان جواني بود با معدّل بالا، كه به سبب اشكال در يكي از چشمانش انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ايشان، مسئول مربوطه، ناچار از قبول ايشان شد؛ ولي هنگام فيلمبرداري از مراسم بدرقه اين كاروان علمي، مسئول فيلمبرداري دوربين را روي چشم معيوب اين جوان متمركز كرده، تصوير برجسته اي از آن را به نمايش گذاشت. جوان با ديدن اين منظره بسيار ناراحت و دل شكسته مي شود. وقتي كاروان به قم رسيد و در مدرسه مربوطه ساكن شدند اين جوان به حرم مشرّف شده، با اخلاص تمام متوسل به حضرت مي شود و در همان حال خوابش مي برد. در خواب عوالمي را مشاهده مي كند و بعد از بيداري مي بيند چشمش سالم و بي عيب است.

او بعد از شفا يافتن به مدرسه بر مي گردد، دوستان او با مشاهده اين كرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعي به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شده، ساعت ها مشغول دعا و توسل مي شوند.

وقتي اين خبر به نخجوان مي رسد. آنها مصرّانه خواهان اين مي شوند كه اين جوان بعد از شفا يافتن و سلامتي چشمش به آنجا برگردد تا باعث بيداري و هدايت ديگران و استحكام عقيده مسلمين گردد.(٢٠)

 

چهل ختم قرآن حضرت آيةالله حاج سيد مصطفي صفايي خوانساري قدّس سرّه:(٢١)

از ايشان در ايام كسالتشان، در مورد محلّ دفنشان سؤال شد، فرمود: «من چهل بار قرآن كريم را ختم كرده به محضر مقدّس حضرت معصومه عليها السلام اهدا نموده ام و از ايشان تقاضا كرده ام كه قبري در حرم به من عنايت فرمايند.»

هنگامي كه خبر درگذشت ايشان منتشر شد، توليت آستانه مباركه براي محل دفن از تهران [ دفتر مقام معظم رهبري ]كسب تكليف نمود، به ايشان گفته شد: «در همان نقطه اي كه نماز جماعت مي خواند، دفنش كنيد» و بدينگونه با عنايت كريمه اهل بيت عليها السلام در حرم مطهّر به خاك سپرده شد.(٢٢)

 

 

شفای عجيب حاج سيد جمال هژبر

 

مرحوم آية الله العظمي محقق داماد، مرحوم آية الله العظمي شيخ محمد علي اراكي، مرحوم آية الله شيخ مرتضي حائری و آية الله سيد موسي شبيري، داستان شفاي سيد جمال هژبر را نقل كرده اند. اين واقعه در عصر مرجعيّت آية الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائری(متوفاي ١٣۵۵ ه .ق.) اتفاق افتاده است. اين ماجرا از زبان مرحوم آية الله العظمي اراكي چنين آمده است:

يكي از سادات، به نام حاج آقا جمال هژبر فلج شده بود و او را به دوش مي گرفتند و در مجلس روضه اي كه از طرف مرحوم حضرت حاج شيخ عبدالكريم حائری، در دهه عاشورا، در مدرسه فيضيه منعقد مي شد، شركت مي كرد. روزي آقاي سيد علي سيف، خادم حاج شيخ عبدالكريم به آقا جمال گفت: «اي سيّد! اگر راست مي گويي و تو سيّد هستي، چرا مردم را اذيّت مي كني؟ برو از حضرت معصومه عليها السلام بخواه تا تو را شفا دهد».

