گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:ﻣخاتم الفقهاء والمجتهدین حضرت آیت الله علامه شیخ مرتضی انصاری ، بزرگترین فرزندِ شیخ محمدامین بود که در هـیـجدهمین روز ماه ذیحجه روز عید غدیر سال ۱۲۱۴ ه. ق روز اکمال دین و اتمام نعمت در شمال غربی بقعه سبز قبای شهر دزفول، از سلاله پاک یکی از اخلاف جابر بن عبداللّه انصاری صحابی نامدار پیامبر عالیقدر اسلام (صلیالله علیه وآله و سلّم) در خاندان با فضل و ادب به دنیا آمد.(١)
به گزارش بولتن نیوز، به مناسبت تولد، در روز ولادت حضرت علی (علیهالسّلام)، نام مرتضی انصاری برای او انتخاب گردید. شب قبل از تولدش، مادرش در خواب میبیند که امام صادق (علیهالسّلام)، قرآنی مُذَهَّب به وی میدهد، که خوابش را به « فرزند جلیلالقدر» تعبیر مینمایند. مسلماً این رؤیایی صادقه بود که باعث شد مادرش وی را هیچگاه بدون وضو شیر ندهد.(٢)
علامه شيخ مرتضي انصاري از علما و مراجع برجسته قرن سيزدهم بود. كتابهاي درسي «مكاسب» و «رسائل» كه در حوزههاي علميه تدريس ميشود، از تأليفات ايشان است. وي زاهد و عابدي بيمانند بود و از نظر علم و جنبههاي معنوي، يگانه عصر به حساب ميآمد.
وقتي به مادرش گفتند: «فرزندت به درجات عالي علم و تقوا رسيده است» در پاسخ گفت: «من در انتظار آن بودم كه فرزندم ترقي بيشتري داشته باشد؛ زيرا من به او شير ندادم، مگر اينكه با وضو بودم و حتي در شبهاي سرد زمستان هم بدون وضو او را شير ندادم»
نتیجه برای تمام مادران و پدران امروز ؛
١- شير مادر در خصايل فرزند تأثير بسزايی دارد.
٢- بسياري از صفات انسان مربوط به دوران شيرخوارگي است.
٣- با وضو شير دادن به كودكان سبب ترقی معنوي آنها در آينده ميشود.(٣)
عنایت امام عصر(عج) به مرجعیت زمان
پس از فوت حضرت آیت الله حاج شیخ محمدحسن نجفی "صاحب جواهر"، مرجع تقلید زمان، مردم به حضرت آیتالله شیخ مرتضی انصاری مراجعه کردند و از او رساله عملیه میخواستند. شیخ انصاری فرمود: سعید العلماء مازندرانی(۴) که در بابل زندگی میکند از من، اعلم است و با بودن او، من رساله عملیه در اختیار مردم نمیگذارم.
به همین جهت، خود استاد گرانقدر، شیخ انصاری نامهای به سعیدالعلماء نوشته و از او خواست که به نجف مشرف شود و زعامت حوزه علمیه تشیع را بر عهده بگیرد.
سعیدالعلماء، در جواب نامه علامه شیخ مرتضی انصاری نوشت: درست است که من وقتی در نجف بودم و با شما مباحثه میکردم، از شما در فقه قویتر بودم، ولی چون مدتهاست که در بابل زندگی میکنم و جلسه بحثی ندارم تارک شدهام، و شما را از خود اعلم میدانم؛ لذا باید مرجعیت را خود شما قبول بفرمائید. عالم وارسته شیخ انصاری در عین حال فرمود: من یقین به لیاقت خود برای این مقام ندارم، لذا اگر مولایم حضرت ولی عصر(ع) به من اجازه اجتهاد بدهند و مرا برای این مقام، تعیین کنند، من آن را قبول خواهم کرد!
روزی معظم له در مجلس درس نشسته بود و شاگردان هم اطرافش نشسته بودند، دیدند شخصی که آثار عظمت و جلال از قیافهاش ظاهر است، وارد شد، به شیخ انصاری رو کرد و فرمود: نظر شما درباره زنی که شوهرش مسخ شده باشد چیست؟ (به خاطر این که مسخ در این امت، وجود ندارد این مساله، در هیچ کتابی عنوان نشده است!) لذا شیخ انصاری عرض کرد: چون در کتابها این بحث عنوان نشده، من هم نمیتوانم جواب عرض کنم. فرمود: حالا به فرض یک چنین کاری انجام شد و مردی مسخ گردید، زنش باید چه کند؟!
