کد خبر: ۶۵۷۰۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
یک رسوایی دیگر در تاریخ اتحادیه عرب

اتحادیه عرب تحت نفوذ آمریکا و اسراییل

اتحادیه عرب سعی دارد تمام کوتاهی های خود در حوادث اخیر و حتی تاریخ خود را در تحولات سوریه جبران نماید و حال آنکه میزان موفقیتش تا چه میزان توانسته است دل اعراب را مجذوب خود کند پرسشی است که تلاش می شود در این مطلب هر چند خرد به آن پاسخ داده شود...

بولتن نیوز: در تاریخ معاصر با توجه به گسترش حضور  ارتباطات، نقش سازمان های بین المللی و منطقه ای بیش از پیش حائز اهمیت بوده و این سازمان ها می کوشند که با همگرایی هر چه بیشتر به کسب منافع برای اعضای خود دست یابند.

این واقعیت نیز بر کسی پوشیده نیست که در بسیاری از موارد، این سازمان ها بر خلاف مرام نامه و اهداف خود به آلت دست قدرت های سرمایه داری و غرب بدل می شوند و کار را به جایی می رسانند که ملت های عضو نیز به طور کامل نسبت به آن قطع امید می کنند. اتحاد یه عرب نیز از جمله سازمان های منطقه ای است که انفعال این سازمان، علی رغم انتظارات موجود از آن در بهار اسلامی کشورهای عربی، باعث انزجار مردم کشورهای عربی شده است.

 به نظر می رسد فروپاشی یکی پس از دیگری رژیم های متکی به قدرت پوشالی غرب، نهیب مناسبی برای اعضای اصلی این اتحادیه نبود و کماکان شاهد تامین اهداف ایالات متحده و غرب توسط این اتحادیه هستیم



برخورد چندگانه این اتحادیه در خیزش های اسلامی اخیر حیرت همه را برانگیخته است اما چیزی که بیشتر از همه موارد باعث این برانگیختگی و حیرانی می شود، بیش فعالی اتحادیه عرب در قبال تحولات سوریه است.

شاید بتوان ادعا نمود اتحادیه عرب سعی دارد تمام کوتاهی های خود در حوادث اخیر و حتی تاریخ خود را در تحولات سوریه جبران نماید و حال آنکه میزان موفقیتش تا چه میزان توانسته است دل اعراب را مجذوب خود کند پرسشی است که تلاش می شود در این مطلب هر چند خرد به آن پاسخ داده شود. 

1- هدف از تشکیل اتحادیه عرب و نتایج مایوس کننده آن


اتحادیه عرب، نخستین سازمان بین‌المللی است که بین کشورهای عربی‌- ‌اسلامی در 1945 به ابتکار مصر تاسیس شد. طرح پیشنهادی مصر در اولین کنگره عربی توسط اعضای حاضر یعنی مصر، عربستان سعودی، عراق، سوریه، لبنان، یمن و اردن امضا و تایید شد و خیلی ‌زود به تصویب مقامات داخلی این کشورها رسید.

از آنجا که در قرارداد تشکیل اتحادیه عرب، پیش بینی برای پیوستن سایر دولت های عربی نیز شده بود، بعد از جنگ جهانی دوم و به استقلال رسیدن دیگر کشورهای عربی، این کشورها یکی پس از دیگری به این اتحادیه پیوستند.

 در حال حاضر اتحادیه عرب تمام کشورهای عرب (شامل 22 کشور از آسیا، آفریقا و سازمان آزادی‌بخش فلسطین) را در برمی‌گیرد که عبارتند از: مصر، عراق، یمن، لیبی، مغرب، تونس، امارت، بحرین، قطر، عربستان، الجزایر، لبنان، موریتانی، اردن، جیبوتی، کومور، اریتره، سوریه، سومالی، سودان، عمان و فلسطین.

تشکیل اتحادیه عرب را می‌توان از یک سو زاییده تجدید ناسیونالیسم ملت‌های عربی و از سوی دیگر تایید دولت انگلستان در سال 1941 به وسیله «آنتونی ایدن»، وزیر خارجه وقت انگلیس تلقی کرد. به عبارت دیگر در فاصله دو جنگ جهانی، جنبش‌های آزادی‌بخشی در جهان عرب شکل گرفتند که در مرحله اول خواهان استقلال کشورهای عربی بودند و در مرحله دوم خواستار وحدت و تشکیل حکومت واحد عربی، به همین دلیل انگلیس در فوریه1943  موافقت ضمنی خود را با تشکیل چنین اتحادیه‌ای اعلام کرد و سرانجام در نشست اسکندریه در مصر با امضای «موافقتنامه اسکندریه» اتحادیه عرب شکل گرفت.