اين حرف در سيد جمال اثر كرد، در حالي كه بغض گلويش را گرفته بود، به حرم حضرت معصومه عليها السلام رفت و شال خود را از سرش بازكرد و يك طرف آن را به ضريح بست و عرض كرد: «بر نمي خيزم تا شفا بگيرم.» پس از مدتي خوابش برد، در عالم خواب او را شفا دادند و كاغذي در كف دستش نهادند تا به حاج سيد حسين آقا علوي (روضه خوان) بدهد. او پس از بيداري در مي يابد كه شفا يافته است و در دستش نامه اي هست، با ذوق و شوق بر مي خيزد تا نامه را به حاج سيد حسين برساند. نامه را محكم در دستش نگه داشته بود حتي جرأت نداشت به آقاي حاج شيخ عبدالكريم حائزی بدهد، مي گفت بايد آن را به حاج سيد حسين آقا بدهم».

از مرحوم آية الله شيخ مرتضي حائری (فرزند حاج شيخ عبدالكريم حائزی) نقل شده، فرمود: «به او گفته شده بود كه اين نامه را به حاج سيد حسين آقا علوي بده كه براي ما روضه مي خواند.»(٢٣)

و نيز از بعضي نقل شده: در عالم خواب ساختمان باشكوهي را به سيد جمال نشان دادند و به او گفتند: «اين ساختمان مال آقا سيد حسين است…».

معلوم نبود كه در آن نامه چه نوشته شده بود.

نيز نقل شده: وقتي كه شفا يافتن او به مرحوم آية الله شيخ عبدالكريم حائری مي رسد، او را به حضور طلبيده و زانويش را مي بوسد.

حضرت آية الله شبيري(مدظلّه) مي گويد: من با خود آقاي جمال هژبر صحبت كردم و چگونگي شفا يافتنش را پرسيدم، گفت: «به حرم حضرت معصومه عليها السلام رفتم، متوسل شدم، در آن جا شخص محترمي را ديدم با نوك عصا بر زانويم فشار داد، در همان لحظه سلامتي كامل يافتم».

و از مرحوم آية الله محقق داماد نقل شده: «او اشخاص شكوهمندي را در حرم مي بيند و يكي از آنان با نوك عصاي خود بر زانوي او فشار مي آورد و او همان دم احساس شفا مي كند».

از آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائری نقل شده، فرمود: «آقا جمال پس از ديدن اين كرامت عوض شد، گويي از جهان ديگري آمده است، غالباً در حال سكوت و يا در حال ذكر خدا بود».(٢۴)

 

حل مشكلات علمی

 

مرحوم محدث قمي، در شرح حال صدر المتألهين شيرازي نوشته اند:

از بعضي از مشايخ خود شنيدم كه مرحوم ملاصدرا به واسطه بعضي از ابتلائات از اقامتگاه خود به دارالايمان قم، كه عُش آل محمد و حرم اهل بيت است، مهاجرت كرد و به حكم «اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ وَالبَلايا فَعَلَيْكُمْ بِقُمْ وَ حَواليها فَاِنَّ الْبَلايا مَدْفُوعٌ عَنْها»؛ هنگامي كه فتنه ها و ابتدلائات، شهرها را فراگرفت، بر شما باد به قم و حوالي آن، زيرا فتنه ها از آنجا رفع گرديده است. به قريه اي از قراي قم كه در چهار فرسخي آن شهر، واقع و موسوم به كهك است، پناه برد. گاه گاهي كه بعضي مطالب علميّه بر او مشكل مي گرديد، از كهك به زيارت حضرت سيّده جليله، فاطمه بنت موسي بن جعفر عليها السلام تشرّف مي يافت و از آن حرم فيض آثار، بر او افاضه مي شد.(٢۵)

 

حل مشکل علمی ملاصدرا

 

علامه حسن زاده آملي در كتاب در آسمان معرفت آورده است:

فرموده است كه: «من در روز جمعه عمرم به چند سال رسيده است (كه تاريخش را نام مي برد) براي زيارت حضرت بي بي فاطمه معصومه عليها السلام از كهك آمدم به قم (آن وقت در كهك به سر مي بردم) و اين حقيقت، در جوار تربت دختر باب الحوائج الي الله بر من افاضه شده است».

آنگاه اين يافته اش را به برهان پياده كرده است كه مرحله دهم اسفار حالات و مشاهدات خودش را به طور اشاره اسم مي برد.

گاهي مثلاً مي گويد: «اين مطلب را در كتاب هاي ديگر نمي يابيد، نمي گويد: «بر ما افاضه شده» در اين مورد بخصوص، در اسفار، به لفظ افاضه شد نمي گويد، بلكه مي گويد: «در كتاب هاي ديگر نمي يابيد» بعد شكر مي كند و مي گويد: «الحمدلله رب العالمين». مرحوم حاجي سبزواري در حاشيه و تعليقه اش مي فرمايد: «اين كه شكرگزاري و حمد مي كند» يعني مي فرمايد: «بله، نعمتي است كه خداوند به من اهداء كرده است.»(٢۶)

ملاصدرا و حل اتحاد عاقل و معقول يكي از نويسندگان در احوال ملاصدرا آورده است:

اين سخن را بارها از بزرگاني مانند استاد آيةالله جوادي آملي شنيدم: اگر انسان كتابي و يا مطلبي علمي را در شهري كه از نظر آب و هوا و موقعيت اقليمي از قم بهتر است مطالعه كند، بعد عين همان كتاب و يا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در قم مطالعه كند، مي بيند كه بركات ديگري نصيب انسان مي شود و حقايق بالاتري براي انسان كشف مي گردد. اين حقيقت را براي صدرالمتألهين هم پيش آمده است، زيرا ايشان هنگامي كه در كهك زندگي مي كرد، براي عرض ادب و توسل به بارگاه كريمه اهل بيت فاطمه معصومه عليها السلام مشرّف مي شد. در يكي از اين سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه عليها السلام يك مسأله مهم و پيچيده فلسفي يعني اتحاد عاقل و معقول در يك مكاشفه عرفاني، برايش حل شد. او خود در اين زمينه مي گويد: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشكل ترين مسايل فلسفي است كه تاكنون هيچ فيلسوف مسلماني توفيق حل آن را پيدا نكرده است. من با توجه كامل به سوي خداي سبحان از او خواستم كه مشكل برايم حل شود، دري از رحمت حق بر من گشوده شد و در اين مورد معرفت جديدي برايم حاصل شد.

«كنت حين تسويد هذالمقام بكهك من قري قم، فجئتُ الي قم زايراً لبنت موسي بن جعفر عليه السلام مستمداً منها و كان يوم الجمعه فانكشف لي هذا الامر»؛

هنگام نوشتن اين بحث من در قريه كهك قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زيارت دختر موسي بن جعفر عليه السلام مشرّف گرديدم و از آن حضرت در حل اين مسأله ياري جستم. به بركت او در روز جمعه اين مطلب بر من كشف گرديد.(٢٧)

 

رفع ابهام یک مطلب علمی

 

حضرت آية الله كريمي جهرمي:

يكي از علماي برجسته و پرهيزكار، در حاشيه كتاب مكاسبي كه از روي آن تدريس مي كرده اند، در صفحه ١۴٣ (بحث ترتّب عقود متعدّده بر مال مجيز) نوشته اند:

بسم الله الرحمن الرحيم. ديروز هرچه روي اين قسمت، مطالعه و فكر كردم برايم روشن نشد و موقع مباحثه شد؛ با بناء بر اين كه با تصريح به ابهام مطلب در اين قسمت، درس را بگويم، آماده حركت شدم و هنگام خروج از منزل، با توسّل به حضرت معصومه عليها السلام، خزينه غير منقوصه الهي، دعا نمودم بيرون رفتم. ديگر حتي فكر مطلب هم نبودم، اما همين كه نزديك صحن مطهر رسيدم، ناگهان خصوصيّات مطلب از اول: (وللعقود اللاحقة…) تا (علي المعوّض ابتداً) به ذهنم، به اذن الله تعالي و بركت سيّدتنا فاطمه معصومه عليها السلام القا شد و روشن گرديد، والحمد لّلّه علي اَلائِهِ وَ نِعَمِهِ، اِلهي بِفاطِمَةَ بِنْتَ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهِمْنا كُلَّ خَيْرٍ وَ وَفَّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرْضي اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَي ءٍ قَدير.(٢٨)

 

منابع؛

١- دلائل الامامه ، ص ٣٠٩.

