گروه سیاسی: تاریخ اسلام از زمان حضرت امیر علیه السلام تا به امروز امثال زبیر بسیار به خود دیده است. راه دور هم لازم نیست برویم برای اینکه چند مثال را باهم مرور کنیم. نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی از فجر پیروزی در 22 بهمن 57 تا به این لحظه باعث می شود نام و چهره افراد زیادی در خاطرمان بیاید که حتی همچون مرحوم منتظری تا قائم مقامی رهبری نیز پیش رفتند اما عاقبت وسوسه های شیطانی و خناسان و حب به جاه و مقام، مال، زن و فرزند موجب انحراف ایشان و دوری از مسیر انقلاب و اسلام شد.
به گزارش بولتن نیوز، آخرین فرد پیوسته به قافله جاماندگان از انقلاب اما دل بسیاری را به درد آورد. آیت الله محمود امجد، استاد اخلاق محبوب میان جوانان تهرانی، که این روزها در فرانسه اقامت دارد، از همان جا و در جهت حمایت از روح الله زم، اقدام به نشر ویدئویی از خود کرده و در آن به رهبر معظم انقلاب توهین و به قول خود تمام خون های ریخته شده از سال 88 و فتنه آن را به گردن ایشان انداخته است. شاید برای عده ای سوال پیش بیاید که مگر کم روحانی ضدانقلاب وجود دارند که امروز اینگونه برای سخنان این شیخ ناراحت هستید؟!
در پاسخ باید گفت که محمود امجد علی رغم مواضع نامناسب در سال 88 و ارتباط نزدیک با جریان های فتنه گر و حامیان آن ها، در سال 94 و هنگام ثبت نام در انتخابات مجلس خبرگان رهبری اعلام کرد که من برای دفاع از رهبری به میدان آمده ام. چه شد که ناگهان در سال 99 وی ناگهان تبدیل به فردی شد که در حمایت از یک ضدانقلاب فاسد و جاسوس، او را شهید اطلاق کرد و آن بی انصافی ها را در حق رهبر فرزانه انقلاب روا داشت؟! طبق آن چه خود گفته مگر تمام خون های ریخته شده از سال 88 به گردن رهبری نیست؟! پس چرا با علم به این موضوع در سال 94 بر طبق ادعای خود او برای دفاع از ایشان در انتخابات خبرگان شرکت کرد؟!
این تناقض دقیقا نقطه ای است که نشان می دهد جناب استاد اخلاق نه به یکباره بلکه به مرور تغییر رویه دادند و منفعت شخصی و سود سیاسی و جایگاه و موقعیت مدیریتی و امکانات برایشان در اولویت قرار کرفت و هنگامی که از دایره متنعمان خارج شدند، به ناگاه انقلاب و رهبری را که خود او بارها جوانان را به پیروی تمام و کمال از مقام معظم رهبری توصیه نموده بود، اینگونه مورد ظلم قرار داد.
اگر جز این بود همان زمانی که در خانه مصادره ای و جزو اموال بیت المال زندگی می کرد چرا نظام اسلامی بد نبود؟! مگر وی به نشانه اعتراض به جمهوری اسلامی و برخوردهای سال 88 از کشور خارج نشد و ادعا نکرد که تا زمان رفع ظلم در ایران، به کشور باز نخواهد گشت؟! چرا با وجود چنین موضعی باز هم در ایران حاضر شد و بالاتر از آن، در انتخابات مجلس خبرگان رهبری با هدف حمایت و دفاع از رهبری ثبت نام کرد؟!
آیا می توان جز سطحی نگری، دهان بینی، اعتماد بیش از اندازه به اطرافیان و نداشتن معرفت حقیقی علت دیگری برای این چنین انحرافی ذکر کرد؟! بد نیست که به دو خاطره درباره وی اشاره کنیم و مطلب را به پایان برسانیم. یکی از بزرگان نقل می کند که بعد از حوادث سال 88 و برای روشن کردن فضا و توضیح شرایط به آقای امجد، با جمعی به دیدار وی رفتند و ادله مختلفی هم برای محکومیت فتنه گران آوردند اما در نهایت و علی رغم ناتوانی در پاسخگویی به علت قوت دلایل و اسناد، این پاسخ را شنیدند که اگر محمد فرزند وی را قانع کردند، او هم خواهد پذیرفت. جناب امجد تنها علت تکیه به رای فرزند خود را، دادن نان حلال به او اعلام کرده بود!
در کنار این خاطره نوع مواجهه استاد و مراد آقای امجد یعنی مرحوم آیت الله خوشوقت با وی و چگونگی قطع ارتباط این دو نفر با یکدیگر را به عنوان پایان بخش این مطلب ذکر نماییم. آیت الله خوشوقت به طور مرتب در مجالس روضه خانگی آقای امجد حضور می یافت. این قضیه ادامه داشت تا زمانی که کم کم پای عده ای از سیاسیون به این مجلس باز شد و آقای امجد نیز تریبون در اختیار این افراد قرار دادند تا از فرصت استفاده کنند و علیه نظام اعلام موضع نمایند. مرحوم آقای خوشوقت در برابر این اتفاق سکوت نکردند و به آقای امجد تذکر دادند که این کار اشتباه است و در ذهن مردم و جوانان اینگونه جلوه می کند که شما این ها را تایید می کنید. علی رغم تذکر استاد به شاگردی که بارها خود را مرید ایشان معرفی کرده بود و اظهار ارادت علنی داشت، اما شیخ محمود امجد از عمل به توصیه آیت الله خوشوقت امتناع کرد و استاد نیز تصمیم به قطع ارتباط با شاگرد سابقی که علی رغم همه تلاش ها مسیر انحراف را در پیش گرفته بود، گرفت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com