محمد مهدی دادمان دهه شصتی پرانرژی، اگر بنا دارد که طرحی نو دراندازد و تغییری بزرگ در این نهاد فرهنگی زمانی جریان ساز، به وجود بیاورد، باید خود را آماده این چالش ها نماید و از بدگویی بدگویان و عیب جویان نهراسد.
گروه فرهنگی _ سید محسن عبدالهی: پس از ده سال مدیریت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی توسط محسن مومنی شریف، روز گذشته حکم انتصاب محمد مهدی دادمان به ریاست یکی از مهم ترین و بزرگ ترین دستگاه های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران توسط حجت الاسلام محمد قمی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی صادر گشت. این انتصاب از آن جهت اهمیت دارد که با تغییری بزرگ، دادمان جوان که متولد دهه شصت می باشد، در راس امور مرکزی قرار گرفته که نیازمند رویکردی متفاوت و مدیریتی جهادگونه است تا از وضعیتی که امروز درگیر آن گشته، نجات پیدا کند.
به گزارش بولتن نیوز ، سختی کار دادمان در چند محور قابل بررسی است. اولین چالش این مدیر دهه شصتی تازه نفس، مواجهه با تفکر افرادی است که سال ها با مدیریت قبلی خو کرده اند. برای این دسته قابل پذیرش نیست که فردی با سن و سال دادمان ریاست حوزه هنری را بر عهده بگیرد. به همین دلیل احتمالا در قدم اول وظیفه دارد که توانایی مدیریتی و تسلط خود بر امور را به رخ بدنه حوزه هنری و همچنین افکار عمومی بکشد تا وی را در این منصب بپذیرند و سایر فاکتورهایی را که از دیروز پیرامون او و انتصابش مطرح گشته، از خاطر ببرند.
چالش بعدی اما گستردگی امور تحت مدیریت وی و جامعه ای است که با آن ها سر و کار دارد. سینما، موسیقی، تئاتر، تلویزیون، ادبیات، هنرهای تجسمی و از همه مهم تر ریل گذاری همه فعالیت های این حوزه ها در جهت اهداف انقلاب اسلامی و در میانه جنگ فرهنگی است. تجارب سابق نشان می دهد که معمولا مدیران فرهنگی ما یا به شدت اهل سخت گیری بوده اند و فضا را بسته اند، یا بی اندازه فضا را آزاد گذاشته اند تا مبادا خاطر نازک اهل هنر آزرده شود و یا سعی کرده اند یکی به نعل بزنند و یکی به میخ تا خدای نکرده جایگاه خودشان دچار آسیبی نگردد. اینکه دادمان با سبقه انقلابی خوبی که دارد و فعالیت های گوناگون فرهنگی و همچنین با توجه به جایگاهی که امروز در آن قرار گرفته، چه راهی را بر می گزیند، مساله ای است که قطعا آینده کاری او را مشخص خواهد کرد.
اما چالش سوم و اصلی دادمان مبارزه با رخوتی است که حوزه هنری را فرا گرفته است. امروز حوزه هنری در استان ها عملا حضوری ندارد. تولیدات استانی نهایتا خلاصه می شوند به چند کتاب که البته آن هم به واسطه پیگیری های مرتضی سرهنگی و هدایت بهبودی تا امروز صورت گرفته وگرنه همان کار نیز در استان ها انجام نمی شد. این بی عملی مفرط را باید با ظرفیت های فراوان این نهاد سنجید که می توانست با امکانات بسیاری که در اختیار دارد و کمی پیگیری و رغبت مدیران استانی، تحولی بزرگ در عرصه هنر انقلاب به وجود بیاورد. اتفاقی که تاکنون رخ نداده اما با حضور دادمان امید می رود چنین اتفاقی به زودی رخ بدهد.
این وضعیت در مرکز هم به همین وخامت جریان دارد. یک جستجوی ساده نشان می دهد حوزه هنری که زمانی از مهم ترین تولیدکنندگان آثار سینمایی جمهوری اسلامی بود و محلی برای حضور فیلمسازان انقلابی، امروز به وضعی دچار شده که گویی خاک مرده در آن پاشیده اند و نیاز به احیایی مجدد دارد. این وضعیت تقریبا در همه بخش ها به غیر از ادبیات پایداری در حوزه هنری حکم فرماست و موجب ناراحتی و دلگیری اهل هنر دلبسته به انقلاب اسلامی گشته است.
محمد مهدی دادمان دهه شصتی پرانرژی، اگر بنا دارد که طرحی نو دراندازد و تغییری بزرگ در این نهاد فرهنگی زمانی جریان ساز، به وجود بیاورد، باید خود را آماده این چالش ها نماید و از بدگویی بدگویان و عیب جویان نهراسد. حوزه هنری در میانه جنگ فرهنگی و رسانه ای نیازمند فرمانده ای است که با انرژی فراوان تلاش کند و خستگی و رخوت از او دور باشد تا نهادی را که درخواب زمستانی سختی فرو رفته، متحول نماید و مسیری جدید برایش ترسیم کند.