شیخ انصاری عرض کرد: به نظر من اگر مرد به صورت حیوانات مسخ شده باشد، زن باید عدّه طلاق بگیرد و بعد شوهر کند، چون مرد زنده است و روح دارد، ولی اگر شوهر به صورت جماد در آمده باشد، باید زن، عده وفات بگیرد، زیرا مرد، به صورت مرده در آمده است.
آن آقا سه مرتبه فرمود: «انت المجتهد! انت المجتهد! انت المجتهد!» یعنی تو مجتهدی. و پس از این کلام، آن آقا برخاست و از جلسه درس بیرون رفت.
حضرت آیتالله شیخ انصاری میدانست ک
ه او حضرت ولی عصر(ع) است و به او اجازه اجتهاد دادهاند، لذا فوراً به شاگردان فرمود: این آقا را دریابید. شاگردان برخاستند و هر چه گشتند، کسی را ندیدند. لذا علامه شیخ انصاری بعد از این جریان، حاضر شد که رساله عملیهاش را به مردم بدهد تا از او تقلید کنند.(۵)
شیطان و طناب علامه شیخ مرتضی انصاری
سید الشهدا (ع) در گرماگرم جنگ به نماز ایستادند و فرمودند جنگ ما برای اقامه نماز است و این درس مهمی برای نسل جوان است که نماز را فراموش نکنند، چون نماز آثار و برکات زیادی در زندگی مادی و معنوی انسان دارد.
در زیر نمونه ای از حرکت شیطان را مشاهده کنید و مواظب و مراقب خودتان باشید و شیطان را بهتر بشناسید...
یکی از شاگردان علامه شیخ انصاری می گوید: «در دورانی که در نجف اشرف نزد حضرت آیتالله شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم: "این بندها برای چیست؟" پاسخ داد: "اینها را به گردن مردم می اندازم و آنها را به سوی خویش می کشم و به دام می افکنم. دیروز ، یکی از طناب ها را به گردن استادتان شیخ انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل علامه شیخ انصاری در آن است، کشیدم، ولی افسوس که بر خلاف زحمات زیادم، مرجع تان علامه شیخ انصاری از قید رها شد و بازگشت".
هنگامی که شیطان این ماجرا را نقل کرد، از او پرسیدم: "اکنون که طناب ها را در دست داری، طناب مرا نشان بده". شیطان لبخندی زد و گفت: "امثال تو نیازی به طناب ندارد و خودشان به دنبال من می دوند !"
هنگامی که از خواب بیدار شدم، در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. عاقبت تصمیم گرفتم مطلب را برای استادم شیخ انصاری بیان کنم. آن مرجع عالیقدر فرمود: "شیطان راست گفته است، زیرا آن ملعون دیروز می خواست مرا فریب دهد که به لطف خدا از دام او گریختم.
جریان از این قرار بود که دیروز به مقداری پول نیاز داشتم و از سویی، چیزی در منزل موجود نبود. با خود گفتم یک ریال از مال امام زمان(عج) نزدم وجود دارد که هنوز وقت مصرفش نرسیده است؛ آن را به عنوان قرض بر می دارم و سپس ادا خواهم کرد. یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همین که خواستم آن چیز مورد نیاز را بخرم. با خود گفتم که از کجا معلوم که بتوانم این قرض را بعداً ادا کنم؟ در همین اندیشه و تردید بودم که ناگهان تصمیم قطعی گرفتم به منزل برگردم. از این رو، چیزی نخریدم و پول را به جای اولیه اش باز گرداندم"»
به راستی که مرحوم علامه بزرگوار شیخ انصاری به حقیقت این آیه شریفه توجه نموده است
"الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم
بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ
وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ" سوره بقره آیه ٢۶٨
یعنی شیطان، شما را وعده به فقر و تهیدستى مى دهد؛ و به فحشا و زشتیها امر مى کند؛ ولى خداوند وعده آمرزش و فزونى به شما مى دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و [به هر چیز] داناست. به همین دلیل، به وعدههاى خود، وفا مى کند.(۶)
منابع؛
١- عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ج۲، ص۳۲۳، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۳۷۲.
۲- عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج۱، ص۷۷، قم، دبیرخانه کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد شیخ اعظم انصاری، ۱۳۷۳
٣- صد حكايت تربيتی
۴- آفتاب فقاهت، ص۲۰
۵- ملاقات با امام زمان، ج ۱، ص ۲۸۵
به نقل از کتاب گنجینه دانشمندان، ج۸
۶- زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۸
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
قلم تون واقعا بدون اغراض بي نظيره
يه حال و هواي خوبي به آدم ميدين
چقدر موضوع علامه شيخ انصاري و طناب شيطان تون جالب بود و يه كم ترسناك
وقتي با شخصيتي بنام و ارزشمند بنام مرجع تقليد شيخ انصاري اين كار رو مي كنه
براي يك ريال امام زمان (عج)
واي به حال من و امثال من
خدايا بخودت پناه مي برم از شر شيطان
چقدر قشنگ بود طناب شيطان و شيخ انصاري
و اجازه امام زمان به مرجعيت زمان
درود بيكران نصيب تان باد
ولي من بيشتر از اين فرمايش تون خوشم آمد
نتیجه برای تمام مادران و پدران امروز ؛
١- شير مادر در خصايل فرزند تأثير بسزايی دارد.
٢- بسياري از صفات انسان مربوط به دوران شيرخوارگي است.
٣- با وضو شير دادن به كودكان سبب ترقی معنوي آنها در آينده ميشود.
اين نشان بزرگي و بزرگ منشي ايشون بوده
من دريك جاي خواندم البته الان كتابش را يادم نمي آيد يا پاي منبرم بودم كه جناب شيخ مرتضي انصاري استاد بزرگي بودن و با اميرالمومنين صحبت مي كردن در نجف
درود بر علماي اسلام
کاشکی زودتر ودر جوانی آداب شیر دادن به فرزند را میدانستم
افسوس
بود
خیلی سپاس گزارم
یه دفعه من در خانه به پول نیاز داشتم رفتم سراغ صندوق
صدقات که در خانه بود و مقداری پول به عنوان قرض ور داشتم تا سر برج که حقوق گرفتم سر جاش بگذارم
و الان فهمیدم چه کاری کردم
من خودم را عرض مي كنم هر روز مطالب تان را مي خوانم و كلمات و جملات و گفتار و كردار لفظيم بهتر ميشود و چيزهاي زيادي از شما و بولتن ياد مي گيرم و تحقيقاتم بيشتر شده
ممنونم از آشنايي با شما
مثلا سعيدالعلماي مازندراني انسان بزرگي بودند
خيلي ها ايشان را نمي شناسند
شايد مازندراني ها ندادند ولي شما خوب اطلاع داريد
و كاري از دستم بر نمي آيد كه برايتان بكنم
و همگي شما بزرگواران و خانواده هاي محترم تان را دعا مي كنم
محمدسعید بارفروشی مازندرانی معروف به علامه سعیدالعلماء (زادهٔ ۱۱۵۲ در قریهٔ دیوکلا از توابع شهر بارفروش - درگذشتهٔ ۱۲۳۳ در بابل) از فقها و مراجع تقلید ایرانی در قرن سیزدهم شمسی
خيلي سپاس
با اجازه شما من شعر را میگزارم در مورد امام زمان طولانی ولی به نظرم خیلی زیباست
آقا قسم به جان شما خوب میشوم
باور کن آخرش به خدا خوب میشوم
حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش
با یک نگاه لطف شما خوب میشوم
این روزها ز دست دل خویش شاکیم
قدری تحملم بنما خوب میشوم
من ننگ و عار حضرتتان تا به کِی شوم
کِی از دعای اهل بکا خوب میشوم
جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند
من هم شبیه آن شهدا خوب میشوم
گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است
در چشمه سار ذکر و دعا خوب میشوم
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام، بیا، خوب میشوم
با این همه بدی به ظهور شما قسم
با یک نسیم کرب و بلا خوب میشوم
در یکی از سال ها به قصد سفر حج حرکت کردم و در مدینه چند روزی ماندم ، شاید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببینم ؛ اما ملاقات ایشان قسمت ما نشد و با ناراحتی شدید وارد مکه شدم ؛ انجام مناسک حج را شروع کردم ،ولی همچنان در فکر بودم.
