گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:نام اصلی «حبیب بن مظاهر» «حبیب بن مظهر» است، بزرگمردی از طایفه با شرافت و افتخارآفرینان «بنی اسد» و از صحابه رسول گرامی اسلام (ص) میباشد، وی یک سال پیش از بعثت پیامبر اسلام به دنیا آمد. دوران کودکی او همزمان با سالهایی بود که پیامبر (ص) در مکه مکرمه مردم را به توحید و خداپرستی دعوت مینمود، فیض دیدار پیامبر، توفیقی بود که حبیب را، از همان اوان جوانی با معارف دینی و سرچشمه زلال تعالیم اسلام، آشنا ساخت.
به گزارش بولتن نیوز، چهره بارز «حبیب» همیشه در تاریخ مانند خورشیدی تابان، درخشیده و میدرخشد. چرا که او از اصحاب پیامبر گرامی اسلام(ص) به حساب میآمد، و از آن حضرت حدیثهای زیادی شنیده بود از سوی دیگر، شرکت او در سن ۷۵ سالگی، در نهضت نورانی کربلا و دفاع از حریم ولایت از صحنههای پرشکوه و نورانی زندگی سرشار از معنویت او میباشد.(۱)
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود حبیب جوانی بیست ساله بود
او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین می رفت این عشق و علاقه او رابه دنبال محبوب خود میکشید
پدرحبیب که متوجه حال پسر شد
از او پرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب گفت؛ پدرجان من شدیدا" به حسین(ع)
علاقه دارم و این عشق وعلاقه مرا تا جایی می کشاند که در عشق خود فنا میشوم
مظاهر پدر حبیب روبه پسر کرد و گفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟
حبیب گفت.: بله پدر جان
چیست؟
حبیب عرض کرد اینکه حسین مهمان ما شود.
پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام رابامولای خود
علی علیه السلام درمیان گذاشت و از ایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد
روزمهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین آرام و قرار نداشت بربالای بام خانه رفت و از دور آمدن حسین(ع) را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید
از دور حسنین را به همراه پدر دید در حالی که سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد پدرخود را به او رساند ولی حبیب جان در بدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند. بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت.
امام علی علیه السلام ازاینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد
فرمود؛ مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم که چرا او را نمی بینم؟!
پدر عذرخواهی نمود،گفت او مشغول کاری است.
امام دوباره سراغ حبیب را گرفت و حال او را جویا شد
اما این بار هم پدرحبیب همان جواب را داد.
امام اصرار کرد که حبیب را صدا بزنند.
در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد.
امام علی(ع) فرمود؛
بدن حبییب را برای من بیاورید
بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تاچشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد.
رو به حسین(ع) کرد و فرمود: پسرم این جوان حبیب است و به خاطر عشقی که به شما داشت جان داد...
حال خود چه کاری درمقابل این عشق انجام می دهی؟
اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش رابالا برد و از خدا خواست...
به احترام حسین و محبت حسین
حبیب را بار دیگر زنده کند.
دراین هنگام دعای حسین(ع) مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد.
امام علی علیه السلام روبه حبیب کرد و گفت ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین داری خداوند به شما کرامت نمود و این مقام رفیع را به تو عطا فرمودند؛
که هرکس پسرم حسین را زیارت کندنام او را در دفتر زائران حسین ثبت خواهی کرد.
به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده
سلام برکسی که دو بار زنده شد و دو بار از دنیا رفت.(۲)
منابع؛
۱- تقی الدین الحسن بن علی بن داود حلی، الرجال.
۲- دانشنامه امام حسین(ع) نوشته حضرت آیتالله محمدی ریشهری ،منتخب طریحی، مقتل خوارزمی، منتهی الامال
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
یا حسین: سرخی شهادت تو ناپیدا بود
عشق تو امام کربلا زیبا بود
تنها سبب زندگی دین قطعاً
پیغام نمازظهر عاشورا بود
رفتن با خون خود گل کاشتن
کربلا دیباچه فرزانگی است
یک زن و هفت آسمان مردانگی ست
کربلا از پشت خنجر می زند
تیر بر بال کبوتر می زند
کربلا یک دشت یاس و اطلسی
کربلا یعنی حسین و بی کسی
کربلا یعنی نبرد داسها
برحسین و اکبر و عباسها
شهادت امام حسین(ع) و یاران وفادار ایشان
محضر شما استاد توحیدلو و همراهان تان تسلیت باد.
نام ما را هم بنویس
راه تو ، همیشه چاره ساز است حسین
ای خون تو دشنه بر گلوگاه ستم
از خون تو شیعه سرافزار است حسین
شهادت امام مظلوم حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
تسلیت باد رضانژاد
خیییییلی زیبا بود خیییییلی سپاس بی کران بابت تمام مطالب زیبا و دلنشینتان ... التماس دعا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
بای ذنب قتلت...
برای نذر كردن حتما نبايد
خيلی هزينه كنيم ...
نباید خیلی پول داشت...
