گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت: علما حقوق را به ۳ بخش بلکه به ۴ بخش حق الله، حق النفس، حق الناس و حق دنیا تقسیم کردهاند. در کتاب مصباح الشریعه که منسوب به امام جعفرصادق علیهالسلام است آمده که: «اصول المعاملات تقع علی اربعه اوجه: معامله الله، و معامله النفس، و معامله الخلق، و معامله الدنیا».
به گزارش بولتن نیوز، لذا طبق این روایت میتوان گفت ۴ نوع تعامل وجود دارد که در اینجا حق الناس مدنظر است. اگر کسی حق الله را ضایع کرد باید آن را ادا کند مانند: نماز، روزه و… اما اگر کسی توبه کرد و عمرش کفاف ادای آن را نداد آمرزیده میشود و خدا از حق خود خواهد گذشت. در حق النفس مانند شرابخواری یا مواردی که انسان به خودش ظلم میکند و مربوط به خود فرد است؛ در صورت توبه و عدم تکرار، توبهاش پذیرفته میشود و نیاز به جبران نیست. در حق الناس اگر کسی به دیگری ظلمی روا داشته یا اموال دیگری را ضایع کرده و… توبه شخص به هیچ وجه بدون جبران آمرزیده نمیشود و باید حق الناس را ادا کند. این نشان از اهمیت حق الناس حتی بیش از حق الله و حق النفس دارد. حدیث از امام جعفرصادق علیهالسلام روایت شده است:
« مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُعِینُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلاَّ کَانَ أَفْضَلَ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَ اِعْتِکَافِهِ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَنْصُرُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلاَّ وَ نَصَرَهُ اَللَّهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلاَّ خَذَلَهُ اَللَّهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ »(١)
هیچ مؤمنی نیست که مؤمن ستمدیدهای را یاری کند، مگر آنکه (ثواب) این عمل، از روزه و اعتکاف یک ماه در مسجد الحرام برتر است، و هیچ مؤمنی نیست که توان یاری کردن برادر خود داشته باشد و او را یاری کند مگر آنکه خداوند او را دنیا و آخرت یاری میکند، و هیچ مؤمنی نیست که توان یاری کردن برادر خود داشته باشد و او را به حال خود رها سازد مگر آنکه خداوند او را در دنیا و آخرت به خود واگذارد.
بنابراین اگر ما به دیگران کمک کنیم خدا نیز ما را کمک خواهد کرد. درباره حق الناس میتوانم این گونه جمعبندی کرد که از میان حقوق چهارگانه حق الناس بیش از همه اهمیت دارد، زیرا حق الله قابل جبران است و در صورت عدم جبران قابل عفو است. حق النفس نیاز به جبران ندارد زیرا فرد به خود ظلم کرده اما حق الناس بدون جبران آمرزیده نمیشود. کسی که حق الناس را رعایت نکند حق الله را رعایت نخواهد کرد. روایت داریم که شهدا به بهشت میروند اما اگر حق الناس به گردن شهید باشد خداوند از جانب آنها جبران خواهد کرد، که نشان از اهمیت حق الناس دارد.
خداوند هرگز از حق الناس نمیگذرد
به این دلیل که خداوند عادل است و حق گذشت را ندارد. در این جا سوالی مطرح میشود که آیا خداوند قادر به انجام هر عملی است، یعنی آزاد مطلق است یا نه؟
خیر، خداوند برخی از امور را نمیتواند انجام دهد. در روایات آمده که غیر مسلمانی در مدینه از حاکم سوالاتی درباره آنچه که خداوند قادر به انجام آن نیست پرسید و حاکم از پرسشها برآشفته شد. این مسئله به گوش مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام رسید، وی حاکم را توصیه به آرامش کرد و فرمود: اگر شما با تندی برخورد کنید آنگاه خواهند گفت که اسلام دین ضعیفی است و حاکم به دلیل اینکه نمیتواند پاسخ این سؤالات را بدهد خشمگین گشته است. سپس حضرت رو به آن مرد کرد و فرمود: خداوند نمیتواند برای خود شریک قائل شود و برای خود شریک خلق کند.
طبق تعبیر شهید مطهری خدا قادر به انجام هر کاری نیست، لذا نمیتواند برای خود شریک قائل شود و یا ظلم کند. بنابراین نتیجه میگیریم اگر خداوند از حق الناس بگذرد، ظالم را مجازات نکند و به داد مظلوم رسیدگی نکند، در این صورت خلاف عدل خود عمل کرده و این مسئله با عدالت خداوند منافات خواهد داشت.
ضمنا حق الناس هم با عدالت انسانی و هم با عدالت الهی رابطه دارد. در مورد عدالت انسانی شخص عادل باید حق الناس را رعایت کند، لذا امام جماعت که از شروطش عادل بودن است در صورت رعایت نکردن حق الناس عادل نیست. در مورد عدالت خدا نیز چنانچه خداوند از حق الناس بگذرد عادل نخواهد بود.
حق الناس ابعاد بسیاری دارد اما میتوان آن را به دو بعد مادی و غیرمادی تقسیم بندی کرد.
بعد مادی حق الناس را مردم، خوب درک میکنند، که منظور از بعد مادی اموالی است که از انسان ضایع میشود مانند اموالی که به سرقت میرود و یا خیانت در امانت. امام زین العابدین، سید الساجدین علیهالسلام در روایتی فرمودهاند: به خدا قسم اگر آن شمشیر آغشته به خون پدرم را به من امانت بسپارند، بدون خیانت آن را باز میگردانم.
معمولاً افراد متدین از بعد مادی حق الناس آگاهاند و از آن غفلت نمیکنند اما بعد غیرمادی حق الناس مانند وقت و زمان دیگران، دیر رسیدن بدون عذر به قرار ملاقات و… بیشتر مورد غفلت قرار میگیرد.
برای ورود به ماه ضیافت الله؛ ماه خدا، ماه رمضان حق الناس کسی بر ذمه نداشته باشید.
ابو الصلت هروی(مشهور به خواجه اباصلت) نقل میکند: در جمعه آخر شعبان به محضر حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا رسیدم، آن حضرت فرمود: ای ابو الصلت اکثر ماه شعبان گذشته و اینک جمعه آخر آن است، باید در باقیمانده این ماه کوتاهیهای گذشتهات را تلافی کنی. بنابراین دعا و استغفار و تلاوت قرآن زیاد بکن.
بعد نکته مهم دوم را فرمود: «و توبه کن از گناهان خود به سوی خدا تا آن که چون ماه رمضان برسد خود را برای خدا خالص گردانیده باشی» و بعد برای این که توبه درست بشود فرمود: «و مگذار گناهی که میکردی مگر آن که ترک کنی آن را»
حق الناس کوچک و بزرگ ندارد
در باب حق الناس تفاوت نمی كند حق كوچك باشد یا بزرگ، طرف انسان كودك باشد یا بزرگسال. طولانی ترین آیه قرآن در باب حق الناس است یعنی در سوره بقره آیه ٢٨٢ در مورد قرض می باشد كه چطور قرض داده شود تا حق كسی پایمال نگردد.
در حق الناس دو نكته دارای اهمیت است:
١- حق، كوچك و بزرگ، خرد و كلان ندارد.
آمده است كه فردی نماز شب را ترك نمی كرد مدتی از این عمل غافل شد بسیار اندوهگین بود. شبی خواب دید، در عالم رویا به او گفتند: كسی كه لذت خرمای حرام بچشد چگونه می خواهد لذت شب زنده داری را احساس كند، از خواب پرید و به فكر فرو رفت، به یاد آورد روزی هنگام خریدن خرما یكی از خرماها نارس بود. آن را كنار گذاشت و خرمای رسیده ای جایگزین كرد. به نزد خرما فروش رفت و حلالیت طلبید و مجدد توفیق نماز شب را پیدا كرد.
٢- تفاوتی بین زن ، مرد، اولاد وجود ندارد. اگر حق كودكی هم سلب شود حق الناس است.
اگر ذائقه سالمی نداشته باشیم لذت هیچ غذایی را نخواهیم فهمید. ذائقه آدمی كه با حق الناس بازی می كند خراب می شود یعنی دیگر لذت نماز خواندن را احساس نمی كند
آثار و پیامدهای حق الناس
در روایات آثار عدم رسیدگی به حقوق مردم یا حبس حقوق به دو بخش تقسیم شده است: بخشی از این آثار دنیوی است و بخشی دیگر مربوط به برزخ و آخرت است.
محرومیت از بركت رزق
نقل شده حاكمی فردی را به عنوان محتسب كه معادل امروزی آن بازرس و تعزیرات است برگزید تا به بازار رود و اجازه ندهد كسی كم فروشی كند. به اولین مغازه كه گندم می فروخت رفت و گفت: پنج كیلو گندم بدهید، گندم فروش غافل از اینكه او محتسب است مقداری شن به گندم اضافه كرد. علت كارش را جویا شد پاسخ داد: چرخ زندگی نمی چرخد. نزد فرد دیگری رفت كه شن را از گندم جدا می كرد سپس می فروخت. علت را پرسید گفت: مردم دعا كنند.