در یک لحظه که در مقابل کعبه ایستاده بودم ، احساس کردم درب خانه باز شد ؛ شخصی را دیدم که به سویم می آید ،من هم به طرفش رفتم پس از پرسیدن مقصد من و از احوال آقای خصیبی، از من پرسید: ابن مهزیار را می شناسی؟ گفتم : خودم هستم.
سپس از انگشتر امام حسن عسکری علیه السلام که پس از پدرم در دست من بود پرسید؛انگشتر را به او نشان دادم.
بعد از آن پرسید : چه کار داشتی؟ گفتم به دنبال آن امامی هستم که از ما پنهان است.
فرمود: امام خود را پنهان نکرده است، این اعمال شماست که باعث غیبت امام زمان شده است؛ حال برو و دفعه دیگر بین رکن و صفا هم دیگر را می بینیم.
خوشا به حال مادرانی که فرزند خود را شیر میدهند
آن هم با وضو
در کلاسهایی که برای تشکیل ازدواج شکل میگردد به زوجهای جوان گفته شود
١- شير مادر در خصايل فرزند تأثير بسزايی دارد.
٢- بسياري از صفات انسان مربوط به دوران شيرخوارگي است.
٣- با وضو شير دادن به كودكان سبب ترقی معنوي آنها در آينده ميشود.(٣)
بدبختی این است که آخرین عمل انسان گناه باشد و در این حال بمیرد
وسعادت این است که انسان در حال عبادت بمیرد.
مثلا در حال خواندن نماز شب سکته کند ، در راه مشهد و کربلا بمیرد.
حاج جواد اطمینان " به در خانه کسی رفت تا قباله بگیرد تا برای جهاز دختر آن خانواده قالی و یخچال تهیه کند، در همانجا سکته کرد ومرد.
عمل آخری او کمک به بندگان خدا بود . این را در نامه عمل اومی نویسند.
پس همیشه بعد از نمازهایتان از خدا بخواهید که :
خدایا، عمل آخری ما را عمل خیر قرار بده
بعضی ها هستند که وقتی به آنها نامه ای میدهید فقط اول وآخر نامه را می خوانند،
لذا می گویند : این دعا را زیاد بخوانید :" اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا "
اگر عربیِ این دعا را بلد نیستید ، بعد از هر نماز بگویید : " خدایا عاقبت ما را ختم به خیر کن ." یعنی آخرین عمل مرا عبادت قرار بده...
از سخنان مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
سفارش میکنم به خواندن قرآن وهدیه آن به ارواح مومنین بی وارث ، که این عمل موجب توفیق بیشتر میشود.
روح همه اموات علی الخصوص استاد شیخ مرتضی انصاری
و همه علما و اموات سایت بولتن شاد
و خدا بیامرزدشان
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 406 )
با یک نگاه زائرِ چِشمانِتان کنید
جان می دهم برایِ همین لحظه یِ وصال
بیداری اَم کـنارِ تو شیرین تر از خیال
حس می کنم کنارِ تواَم پایِ پرچَـمَت
بیخودکه نیست اینهمه احساس وُ شور وُ حال
یاایـُّهاَ العَـزیز به کامَـم عسل بریز
آقا بِدِه جـوابِ مرا پیش از سوال
اجر دو دنیا نصیبتان
چقدر مطالب عالی بود
«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهنداگربخواهنددعامیکنندوفرج ما میرسد»
شیــطان همیـشــه در پــی اغــــوای انـــسان نیست
خدایا مارا از شر شیاطین و انس و جن نجات بده
هنگام ورود به خانه بعد از سلام کردن ، سوره توحید را بخوانید که فقر را از خانه بیرون می برد.