 آزادی از سلطه بیگانگان و تحقق وحدت عربی مهمترین اهداف تشکیل اتحادیه عرب عنوان شده‌اند.

در سال 1950 یک قرارداد دفاع متقابل شبیه قرارداد دفاعی آتلانتیک شمالی، بین دولت‌های عضو این اتحادیه به امضا رسید. اما اختلاف‌های شدید موجود بین رژیم‌های حاکم بر اعضای این اتحادیه و اهداف و منافع متضادشان در امور داخلی و سیاست خارجی، اتحادیه عرب را به سازمانی ناتوان و ضعیف تبدیل کرد، و در برخی موارد نیز مانع وحدت بین اعضا نیز شد که در این‌باره می‌توان به اتحاد کشورهای مصر، سوریه، لیبی و یمن اشاره کرد

.


اتحادیه عرب برای تحقق وحدت، طرح سیاسی خاصی داشت که در «مقابله» و «ستیز» خلاصه می‌شد، اما این طرح از ابتدا موفقیتی درپی نداشت و نتوانست به اعراب مقابل اسرائیل که در 1948 اعلام وجود کرده بود، کمکی کند و طرح دفاع مشترک اعضاء نیز که در 1950به تصویب رسید مثمر ثمر واقع نشد. چنانچه در قبال وقایع سال‌های 1956 (بحران سوئز)، جنگ 1967 و 1973 اعراب و اسرائیل نیز چندان راهگشا نبود و کاری از پیش نبرد.

 از لحاظ نظامی نیز اقدامات اتحادیه بسیار ناامید کننده بوده است. ناکارآمدی اتحادیه عرب تنها به چند دهه گذشته باز نمی گردد بلکه اقدامات شتابزده اتحادیه عرب در زمان حمله ناتو به لیبی نشان داد که اتحادیه عرب در زمان حمله به لیبی به ابزاری مطیع در دست ناتو تبدیل شده و با واگذار کردن پرونده لیبی به شورای امنیت خود را مسخره عام و خاص کرده است.


2- عملکرد اتحادیه عرب در قبال بیداری اسلامی


ننگین ترین صفحه از تاریخ اتحادیه عرب به حوادث اخیر باز می گردد؛ با وجود کاهش چشم گیر موقعیت ایالات متحده میان اعراب در بیداری اسلامی همچنان اعراب نظاره گر سکوت و تسامح این اتحادیه در برابر کشتارهای رژیم های دست نشانده و دخالت بیگانگان در آن کشور ها هستند. سیاست های این اتحادیه در تطابق و پیروی کامل از سیاست های اتحادیه اروپا و ایالات متحده قرار دارد و ذره ای از آن منحرف نمی شود.

 در طلیعه بیداری اسلامی در تونس این اتحادیه با صدور پیامی بی محتوا و دو پهلو و هم راستا با منافع غرب اعلام داشت

:

«دورانی که مردم تونس در حال عبور از آن هستند، دورانی بسیاری سرنوشت ساز و مهم است و اتحادیه عرب از تمام احزاب و گروه های سیاسی در این کشور می خواهد که اتحاد خود را حفظ کنند تا صلح و امنیت بار دیگر به این کشور بازگردد.»


مردم مصر نیز که از صخره زار حکومت دیکتاتوری مبارک عبور کرده و در استقبال آزادی نشسته بودند در قتل عام و کشتار ژنرال طنتاوی بار دیگر جانبداری اتحادیه عرب از حکومت های دست نشانده را لمس کردند. نبیل العربی (دبیركل اتحادیه عرب) پس از کشتارهای میدان التحریر به جای  موضع گیری برابر حاکمیت مصر از تمامی گروههای سیاسی در مصر خواست تا در راستای روند دموكراتیك حركت كنند. همچنین به نظر می رسد مردم بحرین از نگاه اتحادیه عرب از دایره شمول اعضای این اتحادیه خارج شدند و رئیس این اتحادیه حتی از ارتباط مستقیم با نماینده گروه های مخالف با آل خلیفه نیز ابا دارد؛ ابراهیم المدهون یکی از اعضای هئیت اعزامی از سوی مردم بحرین به نبیل العربی می گوید: هیئت بحرینی خواست که نامه خود را به دبیرکل تحویل دهد اما چندین روز بیهوده سپری شد و درنهایت هیئت را به حضور نپذیرفتند و این هئیت مجبور شد که با پست سفارشی نامه را بفرستند.


ناکارآمدی اتحادیه عرب برای عرب کار را به جایی رساند که حتی عنصری مانند البرادعی نتوانست نسبت به آن سکوت کند و در گفت‌وگو با یکی از روزنامه‌های تونس تاکید کرد که اتحادیه عرب اعتبار خود را از دست داده است. ابراز نارضایتی از اتحادیه عرب تنها به خواص ختم نمی شود بلکه تجمعات مردمی مقابل مقر این اتحادیه در قاهره و پرتاب مواد آتش زا به سمت آن، گواه خوبی بر بی اعتباری این اتحادیه میان اعراب است.


عملکرد اتحادیه عرب در قبال سوریه


بسیار جای امیدواری است که اتحادیه عرب بالاخره مفرّی برای کوتاهی های خود یافت تا بلکه در برابر تاریخ پاسخی بیابد؛ حوادث اخیر سوریه و بیش فعالی اتحادیه عرب در حمایت از مردم سوریه به جهانیان نشان داد که همواره سکوت موضع مناسبی نیست و موضع گیری نیز در مواقعی خاص مورد نیاز است!



اتحادیه عرب که از ابتدای بیداری اسلامی، وجود یا عدم وجود آن هیچ نفعی برای اعراب نداشته، ناگهان در طرح آمریکایی- اسرائیلی تحول در سوریه شرکت کرده تا از یک سو فعال بودن خود را نشان دهد و از سوی دیگر راه را برای رژیم جعلی صهیونیستی هموارتر نماید. تحولات اخیر سوریه که حمایت قاطع و اکثریت مردم از حاکمیت و اقدامات تسلیحاتی مخالفان حکومت در آن کاملا ملموس است- حال آنکه تجهیز نظامی مخالفان از سوی چه کسانی صورت می گیرد نیاز به بحث بیشتری دارد-، اتحادیه عرب را وادار به اقداماتی کرد که بار دیگر بی اعتباری آن را نشان داد.

این اتحادیه در اولین اقدام پس از تذکرات متعدد، عضویت سوریه را به حالت تعویق درآورد و خواهان اعزام بازرسان خود به سوریه شد. در همین هنگام بود که آلن ژوپه وزیر خارجه فرانسه در پارلمان این کشور گفت: «خشونت های تازه در سوریه روی داده است، که باعث شد من دفاتر کنسولی را در آلپو و لاذقیه و همچنین  سایر موسسات فرهنگی را ببندم و سفیرمان را به فرانسه فرابخوانم.» که همراهی اتحادیه عرب با غرب به خوبی از اظهارات آلن ژوپه قابل فهم است.

پس از آن نیز «تحریم» در دستور کار اتحادیه قرار گرفت و با تعیین ضرب الاجل بار دیگر سوریه را تحت فشار قرار دادند و وزیران خارجه اتحادیه عرب بعد از ظهر یکشنبه (۲۷ نوامبر/۶ آذر) در نشست خود در قاهره تحریم‌های پیش‌بینی شده علیه سوریه را تصویب کردند. همچنین وزراي اقتصاد و دارايي عرب پيشنهاد کردند که بسته تحريم ها عليه سوريه شامل «ممنوعيت سفر سران بلند پايه سوريه به کشورهاي عربي، بستن حساب هاي منابع مالي دولت اين کشور و تعامل نکردن بانک هاي عربي در طرح هاي اين کشور» بود.



واقعا این همه هماهنگی میان مصوبات اتحادیه عرب و اهداف ایالات متحده و غرب سوال برانگیز است چرا این اتحادیه در برابر کشتارهای مردم بی گناه و خواستار آزادی توسط رژیم های سفاک آل سعود، آل خلیفه، علی عبدالله، حسنی مبارک، معمر قذافی و... حتی از صدور یک بیانیه نیز امتناع ورزید. چیزی که مسلم است این است که حیات سوریه به عنوان خاکریز لبنان و پل ارتباطی لبنان با خارج، بیشتر از همه چیز منافع حیاتی رژیم جعلی صهیونیستی را به خطر انداخته است و تحولات اخیر آن (که هیچ شباهتی با سایر کشورهای عربی ندارد) موقعیت مناسبی را برای دشمنان سوریه و لبنان فراهم نمود تا با آلت دست قرار دادن اتحادیه عرب- که لابی آل سعود خائن است طرح فروپاشی دولت بشار اسد را فراهم نماید.
تاریخ ننگین این اتحادیه و ناکارآمدی آن و این همه حساسیت تنها در برابر یک کشور به نام سوریه، همه و همه به پایان رسیدن عمر سیاسی این اتحادیه و لزوم بازسازی جدی آن را نوید می دهد.

سپهر حجازی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۵۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۰
0
1
جهان در آینده نه چندان دور شاهد فروپاشی تمام سیستمهای تحت نفوذ استعمارگران قدیم و جدید و صهیونیزم بین الملل خواهد بود. قدری صبر و تأمل لازم دارد تا شاهد وقوع این امر باشیم . مگر فروپاشی قبلیها را ندیدید؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین