در این رابطه، این نکته مطرح است که ای کاش برای یکبار هم که شده مشخص شود که این درآمد قبل از انقلاب تا چه زمانی مایحتاج خانواده را تأمین می کند و آیا این منابع پایان پذیرند یا خیر؟ اینکه چقدر از این درآمدها طی این مدت هزینه شده و منابع قبل از انقلاب در چه اموری سرمایه گذاری شده و سود آن چقدر بوده است؟ ضمن این که هزینه های مرتبط با عملکرد افراد فعال و شناخته شده خانواده در بخش ها و امور مختلف چقدر بوده است؟
همچنین دارایی هایی که مستقیم و غیر مستقیم حاصل عملکرد خانواده بوده و مالکیت آنها باید مشخص شود تا معلوم شود که طی سه دهه قبل، کلیه درآمدها و هزینه ها و منابع و دارایی های باقی مانده و سهام شرکت های وابسته به خانواده چقدر بوده است و این منابع موجود تاچه حد مرتبط به دارایی های قبل از انقلاب بوده و تا چه حد به سرمایه گذاری ها و فعالیت ها وسمت ها و پست ها و مشغله های بعد از انقلاب مرتبط است.
از این مطالب که بگذریم برخی از افراد مطلع با خواندن این خبر به سهام یاسر هاشمی در آژانس هواپیمایی در داخل و خارج کشور و به امتیازات جانبی آن و منافع رفت و آمد رایگان از طریق شرکت مزبور به خارج از کشور اشاراتی نموده اند! که این مورد شاید یکی از دلایل تعدد سفرهای خانواده آقای هاشمی به خارج از کشور باشد.
البته محسن هاشمی فراموش کرده به سایر مشاغل یاسر هاشمی از جمله مسئولیت فعلی وی در دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد به نیابت برادرش مهدی هاشمی که چند سالی است با بودجه دانشگاه آزاد در لندن ساکن است اشاره کند. همچنین یاسر هاشمی یک طبقه از ساختمان مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز به همین موضوع اختصاص داده است. ضمن آنکه باید پرسید که اساساً بحث چند شغله بودن ایشان در چه حوزه ای قابل بررسی است!
از طرف دیگر در مورد اموال و دارایی های قبل از انقلاب اسلامی خانواده هاشمی سخنان متناقضی تاکنون مطرح شده است. برای مثال سیروس محمودیان در تاریخ 10 بهمن 1390 در صفحه 6 روزنامه وطن امروز، درمورد دارایی های خانواده هاشمی آورده است:
مهدی هاشمی رفسنجانی که در بحبوحه اعترافات تکاندهنده جمعی از سازماندهندگان اصلی دستگیر شده فتنه 88 مانند حمزه کرمی درباره سوءاستفاده کلانش از اموال دولتی به بهانه سرکشی به امورات دانشگاه آزاد از کشور خارج شده و در لندن! بسر میبرد و تاکنون با وجود احضار رسمی دستگاه قضایی برای فرار از پاسخگویی به اتهامات بیشمار سیاسی– اقتصادیاش از بازگشت به کشور خودداری کرده، هنگام روبهرو شدن با سوالات بیشمار درباره ثروت خاندان هاشمی و محل تامین هزینههای کلان سفرهای متعدد خارجیشان و «تشکیل مافیای نفتی» و «ماجرای غمبار استاتاویل» مدعی میشود اکبر هاشمیرفسنجانی از زمان طاغوت ملاک بوده و از قدیمالایام آنان جزو طبقات مرفه و برخوردار جامعه بودهاند. مهدی هاشمی در 12 مرداد 1384 یک روز پس از برگزاری مراسم تحلیف رئیسجمهور منتخب مردم محمود احمدینژاد و در جریان کنارهگیری تاکتیکی از مدیرعاملی سازمان بهینهسازی مصرف سوخت، در این باره با لحن منتداری خطاب به ملت ایران بیان میدارد: «ثروت خانواده ما بعد از انقلاب کاهش یافته است. ما چیزی برای پنهان کردن نداریم. پدرم قبل از انقلاب 300-200 قطعه زمین در قم داشت که الان از آن 20 قطعه مانده است».
برخلاف این ادعای غیرقابل مسموع مهدی هاشمی باید گفت اکبر هاشمیرفسنجانی در دوران مبارزه با رژیم طاغوت هیچگاه دارای ثروت شخصی آنچنانی نبوده است و چنانچه ادعای مهدی رفسنجانی درباره زمینداری پدرش در دوران طاغوت صحت داشته باشد باید گفت به استناد اسناد متقن تاریخی ثروت او در سایه کمکهای دریافتی برای پیشبرد انقلاب اسلامی به دست آمده از اموال وقفی اشخاص دوستدار انقلاب اسلامی بوده است. غیر قابل انکار است که اکبر هاشمیرفسنجانی تا اواخر دهه 40 یک زندگی کاملا معمولی طلبهای داشته که برای گذران زندگی مجبور به اجاره زمین وقفی از ابوالفضل تولیت بوده است. طبیعی است چنانچه او دارای دارایی آنچنانی بوده باشد هرگز اقدام به اجاره زمین 250 متری از اشخاص دیگر نمیکرد. اکبر هاشمیرفسنجانی در صفحه 175جلد نخست کتاب دوران مبارزه درباره بیان چگونگی آشناییاش با «مصباحالتولیه» میگوید: «با ابوالفضل تولیت هم کمکم در جریان مبارزه و سربازی و روابط سیاسی که ضمن آن پیش آمد، آشنا شده بودم. یک قطعه زمین 225 یا 250 متری از زمینهای موقوفه ایشان را اجاره کردم...». به هر حال جستوجوی میدانی برای رسیدن به یک پاسخ منطقی درباره این پرسش کلیدی که یک طلبه روستایی تازهوارد به قم که حتی فاقد یک منزل مسکونی بوده و در خانه استیجاری بسر میبرده است و در دهه 40 برای گذران زندگی یک قطعه زمین 250 متری موقوفه حرم حضرت معصومه(ع) را اجاره میکند، چگونه بهطور ناگهانی در عرض چند سال صاحب 300 قطعه زمین و املاک متعددی میشود، ما را به ماجرای وقف اموال قابل توجه سیدابوالفضل تولیت یا همان مصباحالتولیه رهنمون میکند که به دلیل اهمیت موضوع و لزوم شناخت ابعاد شخصیتی رفسنجانی مفصلا به آن پرداخته میشود.
در جای دیگری از این گزارش آمده است:
اکبر هاشمیرفسنجانی در اواسط دهه 80 و در اوج هجمه اجتماعی– سیاسی به مطالب مطروحه درباره علاقه خاندان هاشمیرفسنجانی به ثروتاندوزی یا دست داشتن برخی افراد خانواده در مفاسد اقتصادی ناچار در معرفی خانواده پدری خود با ادبیات شبهخودستایی میگوید: «از اخلاقیات جالب ایشان [پدرم] این بود که معمولا زمان رسیدن هر محصولی، وقتی که به باغ یا مزرعه میرفتند، تعداد زیادی از نیازمندان روستا را میپذیرفتند و به هریک از آنها چیزی میدادند و این وضع در همه فصول سال ادامه داشت. اسم روستای ما بهرمان است، یکی از دهات قدیمی نوق از جلگههای رفسنجان. بهرمان به معنی یاقوت سرخ است. مادرم علاوه بر خانهداری در امور زندگی با پدرم همکاری داشتند. او هر چند بیسواد بود اما اطلاعات خوبی از خواص گیاهان دارویی داشت. اطلاعات و تجربیات او برای اعضای خانواده و حتی اهالی روستا سودمند بود چنانکه هنوز هم گاهی از همان تجربهها استفاده میکنیم. خانواده ما ترکیبی از 5 برادر و 4 خواهر است». اما شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که پدر ایشان تنها دارای یک منزل مسکونی کوچک روستایی، زمین کشاورزی و باغ کوچک پسته بوده که هزینه یومیه خانواده پرجمعیت 11 نفرهشان را از محصولات آن به سختی تامین میکرده است. طبیعی است که در مقطع یادشده تنها اربابان ظالم مناطق روستایی که جزو عمال رضاشاه پهلوی بودند دارای املاک وسیع بودند و قطع یقین میرزاعلی به هیچوجه نمیتوانسته دارای زمینهای آنچنانی باشد که بتواند در تمام فصول سال پذیرای تعداد زیادی از نیازمندان باشد. از سوی دیگر اعتراف ضمنی رفسنجانی به کمک کردن ماه بیبی به همسرش مرحوم میرزاعلی روی زمینهای کشاورزی نیز موید نظر یادشده است.
همچنین در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و طبق اسناد موجود ساواک حتی پیشتر از آن نیز درباره ثروت هنگفت اکبر هاشمیرفسنجانی شایعات مختلفی بر سر زبانها بوده که او در مقاطع مختلف و متناسب با شرایط شغلیاش پاسخهای کاملا متناقضی به شایعات یادشده داده است.کاملا روشن است که در مقاطع مختلف اکبر هاشمیرفسنجانی در معرفی خانواده پدری و وضعیت مالی ایشان از 2 ادبیات کاملا متفاوت و متناقض استفاده کرده است. هاشمیرفسنجانی در اواخر دهه 50 در خاطرهای که در کتاب «انقلاب و پیروزی» به چاپ رسیده در پاسخ به شایعاتی که در جامعه درباره میزان سرمایه و باغات پسته به ارث رسیده از پدرش مطرح بوده است با قاطعیت ضمن رد همه شایعات یادشده میگوید: «اینها همهاش دروغ است. پدر من یک روحانی بود و یک کشاورزی خیلی محدود و مختصری که به زحمت زندگی خود و فرزندانش را اداره میکرد، داشت».
اگرچه لازم به اشاره است که با وجود اصرار رفسنجانی بر روحانی بودن پدر، میرزاعلی هیچگاه از منظر منصب علمی- اجتماعی روحانی محسوب نمیشود و او تنها دارای اندک سواد حوزوی بوده است که با اغماض از این عنوان اهدایی هاشمیرفسنجانی به پدرش، او در مصاحبهای که در فروردین 1360 با مجله شاهد انجام میدهد درباره وضع خانوادگی و دوران کودکیاش بیان میدارد که او و خانوادهاش جزو طبقه مستضعف هستند و حرف و حدیثهای منتشره درباره وضع مرفه خانواده وی شایعهای بیش نیست و البته کمی بعدتر با جدی شدن شایعات عجیب درباره مناسبات مالی او با برخیها! او در 7 خرداد 1360 دوباره در مصاحبه با نشریه شاهد میگوید:
«من در یک روستای دورافتاده در یکی از بخشهای رفسنجان به نام نوق که اسم آن دهستان است در 1313 متولد شدم. پدرم کشاورزی همانند خردهمالکان بود که با مقداری زمین و آب و 2 الی 3 کارگر(برزگر) یک زندگی متوسط یا کمتر از متوسط را میگذراند».