٢- وسيله المعصوميّه ، ص ۶۵ به نقل از نزهه الابرار.

٣- مستدرك سفينه البحار ، ج ٨ ص ٢۵٧.

۴- زندگاني حضرت معصومه ، مهدي منصوري ، ص ١۴ ( به نقل از رياض الانساب ، تأليف ملك الكتّاب شيرازي).

۵- درياي سخن ، سقازاده تبريزي ، نقل از وديعه آل محمّد ، محمد صادق انصاري ، ص ١٢.

۶- تاريخ قديم قم ، ص ٢١۴.

٧- حضرت آيه الله فاضل لنكراني دام ظله.

٨- سفينه البحار ، ج ٢ ص ٣٧۶.

٩- فروغي از كوثر، ص ۵۴؛ كرامات معصوميه عليها السلام، ص ١٢٧.

١٠- فروغي از كوثر، ص ۵۵.

١١- كرامات معصوميه عليها السلام، ص ۴۵؛ 

كرامات حضرت فاطمه معصومه عليها السلام، ص ۴۴؛ بارگاه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام تجليگاه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام، ص ١٠٠؛ ستارگان حرم، ج ٣، ص ٢٠٩.

١٢- كرامات حضرت فاطمه معصومه عليها السلام، ص ۴٠ به نقل از: بارگاه فاطمه معصومه تجليگاه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام. 

١٣- بر ستيغ نور (شرح حال آيةالله نجفي مرعشي)، ص ٧٧؛ حضرت معصومه عليها السلام فاطمه دوم، ص ١۵۶.

١۴- حضرت معصومه عليها السلام فاطمه دوم، ص ١۵٧ و نيز ر.ك: شهاب شريعت، ص ٢٨٨؛ بر ستيغ نور، ص ٧٩.

١۵- حضرت معصومه عليها السلام فاطمه دوم، ص ١۶٧؛ فروغي از كوثر، ص ۵٠.

١۶- حضرت معصومه عليها السلام فاطمه دوم، ص ١٧٠؛ آية الله اراكي يك قرن وارستگي، ص ١٣۶؛ فروغي از كوثر، ص ۵٢.

١٧- حضرت معصومه عليها السلام فاطمه دوم، ص ١٧٠؛ آية الله اراكي يك قرن وارستگي، ص ١٣٨؛ فروغي از كوثر، ص ۵١.

١٨- كرامات معصوميه عليها السلام، ص ٢٨٨.

١٩- فروغي از كوثر، ص ۵۶.

٢٠- فروغي از كوثر، ص ۵٩؛ حضرت معصومه عليها السلام فاطمه دوم، ص ١۶۶؛ حضرت معصومه عليها السلام چشمه جوشان كوثر، ص ١٢٩.

٢١- متوفّاي ١٧ ربيع الثاني ١۴١٣ ه. ساليان درازي در قسمت بالاي سر حضرت معصومه عليها السلام نماز صبح را اقامه مي كرد و كتابخانه بسيار نفيسي گردآورده بود كه شامل ٧٠٠٠ جلد كتاب چاپي و ١۵٠٠ نسخه خطّي بود، كه پس از ارتحال ايشان، نسخ خطّي به كتابخانه آستان قدس رضوي منتقل و عناوين آنها در يك مجلّد، تحت عنوان: «فهرست هزار و پانصد نسخه خطّي» چاپ و منتشر گرديد. 

٢٢- كرامات معصوميه عليها السلام، ص ۴٧.

٢٣- از مرحوم حجةالاسلام والمسلمين شيخ قوام وشنوي نقل شده: «آقا سيد حسين مرد با ايماني بود، و در اقامه عزاي امام حسين عليه السلام در مسجد امام حسن عسكري عليه السلام سهم به سزايي داشت، مرحوم آية الله شيخ عبدالكريم حائری(ره) و مرحوم آية الله نجفي مرعشي(ره) از سيد حسين پرسيده بودند كه در آن نامه چه نوشته شده بود؟ او پاسخ داد: اجازه ندادند بگويم». (ماهنامه كوثر، سال ١، شماره ۴، ص ١٢). 

٢۴- حضرت معصومه عليها السلام چشمه جوشان كوثر، ص ١١٧، و نيز ر.ك: فروغي از كوثر، ص ۶٢؛ آية الله اراكي يك قرن وارستگي، ص ١٣۴؛ حضرت معصومه عليها السلام فاطمه دوم، ص ١۶٨؛ كرامات معصوميه، ص ٢٢۶.

٢۵- بانوي ملكوت، ص ١١١.

٢۶- در آسمان معرفت، علاّمه حسن حسن زاده آملي، قم، انتشارات تشيّع، ج ٢، ١٣٧۵، ص ۶١.

٢٧- ماهنامه كوثر، شماره ٢۴، ص ۵٧.

٢٨- بانوي ملكوت، ص ١١٣.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
کریمیان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
الهی به حق بی بی جانم تمام مستاجرهای در مانده مثل آیت الله مرعشی از در غیب خانه دار شوند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
برای روز دهم ربیع الثانی روز وفات حضرت معصومه (س) تنها اعمالی که ذکر شده است، خواندن زیارتنامه حضرت معصومه (س) است. این زیارتنامه را علامه مجلسی در کتاب های زادالمعاد، بحارالانوار و تحفة الزائر به نقل از امام رضا (ع) برای خواهرشان حضرت فاطمه معصومه (س) ذکر کرده است.

تنها حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت فاطمه معصومه (س) هستند که «زیارتنامه مأثور» (زیارت نامه‌ای که سند آن به معصوم می‌رسد) دارند. (کریمه اهل بیت (س)، ص ۱۲۶)

در کتب مزارات، کیفیت زیارت حضرت معصومه (علی‌ها السلام) را چنین نقل کرده‌اند که، چون به نزدیک قبر مطهر رسیدی بایست در بالای سر حضرت رو به قبله. پس ذکر “الله اکبر” را ۳۴ مرتبه و ذکر “سبحان الله” را ۳۳ مرتبه و ذکر “الحمدلله” را ۳۳ مرتبه بگو.
دل شکسته
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
من هم مثل امام رضا و بی بی جانم خیلی غریب و دلمون پر از بغض
خدایا خودت به ما یاری بده
وقات مهربان بانو تسیلت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
برکت_نماز_اول_وقت_به_جماعت

حضرت حجه الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد می فرمودند:

یک پیرمرد مسنّی ماه مبارک رمضان « مسجد لاله زار» می آمد خیلی آدم موفقی بود همیشه قبل از اذان توی مسجد بود.

به او گفتم حاج آقا شما خیلی موفّق هستید من هر روز که مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید.

گفت: نه آقا من هر چه دارم از #نماز_اول_وقت دارم. بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.

مرحوم « #حاج_شیخ_حسن_علی_نخودکی » باغچه ای در نخودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم: من #سه_حاجت مهم دارم دلم می خواهد هر سه تا را خدا توی جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید.

فرمودند: چی می خواهی؟

1️⃣ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به #حج مشرّف شوم. چون حج در جوانی یک لذّت دیگری دارد.

فرمودند: #نماز_اول_وقت به #جماعت بخوان.

2️⃣ گفتم: دوّمین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند.

فرمودند: #نماز_اول_وقت به #جماعت بخوان.

3️⃣ سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید.

فرمودند: #نماز_اول_وقت به #جماعت بخوان.

این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و توی فاصله ی سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.

