۵- سریع ۵/ خشمگین ۷ (Fast Five/Furious 7)
فیلم سینمایی «سریع ۵» محصول سال ۲۰۱۱ و «خشمگین ۷» نیز محصول سال ۲۰۱۵ است که به ترتیب پنجمین و هفتمین قسمت از مجموعه سریع و خشمگین را تشکیل میدهند. سریع ۵ را جاستین لین و خشمگین ۷ را جیمز وان کارگردانی کردهاند. این دو اثر را در رتبه پنجم از ۱۰ عنوان برتر اکشن یک دهه اخیر قرار دادهایم.
سریع ۵ داستان فرار از زندان دومنیک تورتو (با بازی وین دیزل) و نقشه سرقتی است که پای او و گروهش را در ماجراهای پیچیدهتری باز میکند. از سوی دیگر خشمگین ۷ ماجرای تلاش دکارد شاو (با بازی جیسون استاتهام) برای گرفتن انتقام برادرش است. هر دو فیلم پل واکر را در میان مجموعه بازیگرانشان دارند. واکر که اساسا بابت حضور در همین سری فیلمهای سریع و خشمگین مشهور شده بود در تصادف رانندگی جان باخت و نهایتا خشمگین ۷ به آخرین فیلم زندگی او تبدیل شد. موضوعی که به نوعی مسیر این مجموعه اکشن را نیز تغییر داد.
انتخاب بین سریع و خشمگین ۵ و سریع و خشگین ۷ و گنجاندن آن در لیست حاضر بسیار دشوار است. خشمگین ۵ شامل صحنههای خارقالعادهای است. به تصویر کشیدن تصادف عجیب و غریب اتوبوس، سرقت ماشینها از درون قطار، پرشهای باورنکردنی از روی تختهسنگها و سرقت بزرگ از بانک اتومبیل از بانک و تعقیب و گریز آن هم در خیابانهای پر ترافیک شهر ریو دو ژانیرو که خوب و باکیفیت از کاردرآوردنش اصلا کار سادهای نیست. در خشمگین ۷ اما صحنههای اکشن فانتزی و هیجانانگیزی مثل پرواز ماشینها یا منفجرشدن ماشینها درعمارتهای شیشهای در شهر پر زرق و برق ابوظبی سکانسهای اکشن نفسگیر متفاوتی خلق کرده است.
به هر حال وقتی به این دو فیلم نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که علاوه بر صحنههای اکشن خارقالعاده، بسیار سرگرمکننده و پرتعلیق هستند. آنها با وجود زمان کمو بیش طولانیشان (هر دو طولانیتر از دو ساعت) اما هرگز تماشاگر را خسته نمیکنند. در واقع هر دو فیلم به عنوان نمونههایی الهامبخش برای ساخت فیلمهای اکشن محبوب در سینمای بدنه اصلی در نظر گرفته میشوند. اما مهمتر از صحنههای اکشن آنچه این دو اثر را متفاوت کرده پویایی شخصیتهای آن است. از جمله دلایل این موضوع میتوان به حضور پل واکر اشاره کرد. بازیگری که تا زمان زندهبودنش چندان درباب اهمیت حضورش در این مجموعه بحثی صورت نگرفت اما پس از او مشخص شد که مجموعه یکی از مهرهها و داراییهای اصلیاش را از دست داده است.
۴- مأموریت: غیرممکن – فالاوت (Mission: Impossible – Fallout)
فیلم سینمایی «مأموریت: غیرممکن – فالاوت» به کارگردانی کریستوفر مککوری را باید بهترین اثر از سری فیلمهای ماموریت غیرممکن نامید. این فیلم اکشن هم از نظر داستان و هم از نظر تنوع در صحنههای اکشن شاهکار است. البته اگر بنا باشد دیپلم افتخار اهدا کنیم، در حالی که جایزه اصلی در این مجموعه اکشن به فالاوت میرسد دیپلم افتخار تعلق میگیرد به مأموریت: غیرممکن – پروتکل شبح به کارگردانی برد برد که یکی از موثرترین و سرگیجهآورترین صحنههای اکشن مربوط به بالارفتن از برج خلیفه را به نمایش گذاشت. در نهایت کسانی که این اثر اکشن را با تکنولوژی IMAX دیده بودند این فیلم را یک تجربه فراموشنشدنی لقب دادند.