اما بعدها که اکبر هاشمیرفسنجانیبهرمانی با طرح شعار غیرآرمانی «مانور تجمل» در خطبه نماز جمعه سنگ بنای مدیریت اشرافی را در کشور بنیان مینهد بنا به دلایل بسیار روشنی در گفتاری کاملا متناقض با خاطرات پیشینش اصرار عجیبی میکند تا به همه بقبولاند در گذشتهای نهچندان دور خانواده پدری ایشان از وضع مالی بسیار خوبی برخوردار بوده و در واقع جزو ملاکان بزرگ و زمینداران منطقه رفسنجان محسوب میشدند و حتی در دوران پیش از انقلاب اسلامی در منزل شخصی او 2 مستخدم! همزمان مشغول انجام کارهای روزانه منزل بوده است. چنانچه داشتن 2 مستخدم برای انجام کارهای منزل هاشمی صحت داشته باشد باید گفت با وجود اینکه فی نفسه داشتن مستخدم در منزل امر قبیحی نیست اما در شرایطی که خانوادههای اغلب زندانیان سیاسی دوران ستمشاهی در بدترین شرایط معیشتی– اقتصادی بسر میبردند و گاه با کمک مالی دیگران، سهم مبارک امام و حتی صدقه افراد خیر گذران امور میکردند بهطور طبیعی کمکرسانی به خانوادههای زندانیان از سوی رهبران نهضت به عنوان یک تکلیف انقلابی از نان شب هم واجبتر بوده و اساسا استخدام 2 مستخدم برای انجام امور عادی یک خانواده معمولی انقلابی در آن شرایط از جمله تعارضات موجود در زندگی اکبر رفسنجانی محسوب میشود که در صورت صحت داشتن آن ضرورت بازخوانی منش سیاسی رفسنجانی را دوچندان مینماید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چییییییییییییییییییییییییی میگییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟
آلزبیر...فراماسون...احمدی نزاد...صداسیما..
چیزی دیگه بلد نیستید با هر خبری بی ربط همینها رو میگید یه کم قاطی کردید مسائل رو زیاد شور شده دیگه..
اولا از اینکه چه نیازی به درچ چنین مقاله ای در این تاریخ بود را متوجه نشدم و اینکه نوشتن مطالب زیر به هیچ وجه در تإئید اقدامات شخص آقای هاشمی و دولت وی تلقی نگردد اما در دفاع از مقام والای ولایت کشور عرض می کنم که اگر نویسنده حداقل به خطبه های حضرت آیت الله خامنه ای از تلویزیون گوش فرا می داد یادش می آمد که در خطبه ها ایشان یک بار اتفاقا به همین مورد اشاره نموده که آقای هاشمی رفسنجانی قبل از انقلاب وضع بسیار خوبی داشته تا آنجا که به سایر طلبه ها قرض الحسنه می دادند.
به هر حال نوشتن این گونه مقالات از ارزش سایت خبری می کاهد.
durud
((اين صحبت نقل قول نيست و خودم با گوشهاي خودم شنيدم))
آقاي رفسنجاني در يك نماز جمعه گفته بود:
من رئيس جمهور مردمي هستم كه تابلوهاي راهنمايي و رانندگي را از جا ميكنند و بجاي آهن ميفروشند...
اما حالا طرفدار همان مردم شده اند!
راستی میخواهی چند تا از بچه های رزمنده جانباز ازاده را به شما معرفی کنم که دارند گدائی میکنند ؟ گدائی واقعی !! و با صدقه این و آن روزگار میکذرانند ؟!
وجدان تنها محکمه ای است که نیاز به قاضی ندارد.
ایشان که ادعا می کنند وضع پدری مان قبل از انقلاب خوب بوده است، چرا در دوران طلبگی و در زمان تعطیلات ، هر زمان که می خواستند به روستا بروند یا به حوزه علمیه برای درس خواندن برگردند، پای پیاده از رفسنجان
می آمدند یا بر می گشتند، شاید فراموشی گرفته اند.
فرزندانی که در خانواده های متمول و بزرگ می شوند، معمولاً با توجه به امکانات و رفاهیات موجود که در اختیار آنها است، معمولاً در بلوغ نخواهند و نیازی نیست بدنبال مال اندوزی و حرص داشتن مادیات بروند، چون همیشه تأمین بوده و مزه فقر و سختی را نچشیدند.
اون رو در مورد هاشمی فرمود نه خانوادش
جمله آقا هم این بود که آقای هاشمی از انقلاب برای خود هزینه نکرده ولی درمورد خانواده ایشان نظر آقا همین بود که گفتم آنهم را هم برای حفظ آرامش کشور و هرج و مرج نشدن گفتند که بروید از راه قانون دزدی این آقازاده ها را معلوم کنید نه فقط با حرف
پس مسلما منظور آقا این نبود که خانواده ایشان و از جمله مهدی هاشمی و فائزه از بیت المال دزدی نکردند
تو یکی از خاطرات مقام معظم رهبری هست که ایشون در دهه چل از آقای هاشمی پول قرض گرفتند اونم 100 تومان که د راون ایام پول زیادی بود
حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی (قم) (بیشترین پولی را که من آن زمان مقروض بودم، به آقای هاشمی بود. چون وضعش نسبتاً خوب بود، از او قرض می کردیم.)
این لینکش
http://www.seratnews.ir/fa/pages/?cid=1727
تو براي وصل كردن آمدي /ني براي فصل كردن آمدي
چطور همیشه ما باید سکوت کنیم ؟ همیشه ما باید ملاحظه کنیم ؟ و هزار همیشه دیگه
الله اعلم
الهم عجل لولیک الفرج
آنان را (به حال خود) رها كن تا بخورند و بهرهمند شوند و آرزوها سرگرمشان كند، پس به زودى (نتيجه اين بىتفاوتىها را) خواهند فهميد. (۳) حجر
Let them eat and enjoy themselves and be diverted by [false] hope, for they are going to know.(3) Hijr
لاقل اینارو ننویسین که خون دل نخوریم
زدی تو خال
ولی اگه یه کم در مورد امثال ایشون بدونیم تو تمصم گیریهای آتی به درد میخوه ها
سجاد
1 - در اینکه خبری در صدر اخبار پربیننده یا پربحث ترین ها قرار گیرد تعداد بازدیدکنندگان و نظرات کاربران عامل این امر می باشد و ربطی به سایت ندارد. 2 - در اینکه آقای هاشمی زحمات زیادی برای این انقلاب کشیده اند شکی نیست اما به صرف اینکه شخص یا اشخاصی به خاطر اینکه برای انقلاب زحمت کشیده اند خود را طلبکار انقلاب بدانند قابل قبول نیست! آقای هاشمی و هر شخص دیگری در هر برهه زمانی که کاری برای انقلاب انجام داده اند وظیفه خود را در قبال اسلام و انقلاب و ملت ایران (همانند سایر آحاد ملت ایران که هر کس به تناسب جایگاه و توان خود از هیچ کوششی دریغ ننموده اند) انجام داده و نباید از این حیث ادعای مالکیت مادی و معنوی نسبت به انقلاب داشته باشند.
3 - در خصوص تخلفات مالی و سیاسی که از جانب فرزندان آقای هاشمی صورت گرفته، ایشان حداقل کاری که می توانست انجام دهد این بود که از آنان حمایت نمی کرد هرچند وظیفه داشت از اعمال آنان تبری جوید.
4 - در جریان فتنه آقای هاشمی نه تنها مواضع خود را شفاف بیان ننمود بلکه به صورت ضمنی بر آتش آن دمید و نمونه بارز آن نامه سرگشاده بدون سلام و تحیت خطاب به رهبر معظم انقلاب بود.
5 - بدون شک هر ملتی برای خود خطوط قرمزی دارد و خط قرمز ملت آزاده و مبارز ایران ولایت فقیه است و هرکس که بخواهد راه خود را از این صراط جدا کند به یقین از چشم ملت ایران خواهد افتاد.
6 - «ملاک حال فعلی افراد است» (امام خمینی ره)
موفق و سربلند باشید.
«آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ -یعنی ۵۲ سال قبل- ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهای دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد. اینها یک حقایقی است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.»
امیدوارم سخنان مقام عظمای ولایت فصل الخطاب همه ولایتمداران ودوستداران نظام کشور
"ه طور خاص از آقاى هاشمى رفسنجانى، از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بياورم و بايد بگويم. البته اين آقايان را كسى متهم به فساد مالى نكرده؛ حالا در مورد بستگان و كسان، هر كس هر ادعائى دارد، بايستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نميشود اينها را رسانهاى كرد. اگر چيزى اثبات بشود، فرقى بين آحاد جامعه نيست"
که در این مورد در نظر بالا توضیح دادم که چرا آقا فرمود از طریق مجاری قانون پس آقا مسلما آقازاده ها را مبرا از این اتهامات ندانست و خواست قانونی به امور آنها رسیدگی شود
در مورد آقای هاشمی چرا بقیه فرمایش آقا را نگذاشتی یا اولی الابصار !!!
انشالله که مغرضانه نبوده عیب نداره این رو هم من میذارم :
"من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلافنظر داريم، كه طبيعى هم هست؛ ولى مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگرى فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاى رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينهى مسائل خارجى اختلافنظر دارند، هم در زمينهى نحوهى اجراى عدالت اجتماعى اختلافنظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلافنظر دارند؛ و نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است."
و اما اینکه چرا حضرت آقا سعی میکرد در آن بحبوحه فتنه و برای حفظ وحدت با استناد به گذشته آقای هاشمی نه حال فعلی ایشان از او حمایت کند را برایتان نقل میکنم :
"در اينکه رفتار و خط مشي و موضعگيريهاي بعضي اشخاص با مقام معظم رهبري متفاوت است، جاي شکّي نيست، در رفتار شخصي، خانوادگي، در تفکرات فقهي، سياسي و در خط مشيهاي سياسي که ناشي از همين تفکرات و منشهاست. اگر اين رفتارها درست نيست، رهبري بايد چگونه با اينها برخورد کند؟ و سؤال آخر اين است که ما چگونه بايد رفتار کنيم؟
اگر صحنهاي پيش آمد که بين خط رهبري با خط آنها تضادّ وجود داشت، بدون شک بايد خط رهبري را تأييد کنيم و در مقابل اينها بايستيم و بايد تا حدّي که ميتوانيم عملاً از پيشرفت کارشان جلوگيري کنيم.
امّا اينکه چرا رهبري با اينها برخورد تند نميکنند؟ مسئلهاي است که پاسخش پختگي بيشتري در مديريّت کلان جامعه ميخواهد.اينکه چرا مقام معظم رهبري آنجاهايي که ما حتّي يقين داريم که فردي صالح نيست، ايشان باز هم در شرايطي به صورتي حمايت ميکنند، در يک کلمه بايد گفت: ايشان افقي را ميبيند که حفظ يک مصلحت اقوا و اهمّ ديني است. اين مسئله بايد به جايي برسد که همه مردم حقيقت را بفهمند. يک جمله از اميرالمؤمنين ـصلوات الله عليهـ در جريان قيام مردم عليه عثمان يادم آمد. در نهج البلاغه تعبيري دارد كه مضمونش اين است: من به کشتن عثمان امر نکردم، نهي هم نکردم. اگر امر کرده بودم، قاتل او بودم.
حاصل اين است که گاهي رفتاري از يک شخصي يک معنايي دارد و از ديگران معناي ديگري. اين رفتار از آن شخص کاملاً صحيح و بجاست، امّا ديگران نبايد از آن تقليد کنند. اينجا جاي تقليد نيست. اينگونه رفتار مقتضاي آن مقام است، نه مقتضاي حق آن شخص. او در مقام و در قلّهاي قرار دارد که بسياري از افقهاي اطراف را بايد ببيند، جرح و تعديل کند، مصلحت و مفسدهها را با هم بسنجد و در مقطع نسبتاً طولاني مصلحتها را با هم مقايسه کند. امّا ديگران اينگونه مسؤوليّتي ندارند. آنها بايد زمينه را فراهم کنند، براي اينکه او بتواند آنچه را مصلحت اصلي ميداند، اعمال کند. اينکه مقام معظم رهبري ميفرمايد: هر کس هر چه ميداند بايد بگويد، روشنگري کنيد؛ البته سعي کنيد آنچه ميدانيد، درست باشد. اگر از ايشان سؤال کنيم: آقا، آيا شما هر چه را ميدانيد ميگوييد؟ قطعاً خواهند گفت: نه، من خيلي چيزها را ميدانم ولي نميگويم و نبايد بگويم؛ امّا وظيفه من غير از شماست. به هرحال، مقتضاي ايماني که ما، هم به اصل ولايت فقيه و هم به شخص وليّ فقيه داريم و تجربه بيست ساله (بيش از بيست سال است که ايشان پست جانشيني ولي عصر ـصلوات الله عليهـ را عهدهدار هستند) نشان داده است که رأي ايشان و رفتار ايشان صائب است. خيلي جاها ما فکر ميکرديم بايد به گونه ديگر رفتار کرد؛ بعد معلوم شد ايشان درست ميگفتند. معناي پذيرفتن ولايت مطلقه فقيه همين است؛"
از بیانات حضرت آیت الله علامه مصباح یزدی در جمع دانشجویان
مگه نه؟
تا وختی که تو این مملکت قانون از کجا آوردی اجرا نشه همین آشه و همین کاسه حالا الکی بیائید یقه خودتونو جر بدین که کی چی داره چرا داره چقدر داره اینه آره جگر آره تصدق آره
سلام
به اطلاع می رسانم کافی است در سیستم جدید مکانیزه ثبت اسناد، و در سیستم بانکی، سیستم بورس و سیستم اسناد اوراق بهادار شماره کد ملی فرزندان ،و منتصبان به این گونه افراد زده شود تا حجم و درصد سهام ثروت ایشان مشخص گردد، البته بررسی مایملک این آقازاده ها در کشور های اروپایی و بعضی جاهای دیگر و پولشویی هایی که از زمان فتنه (سال 88) تا کنون صورت گرفته است نیز باید بررسی شود ، ضمناً بررسی اجمالی روزنامه ها از ابتدای انقلاب به راحتی می توانید مراکز سرمایه گذاری شده را مشخص نمائید. برای ابتدا می توانید بصورت دست گرمی، این بررسیها را می توانید از مستغلات، املاک، ویلاها، حسابهای بانکی و سهام صنایع ...... شروع کنید نقطه ها را به مردم بسپارید خودشان نام ، مکان ، مقدار، مبلغ، جابه جایی بصورت پولشویی و غیره را خودشان خواهند گفت).
و سپس چنانجه از ابتدای تاسیس نقل و انتقال سهام ، فروش و رد و بدل سهام و پاک کردن رد پا بصورت پولشویی مشاهده شد مشخص گردد، البته در چهارچوب قوانین کلاه شرعی وضع شده در دروران 16 ساله حکومت خود سرانه بدون ولایت دو شیخ .... (که البته به بزودی برای هر نقطه مشخصه ای مشخص خواهد شد) آروغهای زیادی زده شد که صدای انها هنوز در خاطه ها باقی مانده است
براستی آیا قانون اساسی را به این گونه تعبیر نمود که از کجا آورده ای مشمول فرزندان بالای هیجده ای ذزدان بیت مال نمی شود لطفاً بررسی شود که اگر چنین باشد بدانید همانند قوم شعیب خداوند تر و خشک را با هم خواهد سوزاند. پس بهوش باشید و از خدا بتریسید و صاحبان دارای ثروتهای کلاه شرعی رانتی نترسید که خداوند با مومنان است
درود خداوند بر انان که هدایت را می پذیرند
حکومت هاشمی وسیع تر از این صحبت ها است
برای درک این مطلب می تونید به انتخابات پیش رو نگاهی بیاندازید
از همینالان شمشیر ها بیرون اومده تا به هر شکلی که هست به صورت خیلی قدرت مندانه حکومتشون رو تو ایران علنی کنن
من به همه توصیه می کنم قبل از انجام هر فعل سیاسی قبلش همه جوانب رو بسنجید
که می خواهند از یاد برود ولی باماس مايي که فدای راه ایشان بشوم امام خمینی ره
است که هیچ ثروت ومالی برای خودش جمع نکرد فقط فکر مردم بود. ودر ضمن ورزشکارها وبازیگران وخواننده ها هم برای شهرت خودشان تلاش میکنند