داستانهایی از مردان خدا ص۵
عبدالله انصاری از مرند
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
شاه شَوم، ماه شوم، زَر شوم
در حرمت باز، کبوتر شوم
آقای مطهر امام رضاجان
امشب شب شهادت خواهر شما
حضرت معصومه است
تسلیت آقا
صلوات
ولعنات
محمدعلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
برخواهر خسرو خراسان صلوات

برجلوه ی خورشید درخشان صلوات

برحضرت معصومه شفیع شیعه

برآیت حق مهر فروزان صلوات

سالروز وفات حضرت معصومه (س) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
معصومه (س) ضربت بالای ارادت به ولایت است،

معصومه، قصه بلند مدینه تا مشهد است

وفات فاطمه ی معصومه (س) تسلیت باد
کبیری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
سلام خیلی ممنون من نمیدونستم ثواب زیارت خانم حضرت معصومه برابری دارد با مادر غریبم
حضرت فاطمه زهرا س بسیار این مطلب ارزشمند بود
روح افزا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
قربون کرامات خانم برم
الهی همگی حاجت روا شن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
و دانه ریخت بیایی کبوترش باشی
دوباره آینه‌ اي در برابرش باشی
نه این کـه پر بکشی و بـه شهر او نرسی
میان راه پرستوی پرپرش باشی
مدینه شهر غریبی برای فاطمه هاست
نخواست گم شده‌اي مثل مادرش باشی
خدا تـو را به دل بی قرار مـا بخشید
و خواست جلوه‌ اي از حوض کوثرش باشی
بـه قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید آمده‌ اي سایۀ سرش باشی
محمد طاها موسوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
سلام به همه هم گروهی های عزیزم
الهی خدا سلامتی بده
تسلیت یا صاحب الزمان
براتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
معصومه(س) ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زينب هم سفرشدن .
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
قم شهر مقدس قیام اسـت
قم خانه ی یازده امام اسـت
قم شهر مدینه تـو بتولش
صحنین تـو مسجد الرسولش
قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مطهر توست
گر فاطمه دفن شد شبانه
نبود زِحریم او نشانه
کی گفته نهان زِماست ان قبر
مـن یافته‌ ام کجاست ان قبر
ان قبر کـه در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
اى دختر و خواهر ولايت
بر ارض و سما مليكه در قم
معصومه بـه كتيبه و بـه عصمت
در كوى تـو زنده جان مرده
قم تربت پاک پيكر توست
گر فاطمه دفن شد شبانه
كى گفته نهان زماست ان قبر
ان قبر كه در مدينه شد گم
مريم بـه برت اگر نشيند
سازد بـه سلام سرو قد خم
وفات كريمه اهل بيت حضرت معصومه «س» تسلیت باد
بهرام پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
نیکی به والدین بهترین راه توبه

الإمامُ زينُ العابدين عليه السلام :

جاءَ رَجلٌ إلى النبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِما مِن عَمَلٍ قَبيحٍ إلّا قَد عَمِلتُهُ ، فهَل لِي مِن تَوبَةٍ ؟ فقالَ لهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : فهَل مِن والِدَيكَ أحَدٌ حَيٌّ ؟ قالَ : أبي ، قالَ : فاذهَبْ فَبَرَّهُ . قالَ : فلَمّا ولّى ، قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو كانَت اُمُّهُ!


امام زين العابدين عليه السلام :

مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و به ايشان عرض كرد: هيچ كار زشتى نيست كه نكرده باشم. آيا راه توبه و بازگشت برايم وجود دارد؟ حضرت فرمود : آيا از پدر و مادرت كسى زنده هست؟ عرض كردم: پدرم. فرمود: برو و به او نيكى كن. وقتى آن مرد رفت، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كاش مادرش زنده بود.