ان شا ءالله که این حدیث راه گشایی در زندگیتان باشد
همان طور که مطالب شما راه گشای ماست
من این کتاب زندگانی و شخصیت شیخ مرتضی انصاری را خواندم بسیار کتاب خوبی است
زن به شیطان گفت:آیا این مرد خیاط را میبینی؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که زنش را طلاق بدهد؟
شیطان گفت:آری این کار آسان است.
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی میکرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق هم فکر نمیکرد پس شیطان برگشت و به شکست خود در برابر مرد خیاط اعتراف کرد.
سپس زن گفت:آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت:چند متر از این پارچه زیبا را میخواهم که به پسرم بدهم به معشوقه اش هدیه دهد،پس خیاط پارچه را به زن داد و زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد و آن زن به او گفت:اگر میشو میخوام وارد خانتان شوم برای ادای نماز و زن خیاط گفت:بفرمایید خوش آمدید. و آن زن پس از آنکه نمازش را تمام کرد پارچه را بدون آنکه زن خیاط بفهمد پشت در اتاق گذاشت و خداحافظی کرد و رفت.
و هنگامی که مرد خیاط به خانه آمد و آن پارچه را دید و داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و فورا زنش را طلاق داد.
سپس شیطان گفت:اینک من به کید و مکر زنان اعتراف میکنم.
و آن زن گفت:صبر کن،چطور است آن زن و مردش را به هم بازگردانم؟
شیطان با تعجب گفت:چگونه؟
آن زن روز بعد نزد خیاط رفت و گفت:از همان پارچه ای که دیروز از شما گرفتم را میخواهم زیرا دیروز رفتم به خانه ی زنی محترم برای ادای نماز و آن پارچه را در آجا فراموش کردم و خجالت کشیدم که دوباره بروم و آن پارچه را از او بگیرم.
و اینجا مرد خیاط رفت و از زنش معذرت خواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
شیطان اکنون در بیمارستان روانی به سر میبرد
بسیار عالی بود
احسنت مرحبا
وقتی خدا بخواد به کسی عزت دهد می دهد
علامه شیخ انصاری مورد عنایت امام زمانش بود
خوش به سعادتش
خیلی مطالب عالی بود
اجرک الله یا صاحب زمان
یا صاحب الزمان
ممنون از گروه دین و اندیشه
به خداوند خوشبين باش، زيرا هر كه به خدا خوشبين باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنودباشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبك و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.
صمیمانه سپاسگزارم
مطالب و داستانها خیلی خوب و مفید بود
نماز ادریس: در روایت امام صادق به یکی از یاران خود سفارش میفرمایند: وقتی به مسجد کوفه شرفیاب شدی به مسجد سهله نیز برو در آنجا نماز بخوان و از خدا طلب حاجت کن زیرا مسجد سهله خانهٔ ادریس است که در آن خیاطی میکرد و در آن نماز میخواند.
نماز نوح: کشتی نوح دارای پنجرهها و سوراخهایی بود که از آن نور خورشید به داخل منعکس میشد و از این طریق وقت نماز را تعیین میکردند.
میشه برای کنترل هوای نفس هم مطلب بگذارید
ممنون
واقعا باید اندیشه کرد
که چه مردان بزرگی
اونها موفق بودن نه ماها
که همه چیزمون شده پول و پول و پول
ادب و اخلاق چیه
وقتی شیطان یک عالم و مجتهد را به زنجیر می کشد تا فریب دهد
پس من و امثال من که نه عالمیم نه مجتهدیم و نه کاری انجام میدهیم
فقط یک نماز می خوانیم ولی تا دلت بخواهد ادا داریم
ممنونم حاج آقا خیلی خیلی عالی بود...
زیاد استغفار کنید ، در خانهها و مجالستان، سر سفرهها و در بازارهایتان، و در مسیر رفتوآمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید)، چرا که شما نمىدانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مىشود
مستدرک الوسائل،ج 5،ص 319
استغفر_الله_ربی_و_اتوب_الیه
وقت است که از سفر بیایی .
ای یوسف فاطمه کجایی؟
وقت است که از سفر بیایی .
فرمانده شیعیان کجایی؟
وقت است که از سفر بیایی .
در مکتب عشق و بی وفایی؟
وقت است که از سفر بیایی .
مائیم و نوای بی نوایی .
ای سرور انس و جان کجایی؟