کد خبر: ۷۳۸۲۴۱
تاریخ انتشار:
تهدید اصلی برای طالبان، خود طالبان است

آیا طالبان می تواند حکمران آینده افغانستان باشد؟

اینکه طالبان توانست با کمترین هزینه و تلفات قدرت و حکومت در افغانستان را در دست بگیرد را نباید سطحی جهت تحلیل آینده این شبه نظامیان بلندپرواز در عرصه سیاست افغانستان در نظر گرفت.

آیا طالبان می تواند حکمران آینده افغانستان باشد؟کروه بین الملل- مصطفی مطهری: اینکه طالبان توانست با کمترین هزینه و تلفات قدرت و حکومت در افغانستان را در دست بگیرد را نباید سطحی جهت تحلیل آینده این شبه نظامیان بلندپرواز در عرصه سیاست افغانستان در نظر گرفت. در واقع طالبان اکنون که توانسته است به ساختار اصلی سیاست و قدرت در افغانستان برگردد بیش از آنکه با مشکل بیرونی و یا تهدیدات مبتنی بر آماده سازی گروه های دیگر جهادی و مجاهدان روبرو باشد، عمده چالش های پیش روی آن در درون سازمان شکلی و محتوایی این گروه قرار دارد. چرا که شناسایی ولو دوفاکتو(غیررسمی) طالبان از سوی دیگر کشورها، در کنار تاکتیک کمک خواهی و حمایت طلبی از ساختارهای موجود در حوزه نظام بین الملل و دیگر کشورها برای حل مشکلات موجود در افغانستان، موجب شده تا جرقه اختلافات و تعارضات آشکار شده را درون طالبان و گرایشاتی دید که نگاه متفاوت و گاهاً متعارضی با هم در عرصه حکمرانی و سیاست ورزی دارند.

به گزارش بولتن نیوز، در حقیقت آنچه موجب شده تا اکنون طالبان در یک دگریسی تاکتیکی نسبت به موضوع سیاست وارد عمل شود ادراک تهدیداتی است که در قالب تجارب سیاسی و کنشی بدان دست پیدا کرده اند. به عبارت بهتر طالبان در طول دهه های گذشته به این تجربه عملی در عرصه اجرایی رسیده است که دیگر نباید رادیکالی عمل کند و به طور سریع و صریح به سمت حذف و امحاء گام بردارد. از این رو در راستای درک سیاسی موجود از ناحیه تجارب گذشته و با هدف پیوست زیست فکری به سیاسی در مدت زمان منتهی به تحکیم جایگاهش ترجیحاً چهره دمکرات را به خود گرفته است. البته نباید فراموش کرد که طالبان امروز به مراتب دمکراتیک تر و عرفی تر از نسخه 2000 آن شده است. بطوریکه در صورت حتی اعمال مبانی باوری در ذیل شاخص های ذهنی - فکری این گروه بازهم طالبان امروز شکل لیبرالیزه شده ای نسبت به گذشته دارد و دیگر نباید انتظار داشت که تندروی های گذشته از سوی این گروه در افغانستان اتفاق بیافتد. با این حال دلیل تأکید بر این موضوع که طالبان مطمئناً نه به گونه فعلی و نه به شکل گذشته عمل خواهد کرد و راه میانه ای میان این دو را لحاظ خواهد کرد این است که اگر مبنای عمل و کنش طالبان را براساس بافت و بنیان سازمانی آن از مذهب حنفی در نظر بگیریم انتظار رفتارهای سیاسی متسامحانه در زیر سایه پرچم حنفی با رهیافت های مذهبی غیر ممکن خواهد بود؛ به علاوه اینکه اسلوب، مسلک و سلوک پشتونیزه سازی طالبان به عنوان یک اصل و اصول گروهی را نیز در این باره باید در نظر داشت.

آیا طالبان می تواند حکمران آینده افغانستان باشد؟

نکته مهم دیگر در این باره که در سطور بالا به طور سربسته به آن اشاره شد این است که مشکل اصلی برای طالبان در ادامه روند حکمرانی در افغانستان از درون این گروه برخواهد خواست. در واقع خیزش بخشی از این گروه علیه بخش صاحب نفوذ آن با گرایشات متعصبانه و کلاسیک روند چالش آفرینی را برای این گروه فراهم خواهد آورد. بطوریکه انتظار می رود که طالبان به سمت انشقاق و انعشاب پیش برود. دلیل این ادعا نیز شواهدی است که در این باره وجود دارد. اول اینکه، ساختار و سلسله مراتب قدرت در طالبان، سال هاست به انحصار عده ای خاص از لحاظ فکری – عملی و هویتی در آمده است؛از این رو در طی سال های گذشته نیز جریاناتی با گرایشات رفرمیستی در درون طالبان نضج و رشد کرده اند که نمی توان آنها را نادیده گرفت. دوماً بخش هایی از طالبان هستند که متعقد به تغییر و تحول در ذیل رهیافت های هویتی هستند؛ رهیافت هایی که هم مبادی و هم مبانی را در برمی گیرند. اکنون نیز با توجه به شرایط قدرت یابی و هژمونیک شدن طالبان بر تمام بخش های اقلیمی افغانستان بجز مناطقی مانند پنجشیر و ... بخش تحول خواه طالبان تسامح در برخوردهای سیاسی – اجتماعی و حتی فرهنگی – دینی را در کنار عبور از فضای مسدودسازی کنش گری های غیر طالبانی کلاسیک از خود طالب ها را خواستار هستند. سوماً اینکه تعامل با دنیای بیرون از افغانستان و تدوام به انجام آن از یکسو و خروج طالبان از شکل یک گروه یا یک جریان سیاسی – نظامی به ساختار در قالب حکومت و دولت از سوی دیگر بسترهای تبدیل شکاف ها و گسل های ایجاد شده را به تعارض فراهم خواهد کرد. بطوریکه همین عوامل درون گروهی زمینه شکست پروژه حکمرانی طالبان را فراهم خواهد کرد.

بنابراین با توجه به آنچه گفته شد باید منتظر ماند و دید که آیا هسته اصلی طالبان ظرفیت های خود را بارور خواهد ساخت و شرایط را با نظارت و کنترل و تطابق و تعادل بخشی سامان خواهد داد و در این باره تمهیداتی خواهد داشت و یا اینکه بازهم به عرصه جنبشی شدن خود بازخواهد گشت و به عنوان یک گروه در تبعید و تحت پیگرد کوهستانی در سایه حکومت ها در افغانستان ادامه حیات خواهد داد؟ با این حال تفاوت این بار با دوره های پیشین این است که این بار همه چیز در دستان طالبان بوده و بستگی به نحوه عمل آنها خواهد داشت. 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین