گروه بین الملل: این روزها جاه طلبی های رجب طیب اردوغان در جهت نفوذ در مناطق بحرانی به بخش لاینفک رفتار و عملکرد ترکیه در عرصه خارجی تبدیل شده است. قابل توجه است که آنکارا در دوران زعامت «رجب طیب اردوغان» توانسته است، سیاست خارجی را به مؤلفه حیاتی و اولیه دولت ترکیه تبدیل کند.
به گزارش بولتن نیوز، نکته ای که در این ابتدا باید به آن اشاره کرد این است که ترکیه درصدد است تا برنامه سیاست فراگیر مداخله، را بر پایه سه مولفه نژاد محوری(حضور در آذربایجان، حمایت از ترکمن های عراق)، اسلام اخوانی(قطر، شمال آفریقا و اخیراً یمن)، و عملیاتی سازی راهبرد تئوریک عمق استراتژیک(سوریه و حضور نظامی در این کشور) به عنوان پلتفرم سیاسی خود در این سال ها، در منطقه به اجرا در بیاورد. از این رو وجود بحران و شکل گیری بحران در هر منطقه ای از خاورمیانه تاا شمال آفریقا را به مثابه یک فرصت در نظر می گیرد. نکته جالب تر اینکه ترکیه در این سال ها نشان داده است که به راحتی می تواند در راستای حصول به اهدافش در سطح منطقه ای بحران سازی کند و خالق بحران باشد.
به علاوه اینکه باید خاطر نشان کرد که از جمله الزامات توسعه طلبانه سیاست خارجی ترکیه در این سال ها که نوعی پیوستگی در عرصه خارجی را نشانه گذاری کرده و مشوقی در این راستا محسوب می گردد، الزام و باور به رفتار بارورانه دولت ترکیه در حمایت و امتداد بخشی به آرمان های منطقه ای در قالب گرایشات همسو با تمایلات اخوانی در قالب دولت ها و بازیگران غیر دولتی در منطقه است. با این مبنا و محورهای تحلیلی و الزامی و هدف گذاری شده در دستگاه سیاست خارجی و تصمیم گیری آنکارا، یمن می تواند گزینه مناسبی برای آنها به شمار آید.
بطوریکه در بررسی منابع تشویقی و دلایل مبتنی بر تصمیم و اقدام، آنکارا برای حضور در مناطق بحران نشان داده است که اخوانی بودن و حضور اخوانی ها در مناطق هدف گذاری شده، نقش مهمی در تعیین فعالیت های آنکارا در ذیل اصول سیاست توسعه و نفوذ منطقه ای دارد؛ که یمن نیز بواسطه حضور حزب اصلاح و گرایشات اخوانی آن از این قاعده مستثنی نیست.
از حیث میدانی اخوانی های اصلاح در یمن که متحد راهبردی دولت مستعفی در این سال ها به شمار می آمدند حوزه فعالیت و نفوذشان در استان استراتژیک مأرب است. مأرب که پایگاه سنتی اخوانی های یمن است در ماه های اخیر بعد خروج از حالت رکود با یک وضعیت تلاطم مبنی بر پیشروی های صنعاء و تصرف مناطقی از این استان استراتژیک همراه شده است؛ به علاوه اینکه شکست های دنباله دار و تضعیف روز افزون دولت مستعفی در معادلات یمن در محورهای درگیری با شبه نظامیان شورای انتقالی، وضعیت اخوانی های حاضر در جبهه مأرب را با خطر جدی در صحنه میدانی یمن مواجه کرده است. به عبارت جامع تر اینکه شکنندگی روزافزون در دوام و قوام دولت مستعفی در جغرافیای نبرد در یمن از یکسو و تغییر در شرایط میدانی نبرد در یمن به سبب موفقیت های دولت نجات ملی و صنعاء از سوی دیگر، بن بستی تحمیلی را بر اخوانی های یمن وارد کرده است. بطوریکه حزب اصلاح را در یک وضعیت درماندگی از تصمیم گیری برای ماندن یا نماندن در محور ائتلاف و دولت مستعفی قرار داده است.
اگر وجود و وقوع این شرایط در میدان یمن را به رویکرد توسعه طلبانه آنکارا جهت نفوذ در یمن و همراه سازی اخوانی ها با سیاست های آنها اضافه کنید، دو نتیجه هدف دار حاصل می شود اول تغییر در شرایط ائتلاف و اتحادها در یمن و دوم تضعیف روز افزون موقعیت ریاض در یمن به عنوان دگرِ سیاسی – ایدئولوژیکی و دشمن راهبردی و ژئوپلیتیکی ترکیه (نه تنها در میدان یمن بلکه در عرصه تعارضات منطقه ای).
می توان اینگونه گفت که ورود ترکیه به عنوان بازیگر خارجی به میدان یمن نه تنها بر دامنه مانور ریاض در یمن اثر خواهد گذاشت و آن را محدود خواهد کرد، بلکه به میزان سنگینی از نقش آنها به عنوان بازیگر اول در یمن خواهد کاست؛ بطوریکه با قرار گرفتن حزب اصلاح و اخوانی ها در کنار ترکیه، سعودی مهمترین همپیمان خود را در نبرد با صنعاء در جبهه های شمال از دست خواهد داد. بطوریکه با جدایی اخوانی های اصلاح از دولت مستعفی هادی و چرخش آنها به سمت آنکارا، مشکلات ریاض در یمن نیز با ضریب افزایش چند برابری همراه خواهد شد. از سوی دیگر نیز ترکیه با حضور در یمن، می تواند در نبرد با ریاض در میدان های منطقه ای از ابزار یمن برای فشار بر سعودی که یمن را محیط امنیتی خود تعریف می کند، استفاده کند. بنابراین آنچه برای ترکیه در جهت نفوذ در یمن با مولفه اخوانی بودن همراه است، تحمیل شرایط خود بر ریاض در میدان های دیگر از طریق یمن است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com