گروه سیاسی- حجتالاسلام مجتبی نامخواه در یادداشتی نوشت: برای اصحابِ احزاب دست گرفتهاند که تا دیروز از عدالتخواری و پایان دوران عدالتخواهی میگفتید و الآن که رهبری گفتهاند نامزد ریاست جمهوری باید عدالتخواه باشد، شروع میکنید به بستن عنوان عدالتخواه پشت چهرههای محبوبتان. به نظرم خیلی هم اینجور نخواهد بود.
به گزارش بولتن نیوز، شاید دهه هفتاد احزاب و لابیهای سیاسی و مذهبی چنین کارکردی داشتند که حدس بزنند که نظر مقام معظم رهبری به نامزد مورد اجماع خودشان است اما امروز اوضاع فرق کرده است. در وضعیت کنونی آنها و یا جانشینهای جوانترشان این توانایی را پیدا کردهاند که اصل معیاربودن عدالت در سیاست و غیر سیاست را به کلی فاقد معنا کنند.
این معنازدایی هم معمولاً هم یک قصه تکراری دارد:
ابتدا از موضع واعظ اخلاق برمیآیند که «عدالتخواهی حزب نیست؛ پنجه کشیدن در چهره اخلاق نیست؛ ناسزا گفتن به این و آن نیست؛ بدگویی به مسئولان نظام نیست؛ منحصر در یک گروه نیست؛ نفی دیگران نیست؛ ناامیدی و حجتیهای و خوارج بودن نیست و ...»؛ آنگاه زمینه فراهم است: عدالتخواهی که چیزهای مختلفی نیست، هیچ چیزی نیست و هیچ وجه معیاریگونهای ندارد.
یک نمونه نزدیک از این روند را به یاد بیاوریم: ۱۸ بهمن ۹۸ رهبر انقلاب در سخنرانی خود در تبیین چه کسی را انتخاب کنیم گفتند: «به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشند. کشور ما به عدالت احتیاج دارد ... نگذاریم که این پرچم بخوابد ... هم عدالت اقتصادی، هم عدالت حقوقی، هم عدالت سیاسی؛ در همهی زمینهها».
۳۰ بهمن، ۱۲ روز پس از سخنرانی و دو روز مانده به انتخابات ۲ اسفند، جمعی از واعظان و دیگران بیانیهای صادر کردند در تأیید لیست احزاب و گروههای یک جناح سیاسی. در این بیانیه که بعدها و البته پس از مرگ سهراب، برخی از امضاکنندگان آن اظهار «شرمندگی» کردند، به نام سردار شهید، به «کارآمدی» و به «مجلس قوی» اشاره شده بود اما هیچ اشاره و حتی هیچ اشارهای نشده بود به اینکه «به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشند».
مخاطبان این خطبا هم، هنگامی که به هر سی نفر و تاکید میکنم به تمامی افراد لیستِ این احزاب رای میدادند؛ و حتی به کسانی رأی میدادند که هرگز آنها را نمیشناختند، هیچگاه به خاطر عدالتخواه بودن به این افراد رای نمیدادند. امروز هم قصه همان قصه است.
از طبقه مرفه جدید و طبقه ویژه سیاسی که بگذریم، مسیر تبدیل شدن عدالت به یک معیار و سنجه در میدان سیاست، موانع و حتی مخالفان مقدسی دارد؛ یک تاریخ از نوعی تفکر دینی و انبوهی از آموزههای کلامی و فلسفی و مذهبیِ فاقدِ وجوه عدالتخواهانه را پشت خود دارد؛ حتی یک عالمه جهل مقدس به نام «مصلحت»، «مذهب»، «اخلاق»، «حفظ نظام» را در پشتیبانی خود دارد؛ با یک، ده، ده و حتی دهها بار گفتن رهبر هم چیزی عوض نشده و نخواهد شد؛ باز هم ایام انتخابات و باز هم همان همیشگیها. محافظهکاری تا عمق استخوان ما نفوذ کرده و به راحتی در برابر عدالتخواهی عقب نخواهد نشست.
ما در میدان سیاست افرادی را میخواهیم که «به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشند»؛ ولی مسئله ما فقط سیاستمداران موجود نیستند که طرفدار عدالت نیستند. ما در پیشانی وضع موجود با کسانی مواجهیم که مفاهیم را از «معنی واقعی کلمه» تهی کردهاند و از طریق کلمههای بیمعنا، به این سیاستمداران سرویس میدهند. البته مسئله ما همین افراد دسته دوم، که چه بسا نیت خیر دارند هم نیستند. مسئله ما خودِ کلمه است و معنای واقعی کلمه.مدتهاست به این فکر میکنم که مسیر فرارفتن از امتناع کنونی، از جایی بیرون از میدان سیاست میگذرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com