گروه دین و اندیشه- حجتالاسلام محسن قنبریان طی یادداشتی نوشت: تا حالا از "شُح" چیزی شنیده ای ؟! بیشتر از "شَبَح" باید ازش بترسی. "شُح" حالتی شبح مانند است که نه اتاقت که در نفس و جانت حاضر می شود: واُحضرت الأنفس الشُح (۱۲۸/ نساء)
به گزارش بولتن نیوز، وقتی از نعمت ها سرخوش می شوی و نگران وقتِ نبودش می شوی، روی آنها چنبره می زنی، همه را برای خود می خواهی، به کسی نمی دهی، و حرص می زنی که بیشتر شود. این حالتی که در نفست حاضر شده "شُحِ نفس" نام دارد.
با حضور "شح نفس" تو وظایف مالی ات را انجام نمی دهی! از حقوق معنوی خویش ایثار نمی کنی ؛ حتی اگر زندگی خانوادگی و اجتماعی ات آسیب ببیند!
اگر از چیزی از مال ، یا حقوق خویش هم بگذری، مثل تاجری هستی که سود بیشتر مادی را قصد کرده ای! با همسرت یک شریک اقتصادی می شوی با دوستت یک رقیب و...!
مقابل این حالت را قرآن "تَطَوُّع" می نامد. "طَوع" مقابل کراهت و بمعنای کار از روی رغبت است.
وقتی باب تفعیل برود بمعنی "داوطلب بودن" است. تطوع یعنی دلبخواه خودت پیشقدم شوی از مال یا حقوقت برای بهتر زیستن دیگران، بگذری.
می بینی چقدر جایش در زندگی خانوادگی و اجتماعی ما خالی است. تطوع ، بسیار به حال انسان و رشد او نافع است :
من تَطوَّعَ خَیراً فَهُوَ خَیرٌ لَّهُ (۱۸۴/بقره) هرکس با رغبت کار خیری کند، برایش بهتر است.
روزه ، امساک از مصرف ها و لذت هاست. بشکل مرموزی شُح نفس را کم می کند ، و تَطَوُّع را در انسان می افزاید . لذت خوردن پس از چند روز روزه داری کم می شود و لذت خوراندن جایش می نشیند:
"لذة الکرام فی الإطعام و لذة اللئام فی الطعام : لذت انسانهای با کرامت در خوراندن و لذت فرومایگان در خوراک است".(غررالحکم)
گرسنه و تشنه که می شوی ، ندار ها را نه می فهمی ؛ می یابی ! اگر شنیدی خانواده ای یک روز چیزی برای خوردن نداشته، عکس و فیلم آن ها را در «وجدان» خویش تماشا می کنی ، نه فقط سر صفحه موبایلت! انگار خودت همان فقیر شده ای! صدای گرسنگی اش را می شنوی و ضعف دلش را احساس می کنی؛ لذا تحرک می کنی. احسانت می آید. سراغ فقیر می گیری و...
از اینرو امام صادق (ع) کار کرد ششم روزه را "الاحسان الی الفقراء" معرفی فرمود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
وقتی یک فرد فوق تخصص قرآن شناسی ما را با دلایل علمی قرآنی و عقلی با روش قرآنی خدا پسندانه ی چگونگی بر خورد با پیامبر (ص) و اهل بیت آن حضرت و با بندگان مقرب راهنمایی می کند ؛ تا زمانی که ما دلایل قرانی و عقلی برای اثبات بطلان این راهنمایی به دست نیاورده ایم رد این راهنمایی بحکم قرآن و عقل در رزومه ی الهی اعمال ما بعنوان گناه کبیره ی نادیده گرفتن حجت قرآنی وعقلی ثبت می شود.
تا ما در این دنیا نتوانیم از پیامدهای انکار حجت قرانی و عقلی خود را رها کنیم و در محضر خداوند درهمین دنیا اگر اظهار توبه و پشیمانی از این گناه ننماییم ؛ این گناه بزرگ نابخشودنی را با تمام پیامدهای شوم آن با خود به قیامت خواهیم برد.
با این وضع ؛ بی تردید در قیامت ما ناگزیر با مجازات ابدی این گناه رو به رو خواهیم شد و آنگاه هیچ شفاعتی ما را از این مجازات که خود با اصرار علیه خویشتن خویش به ثبت رسانده ایم نجات نخواهد داد.
سرشت یا فطرت بشر می داند و علم با قطعیت انکار ناپذیر اصل عقلی فوق را به او اثبات کرده است که ادعای درستی هر اعتقاد مادی و معنوی بدون وجود دلیل علمی قاطع انکار ناپذیر هرگز باور کردنی نیست.
چگونه می شود باور کرد یگانه خداوند عقل وحکمت مطلق که در زمینه اثبات هر اعتقادی ده ها بار خردمندی و تفکر و تعقل و تدبر و اندیشه وری را در قرآن کریم برای بشر ضروری دانسته است اجرای اصل مذکور را در دین داری و مذهب داری از بشر نخواسته باشد؟؟؟!!!