با این حال نمیتوان انکار کرد که فالاوت از نظر مجموعه صحنههای اکشن به کار رفته در آن، از نظر پردازش شخصیتهای منفی مقابل قهرمان و در عین حال تاثیر احساسی فیلم اثر بهتری است. به هر حال هر دوی این آثار از نظر تجاری هم تجربههای موفقی بودند. پروتکل شبح با بودجه ۱۴۵ میلیون دلاری و فالاوت با بودجه ۱۷۸ میلیون دلاری ساخته شد. این دو اثر به ترتیب ۶۹۴.۷ و ۷۹۱.۱ میلیون دلار فروختند.
۳- جان ویک (John Wick)
در حال حاضر کیانو ریوز به بازیگری تبدیل شده که به شدت مورد توجه رسانهها است اما در اوایل دهه اخیر شرایط به کلی متفاوت بود. ریوز سال ۲۰۱۳ فیلم سینمایی «مبارز تای چی» را کارگردانی کرد. این اثر از سوی برخی طرفداران هنرهای رزمی مورد توجه قرار گرفت اما موفق نشد به اثری مجبوب با تاثیرگذاری گسترده تبدیل شود. ریوز سپس ایفای نقش در فیلم «چهل و هفت رونین» را پذیرفت. فیلمی که هر چه از آن کمتر سخن بگوییم بهتر است. یک شکست سخت تجاری همراه با نظرات به شدت منفی منتقدان. در این شرایط به نظر میرسید که ریوز یک بازیگر ناموفق تمام شده است اما فیلمهای اکشن بعدی ریوز یا دقیقتر بگوییم مجموعه جان ویک این بازیگر را احیا کرد.
اولین فیلم از مجموعه جان ویک اثری کوچک بود متمرکز بر ویژگیهای فیزیکی ریوز و البته اشتیاق او برای ارایه بهترین کیفیتهایش به عنوان بازیگر.
شاید شانس ریوز بود که به دو بدلکار سابق برخورد کرد که میخواستند در جهان کارگردانی برای خود نامی دست و پا کنند؛ چاد استاهلسکی و دیوید لیچ. به این ترتیب با ترکیبی از نوآوری در صحنههای اکشن خشن، حضور و بازی بسیار خوب ریوز، داستان یک ضد قهرمان زخمخورده و اندکی جسارت جان ویک به فیلمی بسیار موفق تبدیل شد. موفقیتی که راه را برای ساخت قسمتهای بعدی و تبدیلشدن آن به یک مجموعه را هموار کرد.
جان ویک محصول سال ۲۰۱۴ میلادی داستان زندگی یک آدمکش حرفهای به نام جان ویک (با بازی کیانو ریوز) است که بعد از ازدواج از کارهای سابق خود دست کشیده اما وقتی توسط گانگسترهایی مورد حمله و سرقت قرار میگیرد و سگش کشته میشود برای انتقام دوباره به کار سابقش برمیگردد و دست به اسلحه میبرد. در پی موفقیت چشمگیر تجاری و تحسین منتقدین از این محصول مهیج سینمایی دنبالههایی به نام جان ویک: بخش دوم در سال ۲۰۱۷ و جان ویک: بخش ۳ – پارابلوم در سال ۲۰۱۹ ساخته شد. هر سه فیلم عملکرد موفقی داشته و نسبت به بودجهای که برای تولید خرج کرده بودند فروش مناسبی داشتند.
۲- اسکایفال (Skyfall)
بسیاری از فیلمهای مجموعه جیمز باند درگیر جذابیتهای سطحیاند. فیلمهایی که صرفا سوار بر ظاهر جذاب و پرزرق و برق محیط و بازیگران، لوکیشنهای کمی عجیب و داستانهای نهچندان عمیق بودهاند اما اسکایفال نمونهای متفاوت است و به همین دلیل هم در لیست ۱۰ فیلم اکشن برتر دهه اخیر قرار گرفته است. این اثر سینمایی که در پنجاهمین سالگرد مجموعه جیمز باند اکران شد تحسین گستردهای به همراه داشت و به موفقیت چشمگیری دست یافت. اسکایفال به درستی یکی از بهترین فیلمهای جیمز باند تا کنون شناخته میشود. فیلمی درباره عواقب امپریالیسم و بازگشت تاثیرات گناهان و تصمیمات شوم گذشته به حال حاضر.
اما نگاهی داشته باشیم به روایت فیلم: بعد از مشکلات ماموریت استانبول اثری از باند نیست و به نظر میرسد از کار کنارهگیری کرده اما وقتی MI6 مورد حمله قرار میگیرد با خواست خانم ام، ۰۰۷ دوباره برای از بین بردن تهدیدها علیه سازمان بازمیگردد؛ مهم نیست این ماموریت چه خطرات و هزینههایی برای جیمز باند دارد. او همواره مامور وفاداری است.
اگر بخواهیم بیشتر روی دستاوردهای فنی اثر متمرکز بمانیم باید گفت فیلمبرداری فوقالعاده راجر دیکینز مثل همیشه در کیفیت بالای صحنههای اکشن فیلم تاثیر قابل توجهی داشته است.
بعضی منتقدان این اثر سینمایی را با فیلم شوالیه تاریکی مقایسه کردهاند و گفتهاند گویا فیلمی شبیه به شوالیه تاریکی در جهان باند ساخته شده است. به هر حال مجموعه جیمز باند در سالهای گذشته تلاش کرده بود از فرمولهای همیشگی موفقیتش پیروی کند؛ یعنی اعتماد به آثار، شخصیتها و موقعیتهایی که در طول دورانها نزد عموم مردم محبوبیت داشتهاند. این رویکرد البته لزوما همواره موفق نیست و دیگر اینکه احساسات متفاوتی را نیز در مخاطبان ایجاد میکند.
به هر حال به نظر میرسد اسکایفال در این مجموعه نمونهای از برخورد خلاقانهتر به حساب میآید. فیلمنامهای تیز و برنده، موسیقی متن بهیادماندنی، شخصیتسازی یک شرور فوقالعاده (با بازی خاویر باردم)، بازی درخشان جودی دنچ (در نقش خانم ام) و طبیعتا حضور موفق دنیل کریگ به این فیلم کیفیتی متمایز بخشیده است.
اسکایفال در هشتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار در سال ۲۰۱۲ میلادی در ۷ رشته نامزد دریافت جایزه شد و توانست جایزه اسکار بهترین تدوین صدا و بهترین ترانه را به دست آورد. این اثر سینمایی با بودجهای بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار ساخته شد و بیش از ۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار نیز فروخت که حاکی از موفقیت چشمگیر تجاری این فیلم اکشن بود.
۱- مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road)
فیلم سینمایی «مکس دیوانه: جاده خشم» اثری پساآخرالزمانی و اکشن است به کارگردانی جرج میلر استرالیایی که داستان آن در بیابانی خشک و بی آب و علف روایت میشود؛ جایی که آب و سوخت به میزان اندکی موجود است و باقیمانده انسانها برای زندگی خود در حال جنگیدناند.
شارلیز ترون درنقش ایمپورتر فیوریزا زنی طغیانگر است که بر علیه حاکمی ستمگر شورش کرده. گروهی از زنان زندانی و مردی کمحرف به نام مکس (با بازی تام هاری) از جمله کسانی هستند که این زن طغیانگر را در مسیر رسیدن به هدف یاری میکنند.
مکس دیوانه: جاده خشم را میتوان از بعضی زوایا برای مثال جلوههای بصری، طراحی صحنههای اکشن و اساسا تکنولوژی به کار رفته در آن بهترین نمونه فیلم اکشن در یک دهه اخیر عنوان کرد. در واقع شاید از این زاویه شهرت و نفوذ مکس دیوانه حتی فراتر از صرفا یک دهه برود. بخواهیم خلاصه بگوییم مکس دیوانه: جاده خشم از آن دست فیلمهایی است که میتواند مخاطبش را با جادوی بصری میخکوب کند.
بعضی تحلیلگران معتقدند مکس دیوانه: جاده خشم با داشتن بازیگران اصلی زن که سعی دارند کنترل جهان را از دیکتاتورهای ستمگر باز پس بگیرند اثری فمینیستی به حساب میآید. به هر حال چه این تفسیر را بپذیریم و چه با آن مخالف باشیم باید در نظر گرفت که مکس دیوانه از آن دست مجموعههایی است که با تعابیر و تفاسیر گوناگون هم روبرو شده است.
این اثر مهیج در ۱۰ رشته نامزد دریافت جایزه اسکار سال ۲۰۱۶ میلادی شد و توانست ۴ جایزه اسکار را در بخشهای بهترین تدوین صدا، بهترین صداگذاری، بهترین طراحی صحنه و بهترین تدوین از آن خود کند. مکس دیوانه: جاده خشم با بودجهای بین ۱۵۰ تا ۱۸۵ میلیون دلار ساخته شد و بیش از ۳۷۲ میلیون دلار فروخت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com