هیچ وقت فکر کرده اید که میتوان تعریف نذر کردن را تغییر داد! مثلا بجای پول .... میتوانید برای مدت معین هیچ چیز را دور نریزید و حتی خرده نان را هم برای گنجشک ها بریزید.
میتوانید نذر کنید تا یک ماه هیچ جا آشغال نریزید و اگر کسی ریخت آن را بردارید و آن را در سطل زباله بریزید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز آب به اندازه نیاز مصرف کنید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز ریا نکنید.
از کارتان نزنید. دروغ نگید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز به کسی تعارف بی جا نکنید. راجع به زندگی خصوصی دیگران پرس و جو نکنید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز با واقعیت ها زندگی کنید. مثلا تا زمانیکه از صحت چیزی مطمین نیستید آن را پخش نکنید. یا برای کسی تعریف نکنید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز چراغ اضافی را خاموش کنید.
میتوانید نذر کنید یک هسته میوه کنار خیابان بکارید و تا سبز شدن آن، از او نگهداری کنید.
نذر کردن فقط قیمه و مرغ و گوشت بخاطر چشم و هم چشمی نیست.
میتوان نذر کرد انـــسان بودن را ...
و اگر این متن رو نشر بدی آدمهای بيشتری ميتونن انسان بودن رو نذر كنن
من که لذت بردم از داستان حبیب
خدا کنه مثال حبیب عاشق حسین باشیم
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
بای ذنب قتلت...
من هر وقت کربلا می رفتم برای تعجب بود چرا حبیب بن مظاهر اینقدر به امام حسین نزدیک است حالا متوجه شدم حبیب بن مظاهر عاشق واقعی امام حسین بوده
خوش به سعادت حبیب و حبیب های زمان که عاشق امامشون هستن
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَلِیِّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أُشْهِدُ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِکُمْ وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ وَ عَلَى غَائِبِکُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِکُمْ وَ عَلَى بَاطِنِکُمْ
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین
سلام علیکم
شهادت حضرت اباعبدالله الحسین و اصحاب وفادار عاشورایی اش (سلام الله علیهم) تسلیت باد.
بخشی از زيبايی های وقايع کربلا:
زيباترين خواهش يک زن { همراه کردن زهير با امام حسين (عليه السلام) توسط همسرش}
زيباترين بازگشت { توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (عليه السلام)}
زيباترين وفا داری {نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (عليه السلام)}
زيباترين جنگ { نبرد حضرت علی اکبر (عليه السلام) با دشمن}
زيباترين واکنش {پرتاب کردن سر و هب توسط مادرش به طرف دشمن}
زيباترين پاسخ {احلی من العسل جناب قاسم ابن الحسن(عليه السلام)}
زيباترين هديه {تقديم عون و محمد به امام حسين (عليه السلام) توسط مادرشان حضرت زينب (سلام الله عليها)}
زيباترين نماز {نماز ظهر عاشورا در زير باران تير}
زيباترين جانثاری {حائل قرار دادن دستها، توسط عبدالله ابن حسن (عليه السلام) و دفاع از عمو}
زيباترين سخنرانی {سخنراني امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) در کاخ ظلم}
از همه زيبايي ها زيباتر جمله « ما رأيتُ الا جميلاً » که حضرت زينب (سلام الله عليها) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب. چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ
هر كه كار شايسته كند به سود خود اوست و هر كه بدى كند به زيان خود اوست و پروردگار تو به بندگان خود ستمكار نيست
خیلی زیبا بود
خدایا به ما هم نظری کن
بخشی از زيبايی های وقايع کربلا:
زيباترين خواهش يک زن { همراه کردن زهير با امام حسين (عليه السلام) توسط همسرش}
زيباترين بازگشت { توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (عليه السلام)}
زيباترين وفا داری {نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (عليه السلام)}
زيباترين جنگ { نبرد حضرت علی اکبر (عليه السلام) با دشمن}
زيباترين واکنش {پرتاب کردن سر و هب توسط مادرش به طرف دشمن}
زيباترين پاسخ {احلی من العسل جناب قاسم ابن الحسن(عليه السلام)}
زيباترين هديه {تقديم عون و محمد به امام حسين (عليه السلام) توسط مادرشان حضرت زينب (سلام الله عليها)}
زيباترين نماز {نماز ظهر عاشورا در زير باران تير}
زيباترين جانثاری {حائل قرار دادن دستها، توسط عبدالله ابن حسن (عليه السلام) و دفاع از عمو}
زيباترين سخنرانی {سخنراني امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) در کاخ ظلم}
از همه زيبايي ها زيباتر جمله « ما رأيتُ الا جميلاً » که حضرت زينب (سلام الله عليها) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب. چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
دست من هم بگیر
لبیک یا حسین
حبیب بن مظاهر
درمکاشفه ای حبیب بن مظاهر را دیدند و از ایشان پرسیدندکه: شما برای چه می خواهید به دنیا برگردید؟
فرمود: برای سه کار
١- شرکت در مجلس امام حسین علیه السلام
٢- آب دادن به مردم
و ٣- صلوات بفرستم
روزنه هایی از عالم غیب،ص 187