گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:«رد مظالم» در لغت به معنای تبرئه از حقوق دیگران است، ولی در اصطلاح فقهی به صدقهای گفته میشود که شخصی از طرف مالک پرداخت میکند که البته همراه با ضوابط خاصی است.
به گزارش بولتن نیوز، عالم بزرگوار مرحوم شیخ حر عاملی صاحب کتاب «وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة»، فصلی را در این اثر ارزشمند تحت عنوان: «بَابُ وُجُوبِ رد الْمَظَالِمِ إِلَى أَهْلِهَا وَ اشْتِرَاطِ ذَلِكَ فِي التَّوْبَةِ مِنْهَا فَإِنْ عَجَزَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ لِلْمَظْلُومِ» باز نموده است. (۱)
شرایط و ضوابط رد مظالم:
اقباض
یکی از نکاتی که پیرامون هر صدقه و از جمله رد مظالم، توجه به آن حائز اهمیت است، مسئله «اشتراط اقباض» است؛ یعنی صدقه آنگاه صدقه تلقی میگردد که بهدست فقیر یا وکیل وی برسد.
بر این اساس، کنار گذاشتن مال بهعنوان رد مظالم، رد مظالم محسوب نمیگردد و تا وقتی بهدست خود فقیر یا وکیل خاص یا عام او (مجتهد جامعالشرایط) نرسیده، ذمه شخص، مشغول است.
توبه و رد مظالم
بر طبق روایات، توبه آنگاه پذیرفته میشود که توبهکننده، خود را از «مظالم عبادالله» خارج نماید.
برگرداندن حق صاحب حق، شرط توبه
آنکه حق دیگران بر گردن اوست، زمانی توبه اش پذیرفته می شود که حقوق دیگران را برگرداند.
شخصی میگوید: خدمت امام باقر (ع) رسیده و عرض کردم:
«إِنِّي لَمْ أَزَلْ وَالِياً مُنْذُ زَمَنِ الْحَجَّاجِ إِلَى يَوْمِي هَذَا فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ»
من از زمان حَجّاج تاکنون، همواره فرماندار بوده ام. آیا توبه من پذیرفته می شود؟
حضرت سکوت کرده و پاسخ ندادند. وقتی من سؤال خود را تکرار کردم، إمام باقر (ع) فرمودند: «لَا، حَتَّى تُؤَدِّيَ إِلَى كُلِّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ.»
«نه، مگر آن که حقّ هر صاحب حقی را به او برگردانی»(۲)
شخص دیگری در حضور امیرالمؤمنین علی(ع) از خداوند طلب مغفرت کرد، آن حضرت، او را مورد عتاب قرار داده و شش شرط برای توبه معرفی نمودند که یکی از آنها این است: «أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ.» (۳)
اول - پشیمانی از گذشته.
دوم - تصمیم بگیری که هیچگاه آن را انجام ندهی.
سوم - این که حقوق تمام مخلوقات را ادا کرده تا جایی که خداوند را سبکبار دیدار نمایی.
چهارم - تمام واجباتی را که ضایع کردهای جبران نمایی.
پنجم - گوشتی را که از مال حرام روییده با اندوه ذوب کرده تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت جدیدی به وجود آید.
ششم - رنج فرمان برداری را به جسم بچشانی، همان گونه که شیرینی گناه را به آن چشانیده ای.
و در این هنگام بگو: استغفرالله.
البته توبه و استغفار متناسب با میزان معرفت انسان دارای مراتب بسیاری است و آنچه در این روایت بیان شده درجه کمال استغفار است.
اما برای افراد معمولی همینقدر که از گناه پشیمان شده و توبه کرده و تصمیم جدی بر ترک آن بگیرند و اگر حقوقی الهی مانند نماز و روزه و یا حقوقی از مردم مانند دین و بدهکاری و ضایع کردن مال و حق آنها به واسطه گناه بر ذمه او آمده آنها را ادا کند توبه و استغفار در مورد او محقق شده است.
مصرف
مصرف «رد مظالم» منحصر است به «فقرای شیعه»؛ بنابراین، صرف آن در امور خيريه مانند پلسازى و مسجد و نظایر اينها جايز نيست. (۴)
تذکر: فقها در باب کفاره روزه فرمودهاند لازم است کفارهای که به فقیر داده میشود، فقط در «طعام» مصرف گردد. اینک تذکر این مطلب را لازم میدانیم که در باب «رد مظالم» رعایت چنین امری لزومی ندارد، بلکه فقیر میتواند رد مظالم را در هر یک از مخارج ضروری خود مصرف کند، بله رعایت یک نکته لازم میباشد و آن، این که فقیر، رد مظالم را در «معصیت» مصرف نکند؛ چراکه قرآن میفرماید: «لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان.»(۵)
واجبالنفقه
انسان نمیتوان رد مظالم را به اشخاص واجبالنفقه (مانند زوجه، فرزندان و پدر و مادر) خود بپردازد؛ زیرا لازم است رد مظالم به افراد فقیر پرداخت شود و از آنجا که نفقه افراد ذکر شده بر انسان واجب است، آنها دیگر فقیر نخواهند بود.
موارد
موارد «رد مظالم» بسیار است به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱- مال پیدا شده (لُقَطَة) که صاحب آن را نمیشناسد و از پیدا شدنش مأیوس است.
۲- مالی که قرض کرده و طلبکار را فراموش کرده یا به او دسترسی ندارد.
۳- آنچه انسان در بین اموال خود مییابد و یقین دارد که مِلک خودش نیست.
۴- مالی را که شخصی غصب کرده و صاحب آن را پیدا نمیکند.
۵- شخصی در خدمت «ظَلَمة» بوده و به دستور او اموالی را از مردم گرفته است، ولی صاحبان آنها را پیدا نمیکند.
۶- زرگری که میداند خردههای طلا و نقره بجا مانده در محل کار، مال مردم است و صاحبان آنها راضی نیستند، ولی آنها را نمیشناسد، و همچنین است همه ارباب حرفهها که مقداری از مال، نزد آنان میماند و دارای ارزش میباشد و صاحبان آن را نمیشناسند. در این مورد اگر در ابتدای قرارداد، شرط عفو کنند، دیگر نیاز به رد مظالم نیست.
۷- مالیکه از مراجعهکنندگان یا میهمانان در محل کار یا منزل و...، جا مانده است و مالکش معلوم نیست.
آنچه ذکر نمودیم از باب مثال و نمونه بود وگرنه مصادیق رد مظالم زیاد است.
قائممقام شدن ورثه
رد مظالم در جایی متصور است که صاحب اصلی یا ورثه او شناخته نمیشوند یا دسترسی به آنان ممکن نیست.
بر این اساس، اگر مالک اصلی از دنیا رفته، ولی ورثه او زنده و دسترسی به آنان ممکن میباشد، لازم است آن مال را به ورثه پرداخت کند و نوبت به رد مظالم نمیرسد.
سید و غیرسید
در باب صدقات (بهطور کلی)، چنانچه صدقه دهنده غیرسید و دریافتکننده سید باشد، دو مسئله اتفاقی و یک مسئله اختلافی وجود دارد.
اما دو مسئله اتفاقی:
الف) زکات
در باب زکات، دیدگاه همه فقها بر این است که غیر سید نمیتواند زکات (اعم از زکات مال و فطره) را به سید بپردازد.
ب) صدقات مستحبی
باور همه عالمان فقه بر این قرار گرفته که صدقات مستحبی را غیر سید میتواند به سید بپردازد، مشروط بر اینکه همراه با توهین نباشد.
اما مسئله اختلافی در باب صدقات، صدقه واجب غیرزکات (مانند رد مظالم و کفارت) است که برخی از فقها پرداخت چنین صدقهای را از سوی غیر سید به سید جایز نمیدانند و برخی دیگر اجازه میدهند.
بنابراین، لازم است در این زمینه احتیاط صورت گرفته و چنانچه پرداختکننده رد مظالم، غیر سید است آن را به سید نپردازد یا اینکه به رساله مرجع تقلید خودش مراجعه نموده و کسب تکلیف کند.
اجازه مجتهد جامع الشرایط
یکی از نکات مبحث «رد مظالم» این است که «اجازه مجتهد جامع الشرایط» برای این أمر، لازم میباشد؛ زیرا رد مظالم، تصرف در مال «مجهول المالک» به شمار میرود و حال آنکه کسی نمیتواند در مجهول المالک تصرف کند؛ مگر مجتهد جامع الشرایط که او در این زمینه «ولایت» دارد. بنابراین، لازم است رد مظالم به مجتهد جامع الشرایط پرداخت گردد یا با اجازه او به فقیر داده شود.
تبصره بر قانون
مبحث «رد مظالم»، بهعنوان استثناء بر یکی از این دو قانون فقهی است:
الف) لاصدقة إلا فی ملک.
ب) لزوم اذن منوبعنه در صحت نیابت؛
زیرا اگر فرض بر این باشد که مال پرداخت شده، بهعنوان رد مظالم، از ملک مالک اصلی است، استثناء از قانون اول خواهد بود و اگر فرض بر این باشد که از ملک خود صدقهدهنده است، استثناء از قانون دوم خواهد بود.
قصد قربت
امام موسی کاظم (ع)، ضمن حدیثی فرمودند:
«لَا صَدَقَةٌ إِلَّا مَا أُرِيدَ بِهِ وَجْهُ اللَّهِ وَ ثَوَابُهُ.» (۶)؛ بنابراین، شرط صحت هر صدقه و از جمله «رد مظالم»، «قصد تقرب الی الله» میباشد در غیر این صورت، صدقه محقق نخواهد گردید.
اقسام مخلوط شدن مال حلال به حرام
در کتب فقهی، اختلاط مال حلال به حرام، به سه قسم تقسیم میشود که یکی از آنها اصطلاحاً «رد مظالم» است؛ اینک آن ها را بررسی میکنیم:
۱- صاحب مال را میشناسد؛ در این صورت باید مال را به صاحبش پرداخت کند (نه به شخص دیگر)؛ نهایت امر این است که چنانچه مقدار بدهکاری معلوم باشد همان مقدار را باید پرداخت کند و اگر مقدار آن معلوم نیست با او مصالحه کند.
۲- صاحب مال را نمیشناسد؛ ولی مقدار بدهکاری را میداند، در این مورد، باید «رد مظالم»، پرداخت شود؛ بدین معنی که از طرف صاحب مال، صدقه دهد.
۳- صاحب مال را نمیشناسد و مقداری بدهکاری هم معلوم نیست. در این صورت باید «یک پنجم» مال بهعنوان «خُمس» به مرجع تقلید پرداخت گردد، آنگاه میتواند در بقیه مال، تصرف کند.(۷)
تذکر: اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد و بعد بفهمد كه مقدار حرام بيشتر از خمس بوده، چنانچه مقدار زيادى معلوم باشد، بنابر احتياط واجب، مقدارى را كه مىداند از خمس بيشتر بوده، از طرف صاحب آن صدقه دهد.(۸)
پیدا شدن مالک
چنانچه بعد از پرداخت صدقه، صاحب مال پیدا شود و مال خود را طلب کند، بر کسی که رد مظالم نموده، واجب میباشد تا مال وی را بپردازد.
دوران کودکی
در احکام وضعیه و از جمله ضمان، فرقی بین کودک و بالغ نیست؛ پس اگر شخصی در دوران کودکی، مالی را از دیگری تلف کرده، ضمان و بدهی از او مرتفع نمیگردد. بر این اساس، کسی که به حد بلوغ رسیده و میداند در زمان کودکی، اموالی را از دیگران تلف نموده، لازم است به آنچه در سطور بالا آوردیم (سه قسم مذکور) توجه نماید.
وجوب و استحباب
رد مظالم به دو قسم واجب و مستحب تقسیم میگردد؛ زیرا اگر شخصی یقین به تعلق رد مظالم دارد، رد مظالم واجب خواهد بود، ولی اگر یقین به این امر ندارد بلکه احتمال میدهد، پرداخت رد مظالم برای وی مستحب میگردد؛ چراکه او در این صورت احتیاط میکند «و الإحتیاط حسن علی کل حال».
لزوم وصیت
چنانچه شخصی نشانههای مرگ را در خود مشاهده کرد، لازم است در مورد حق الله و حق الناس و از جمله «رد مظالم» وصیت نموده تا مقروض به خدا و مردم از دنیا نرود.
همه مراجع تقلید نوشتهاند: وقتی نشانههای مرگ برای شخصی ظاهر میشود، بر او واجب است:
۱- امانتهایی که نزد او است را به صاحبانش برگرداند.
۲- حقوق خدا را ادا نماید؛ مثلاً نماز، روزه، کفارات و غیره، اینها را بهجا آورد.
۳- حقوق مردم را ادا کند؛ مثلاً قرضهایی که موعد آن فرارسیده و برایش مقدور است، پرداخت نماید.
۴- چنانچه امکان انجام امور مذبور از سوی خودش نیست، وصیت کند تا برای او انجام دهند، علاوه بر آن، دو شاهد عادل را حاضر نموده نزد آنان اعتراف بر دیون و حقوق مذکور نماید تا بعداً ورثه نتوانند منکر شوند؛ بهخصوص در مورد قرضها، خسارتهایی که بر دیگران وارد نموده و خمس و زکاتی که بر او تعلق گرفته است.
۵- در مورد واجبات بدنی از قبیل نماز و روزه، وصیت کند شخصی را اجیر نمایند تا از طرف او بجا آورد، البته این حکم در صورتی است که پسر بزرگتری ندارد تا از طرفش انجام دهد یا دارد، ولی اطمینان به انجام دادنش ندارد یا عمل او را باطل میداند.(۹)
فوت اشخاص و رد مظالم
در مورد رابطه فوت شخص و رد مظالم به نیابت از متوفی، سه قسم دارد که به آن توجه شود:
۱- مسلم است که چه مقدار از رد مظالم بر مال میت تعلق گرفته، در این صورت باید همان مقدار از اصل مال برداشته شود و بهعنوان رد مظالم پرداخت گردد. در حکم مزبور، فرقی نیست که میت وصیت کرده باشد یا نه.
۲- خود میت وصیت کرده که فلان مقدار از اموال وی بهعنوان رد مظالم قطعی و یقینی پرداخت شود، در این صورت نیز رد مظالم از أصل مال وی پرداخت میگردد.
تذکر: در دو مورد مزبور، فرقی نیست بین این که ورثه میت، راضی به پرداخت رد مظالم باشند، یا نه و نیز فرقی نیست بین اینکه مقدار رد مظالم به مقدار ثلث ترکه میت باشد یا بیشتر؛ چراکه رد مظالم قطعاً، نوعی «دِین» محسوب میگردد و دِین مقدم بر «ارث» است. قرآن مجید میفرماید: «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْن.»(۱۰)
۳- یقین به تعلق ذمه میت به رد مظالم وجود ندارد، در این صورت پرداخت رد مظالم حرام است؛ زیرا اموال میت پس از فوتش در ملک همه ورّاث خواهد بود؛ بله اگر همه ورثه توافق کنند که رد مظالم پرداخت کنند، اشکال وجود نخواهد داشت؛ زیرا در این صورت در اموال خود تصرف میکنند «و الناس مسلطون علی أموالهم».
غیر مال
آنچه تاکنون ذکر کردیم، پیرامون «رد مظالم مالی» بود، اکنون مناسب است در پایان، سخنی در مورد رد مظالم غیرمالی هم مطرح شود.
مظالم غیر مالی، در مورد ضایع کردن هرگونه حقی است که در اعتبار عقلا، «حق الناس» به شمار میرود، مانند اینکه:
۱- آبروی دیگری را بهوسیله لفظ، اشاره، هجو یا به هر شکل دیگری برده است.
۲- از دیگری غیبت نموده و عیب مخفی او را فاش کرده است.
۳- در زندگی کسی دخالت بیجا نموده است.
۴- مانع استراحت او شده و آرامش و آسایش ایشان را از بین برده است.
۵- ایجاد آلودگی (اعم از صوتی، بهداشتی و...) نموده و سبب آزار و اذیت مردم شده است.
۶- کتاب یا مقالهای را که از دیگری بوده، به نام خود چاپ کرده است.
۷- در اماکن عمومی، جایی که در اولویت دیگری بوده اشغال کرده است.
۸- حقی از شخصی تضعیف کرده و یا حق دیگری را پایمال داشته.
و...«و قس علی هذا»...
راه خروج از اینگونه مظالم این است که اگر کسب رضایت از صاحب حق، ممکن است و سبب فتنه نمیگردد، اقدام به طلب حلیت کند و خود را از حق الناس برهاند و چنانچه ممکن نیست یا سبب فتنه میشود، برای «ذوی الحقوق» طلب مغفرت و آمرزش کند.
خداوند همه ما را از مظالم عباد، خارج نماید.
در پایان مناسب میباشد دعایی را که سیدبن طاوس (۵۸۹-۶۶۴) از إمام صادق (ع)در کتاب گرانسنگ «اقبال الاعمال» پیرامون خروج از «مظالم عباد» ذکر کرده است مطرح نماییم:
«... اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهُ بِهَا فِي مَالِهِ أَوْ سَمْعِهِ أَوْ بَصَرِهِ أَوْ قُوَّتِهِ وَ لَا أَسْتَطِيعُ رَدَّهَا عَلَيْهِ وَ لَا تَحِلَّتَهَا مِنْهُ فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ أَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّي بِمَا شِئْتَ ثُمَّ تَهَبَ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً يَا وَهَّابَ الْعَطَايَا وَ الْخَيْرِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا وَ لِأَحَدٍ فِي رَقَبَتِي تَبِعَةٌ وَ لَا ذَنْبٌ إِلَّا وَ قَدْ غَفَرْتَ ذَلِكَ لِي بِكَرَمِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.»(۱۱)
ماجرای مرد زنجانی و دوچرخه
حاج حسن نعلچگر همان نعل ساز پیری است که به گفته خودش وقتی حدود ۵۰ سال پیش مأموران شهرداری زنجان برای ساماندهی محله مسگرها میآیند، یکی از این مأموران دوچرخه وی را به گوشهای پرت کرده و دوچرخهاش میشکند.
حاج حسن میگوید روزگاری که ما جوان بودیم، روزگار یکرنگی و صداقت بود هر چند این روزها هم خوب است ولی روزگار بیانصافی است.
دوچرخه حاج حسن که دو چرخهای فرسوده بوده، میشکند و مأمور شهرداری برای جبران خطایش یک دوچرخه نو را عصر همان روز برای حاج حسن میآورد و بدون حرفی دوچرخه را آنجا می گذارد و می رود؛ دوچرخهای که اکنون بعد از گذشت ۵۰ سال حتی یکبار هم کسی سوار آن نشده است.
حاج حسن نعلچگر میگوید: دوچرخه من قراضه و فرسوده بود، همان لحظه که مأمور آنرا پرت کرد داخل گودال وسط میدان افتاد و شکست و او عوضش را یک دوچرخه نو آورد.
وی ادامه میدهد: بعد از این قضیه سعی کردم مأمور را پیدا کنم ولی هر چقدر دنبالش گشتم تا از هم حلالیت بطلبیم ولی پیداش نکردم و هنوز هم از این فرد خبری نیست.
نعلچگر ادامه میدهد: به نظر من این دوچرخه امانت است و باید امانتداری کنم.
حاج حسن نعلچگر هر روز صبح هنگام باز کردن مغازهاش دوچرخه را جلوی مغازه میگذارد و عصر موقع بستن مغازه دوچرخه را به داخل میبرد، کاری که طی ۵۰ سال هر روز تکرار شده است.
يک سال عذاب براى حق الناس
مرحوم سيدمحمد(ره ) كه يكى از علماى بزرگ اصفهان بود نقل كرده است: يك سال از فوت پدرم گذشته بود. شبى او را در عالم خواب ديدم و احوالش را پرسيدم: گفت: تا كنون گرفتار بودم اما حالا راحت شدم. عرض كردم: سبب گرفتارى شما چه بود؟
فرمود: هيجده قِران به مشهدى رضاى (سقاباشى)، بدهى داشتم و فراموش كردم كه وصيت نمايم تا به او بدهند. از وقتى كه مُردم تاكنون گرفتار بودم، ولى ديروز مشهدى رضا مرا حلال كرد و از گرفتارى برزخ نجات پيدا كردم.
سيدمحمد وقتى اين خواب را مى بيند از نجف اشرف به برادرش كه در اصفهان بود مى نويسد: چنين خوابى ديدم. تحقيق كن اگر پدرم به كسى بدهى دارد بپردازيد، برادرش دنبال(سقا باشى)
مى رود و قضيه را از او مى پرسد:(سقا باشى)
مى گويد: آرى، من مبلغ هيجده قِران از پدر شما طلب كار بودم، پس از مرگ آن بزرگوار چون سندى در دست نداشتم. مطالبه آن پول را نكردم؛ زيرا بى فايده بود و اگر طلب می کردم آنها هم از من طلب سند مى نمودند. تا اين كه یک سال از مرگ مرحوم پدرتان گذشت. با خود گفتم: هر چند سيد كوتاهى كرد و سندى به من نداد وصيت هم نكرد ولى به خاطر جدش او را حلال مى كنم تا گرفتار عذاب نباشد.
فرزندان آن مرحوم، هيجده قِران را آماده مى كنند كه به آقاى(سقا باشى) بپردازند. ولى ايشان قبول نمى كند و مى گويد: من چيزى را كه بخشيده ام ديگر نمى توانم پس بگيرم(۱۲)
به اندازه یک گندم از حسناتم كم شد
نقل است: مرد فقيرى از دنيا رفت، اول صبح جنازه او را برداشتند و در اثر زيادى جمعيت، دفن او تا شب طول كشيد. بعد از دفن، او را به خواب ديدند. به او گفتند: با اين همه مقام و احترامى كه از تو به عمل آمد خداوند با تو چه كرد؟ و چه عملى انجام داد؟
در جواب گفت: به حمدالله خدا مرا بخشيد و احسان زيادى به من كرد، ولى روزى با حالت روزه به آسياب دوستم كه مشغول آرد كردن گندم هاى خود بود رفتم، هنگام افطار بدون اجازه دوستم، یک دانه گندم برداشتم به دو نيم كردم و باز گندم را ميان گندمها انداختم.
دوستم گفت: كه اينها مال من نيست. وقتى از دنيا رفتم، خداوند به حسابم رسيدگى كرد حتى از آن یک دانه گندم هم، حساب به عمل آورد و از من مطالبه حق دوستم را نمود و از حسناتم به اندازه قيمت آن دانه گندم برداشته و به رفيقم دادند.
از اين جا معنى آيه
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (۱۳) فهمیدم که
خداوند مى فرمايد: كسى كه به اندازه ذره اى كار خير انجام داده باشد آن را مى بيند و كسى كه به اندازه ذره اى شر و كار ناپسند انجام داده باشد آن را مى بيند.
پس اى بندگان خدا! مواظب باشيد(حق الناس) را ضايع نكنيد، و تا فرصت داريد اگر حق كسى پيش شما است به صاحبش برسانيد؛ زيرا در قيامت با دقت به حساب بندگان رسيدگى مى شود.
اگر بنا باشد براى یک درهم ناچيز شش صد نماز قبول شده بردارند(۱۴)
چيزى براى انسان باقى نمى ماند مگر اين كه خداوند رحم كند.
منابع؛
(۱)- وسائل الشیعة ج ۱۶ ص ۵۲
(۲)- اصول کافی: ج ۲ ص ۳۳۱ ح ۳،
بحارالأنوار: ج ۷۵ ص ۳۲۹ ح ۵۹
(۳)- فِی نَهْجِ الْبَلَاغَةِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّ قَائِلًا قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَ تَدْرِی مَا الِاسْتِغْفَارُ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى یَلْصَقَ الْجِلْدُ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
(نهجالبلاغة، کلام ۴۱۷)-
وسائل الشیعة ج۱۶ ص۷۷
(۴)ـ جامعالاحکام، آیةالله صافی ج ۱ ص ۱۶
(۵)ـ مائده آیه ۲
(۶)ـ اصول کافی ج ۷ ص ۴۴۳
(۷)ـ توضیح المسایل محشی ج ۲ ص ۴۷
علمای فقه میفرمایند: در هفت چيز خمس واجب مىشود: ۱- منفعت كسب ۲- معدن ۳- گنج ۴- مال حلال مخلوط با حرام ۵- جواهرى كه بهواسطه غواصى يعنى فرو رفتن در دريا بهدست مىآيد ۶- غنيمت جنگ ۷- زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد.
(۸)ـ توضیح المسایل محشی ج ۲ ص ۴۹
(۹)ـ این عبارت با اندک تفاوتی در همه کتابهای فقها وجود دارد: «إذا ظهرت للإنسان أمارات الموت يجب عليه إيصال ما عنده من أموال الناس من الودائع و البضائع و نحوها إلى أربابها، و كذا أداء ما عليه خالقيا كقضاء الصلوات و الصيام و الكفارات و غيرها، أو خلقيا إلا الديون المؤجلة، و لو لم يتمكن من الإيصال و الإتيان بنفسه يجب عليه أن يوصي بإيصال ما عنده من أموال الناس إليهم، و الاشهاد عليها خصوصا إذا خفيت على الورثة، و كذا بأداء ما عليه من الحقوق المالية خلقيا كالديون و الضمانات و الديات و أروش الجنايات أو خالقيا كالخمس و الزكاة و الكفارات و نحوها، بل يجب عليه أن يوصي بأن يستأجر عنه ما عليه من الواجبات البدنية مما يصح فيها الاستيناب و الاستئجار كقضاء الصلاة و الصوم ان لم يكن له ولي يقضيها عنه، بل و لو كان له ولي لا يصح منه العملأو كان ممّن لا يوثق بإتيانه أو يرى عدم صحة عمله».
(۱۰)ـ نساء آیه ۱۱
(۱۱)ـ إقبال الأعمال ج ۲ ص ۵۵۱
(۱۲)- دارالسلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام،حسین بن محمد تقی نوری
(۱۳)- سوره زلزال ، آيه ۷ و ۸
(۱۴)- لئالی الأخبار، ج ۵، ص ۸۷
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ممنون از راهنمایتون برای رد مظالم
واقعا خوب تو ضیح داده شده بود
خیلی باید مواظب باشیم
یا حسین
اول - پشیمانی از گذشته.
دوم - تصمیم بگیری که هیچگاه آن را انجام ندهی.
سوم - این که حقوق تمام مخلوقات را ادا کرده تا جایی که خداوند را سبکبار دیدار نمایی.
چهارم - تمام واجباتی را که ضایع کردهای جبران نمایی.
پنجم - گوشتی را که از مال حرام روییده با اندوه ذوب کرده تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت جدیدی به وجود آید.
ششم - رنج فرمان برداری را به جسم بچشانی، همان گونه که شیرینی گناه را به آن چشانیده ای.
و در این هنگام بگو: استغفرالله.
البته توبه و استغفار متناسب با میزان معرفت انسان دارای مراتب بسیاری است و آنچه در این روایت بیان شده درجه کمال استغفار است.
امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هر کسی باید برگه خودش را تصحیح میکرد، آن هم نه در کلاس، در خانه... دور از چشم همه!
اولین باری که برگه امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم. نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم.
فردای آن روز در کلاس وقتی همه بچهها برگههایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شدهاند به جز من. به جز من که از خودم غلط گرفته بودم. من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم.
بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمره بهتری بگیرم.
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت. چهره همکلاسیهایم دیدنی بود.
آنها فکر میکردند این امتحان را هم مثل همه امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند.
اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود. فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم.
چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم.
زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده میگیریم تا خودمان را فریب بدهیم تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم. اما یک روز برگه امتحانمان دست معلم میافتد. آن روز حقیقت مشخص میشود و نمره واقعی را می گیریم.
تا میتوانی غلطهای خودت را بگیر قبل از اینکه غلطت را بگیرند.
رد مظالم هم یکی از همین امتحانات این دنیا است
و خدا کنه آدم سر بلند بیرون بیاد
ولی الان همچنین بزرگ مردانی خییییییلی کم پیدا میشوند
یا حق
از شما و بولتن نیوز بابت این جمله تون یک دنیا ممنون تونم
برگرداندن حق صاحب حق، شرط توبه
آنکه حق دیگران بر گردن اوست، زمانی توبه اش پذیرفته می شود که حقوق دیگران را برگرداند.
داداشم حقم خورده میگه اگر میخواهی ارث تون بدم یک سوم شو میدم
اگر قبول نکنی رد مظالم میدم
الان این مطالب تون لینک شون برای برادرم فرستادم اگر بشود بشه گفت برادر که شاید پول ارث منو بده
این جمله تون شاید تکانش بده
خیلی ممنونم
من همیشه ترس از این دارم که حق الناس به گردنم باشه خدا خودش کمکمون کنه
یه دنیا ممنون که سوالات ذهنی ما رو با مطالب زیباتون پاسخ میدین. خداوند یک در دنیا و صد در آخرت نصیبتان کند
سپاس بی کران التماس دعا
فکر نکنم کسی این کاررا بکند
یعنی آدم روش نمیشه
ولی در مجموع خیلی امروز نکات خوبی بود
خدا خیرتون بده
خدا کنه تسویه حساب این دنیا صورت بگیرد
چه کنیم یعنی نیمی از ورثه راضی به پرداخت قرض پدر هستن و نیمه دیگر میگن گردن ما نیست خودش زنده بود این کار را میکرد
کاشکی من یه جوری با کارشناستون ارتباط میگرفتم
و از ایشون راهنمایی میگرفتم
اگر آدمی هر ماه مقداری را رد مظالم بدهد چون بالاخره یادش میرود که چقدر خطا داشته مشکلی نیست؟؟؟
ولی دستتون درد نکنه
دست تون درد نکنه راجع به رد مظالم فرمایش کردین
واقعا لازم بود
من خودم بهره بردم
از داستان
ماجرای مرد زنجانی و دوچرخه
و
يک سال عذاب براى حق الناس پدر سیدمحمد
و
به اندازه یک گندم از حسناتم كم شد
که فهمیدم آیه شریف سوره زلزال ، آيه ۷ و ۸ چی میگه
واقعا استفاده کردم
توصیف می کنم همه عزیزان خوب بخونن و گرفتار حق الناس نشوند یا همین دنیا جبران کنن
چون در مدرسه خیلی از قبل و چه جدید بعضی از وسایلشان جا مونده بود و من مانده بودم چه کنم اما الان با یه فراخوان و راهنمایی شما که در این متن بود
تکلیف را مشخص میکنم
بی نهایت سپاسگزارم
اگر وضع مالی خوبی ندارید و نمی توانید بار مشکلات یکدیگر را کاهش دهید، پس لااقل در حق هم دعا کنید، تا مشکلات دوستان اهل بیت علیهم السلام هرچه زودتر حل شود؛ و یا آنکه از جانب خلق، استغفار کنید و از خداوند بخواهید که به نمایندگی همه خلقش، عذر شما را بپذیرد، که اثرات مستقیمی در هموار شدن امورات خود شما خواهد داشت.
یا علی مدد
مطلبی که در مورد خمس گفتید خیلی جامع بود
ولی یه سئوال داشتم و اون در مورد دست گردون در خمس که میگن چیه کاشکی در مورد اون هم مطلب میذاشتین
ممنون که در مورد رد مظالم به سید هم توضیح دادید
وممنون از سایت بولتن نیوز که مباحث خوبی را در این سایت قرار میدهید
الهی همگی چشمتان به مهدی فاطمه روشن و عاقبته تون ختم بخیر شود
ولی این موضوع شرایط و ضوابط رد مظالم تون خیلی به دلم نشین
دوست داشتم زودتر از این به این موضوع بپردازین و
ولی باز هم ممنونم
سه داستان تون خیلی ترسناک
ولی باید مواظب و مراقب باشیم
همگی
سپاس
دعای ماه صفر
یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد.
وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد وپیش خود فکر کرداین بار دیگر برای دعوا آمده است. وقتی در را بازکرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت : ” هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد …..”
ممنون از اینکه ما را از دین و شریعت و احکام با زبان ساده
آگاه میسازید
اول شرط و اول قدم کسی که بخواهد سیر الی الله کند،
این است که از بیت مظلم نفس و از این حجاب،
مفارقت بکند.
از این خانه ی تاریک نفس، الى الله مسافرت بکند.
خودخواهی، خودبینی، را از خود دور کند
و اگر حق الناسی گردنش است
در همین دنیا پاک کند
ردمظالم باید کرد و سبک شد
بسیار بسیار عالی
بدترین نوع حق الناس این است كه آدم حق كسى را بخورد و طرف هم نتواند كارى بکند:
إِیَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ
بترس از این كه به كسى ظلم كنى كه یارى ندارد غیر از خدا.
من بخدا سراغ دارم
حقشو خوردن و بیچاره کاری هم از دستش بر نمی یاد
استغفرالله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی وجرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه
حضرت به او فرمودند : " مومن از مومن بي نياز نميشود" اين دعا عبث است.انسان محتاج است و اين احتياج مظاهر مختلفي دارد ، مثلا من به نانوا و خياط محتاج هستم.
بعد از آن امام (عليه السلام) به او دعاي كاملتري ياد دادند و فرمودند اين گونه دعا كن :
خدايا مرا به انسان هاي شرور محتاج مكن
امام باقر(علیه السلام) :میفرماید
هر كه چون صبح كند بگويد :
«اَللَّهُمَّ إِنِّي أَصْبَحْتُ فِي ذِمَّتِكَ وَ جِوَارِكَ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ دِينِي وَ نَفْسِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ أَعُوذُ بِكَ يَا عَظِيمُ مِنْ شَرِّ خَلْقِكَ جَمِيعاً وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا يُبْلِسُ بِهِ إِبْلِيسُ وَ جُنُودُهُ»
چون اين كلام را بگويد چيزى در آن #روز به وى زيان نرساند ، و چون شب كند و آن را بگويد در آن شب چيزى به او #زيان نرساند ان شاء اللّٰه تعالى
اصول کافی، ج۴
بنده گناه مىكند و به سبب آن ، روزى از او گرفته مىشود.
كافى، ج۲، ص۲۷۰، ح۸
خییییلی سپاسگذارم و دو داستان بسیار عالی و پند آموز بود