درباره مخارج زندگی وی سوال كرد گفت: الحمدالله عالی است و نزد حاكم رفت، وقایع را شرح داد. حاكم گفت: این شهر محتسب نمی خواهد زیرا آن كسی كه در مالش حرامی راه می دهد، بركت و رزق خود را از دست می دهد و آنكه درست عمل می كند بركت در رزقش زیاد می شود.
یكی از آثار حق الناس این است كه بركت از زندگی انسان سلب می شود. در قرآن دو آیه در باب افزایش رزق آمده است. یكی در مورد مؤمنین و دیگری در مورد كافران. در مورد مؤمنین میفرماید:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا،(٢)
اگر مردم ایمان آورند و تقوا پیشه كنند.
لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ، به آنها رزق و بركت می دهیم
اما در مورد كافران می فرماید:
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا
آنانی كه ما را فراموش می كنند...
فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ (٣)
ما همه چیز به آنها می دهیم اما دادن بركت را بیان نمی كند.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) وقتی برای كسی دعا می كرد می فرمود: خدایا به وی بركت عطا كن ولی دادن مال فراوان را مطرح نمی كرد.
سلب لذت عبادت
نكته مهم آن است كه حق الناس لذت عبادت را از آنان سلب می كند. پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی نقل می كردند چهل سال به یاد دارم كه ایشان یك ساعت قبل از اذان صبح بر می خاست و ما با صدای هق هق شبانه پدر از بستر بلند می شدیم. شبی دعوت به باغی شدیم، شام خوردیم و شب در همان باغ خوابیدیم، پدر آن شب نه برای نماز شب و نه برای نماز صبح بیدار نشد. زمانی كه برخاست پنج دقیقه به طلوع آفتاب مانده بود و خلاصه نماز را خواندند ولی بسیار ناراحت بودند، وقتی به منزل بازگشتیم پدر به تحقیق پرداخت كه صاحب اصلی باغ را بشناسد و متوجه شد باغ متعلق به رباخوارترین فرد در آن شهر و معروف به بانك بعد از ظهر است. كسانی كه مشكل در پرداخت بدهی دارند بعد از ظهرها نزد این فرد، در این باغ می آیند و از او پول ربا می گیرند. پدر تا چهل شب موفق به خواندن نماز شب نشدند.
طولانی ترین آیه قرآن در باب حق الناس است یعنی در سوره بقره آیه ٢٨٢ در مورد قرض می باشد كه چطور قرض داده شود تا حق كسی پایمال نگردد.
روایت از امام جعفرصادق(علیه السلام) داریم مبنی بر اینكه اگر كسی اراده كرد دعایش زود مستجاب شود، كسب خود را باید پاكیزه كند.
اسیر شدن در برزخ
روایت داریم حق الناس در برزخ انسان را اسیر می كند مثلاً یك سوم فشار قبر متعلق به غیبت است.
عدم گذشتن از پل صراط
در روایت هست كه خداوند بر روی پل صراط كمینی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: بیچاره ترین مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحرای محشر شود مثلاً در نماز ، حج و... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب یمین قرار گیرد اما زمانی كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند. علت را جویا می شود و می شنوند كه حقوق آنها را پایمال كرده است. در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گویند: حلالیت بگیر یعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی این كار را می كنند متوجه می شوند دیگر هیچ چیز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پیامبراکرم (ص) بیچاره ترین بنده ها هستند.
به امید آنکه در این روزهای پایانی خود را تصفیه کرده و برای ورود به ماه رمضان آماده شویم.
يک سال عذاب براى حق الناس
مرحوم سيد محمد (ره) كه يكى از علماى بزرگ اصفهان بود نقل كرده است: يك سال از فوت پدرم گذشته بود.
شبى او را در عالم خواب ديدم و احوالش را پرسيدم: گفت: تا كنون گرفتار بودم اما حالا راحت شدم. عرض كردم: سبب گرفتارى شما چه بود؟ فرمود: هيجده قران به مشهدى رضاى سقاباشى، بدهى داشتم و فراموش كردم كه وصيت نمايم تا به او بدهند. از وقتى كه مردم تا كنون گرفتار بودم، ولى ديروز مشهدى رضا مرا حلال كرد و از گرفتارى برزخ نجات پيدا كردم. سيد محمد وقتى اين خواب را مى بيند از نجف اشرف به برادرش كه در اصفهان بود مى نويسد: چنين خوابى ديدم. تحقيق كن اگر پدرم به كسى بدهى دارد بپردازيد، برادرش دنبال سقا باشى مى رود و قضيه را از او مى پرسد:
سقا باشى مى گويد: آرى، من مبلغ هيجده قران از پدر شما طلب كار بودم، پس از مرگ آن بزرگوار چون سندى در دست نداشتم مطالبه آن پول را نكردم؛ زيرا بى فايده بود و اگر طلب مى كردم آنها هم از من طلب سند مى نمودند. تا اين كه يك سال از مرگ مرحوم پدرتان گذشت. با خود گفتم: هر چند سيد كوتاهى كرد و سندى به من نداد وصيت هم نكرد ولى به خاطر جدش او را حلال مى كنم تا گرفتار عذاب نباشد. فرزندان آن مرحوم، هيجده قران را آماده مى كنند كه به آقاى سقا باشى بپردازند. ولى ايشان قبول نمى كند و مى گويد: من چيزى را كه بخشيده ام ديگر نمى توانم پس بگيرم.(۴)
به اندازه يك گندم از حسناتم كم شد
وارد شده است: مرد فقيرى از دنيا رفت، اول صبح جنازه او را برداشتند و در اثر زيادى جمعيت، دفن او تا شب طول كشيد. بعد از دفن، او را به خواب ديدند. به او گفتند: با اين همه مقام و احترامى كه از تو به عمل آمد خداوند با تو چه كرد؟ و چه عملى انجام داد؟ در جواب گفت: به حمدالله خدا مرا بخشيد و احسان زيادى به من كرد، ولى روزى با حالت روزه به آسياب دوستم كه مشغول آرد كردن گندم هاى خود بود رفتم، هنگام افطار بدون اجازه دوستم، يك دانه گندم برداشتم به دو نيم كردم و باز گندم را ميان گندمها انداختم. دوستم گفت: كه اينها مال من نيست. وقتى از دنيا رفتم، خداوند به حسابم رسيدگى كرد حتى از آن يك دانه گندم هم، حساب به عمل آورد و از من مطالبه حق دوستم را نمود و از حسناتم به اندازه قيمت آن دانه گندم برداشته و به رفيقم دادند. از اين جا معنى آيه
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ. (۵)
معلوم مى شود. خداوند مى فرمايد: كسى كه به اندازه ذره اى كار خير انجام داده باشد آن را مى بيند و كسى كه به اندازه ذره اى شر و كار ناپسند انجام داده باشد آن را مى بيند.
پس اى بندگان خدا ! مواظب باشيد حق الناس را ضايع نكنيد، و تا فرصت داريد اگر حق كسى پيش شما است به صاحبش برسانيد؛ زيرا در قيامت با دقت به حساب بندگان رسيدگى مى شود.
اگر بنا باشد براى يك درهم ناچيز شش صد نماز قبول شده بردارند!!! (۶)
چيزى براى انسان باقى نمى ماند
مگر اين كه خداوند رحم كند.
بد اخلاقى
از جمله چيزهايى كه باعث عذاب و فشار قبر مى شود بداخلاقى است، چه با مردم و چه با خانواده و دوست و رفيق. حتى اگر انسان از دوستان و اولياء خدا هم بوده است و اخلاقش بد باشد باز قبر به طورى او را فشار مى دهد كه استخوانهاى او درهم شكسته مى شود.
داستان سعد بن معاذ
در اين جا لازم است سعد بن معاذ را بيان كنم كه: او با آن همه ايمان و اعتقاد و با آن همه خدماتى كه به اسلام و مسلمين كرده بود باز قبر او را فشار داد. او در جنگ هاى اسلامى مانند جنگ بدر، احد، خندق و.... شكرت داشت و در جنگ بدر پرچم دار طايفه اى بود. سعد يكى از اصحاب بزرگ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و از اهل مدينه بود. او رئيس انصار و فوق العاده نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمين محترم بود به طورى احترام داشت كه وقتى سواره مى آمد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمود: مسلمين به استقبالش روند و خود پيامبر هم هنگام ورودش تمام قامت در برابر او بر مى خواست. در جنگ خندق از خود گذشتگى هايى نشان داد تا آن كه تيرى به دستش اصابت كرد و دچار خون ريزى شد. در اين حالت گفت: خدايا! اگر از جنگ قريش، چيزى باقى گذاشته اى مرا زنده بدار؛ چون من بيشتر از هر كس به جنگ با آنان علاقه مند هستم و اگر جنگ به پايان رسيده است همين تير را وسيله شهادت من قرار ده و مرا نميران تا. چشمم به خوارى و نابودى يهوديان بنى قريضه روشن گردد. بعد از آن، سعد محل زخم خود را محكم بست و از خون ريزى جلوگيرى كرد. لكن دست او تورم نمود. به دستور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در مسجد، خيمه اى برافراشتند و سعد در آن خيمه، تحت درمان قرار گرفت و خود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پرستارى او را عهده دار شد.(٧)
و اين دعا را در حق او مى كرد.
خدايا! سعد در راه تو جهاد كرد و پيامبرش را تصديق نمود، روح او را به خوبى بپذير.(٨)
بعد از خاتمه جنگ خندق و محاصره قلعه بنى قريطه و در فشار قرار گرفتن آنان. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم حكميت جنگ با يهوديان را به او واگذار كرد و به آنان فرمود: آيا راضى هستيد يكى از قبيله شما را حكم گردانم و به حكم او راضى شويد. گفتند: بلى، آن مرد كيست؟ فرمود: سعد بن معاذ است. يهود گفتند: به حكم او راضى شديم. حضرت دستور داد: او را بر تختخوابى گذاشتند و پيش يهود آوردند. يهوديان بنى قريضه دور بستر او جمع شدند و مى خواستند كه او درباره آنها نيكى كند. سعد گفت: آيا به حكم من راضى هستيد! گفتند: آرى، والله راضى هستيم. گفت: هر حكمى درباره شما بكنم به آن راضى هستيد. گفتند: بلى، آنگاه متوجه حضرت شد و گفت: شما چه مى فرماييد؟ حضرت فرمود: اى سعد! حكم كن در حق ايشان، زيرا هر حكمى كه تو در حق ايشان بكنى من راضى هستم. عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم! مردان ايشان را بكش و زنان و اطفال آنان را اسيركن و اموالشان را در ميان مهاجر و انصار قسمت فرما.
حضرت فرمود: حكمى كردى كه خدا در بالاى هفت آسمان چنين حكم كرده بود. بعد از آن جاى زخم تير، طبق خواسته خودش كه از خدا درخواست كرده بود منفجر شد و شروع به خون ريزى نمود تا از دنيا رفت.(٩)
صبح آن روزى كه سعد از دنيا رفت. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله ! چه كسى از امت تو از دنيا رفته است، كه فرشتگان آسمان روح او را به يك ديگر مژده مى دهند؟ خبر شهادت سعد به پيامبر رسيد حضرت صادق فرمود: عده اى به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند: يا رسول الله ! سعد بن معاذ رحلت كرده و به شهادت رسيده است. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وقتى خبر شهادت سعد را شنيد همراه جماعتى از اصحاب خود، با عجله به طرف منزل سعد حركت كردند و در حالى كه تكيه به در داده و نشسته بود امر كرد تا سعد را غسل دهند، ناگهان ديدند آن حضرت زانوهاى خود را جمع كرد، علتش را پرسيدند؟ فرمود: ده هزار فرشته براى تشييع جنازه او آمده اند، به آنها جا دادم. وقتى غسل به پايان رسيد او را حنوط و كفن كرده و به سوى قبرستان بقيع حمل نمودند. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم پا برهنه و بدون ردا، جنازه را تشيع مى كرد، گاهى طرف راست و گاهى جانب چپ تابوت را مى گرفت تا آن كه جنازه سعد را كنار قبر بر زمين گذاشتند. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم داخل قبر شد و براى سعد، لحد معين كرد و او را در لحد گذاشت. خشتها را يكى يكى پهلوى هم چيد و فرمود: سنگ و گل بدهيد و با آنها ميان خشتها را پر كرد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چون فارغ شد و خاك بر روى سعد ريختند و قبر را پر كردند. فرمود: مى دانم كه حركت و تلاش ما به سوى ديار نيستى و قبر است و نيز مى دانم كه پوسيدگى به اين قبر مى رسد، ليكن پروردگار دوست دارد بنده خدا كارى را كه انجام مى دهد، در آن حكم كارى كند. چون از تسويه قبر فارغ شد و خاك به روى آن ريختند. مادر سعد گفت: گوارا باد بر تو اى سعد! در اين بهشتى كه داخل مى شوى. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اى مادر سعد! به طور جزم بر خدا حكم نكن؛ چون الان قبر؛ بدن سعد را چنان فشارى داد. رسول خدا بعد از دفن سعد مراجعت كرد و مردم نيز مراجعت نمودند و عرض كردند: يا رسول الله ! ما امروز كارهايى را درباره سعد از شما مشاهده كرديم كه تا به حال درباره هيچ كس ديگر نديده بوديم كه انجام دهيد، بدون ردا، و كفش به دنبال جنازه سعد حركت كرديد! فرمود: ديدم هفتاد هزار از فرشتگان آسمان بدون كفش و رداء به تشييع جنازه سعد آمده اند، من هم به آنها تأسی نمودم. (١٠)
عرض كردند: شما گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ سرير را مى گرفتيد! فرمود: دست راست من در دست جبرئيل بود او از هر جا شروع مى كرد و مى رفت من نيز از همان جا شروع مى كردم و مى رفتم. عرض كردند: شما دستور داديد كه سعد را غسل دهند و خود بر جنازه اش نماز خوانديد و براى او لحد قرار داديد و بعد از آن فرموديد كه قبر، بدن سعد را فشار داد. فرمود: آرى ، چون سعد با اهل منزلش بداخلاق بود و فشار قبر در اثر خلق بد او بوده است.(١١)
ضدولايت
از جمله چيزهايى كه عذاب قبر را به وجود مى آورد اعتقاد نداشتن به ولايت امامان است. شخصى به نام على بن ابى حمزه بطائنى از فرقه واقفيه كه در سابق از نمايندگان حضرت موسى بن جعفر عليه السلام به حساب مى آمد و در زندگانى و حيات آن حضرت مبلغ سى هزار دينار بابت وجوهات از مردم
گرفته و پيش خود نگاه داشته بود. چون آن حضرت داخل زندان به شهادت رسيد پولها را به فرزندش حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا تحويل نداد و گفت: موسى بن جعفر در زندان از دنيا رفته است و كسى را بعد از خودش تعيين نكرده بود كه وجوهات را به او تحويل دهم. اين شخص امامت على بن موسى الرضا عليه السلام را انكار كرد و با آن حضرت دشمنى ورزيد. پس از مرگش حال او را از امام رضا عليه السلام پرسيدند؟ آن حضرت فرمود: ملائكه در شب اول قبرش در مورد امامان از او پرسيدند: همه را جواب داد تا وقتى نوبت به من رسيد، امامت مرا منكر شد، پس ملائكه ضربه اى بر او زدند كه آتش از قبرش زبانه كشيد و او را سوزاند! (١٢)
حرام خوردن
حضرت رسول اکرم صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: شبى كه مرا به معراج بردند، قومى را ديدم كه قلاب هاى آتشين در بينى هاى آن فرو برده و در ميان جهنم معلق بودند. از جبرئيل پرسيدم: اينها چه كسانى هستند؟ عرض كرد: یا رسول الله! كسانى هستند كه خداوند متعال مال حلال روزى آنان كرده است ولى ايشان دنبال حرام رفته و حرام مى خوردند. نيز فرمود: به قومى گذشتم، ديدم سفره اى جلوى آنها گسترده شده و در آن گوشت هاى پاك و پاكيزه موحد است كه در طرف ديگر آن، گوشت هاى كثيف و گنديده قرار داشت. ولى آنها گوشت هاى پاك و پاكيزه را رها كرده و از گوشتهاى گنديده مى خورند. گفتم: اى جبرئيل! اينها چه كسانى هستند؟ عرض كرد: كسانى هستند كه در دنيا غذاى حلال را رها كرده و حرام مى خورند؟!
يا رسول الله! اينها كه مشاهده مى كنى از امت تو هستند.(١٣)
ترك نماز عشاء
فرمود: پس از آن، بر جمعيتى گذشتم كه سر و صورت هايشان را با سنگ، شكسته و له مى كردند. از جبرئيل پرسيدم: اينها چه كسانى هستند؟! عرض كرد: جمعيتى از امت تو هستند كه نماز عشاء را نخواندند و از روى غفلت و اهميت ندادن به نماز آن را ترك كرده اند.
ضايع كردن مال يتيم
و فرمود: جمعيتى را ديدم كه آتش از دهان و پشتشان شعله ور بود. پرسيدم: اينان كيستند و كارشان چه بوده است؟! جبرئيل عرض كرد: يا رسول الله! اينها ستمكارانى بودند كه مال و دارايى يتيمان را به هر عنوان مى بردند و آنها را از حقشان محروم و بى نصيب مى كردند. نيز فرمود: در جهنم قومى را مشاهده كردم كه لبهاى آنان مانند لبهاى شتر بود و جماعتى را بر آنها موكل كرده بودند كه لبهايشان را مى بريدند و سنگهايى از آتش را در دهانشان مى گذاشتند و آن سنگها از زير آنان بيرون مى آمد.
گفتم: اى جبرئيل! اينها چه كسانى هستند؟ جواب داد: كسانى كه اموال اطفال يتيم را از روى ظلم و ستم مى خوردند.
ربا خوردن
سپس فرمود: بر عده اى گذشتم. شكمهايشان به قدرى بزرگ بود كه نمى توانستند از جاى خود برخيزند! از جبرئيل پرسيدم: اينان كيانند؟ گفت: اينها ربا خواران امت تو هستند كه هرگاه عزم بر خواستن مى كنند، شيطان مزاحم آنها مى شود و همواره آنان را مى آزارد. سرنوشت اينان، همچون سرنوشت آل فرعون است كه شب و روز بر آتش عرضه مى شوند و آتش را بر آنان مى نمايانند و دائما فريادشان بلند است و مى گويند: قيامت كى برپا مى شود؟ (١۴)
و نيز فرمود: در شب معراج مردانى را ديدم كه شكمهاى آنان مانند خانه هاى بزرگ بود و داخل آنها پر از مار و عقرب بود و از خارج شكمشان، داخل آنها ديده مى شد! گفتم: اى جبرئيل ! اينها چه كسانى هستند؟ گفت: يا رسول الله!
اينها رباخواران از امت تو هستند.
عيب جويى از مردم
بعد از آن فرمود: قومى را ديدم كه لبهاى آنان مانند لبهاى شتر بود و گوشتهاى پهلوهاى خود را با قيچى مقراض مى كنند و در دهان خود مى گذارند و مى خورند. گفتم: برادر جبرئيل، اينها چه كسانى هستند؟ جواب داد: كسانى از مردم عيب جويى مى كنند و آنها را با گوشه هاى چشمهايشان و با اشاره سر و ابرو و دستهايشان مسخره مى كنند و غيبت مى نمايند و با زبان به عيب ظاهر و باطن مردم مى پردازند.
مال شوهر را به اولاد شوهر قبل دادن
سپس فرمود: شب معراج در سير خود به زنانى رسيدم كه به پستانهايشان آويزان بودند. از جبرئيل پرسيدم: اينها چه طايفه اى هستند؟ گفت: زنانى مى باشند كه مال شوهران خود را به اولادانى كه از شوهر قبلى خود پيدا كرده اند مى دادند. بعد از آن فرمود: غضب خدا بر زنانى است كه در قوم و جمعيتى داخل كنند كسانى را كه داخل آن قوم و جمعيت نيستند و آنها را بر اسرار آن قوم آگاه نمايند و اموال و سرمايه آنها را به ايشان بخورانند و آنان را صاحب حق بدانند. (١۵)
امر به معروف و خود عمل نكردن
فرمود: آن شبى كه مرا به آسمانها سير دادند به عده اى برخوردم كه لبهاى خود را با قيچى هاى آتشين مقراض مى كردند، گفتم: اى جبرئيل! اينها چه كسانى هستند گفت: خطبا و سخن گويان در دنيا هستند كه مردم را امر به معروف مى كردند و خود عمل نمى كردند. (١۶)
عذابهاى بعضى اضافه مى شود (بدعت در دین)
همين طور كه در عالم برزخ به نعمت ها و ثواب هاى بعضى از مردم كه مؤسسات خيريه بنا نهاده و باقيات الصالحات از خود باقى گذاشته اند اضافه مى شد و در پرونده نيك آنها ثبت مى گردد، بعضى از مجرمان و خيانتكارانى هم هستند كه بعد از مرگشان بر اعمال زشت آنها اضافه مى شود و عذابشان بيشتر مى گردد.
از باب مثال ، كسى كه كارخانه مشروب سازى يا مركز فساد و فحشاء براى به انحراف كشاندن جوانان تهيه كند و عده اى از مردم مال دار وقتى بناهاى فساد را ديدند آنها هم بروند و در مكان هاى ديگر همين بناها را آماده كنند طبق رواياتى كه مى فرمايند: كسى كه سنت بدى را در جامعه بنيان نهد و سپس ديگران از او پيروى نمايند هر بار كه آن سيره و روش، مورد عمل واقع شود در پرونده مؤسس آن، خواه زنده باشد يا مرده، گناه تازهاى ثبت مى شود و مستحق كيفر جديدى مى گردد. امام باقر عليه السلام فرمود: هر بنده اى از بندگان خدا كه روش گمراه كننده اى را بين مردم بنيان نهد براى او گناهى همانند گناه كسانى است كه مرتكب آن عمل شده اند بدون آنكه از گناه عاملين آن كاسته شود. (١٧)
چيزهايى كه عذاب قبر را برطرف مى كند
همين طور كه گفته شد: بعضى از اعمال و كردار، باعث عذاب و فشار قبر مى شود. بعضى از اعمال و كارها هم باعث برطرف شدن عذاب قبر مى گردند. به طور كلى كارهاى نيك نقش بسزايى در آرامش روح در عالم برزخ و رهايى از فشار قبر دارد، ولى مطابق روايات ، بعضى از اعمال در اين راستا نقش بيشترى دارند، و آنها از اين قرارند.
جريدتين
گذاشتن جريدتين زير بغل ميت و آن دو چوب تر از نخل يا چيز ديگر است عذاب قبر را برطرف مى كند. زراه گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: وقتى انسان مى ميرد چرا جريدتين با او دفن مى كنند؟ حضرت فرمود: براى اين كه تا زمانى كه آن دو چوب تر باشند عذاب از ميت برداشته مى شود و حسابرسى از او نمى كنند؛
زيرا عذاب قبر و حساب در يك روز و يك ساعت مى باشد و آن هم از وقتى است كه ميت را داخل قبر مى كنند تا موقعى كه بستگان از سر قبر او برمى گردند. اما بعد از خشك شدن آن دو چوب، ديگر ميت را عذاب نمى كنند. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم به قبرستانى عبور كرد، ديد صاحب قبرى را عذاب مى كنند فرمود: دو چوب تر بياوريد، وقتى آوردند يكى را بالاى سر ميت و ديگرى را پائين پاى ميت دفن كرد. عرض كردند: يا رسول الله! چرا چنين كرديد؟ فرمود: براى اين كه عذاب او تخفيف پيدا كند و تا وقتى اين دو چوب تر باشد او را عذاب نمى كنند.(١٨)
نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود: جريدتين كه با انسان دفن مى شوند، هم براى مؤمن نفع دارد و هم براى كافر.(١٩)
مرگ در شب و روز جمعه
ابان بن تغلب از حضرت امام جعفرصادق علیه السلام نقل كرده است كه: آن حضرت فرمود: كسى كه از ظهر پنج شنبه تا ظهر جمعه بميرد خداوند عذاب و فشار قبر را از او برطرف مى كند و براى او برات آزادى از فشار قبر را مقرر مى گرداند.(٢٠)
و از امام باقر عليه السلام نقل شده است: كسى كه شب جمعه بميرد خداوند نامه آزادى و برائت از آتش را به او كرامتى فرمايد و كسى كه روز جمعه بميرد از آتش جهنم نجات پيدا مى كند و نيز فرمود: كسى كه شب يا روز جمعه بميرد عذاب قبر از او برداشته مى شود.(٢١)
تلقين
از جمله چيزهايى كه عذاب قبر را برطرف مى كند و حساب را آسان مى گرداند تلقين است. مستحب است وقتى ميت را داخل قبر گذاشتند قبل از آن كه لحد را بپوشانند و خاك بر آن بريزند او را تلقين كنند: وقتى ميت را تلقين كنند آن دو ملك كه براى حسابرسى آمده اند يكى به ديگرى مى گويد: برگرد و داخل قبر نشو؛ زيرا او را تلقين كردند، و چيزهايى كه مى خواستيم از او سئوال كنيم به او ياد دادند و او را آگاه كردند.(٢٢)
ريختن آب بر قبر
از امام جعفرصادق عليه السلام نقل شده است: اگر آب روى قبر بپاشند تا زمانى كه خاك قبر رطوبت داشته باشد صاحب آن را عذاب نمى كنند. بعيد نيست آب پاشيدن بر روى قبر تا چهل روز يا چهل ماه مستحب باشد.(٢٣)
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم دستور مى دادند، روى قبرها، آب بپاشند. و اين سنت در زمان خود آن حضرت عملى شد.(٢۴)
مرحوم حضرت حاج شيخ عباس قمى رحمة الله عليه مى گويد: پاشيدن آب ، روى قبر در هر وقت و هر زمان باشد نيكو است.(٢۵)
قرآن خواندن
خداوند به واسطه خواندن قرآن ناراحتى هاى دنيا و آخرت را از انسان برطرف مى كند و از جمله آنها، عذاب قبر است. مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: كسى كه در هر روز يا هر شب جمعه ، سوره نساء را بخواند، از فشار قبر در امان باشد.(٢۶)
امام جعفرصادق عليه السلام فرمود: سوره ياسين قلب قرآن است، هر كس آن را قبل از خواب يا قبل از غروب آفتاب بخواند از فشار قبر در امان باشد.(٢٧)
كسى كه به خواندن سوره زخرف مداومت كند خداوند، او را از فشار قبر و جانوران زمين، ايمن گرداند.(٢٨)
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: كسى كه هنگام خواب سوره الهاكم التكاثر را بخواند، از سختى قبر ايمن گردد.(٢٩)
امام جعفرصادق عليه السلام فرمود: كسى كه سوره نون و القلم را در نماز واجب يا مستحب خود بخواند، خداوند او را از فشار قبر ايمن دارد.(٣٠)
خواندن سوره ملك بالاى سر قبر ميت ، موجب رفع عذاب از ميت مى شود.(٣١)
نماز وحشت
يكى از چيزهايى كه عذاب قبر را برطرف مى كند و هديه براى ميت مى باشد، نماز وحشت است كه در شب اول قبر خوانده مى شود و آن دو ركعت است. در ركعت اول پس از خواندن حمد يك مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم پس از حمد ده مرتبه سوره قدر خوانده مى شود و پس از سلام مى گويد: اللهم صل على محمد و ال محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان يعنى خدايا! بر محمد و آل او درود و رحمت فهرست و ثواب اين نماز را به قبر فلان شخص برسان.
سيد على بن طاووس از حذيفه نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: براى ميت، ساعتى سخت تر از شب اول قبر نيست. پس با دادن صدقه به مردگان خود رحم كنيد و اگر چيزى نداريد، هر يك از شما دو ركعت نماز براى ميت بخوانيد.
بعد از آن ساعت، خداوند هزار فرشته كه با هر يك از آنها حلّه اى بهشتى است مى فرستد و قبرش را تا روز قيامت توسعه مى دهد و به تعداد آن چه خورشيد بر آن طلوع مى كند به نمازگذار حسنه مى دهد و تا چهل درجه او را بالا مى برد.(٣٢)
از ملا فتحعلى سلطان آبادى(ره) نقل شده است كه مى گويد: عادت من اين بود براى هر ميتى كه از مرگش آگاه مى شدم، دو ركعت نماز شب اول قبر مى خواندم و كسى از عمل من آگاه نبود، تا يكى از دوستانم داستان خوابى را كه ديده بود برايم نقل كرد و گفت: ديشب دوستم فلانى را كه ديروز از دنيا رفته است، خواب ديدم. احوالش را پرسيدم: خبر داد و گفت: از هنگام مرگ تا حال در شدت سختى و ناراحتى بودم تا اين كه حضرت حاج شيخ ملا فتحعلى برايم هديه اى فرستاد و مرا از آن سختى و ناراحتى كه داشتم نجات داد و هديه اش دو ركعت نماز و دعاى خير و طلب رحمت و آمرزش برايم بود. ملا فتحعلى مى گويد: رفيقم از من پرسيد: آن، چه نمازى بوده است ؟ گفتم: با خود قرار گذاشته بودم هر كس مى ميرد، دو ركعت نماز وحشت برايش بخوانم.(٣٣)
نماز شب
حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و ثنا فرمود: كسى كه نماز شب بخواند و در قنوت وتر هفتاد مرتبه استغفار كند، از عذاب قبر، نجات پيدا مى كند.(٣۴)
نماز خواندن
حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: اگر مالى براى صدقه دادن براى اموات نداريد، لااقل دو ركعت نماز بخوانيد و به روح آنان هديه كنيد.(٣۵)
روزى آن حضرت از كنارى قبرى كه روز قبل جنازه اى را در آن دفن كرده بودند عبور كرد، ديد بستگانش در كنار قبر گريه مى كنند. به آنها فرمود: دو ركعت نماز خفيف كه شما آن را كوچك مى شماريد، براى صاحب قبر با ارزش تر از همه دنيا است.(٣۶)
عمر بن يزيد از امام جعفرصادق پرسيد: آيا مى توان براى ميت نماز خواند؟ فرمود: بله، گاهى ميت در فشار و عذاب قبر است و به خاطر نمازى كه شما براى او هديه مى كنيد در رفاه و امنيت قرار مى گيرد و به او گفته مى شود: اين تخفيف عذاب و رفاه به جهت نمازى است كه فلان برادر ايمانى، براى تو هديه كرد. عرض كرد: يابن رسول الله ! مى شود دو ركعت نماز براى دو ميت خواند؟ فرمود: بلى، همانگونه كه زنده ها با هديه شاد مى شوند اهل قبرستان و برزخيان با ترحم و استغفارى كه نسبت به آنان مى شود شاد مى شوند.(٣٧)
ركوع صحيح
امام باقر فرمود: هر كه ركوع نمازش را درست و صحيح انجام دهد و در آن عجله نكند، و توجه قلبى به آن داشته باشد خداوند او را از وحشت و عذاب قبر دور مى دارد.(٣٨)
آگاهى به مردم دادن
مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: كسى كه افراد مستضعف فكرى و دينى را تقويت كند و آنها را در برابر مخالفان ما عالم و آگاه گرداند، در عالم برزخ مورد لطف و رحمت خداوند قرار مى گيرد و عقايد حقه را به او تلقين مى كنند و قبر او را به صورت بهترين باغهاى بهشت در مى آورد و عذاب قبر را از او برطرف مى نمايد.(٣٩)
با فقر ساختن
از جمله چيزهايى كه انسان را از فشار قبر رهايى مى بخشد با فقر ساختن و با رفيق بداخلاق به سر بردن است.
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: سه طايفه از زنان امت من عذاب و فشار قبر ندارند و در قيامت هم با حضرت فاطمه سلام الله علیها محشور مى شوند.
طايفه اول: زنى كه با فقر و تنگدستى شوهر خود بسازد و توقع بيجا از او نداشته باشد.
طايفه دوم: زنى كه با تندى و بداخلاقى شوهر خود صبر كند و بردبارى خود را از دست ندهد.
طايفه سوم: زنى كه براى رضاى خدا مهريه خود را به شوهر ببخشد.(۴٠)
حج خانه خدا
حج انجام دادن، عذاب قبر را برطرف مى كند. امام جعفرصادق عليه السلام فرمود: كسى كه چهار مرتبه يا بيشتر حج انجام دهد، هرگز فشار قبر به او نرسد.(۴١)
صبر بر مشكلات
از جمله مواردى كه باعث مى شود فشار قبر از ميت برداشته شود صبر كردن بر مشكلات زندگى است، صبر نمودن بر معصيتها و سختيهاى دنيا در عالم برزخ نفعش به انسان مى رسد. نقل شده است: وقتى بنده اى از دنيا رفت و او را داخل قبر گذاشتند و روى او را پوشاندند، اعمالش از قبيل نماز، روزه ، خمس ، حج ، صبر و خوي هايى كه به مردم كرده است به سراغش مى آيند. صبر در گوشه اى مى ايستد و به ديگران نظر مى كند كه ببيند براى ميت چه كارهايى را انجام مى دهند، آيا مى توانند او را نجات دهند؟ صبر به نماز و ديگر اعمال گويد: اين ميت را به خودتان مى سپارم، او را حفظ كنيد و اگر نتوانستيد، من او را نگاه مى دارم. صبر بر سه قسم است:
١- صبر بر معصيت و
٢- صبر در عبادت و
٣- صبر بر مصائب سخت،
اما آنچه بيش از همه در عالم برزخ به كار انسان مى آيد صبر بر معصيت است. يعنى مقدمات گناه فراهم باشد و انسان صبر كند و مرتكب آن نگردد و پناه به خدا برد، اين صبر فشار قبر را برطرف مى كند.
صدقه
ازجمله چيزهايى كه عذاب و فشار قبر را از ميت بر طرف مى كند و نفع آن، زود عايد او مى شود صدقه و هديه دادن براى ميت است. چه آن هديه، صدقه باشد يا دعا و استغفار و چه كارهاى نيك ديگر. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: ميت در قبر، هم چون انسانى است كه در حال غرق شدن مى باشد كه در هر لحظه منتظر رسيدن كمكى به او است. ميت چشم به صدقه و دعاى زنده ها دارد. همين كه مى بيند شخصى براى نجات او دعاى خير و استغفار كرد يا صدقه داد شادتر و خوشحالتر مى شود از اينكه تمام دنيا را به او دهند. و فرمود: براى ميت هيچ وقت سخت تر از شب اول قبر نيست. پس از مردگان خود را به واسطه صدقه دادن و هديه فرستادن از براى آنها رحم كنيد.(۴٢)
نيز فرمود: اگر كسى براى ميت صدقه دهد، خداوند به جبرئيل امر كند: با هفتاد هزار فرشته كه به دست هر كدام از آنان طبقى از نور باشد بر قبر ميت وارد شوند و گويند: سلام و درود بر تو اى دوست خدا! اين هديه اى از فلان شخص به سوى تو است و بعد از تحويل گرفتن ميت قبر او پر نور مى شود. همچنين فرمود: صدقه اى كه انسان براى اموات مى دهد ملكى از جانب خدا آن را مى گيرد و در طبقى از نور مى گذارد، كنار قبرستان مى آيد و فرياد مى زند، سلام بر شما بازماندگانتان هديه اى برايتان فرستاده اند، اموات هم با خوشحالى آن طبق را مى گيرند و داخل قبر خود مى كنند و به اين وسيله قبرشان وسيع و پرنور مى شود. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم روايت شده است كه آن حضرت فرمود: ارواح مؤمنان هر شب جمعه، در اطراف خانه هاى خود آيند و با هزار حسرت و اندوه فرزندان و خويشان خود را بخوانند و گويند: اى فرزندان و عزيزان ! اى دوستان و خويشان! بر ما شفقت و رحمت كنيد؛ زيرا ما در زندان محكم قبر و عالم برزخ استوار و در غم و محنت، سخت گرفتاريم، اگر مى توانيد براى ما هديه اى فرستيد و صدقه اى زيبا دهيد. آنچه اكنون به دست شما است پيش از اين در دست ما بوده است، ما بر خويشتن رحم نكرديم و از براى درماندگى خود چيزى از پيش نفرستاديم و الان محتاج شما شده ايم. ما را نااميد نكنيد تا خداوند شما را از رحمت خود محروم نفرمايد. اگر كسى براى ايشان خيرات و صدقات فرستد خوشحال مى شوند و اگر توجهى به آنها ننمايد با نااميدى و حسرت باز مى گردند.(۴٣)
اى بازماندگان اموات ! از براى پدر و مادر و خويشان و دوستان خود خيراتى بفرستيد و صدقه اى بدهيد و دعاى خير و استغفار برايشان كنيد، زيرا آنها از عمل خير بازمانده اند و عاجز و درمانده شده اند والحال محتاج به صدقات و خيرات و دعا و استغفار شما هستند. در اين جا مناسب است براى عبرت گرفتن و به فكر اموات بودن و فراموش نكردن آنها به چند داستان توجه كنيم.
با لباس كهنه از قبر بيرون آمد
صالح مرى: از جمله زاهدها و عبادت كنندگان بصره است. گويد: شب جمعه اى به سوى مسجد جامع رفتم در بين راه به قبرستانى گذشتم. در وسط آن نشستم تا خوابم برد. در عالم خواب ديدم قبرها شكافته شد و از هر قبرى شخصى بيرون آمد و براى هر صاحب قبرى طبقى از نور فرود آمد، هر كدام از آنان طبق خود را گرفتند و داخل قبر خود شدند. در اين بين جوانى را ديدم كه با لباس كهنه از قبر بيرون آمده و از براى او طبقى فرود نيامد، خواست با نااميدى برگردد. به او گفتم : اى جوان ! اين طبق ها چه بود، چه چيز داخل آنها بود؟ چرا براى تو از اين طبقها نيامد؟ گفت: اينها خيرات و صدقاتى بود كه زندگان براى اموات خود مى فرستند. حق تعالى شبهاى جمعه ثواب آنها را به ايشان مى رساند، اما من كسى را ندارم كه برايم خيرات دهد و ثواب آن را به من هديه كند، لذا طبقى براى من نيامد. گفتم: آيا در دنيا كسى را دارى ؟ گفت: فقط مادرى دارم كه با او هم به حج مى رفتم. چون به اينجا رسيدم از دنيا رفتم و در اين قبرستان دفن شدم. بعد از آن مادرم شوهر كرد و مشغول كار خود شد و از من يادى نمى كند و صدقه اى از برايم نمى دهد. گفتم: مادرت كجا است ؟ گفت: در فلان محله از شهر. مرد صالح مى گويد: وقتى صبح شد به آن محله رفتم و مادر آن جوان را پيدا كردم و آنچه ديده بودم براى او نقل كردم: پير زن بگريست و رفت داخل خانه كيسه طلايى آورد به من داد و گفت: اين كيسه را از براى فرزندم صدقه بده. من هم قبول كردم كه شبهاى جمعه از براى او صدقه دهم و همان وقت مقدارى از طلاها را براى او صدقه دادم. شب جمعه ديگر كه به مسجد مى رفتم چون به ميان قبرستان رسيدم نشسته باز خوابم برد. در عالم خواب ديدم قبرها شكافته شد، از هر قبرى شخصى بيرون آمد و از آسمان طبقه ايى از نور فرود آمد و هركس طبق خود را گرفت و داخل قبر شد. باز آن جوان را ديدم كه جامه زيبا و سفيد پوشيده است و طبقى را در دست دارد. رو به من كرد و گفت: اى مرد! خدا از تو خشنود شود هم چنان كه من از تو خشنودم، تو باعث خوشحالى من شدى، اين را گفت و به قبر خود داخل شد.(۴۴)
اولاد صالح و دوستان باوفايى ندارم
از ابى قلابه نقل شد كه: ايشان در خواب ديد، داخل قبرستانى شده است و مثل اين كه همه قبرها شكافته شده و مردگان از آن ها بيرون آمده و در كنار آنها نشسته و در مقابل هر كدام طبقى از نور گذاشته اند. در ميان آنها فقط همسايه او كه آن هم از دنيا رفته بود هديه و طبق نور ندارد. در ميان اموات خجلت زده و سر خود را به زير انداخته است. از او سئوال كرد: چرا براى تو طبق نورى نيامده است. گفت: اى ابى قلابه ! هر كدام از آنها اولادان صالحى، دوستان با وفايى، اقوام دلسوز و مهربانى دارند كه براى ايشان دعا مى كنند، صدقه مى دهند و به فكر آنان مى باشند. اين طبق هاى نور از طرف آنها براى اموات فرستاده مى شود، اما من يك اولاد غير صالح و ناخلف دارم كه به فكرم نيست، هديه و صدقه اى برايم نمى فرستد، از اين جهت طبقى از نور ندارم و در ميان اموات و همسايگانم خجلت زده و شرمنده ام. ابى قلابه گويد: وقتى از خواب بيدارم شدم، پيش فرزندش رفتم و داستان را برايش نقل كردم: وقتى پسر از قضيه پدر آگاه شد. گفت: ابى قلابه ! به دست تو، توبه مى كنم و دست از گناه و معصيت مى كشم و بعد از آن روز، مشغول عبادت و بندگى خداوند شد و دائما براى پدرش خيرات و صدقات مى داد و براى او دعا مى كرد. ابى قلابه گويد: بعد از مدتى باز همان خواب را ديدم كه همه اموات در مقابل شان طبق هايى از نور است اما طبقى كه در مقابل همسايه ام مى باشد از همه بهتر و نورش بيشتر و مثل خورشيد همه جا را روشن كرده است. وقتى چشمش به من افتاد گفت: اى ابى قلابه ! خداوند به تو جزاى خير عنايت فرمايد كه باعث شدى فرزند من عوض شود و ديگر گناه نكند و براى من صدقه و خيرات دهد و به واسطه همين ها من از آتش نجات پيدا كنم و از خجلت دوستان و همسايگان بيرون آيم.(۴۵)
براى ما خربُزه فرستادى
در شهر سمرقند، يكى از مسلمانان، بيمار شد. نذر كرد كه اگر سلامتى خود را باز يابد مزد كار روزهاى جمعه خود را به نيت پدر و مادرش كه از دنيا رفته اند صدقه دهد. او پس از مدتى سلامتى خود را باز يافت و به نذر خود وفا كرد و مزد كار روز جمعه خود را، به نيت پدر و مادرش صدقه مى داد تا اين كه در يكى از روزهاى جمعه، هر چه كوشش كرد كارى پيدا نكرد. آن روز مزدى به دست نياورد تا به نيت پدر و مادرش صدقه دهد. نزد يكى از علما عصر خود رفت و پرسيد: اين جمعه كارى برايم پيدا نشد تا مزدش را براى پدر و مادرم صدقه دهم، اكنون چكنم؟ عالم به او گفت: از خانه بيرون برو و پوست خربُزه ها را جمع كن و آنها را تميز بشوى و بيرون دروازه، سر راه دهقانان كه از صحرا باز مى گردند بايست و پوسته ها را پيش الاغ آنها بينداز و ثوابش را به روح پدر و مادرت نثار كن. او به اين دستور عمل كرد، شب شنبه والدين خود را در خواب ديد كه با شادمانى بسيار او را در آغوش محبت خود گرفتند و گفتند: اى فرزند! براى ما آنچه لازم بود پاداش فرستادى، تا اين كه ما به خربُزه ميل زياد داشتيم، آن را نيز براى ما فرستادى ، ما را خشنود ساختى ، خدا ترا خشنود كند.(۴۶)
شهادت به نفع ميت
در اخبار وارد شده است كه: اگر عده اى به نفع ميتى شهادت دهند، خداوند شهادت آنان را درباره آن ميت قبول مى كند و لو اين كه ميت نزد خدا از گناه كاران باشد. امام جعفرصادق فرمود: اگر چهل نفر بر جنازه اى وارد شوند و بگويند:
ٱللَّٰهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْرًا
خدايا! ما از اين بنده تو غير از خوبى چيز ديگر نمى دانيم. خداوند در جواب مى فرمايد: شهادت شما را درباره بنده خود قبول كردم و آن چه كه خود درباره گناهان او مى دانستم همه را بخشيدم و او را عفو كردم.(۴٧)
عده اى به نفع او شهادت دادند
از امام جعفر صادق عليه السلام روايت شده است: در بنى اسرائيل عابدى بود از شدت عبادت او حضرت داود(علی نبینا و اله و علیه السلام) تعجب مى كرد. خداوند وحى نمود: اى داود! از زيادى عبادت او تعجب نكن؛ چون عبادت او خالص نيست و از روى ريا و خودنمايى مى باشد.
بعد از مدتى عابد از دنيا رفت. به حضرت داود(علی نبینا و اله و علیه السلام) خبر دادند كه: عابد از دنيا رفت. فرمود: برويد او را دفن كنيد و به خاك سپاريد. مردم از شرکت نكردن داود(علی نبینا و اله و علیه السلام) ناراحت شدند كه چرا بايد در تشييع جنازه عابد شركت نكند؟
وقتى او را غسل دادند. پنجاه نفر از جاى خود بلند شدند و شهادت دادند كه خدايا! غير از خير و خويى از اين شخص چيز ديگرى نديديم و بعد از آن بر او نماز خواندند. پنجاه نفر ديگر شهادت دادند و گفتند: خدايا! غير از خوبى و نيكى از او چيزى نديده ايم، بعد از دفن هم پنجاه نفر ديگر همين شهادت را دادند.
خداوند به داود عليه السلام وحى كرد: چه چيز باعث شد كه در تشييع جنازه عابد شركت نكردى؟ عرض كرد:
خدايا! به واسطه همان چيزى كه به من اطلاع دادى و گفتى او رياكار است. وحى شد: درست است كه عملش براى خدا نبود وليكن عده اى از مؤمنان به نفع او شهادت دادند، من هم شهادت آنها را درباره او قبول كردم و او را عفو نمودم.(۴٨)
منابع؛
١- وسایل الشیعه ج ۱۲ ص ۲۹۲؛ ثواب الاعمال: ج۱، ص ۱۴۷.
٢- سوره اعراف آیه ٩۶.
٣- سوره انعام آیه ۴۴.
۴- دارالسلام نورى.
۵- سوره زلزال ، آيه ٧ و ٨.
۶- لئالى ، ج ۵، ص ٨٧.
٧- حيات القلوب ، ج ٢، ص ۵٧۴.
٨- حيات القلوب ، ج ٢، ص ۵٧٧.
۹- طبقات ، ج ۳، ص ۳.
۱۰- طبق بعضى از روايات، آمدن هفتاد هزار فرشته براى تشيع او از اين جهت بوده است كه سعد به خواندن سوره توحيد مداومت مى كرد.
۱۱- قاموس الرجال ، ج ۴، ص ۳۴۳.
۱۲- بحار، ج ۶، ص ۲۶۲.
۱۳- لئالى ، ج ۵، ص ۸۸.
۱۴- بحار، ج ۶، ص ۲۴۰.
۱۵- بحار، ج ۱۸، ص ۳۲۴.
۱۶- بحار، ج ۷۲، ص ۲۲۳.
۱۷- سفينة البحار، باب سنن ، ص ۶۶۵.
۱۸- بحار، ج ۶، ص ۲۱۶.
۱۹- بحار، ج ۶، ص ۲۱۶.
۲۰- بحار، ج ۶، ص ۲۳۰.
۲۱- بحار، ج ۶، ص ۲۲۰. محاسن برقى ، ص ۶۰. ۲۲- لئالى ، ج ۵، ص ۲۵ - ۲۶.
٢٣- عروة الوثقى ، ص ١۶۴.
٢۴- فروع كافى ، ج ٣، ص ٢٠٠.
٢۵- سفينة البحار، ج ٢، ص ٣٩٧.
٢۶- ثواب الاعمال ، ترجمه شده ، ص ٢٣۵.
٢٧- ثواب الاعمال ، ص ٢۵٠.
٢٨- سفينة البحار، ج ٢، ص ٣٩٧.
٢٩- سفينة البحار، ج ٢، ص ٣٩٧.
٣٠- سفينة البحار، ج ٢، ص ٢٩٧.
٣١- اقبال الاعمال ، ص ۶۵١.
٣٢- الانسان ، ص ١۶۴.
٣٣- سفينة البحار، ماده صلوة .
٣۴- بحار، ج ٨٧، ص ١۶١.
٣۵- سفينة البحار، ماده صلوة .
٣۶- مجموعه ورام ، ص ۴۵٣.
٣٧- محجة البيضاء، ج ٨، ص ٢٩٢.
٣٨- بحار، ج ۶، ص ٢۴۴.
٣٩- بحار، ج ۶، ص ٢٨٨.
۴٠- مواعظ العدديه ، ص ٧۵.
۴١- خصال صدوق ، ج ١، ص ۴۶.
۴٢- لئالى الاخبار، ج ۵، ص ٢۶٠- ٢۶٢ .
۴٣- خزينة الجواهر، ص ۴٧٩.
۴۴- خزينة الجواهر، ص ۴٧٩.
۴۵- لئالى ، ج ۴، ص ١٧٠.
۴۶- الدين فى قصص ، ج ٢، ص ۶٣.
۴٧- لئالى ، ج ۴، ص ٢۶۴.
۴٨- لئالى ، ج ۴، ص ٢۶۴.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خیلی جالبه شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود...
او به جهانیان فهماند که حتی کشته شدن در کربلا هم از بین برنده ی حق الناس نیست!
در عجبم از کسانی که هزاران گناه می کنند و معتقدند یک قطره اشک بر حسین ضامن بهشت است ....
مخصوصا من نمیدونستم که چرا آب روی قبر میپاشن
واقعا عالی بود
ممنون از اطلاعاتی که در اختیارمان قرار دادین
نخواهد عیش
عاشق روی حق
نجوید کام
از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس
که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا
حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن،
حساباشونو پس می دن
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست…
و شب اول قبر به فریادمان برس
از برای دین حق اندر سریر حق نگاشت
از علی اکبر که بودی اشبه الناس نبی
تا علی اصغر که جان بر مردم بی دین گذاشت
دعايی زیبا از بابا طاهر :
خدایا دانشی ده ؛ غم نگیرم .
بده آرامشی ؛ ماتم نگیرم .
خدایا از شهامت بی نصیبم،
شهامت ده که آرامش بگیرم.
خدایا ؛ این تفاوت بر من آموز.
که در گمراهی مطلق نمیرم.
ابرها به آسمان تكيه ميكنند،
درختان به زمين و
انسانها به مهرباني يكديگر.........
گاهي دلگرمي يك دوست
چنان معجزه ميكند كه انگار
خدا در زمين كنار توست.
جاودان باد سايه دوستانيكه
شادي را علتند نه شريك،
و غم را شريكند نه دليل...
گاهی دل است
دلی که باید بدست می آوردیم
ونیاوردیم
دلے راکه شکستیم
و رهاکردیم
دلهای غمگینی که
بی تفاوت ازکنارشان گذشتیم
خدا از هرچه بگذرد ازحق الناس نمیگذرد
مخصوصا راجع به ميت و آب پاشيدن و نماز خوان براي ميت ممنونم
ان شاء الله هميشه سايه تون بالاي سر خانواده تون باشه
عاقبت تان ختم بخير
چرا داستان هاي امروز تون تكان دهنده بود
مرسي برادر
یکی از مواقف قیامت، موقف حقّالنّاس است که در آن، خداوند سبحان از حقّ مردم سؤال میکند. امام صادق«سلاماللهعلیه» دربارۀ آیۀ «إِنَ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»[۵]میفرمایند: آن کمینگاه پلی است بر روی صراط که هر کس حقّی از مردم بر عهده دارد، نمیتواند از آن عبور کند: «قَنْطَرَةٌ عَلَی الصِّرَاطِ لَا یَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ»
قصاص از پیامبر صلی الله علیه واله
روز رحلت پیغمبر و قبل از آن، روزهای بیماری آن حضرت، روزهای سختی برای مدینه بود؛ بهویژه با آن خصوصیاتی که اندکی قبل از رحلت پیغمبر پیش آمد. پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر کس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد. مردم شروع به گریه کردند و گفتند یا رسولاللَّه! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سختتر از رسوایی پیش شماست؛ اگر به گردن من حقّی دارید، اگر از من طلبی دارید، بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد. ببینید چه اخلاقی! کیست که دارد این حرف را میزند؟ آن انسان والایی که جبرئیل به مصاحبت با او افتخار میکند؛ اما درعینحال با مردم شوخی نمیکند؛ جدّی میگوید تا مبادا در جایی به وسیله او، ندانسته حقّی از کسی ضایع شده باشد. پیغمبر این مطلب را دو بار، سه بار تکرار کرد. البته در تاریخ ماجراهایی را آوردهاند که من خیلی نمیدانم کدامش و چقدرش دقیق است؛ اما آن مطلبی که غالباً نقل کردهاند، این است که یک نفر بلند شد و عرض کرد: یا رسولاللَّه! من به گردن تو حقّی دارم. تو یک وقت با ناقه از پهلوی من عبور میکردی؛ من هم سوار بودم، تو هم سوار بودی. ناقه من نزدیک تو آمد و تو با عصا، هی کردی؛ ولی عصا به شکم من خورد و من این را از تو طلبکارم! پیغمبر پیرهنش را بالا زد و گفت همین حالا بیا قصاص کن؛ نگذار به قیامت بیفتد. مردم حیرتزده نگاه میکردند و میگفتند آیا این مرد واقعاً میخواهد قصاص کند؟ آیا دلش خواهد آمد؟ دیدند پیغمبر کسی را فرستاد تا از خانه، همان چوبدستی را بیاورند. بعد فرمود: بیا بگیر و با همین چوب به شکم من بزن. آن مرد جلو آمد. مردم، همه مبهوت، متحیّر و شرمنده از اینکه نکند این مرد بخواهد این کار را بکند؛ اما یک وقت دیدند او روی پای پیغمبر افتاد و بنا کرد شکم پیغمبر را بوسیدن. گفت: یا رسولاللَّه! من با مسّ بدن تو خودم را از آتش دوزخ نجات میدهم!
امالی شیخ صدوق، ۵۰۶
کاشکی روی اخلاق در تلویزیون و رادیو و کلا هر جا که سخنرانی است بحث شود
نسل جدید خیلی اخلاق تندی دارن
و من
به عنوان یه دبیر همش با این موضوع درگیر هستم
پرستش راه تسکینه، پرستیدن تجارت نیست
سر آزادگی مُردن، تَهِ دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه
کنار سفره ی خالی، یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
چرا هیچ از عیب
مردم سخن نمیگویی ؟
حکیم گفت:هنوز
از محاسبه
عیب های خــودم
فارغ نشدم تا
به عیب های دیگران بپردازم˝
خوشا به حال آن کس که عیب خودش، اورا از پرداختن به عیب دیگران، باز می دارد.
نهج البلاغه خطبه_١٧۶
غنا و توانگری در سایه مال نیست، بلکه در سایه یقین به قضا و قدر است. ممکن است کسی توانگر مالی باشد ولی چون دارای یقین نیست، در فقر شک و تردید و دلهره بسوزد و ممکن است کسی توانگر مالی نباشد، ولی بر اثر یقین، دارای روحی آرام و نفسی مطمئن باشد و چیزی او را نلرزاند.
لا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ
نهج_البلاغه_حکمت_۸۲
اگر نسبت به دوست خود اطمینان و آرامش پيدا كردى (همه اسرار و احوال خود را در اختيار او مگذار) و جنبه احتياط را در كار او نگه دار ، و از اسرار خود نگه دار آنچه را كه ممكن است هنگامى از فاش كردن آن پشيمان شوى... .
غررالحکم
انسان از میزان علم ائمه متحیر می شود و این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه داشت، ائمه علم شناخت دنیا را در اختیار داشتند. دنیا غیر از زمین و آسمان است، زمین و آسمان آیات الهی هستند و هیچ چیز درعالم نیست مگر خیر. اما دنیا یک امر اعتباری است نمی توان برای امر اعتباری برهان اقامه کرد یا آن را در آزمایشگاه با تجربه ثابت نمود، اینکه دنیا چیست و چگونه فریب می دهد؟! این علم را ائمه در اختیار داشتند.
ائمه فرمودند نگذارید که دنیا شما را فریب بدهد، اکثریت مردم بنده دنیا هستند و چون دنیا یک امر اعتباری است در حقیقت بنده «هیچ» هستند، این آلودگی به دنیا از هر بیماری خطرناک تر است، این یک بیماری آبروبر است و حیثیت برای انسان نمی گذارد.
باید بدانیم که بدتر از معاویه و یزید در درون همه ما هست و آن هوای نفس ما است لذا باید همواره مراقب هوای نفس خود که به تعبیر ائمه، اعدای عدوء ما است باشیم و لحظه ای از آن غفلت نکنیم.
عازم یک سفرم.سفری دور به جایی نزدیک....ان شاالله توفیق حاصل بشه تا چند روز آینده عازم سفری از جنس نور (مهمانی خدا)هستم اما قبل از سفر باید کوله بارم را ببندم....وسبک بال وارد مهمانی خدا شوم...چیزی هست که خیلی سنگینه وباید سبک بشه اونم حق الناسه
خداوند در قرآن میفرماید؛حق الناس تنها موضوعی است که در قیامت حتی با شفاعت هم بخشیده نمیشود
اگر اندازه سرسوزن یا پر کاهی رفتار، برخورد یا حتی پیامی از طرف حقیر باعث شده که خاطرتان آزرده بشه به حرمت و آبروی صاحب میهمانی ماه مبارک رمضان ببخشید وحلالم کنید
پیشاپیش حلول ماه مهمانی خدا مبارک...میان ربنای سبز دستان تان اگر از خاطرت رد شد خیال من
دعایم کن که سخت محتاجم....
التماس دعای فراوان
مَنْ صامَ ثَلاثَةَ أَيّامِ مِنْ اخِرِ شَعْبانَ وَ وَصَلَها بِشَهْرِ رَمَضانَ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ صَـوْمَ شَهْـرَيْنِ مُتَتـابِعَـيْنِ
هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند، خداوند ثواب روزه دو ماه پیدرپى را برايش محسُوب میكند.
وسائل الشيعه، ج 7، ص 375، ح 22
تو خشنود باشی ما رستگار
ممنون از گروه دین و اندیشه
من حرف حق زدم تمام داروندارم را بردن
برادرام
داستانهای خوبی بود
یا حق
یا علی
البته اگر کسی من رو ببره
بالای قبر مادر و پدرم
چه داستانهای زیبا و عبرت آموزی بود
ممنون از بولتن و عزیزی که مطالب را در گروه و کانال میزاره
خدا را شکر
الهی من لی غیرک
خدا دینمون و اعتقادمان را از مان نگیرد سر پیری
میفرمایند: آن کمین گاه پلی است بر روی صراط که هر کس حقّی از مردم بر عهدۀ اوست نمی تواند از آن عبور کند.
یعنی خدا آنجا از حقّ مردم سؤال میکند. در روایت دیگری آمده است که خداوند می فرماید: به عزّت و جلال خودم سوگند که از حقّ مردم و از ظلم ظالم نخواهم گذشت.
به عبارت دیگر: حق الناس حقوقی است که افراد در مقابل سایر افراد جامعه بر گردن دارند. مانند بازگرداندن قرض، عذرخواهی و جلب رضایت در قبال اشتباهات و زیانهایی که به آنها رسانده و همچنین حسن ظن به ایشان.
بر مبنای اعتقادات اسلام حق الناس از حق الله مهم تر است. پاسخ دادن به حق الناس در روز قیامت دقیق تر از پاسخ دادن به حق الله است. چرا که خداوند حق خود را آسان تر می بخشد ولی حق مردم را باید صاحبان آن (مردم) ببخشند.
زیرا حق الناس در حیطهء بخشش خداوند نیست و باید با خود صاحبان حق مسئله را حل کنیم و با گریه و زاری توبه و دعا، برطرف نمی شود. چون باید حق ادا شود وحق الناس میدان وسیع است که از مال گرفته حتی مثلا پارک دوبله ماشین حق مردم را ضایع می کند.
مطالبی که در مورد صبر نوشته اید خیلی تسلای دل عزیزانی شد که در دوران کرونا عزیز از دست دادن و براشون دوری خیلی سخت و طاقت فرسا است
ان شاءالله به باطن پنج تن خدا بهشون صبر مسئلت دارد
شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّهُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ؛
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مىافزاید و گناهان را پاك مىكند و آن ماه بركت است.
(بحارالأنوار، ج 96، ص 340، ح 5)
شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّهُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ؛
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مىافزاید و گناهان را پاك مىكند و آن ماه بركت است.
(بحارالأنوار، ج 96، ص 340، ح 5)
یَا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً
ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانوادۂ خود را از آتش جهنم دور نگه دارید.
(سوره تحریم آیه ۶)
صبح زیبای بهاریتون پر
از مهـربونی و لـبـخنـدهاۍ محکم
روز خوبـی داشته باشید
امام حسن عسگری علیه السَّلام میفرمایند:
چه بسا دگرگونیهایی که در زمانه رخ میدهد نوعی ادب خداوند متعال باشد.
نزهه النَّاظر و تنبیه الخاطر
صادق زاده علی
۱۴۰۰/۰۱/۲۳
چقدر نیاز داشتیم قبل از ماه رمضان خانه تکانی کنیم
که این زحمت رو بولتن نیوز توسط کارشناس تون کشیدن
از بولتن گروه دین و اندیشه و کارشناس محترم تون حضرت حجه الاسلام توحیدلو و همه عزیزانی که مانند معلم چیزی به ما یاد می دهند ممنونم
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ .
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،
که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد
فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و....
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید .
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ !
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید:
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ
ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...
*ای کاش این حکایت به گوش همگان برسد
کسی که نیت کند آبروی مومنی را ببرد در اصل خود را آماده می کند برای جنگ با خدا.
ریختن آبروی مومن از گناهانی است که در دنیا و آخرت آبروی انسان را می برد
تمام خانواده حتی بچه کوچک
فایده گلاب برای اولین روز ماه رمضان مانع از فقر وذلت وبیماری سرطان میشود.
از مفاتیح الجنان اعمال
فراموش نشه به همه بگید ارام ارام صدای پای رمضان به گوش میرسد دستهاى خالى من دخيل دل پاكتان..
مرا در ساعات آخر شعبان نه به بهاى لياقت،بلکه به رسم رفاقت اول حلال و بعد دعایم کنید...
."التماس دعا
حضرت محمد(ص) فرمود:هرکس سوره فتح را در شب اول ماه رمضان سه بار بخواند خداوند درهای رزق و روزی را تا رمضان سال بعد به روی او می گشاید
به دیگران هم بگویید.
هركسي سوره نصر و سوري يس را در روز اول ماه رمضان بخواند درطول سال خوشحال و مسرور خواهد بود. نشركنيد
که انشاالله به دست همه برسدوبتوانند استفاده کنند.
برای هم دعاکنیم
*حق الناس تنها چیزی است که در قیامت با شفاعت هم حل نمی شود*
از شما عزیزان تقاضا دارم
آنچه از من بر دل دارید در این روزِ پایانی ماه شعبان ،به حرمت صاحب این ماه مولایمان ببخشید و از حق خود بر این بنده خطاکار ، با صلواتی بر مادر سادات بگذرید
تا رمضان را پاکیزه ملاقات کنم