جناب شیخ بهایی یک رباعی پرمضمون از خود به یادگار گذاشته اند که با حال و اوضاع این روزهای ما و برخی دوستانمان کاملا هماهنگی دارد. شیخ بهایی سروده اند که: «ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما ... در هم شده خلقی ز پریشانی ما ... بت در بغل و به سجده پیشانی ما ... کافر زده خنده بر مسلمانی ما». حالا ربطش به وضع امروز ما کجاست؟! خدمتتان عرض می کنم.
گروه سیاسی _ سید محسن عبدالهی: جناب شیخ بهایی یک رباعی پرمضمون از خود به یادگار گذاشته اند که با حال و اوضاع این روزهای ما و برخی دوستانمان کاملا هماهنگی دارد. شیخ بهایی سروده اند که: «ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما ... در هم شده خلقی ز پریشانی ما ... بت در بغل و به سجده پیشانی ما ... کافر زده خنده بر مسلمانی ما». حالا ربطش به وضع امروز ما کجاست؟! خدمتتان عرض می کنم.
به گزارش بولتن نیوز، جمعی از ما و دوستانمان که خود را از دیگران انقلابی تر هم می دانیم، کارمان شده است که مدعی مسلمانی باشیم و ایراد از تک تک رفتارهای خلق خدا بگیریم و علی الخصوص در عالم سیاست همدیگر و رقبای سیاسی خود را متهم به انواع رذیلت های اخلاقی نماییم. اما خدا نیاورد روزی را که خودمان هم همان رفتارهایی که به دیگران نسبت می دهیم را مرتکب شویم.
نتیجه چه می شود و چه واکنشی نسبت به اشتباهمان نشان خواهیم داد؟! اگر خیلی کار درست باشیم که قاعدتا عذرخواهی خواهیم کرد. در درجه پایین تر احتمالا دست به توجیه خواهیم زد که این علت اشتباهمان بود و بر آن فرض درست گفته بودیم. اما یک دسته سومی هم هستند که اساسا هیچ زمانی مسیرشان به آن دو راهکار نمی افتد و نه با معذرت خواهی آشنایی ددارند و نه اهل توجیه هستند، بلکه به راحتی سکوت را انتخاب می کنند و بدون پاک کردن اثر خرابکاری خود، به سراغ موضوع و خرابکاری بعدی می روند.
دو نمونه این رفتارها به تازگی بروز پیدا کرد. اولین آن ها مربوط می شود به ماجرای انتصاب محسن اسماعیلی توسط محمدباقر قالیباف به سمت رییس حوزه ریاست و مشاور رییس مجلس شورای اسلامی که به علت نظرات متفاوت اسماعیلی پیرامون فتنه 88 و تعامل با همه جریانات سیاسی، هجمه ای بزرگ علیه قالیباف به راه انداختند که ما پیش از این هم گفته بودیم که این فرد به قول خودشان وسط تشک می خوابد و دائما مواضع خود را تغییر می دهد و انتصاب اسماعیلی دقیقا نشان دهنده ماهیت خود قالیباف است. اما بعد از آن که رییس مجلس یازدهم فرد دیگری را بر آن سمت گمارد و اساسا از محسن اسماعیلی هیچ بهره ای نبرد، صدایی از دوستانمان درنیامد که ممنون به نگرانی ما توجه شد و فرد دیگری به جای اسماعیلی مورد استفاده قرار گرفت.
همین اتفاق دقیقا در ماجرای تایید اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون نماینده پرحاشیه گچساران نیز رخ داد. جلسه بررسی اعتبارنامه تاجگردون در شعبه 12 بررسی اعتبارنامه های منتخبان ملت که اتفاقا قالیباف نیز عضو آن شعبه بود، پس از 5 ساعت بررسی، به علت اینکه پاسخ استعلام شعبه از شورای نگهبان نیامده بود، رای گیری منتهی نگشت. در جلسه روز بعد که با غیبت قالیباف همراه بود، اعتبارنامه تاجگردون با 9 رای مثبت و 7 رای منفی تایید شد. بلافاصله هجمه ها علیه قالیباف از سوی همین حضرات آغاز گشت که این بود ثمره انتخاب جهادی و مجلس قوی و مدیر باندباز و همه این حرف هایی که به خوبی با آن ها آشنا هستیم.
این واکنش های شتاب زده ادامه داشت تا صبح دیروز و صحن علنی مجلس و حمایت قالیباف از اخطار قانون اساسی علیرضا زاکانی در باب اعتبارنامه تاجگردون. با این اقدام قالیباف اعتبارنامه برای بررسی بیشتر به کمیسیون تحقیق ارجاع شد و مورد تایید قرار نگرفت. عقل در چنین شرایطی حکم می کند که شما بابت تمام تهمت هایی که زده اید، یک عذرخواهی ساده انجام بدهید. کسی هم توقع ندارد که یک منتقد به علت اشتباه در تحلیل و قضاوت زودهنگام با یک عذرخواهی ساده، تبدیل شود به طرفدار پر و پا قرص. اما اگر شما واکنشی دیدید، ما هم چیزی دیده ایم. نه یک کلمه معذرت خواهی، نه بهانه تراشی و نه توجیه. تنها سکوت در آن زمینه و طرح کردن مسائلی دیگر.
این جاست که رباعی جناب شیخ بهایی مصداف پیدا می کند که این انقلابی گری و مسلمانی شما که دیگران را به اخلاق سفارس می کنید و نوبت به خودتان می رسد به سراغ آن کار دیگر می روید، موجب می شود که افراد به مسلمانی تان بخندند! این تناقض رفتاری از افرادی که مدعی نیستند اگر سر بزند قابل قبول تر است تا از کسانی که اتفاقا یکی از ایراداتی که به فردی همچون قالیباف می گیرند، تناقض در آرا و نظراتش است. ما بد و شما خوب اما لطفا یک فکری به حال حیثیت انقلاب و انقلابی گری و بچه مسلمانی بکنید.