بحار الأنوار : 74/82/88.
ما که پدر و مادر نداریم‌
خوشبحال اونایی که دارن
وفات خانم حضرت معصومه س تسلیت عرض میکنم به هم دوستانم و بولتن و ولی نعمتمان امام رضا و آقا صاحب الزمان
تبریزی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
مریم قبیلۀ خدا سلام
دخترة تمام خوبیا سلام
بـه نیابت از امام رضا می گیم
اي حبیبۀ امــام رضـا سلام
رضادوست
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد الهادی:

لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَان‏:…

قَالَ إِلَهِی‏ فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی‏

عبدالعظیم حسنی از امام هادی علیه السلام نقل می کند که:

حضرت موسی به خدا عرضه داشت…

خدایا! پاداش کسى که نمازها را اول وقت بخواند چیست؟

خداوند فرمود: [در دنیا] هرچه بخواهد به او می دهم و [ در آخرت] بهشتم را بر او مباح کنم.

امالی شیخ صدوق/ ترجمه کمره‏اى ؛ متن ؛ صفحه ۲۰۹]
عماد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
خوش به سعادت اونهایی که الان در حرم هستن
التماس دعا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند/مدیون خانواده موسی بن جعفرند

ما عاشقان شیعه زهرا و حیدریم/ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم

سالروز وفات حضرت معصومه (س) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
سلام به همه دوستان
ضمن تسلیت محضر آقا جانم
نذری مجرب برای بانوی مردم مصر

سیده نفیسه از نوادگان امام حسن مجتبی، پدرش نوه امام (علیه السلام) بود

این‌ بانوی صالحه به همراه همسر خویش اسحاق فرزند امام صادق (علیه السلام) به مصر سفر کرد وی بسیار روزه می گرفت و قبری برای خویش بنا نمود و هر روز داخل آن قرآن را ختم می کرد

▫️مزار وی نزد اهل مصر جایگاه بسیار بالایی دارد و رهایی مصر و رود نیل از خشکسالی را از کرامات وی می دانند عنایات زیادی از بارگاه وی مشاهده می کنند

▫️سالک الی الله منبری مخلص اهل بیت (علیهم السلام) آیت الله سید احمد جبرئیل در باب نذری مجرب به این بانوی صالحه می فرمود:
یک صلوات به روح نفیسه خاتون می فرستید سپس حاجت خود را ذکر می کنید ، و نذر کنید در صورت رسیدن به حاجت خویش ، یک درهم ( 2/5 گرم نقره) به سید فقیر هدیه دهید
دنیای من بی بی جانم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
اشک های «قم»، به خیابان های اندوه می ریزد. همراه با متونِ فقاهت، پسکوچه های ماتم، نوحه می خوانند.
بانویی از جنس بهار، کوچ می کند و پرستوها را در غربتی پیوسته می گذارد.
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
ما در کنار دختر موسي(ع) نشسته‌ايم
عمريست محو او به تماشا نشسته‌ايم
اينجا کوير داغ و نمک‌زار شور نيست
ما روبروي پهنه دريا نشسته‌ايم
وفات حضرت معصومه تسلیت باد
رسولی نژاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
کریمه ای و به در گاه تو گدا بسیار
و من مثال همیشه برای تو سربار
توجلوه گاه حجابی تو از تبار کرم
تویی ملازم زهرا ملازمت مریم
سالروز وفات حضرت معصومه علیهاالسلام را خدمت مخاطبین خاص بولتن و همه همکارانم تسلیت عرض می نماییم
یاور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
شـهــادت ڪریمه‌اهل‌بیت
وفات معصومہ‌ سلام‌الله‌علیها
برتمام شیعیان تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
سلام ای #زینب شاه خراسان
تویی چشم و چراغ خاک #ایران

رسیده این #گدای رو‌ سیاهت
تو را جان #رضا رو‌ بر نگردان

#وفات_حضرت_معصومه
#ڪریمہ_اهل‌بیٺ سلام الله علیهم
#تسلیٺ_‌باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
کسی که کارهایِ خود
را به خدا میسپارد،
آرامش همیشگی دارد
خدای من شما به حق این شب دست جوانان ما را بگیر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
التماس دعا
برای گرفتارها
مخصوصا مستاجرها
جای این مطلب شاید اینجا نباشه
ولی از بی بی میخواهم فرج مولا نزدیک شود و برسد
دنیای بدی گرونی بیداد میکنه
بیکاری حقوق کم
بیچاره مردها
شرمنده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
«مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»: اَلله اَلله فی‌النِّساءِ و ماملَكَت اَیمانُكُم. از خدا بترسید و درباره زنان و زیردستان خود خدا را شاهد و ناظر بگیرید. (نهج‌البلاغه. (وصیت) نامه 47).
شاه آبادی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
خاک این شهر به چشمان تو عادت دارد
خــوش به حــــال نفس قـــم که لیاقت دارد
چــون تو یک روز از این کوچه گذشتی
عمری زندگی در دل این شهر سعادت دارد
سالروز وفات حضرت معصومه (س) حامی درماندگان و غریبان تسلیت باد‌
داود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
علامه طباطبایی:
ما در این عالم کاری مهم تر از
خودسازی نداریم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
حضرت معصومه(سلام الله) بر اساس مستندات تاریخی به شهادت رسیدند

حجت‌الاسلام والمسلمین مؤمنی، سخنران حرم مطهر کریمه اهل‌بیت(سلام الله علیها) با تاکید بر اینکه حضرت معصومه سلام‌الله علیها به مرگ طبیعی از دنیا نرفته و ایشان را به شهادت رسانده‌اند، گفت: از مستندات تاریخی برداشت می‌شود که حضرت را در بیرون شهر ساوه مسموم یا مجروح کردند، وگرنه مرگ یک دختر ۲۷ساله طبیعی نیست.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
بارگاهی که
به شهر قم به پاست
هم برای نجف هم کربلاست
خاک او را
غرق بوسه می کنم
چون که جای پای اربابم رضاست

وفات حضرت
فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
ازفال فروشی پرسیدند
چه می فروشی؟
گفت
به کسانیکه
قدر امروزشان را نمیدانند
فردا را میفروشم

امروز تکرارنشدنی ترین
لحظۀ زندگیتان است
قدرش را بدانید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
سلام ای #زینب شاه خراسان
تویی چشم و چراغ خاک #ایران

رسیده این #گدای رو‌ سیاهت
تو را جان #رضا رو‌ بر نگردان

#وفات_حضرت_معصومه(س)
#ڪریمہ_اهل‌بیٺ
#تسلیٺ_‌باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
شب وفات کریمه اهل بیت ، حضرت معصومه علیها السلام بر امام‌زمان‌علیه السلام و همه شیعیان تسلیت باد.

هدیه به روح مطهر حضرت معصومه
10صلوات
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
مطالب بسیار شنیدنی و جالب و خواندنی بودند بسیار استفاده کردم خدابه شما و خانواده ومادروپدرتان جزای خیر بدهد انشاالله
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
گفته‌اند؛ تو فاطمه‌ای دیگری ...
با همان قدرِ بزرگ ... با همان آغوش وسیع؛
که قادری همه‌ی آدم‌های عالَم را باهم، در آغوش بگیری و تا بهشتِ خدا برسانی.

فاطمه‌ای دیگر، که در مسیرِ امامش به شهری رسید؛ و باید دنیا را از همانجا برای حادثه‌ای بزرگ، آماده می‌کرد!

فاطمه‌ای که سپاه پسر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را سامان داده و انتظار تاریخ را برای انفجار نورِ کاملش، به آخر خواهد رساند.

#فاطمه_ای_دیگر
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۸
0
0
‌امام محمد باقر(ع):

از امور حتمى و تغييرناپذير نزد خداوند، قيام (انقلاب) قائم ماست.
هر كه در گفته من شک كند، خدا را با حال كفر و انكار او ديدار می‌كند.
‌الغيبة للنعماني : 86/17
تعجیل در ظهور امام زمان صلوات
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین