به گزارش بولتن نیوز، در آستانۀ یوم الله دوم اسفند؛ روز برگزاری یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، ده هزار نفر از استادان و مدرسان دانشگاهها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور با نامه ای انتخاباتی به مردم ایران در مقام مستشاری ویژگیهای نمایندگان اصلح برای تشکیل مجلس یازدهم را در نخستین انتخابات چهلسالۀ دوم انقلاب احصا و به ایرانیان معرفی کردند.
مهمترین فرازهای نامه انتخاباتی ده هزار استاد و مدرس دانشگاه به مردم ایران به شرح زیر است:
مشروح نامۀ استادان و مدرسان به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿ قصص/٥﴾
و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث (ملک و جاه فرعونیان) گردانیم.
سلام و درود خدا بر مستضعفان زمین. سلام و درود خدا بر مردم ایرانزمین. سلام و درود خدا بر اُمتی که امامشان(سلامالله) آنها را بهتر از امت رسول خداa در عصر حجاز خواند. درود و رضوان الهی بر آن امام عظیم القدری که بزرگواری تاریخی ملّت ایران را به این سرزمین برگرداند و در مسیر نصرت دین خدا هدایت و بسیج کرد. سلام و رحمت الهی بر خوبان امت که در این راه جانباخته وزندگی جاوید برگزیدند. سلام و درود بیپایان بر شما ملّت شریف ایران که با خودآگاهی تاریخی، رنج مقابله با استبداد و استکبار را تحمل کرده و نگذاشتید این بدگوهران به اهداف شوم خویش در ایران و جهان دست یابند.
ملّت مسلمان ایران! نامة استادان به شما بیواسطه و فرا حزبی است!
فرارسیدن نخستین سالگرد انقلاب اسلامی و تولّد مجددتان در چلّة دوم را به شما مردان مقاوم، بانوان صبور، جوانان هوشیار، استادان گرامی، دانشجویان بیدار، معلمان دلسوز، دانش آموزان کوشا، برادران و خواهران انقلابی و وطنخواه تبریک و تهنیت میگوییم و چهلویک سال، مقاومت، پایداری و تلاشتان برای پیشرفت را از صمیم جان میستاییم. چراکه اینک به باور و یقین رسیدهایم که تحمل اینهمه مشکل و موانعِ دشمن ساخته و سختیهای ناشی از خنجر نفوذیها، نیش کج فهمان، سوء تدبیر نااهلان ممکن نبوده و نیست مگر باایمان و بصیرت شما که دنیا را به تسلیم و تعظیم واداشته است.
ما جمعی از استادان و مدرسان دانشگاهها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور، اولاً از اینکه بهعنوان بخشی از خانواده بزرگ ایرانزمین، در کنار و میان شما چنین ملّتی عظیم قرار داریم، بر خود بالیده و به آن مفتخریم که در این چهلویک سال از پیمایش راهی ناهموار با دامنهای سخت و در شیبی تند توانستهایم با شما تا آستانة صعود به قلّة نهایی پیشرفت، همگام شما باشیم.
ثانیاً؛ خویش را در همه دردها، ناملایمات و شادیها با شما ملّت عظیمالشأن شریک میدانیم.
ثالثاً؛ علاوه بر جنگهای تحمیلی نظامی، اقتصادی و فرهنگی دشمنان ملّت، البته ما وجود برخی مشکلات ناشی از کژ کارکردیها و سوء تدبیرها، مناقشههای بیفایده و زیادهخواهیها، اشرافی گری و تجمل زدگیها، دستدرازی به بیتالمال و رانتخواریها و آثار زیانبار آن را در جامعه انکار نکرده و از بروز و شیوع آن متأسف و بهجای مجلس و دولت و دستگاه قضا از شما عذرخواهی میکنیم؛ با این مقدمه، خود نیز به نیابت از جامعة استادان، مدرسان و نخبگان برای همه قصور و تقصیرهای خویش در زمینة روشنگری، اطلاعرسانی بهموقع، مطالبه گری از دولتمردان ونیز از کوتاهیها در کمک به حلّ مسائل کشور و پارهای دیگر از غفلتها از خدای بزرگ و شما ملّت شریف ایران پوزش طلبیده و اینک عزم خویش را برای جبران گذشته و تغییر شرایط به نفع ملّت و کشور اعلام میداریم.
امّا مردم بزرگ ایران! شما به یُمن آزاد شدن سیاست ورزی در دوران پسا پهلویسم، رشید هستید، آزادی قوای شما مردم، نظام سیاسی ایران اسلامی را چهل و یک ساله کرد؛ شما ماندید و فرعونهای منطقه، یکی پس از دیگری رفتند و روسیاهی بر دل آرزومندان فروپاشی این نظام خدا مدار و مردمگرا در چهلسالگی باقی ماند؛
اما ما دانشگاهیان و مدرسان برای اینکه خود را وامدارزیستة شما چنین ملّتی میدانیم بر آن شدیم تا بدون واسطة احزاب ناکارآمد، گروههای سیاسیِ سیاست زده و قرار گرفتن در کنار شما تودة مردم در قالب جبهه بزرگ علمی و فرهنگی دههزارنفره از استادان و مدرسان، در مقام مستشاری شما ملّت، دربارة مجلس یازدهم و شاخصهای انتخاب نمایندگان نامهای صادقانه بدون پیچیدگیهای رایج علمی را تقدیم نماییم.
کشور از مسیر انتخاب مردم پیشرفت میکند
ما مردم باید از «تجربههای دور و نزدیک»، درس بگیریم و عبرت بیاموزیم؛ انسانِ عاقل و باتدبیر، کسی است که «تجربههای اشتباه و خطا» را تکرار نکند. ما باید «حافظۀ تاریخیِ» خویش را تقویّت کنیم و همواره در یاد داشته باشیم که «انتخابهای گذشتۀ» ما، چه نتایجی را به دنبال داشت. ملاکِ حقیقی برای انتخابِ مجدّد، همین امر است و هیچچیزی هممرتبه و هموزنِ آن نیست. شاید بتوان بر «اشتباهِ نخست»، چشم فروبست و آن را توجیه کرد، امّا «اشتباههای بعدی» و تکرارِ خطای واضح، در هیچ منطقی، پذیرفتنی نیست. پس نباید دچارِ «انتخابهای ناروا» شویم و در چرخۀ باطلی از «گزینشهای خویش ساخته»، اسیر گردیم. اینک، «کارنامۀ عملی و عینیِ» همۀ مجالس، پیشِ روی ما است و ما میتوانیم بهآسانی، «تفاوتها» و «مزیّتها» را بشناسیم و دریابیم در چه دورهای، چه رخداده وزندگی واقعیِ ما، چه تجربههایی را از سر گذرانده است.
ملّت شریف ایران! شما از مسیر «انتخابتان»، کشور را پیش برده و به جلو سوق خواهید داد؛ ایرانِ امروز، سخت محتاجِ «حرکتِ جهشی، میانبر و شتابدار» است. ازاینرو، ما مردم باید فکر کنیم که با انتخابِ چه کسانی، کشور با «شتاب و سرعت بیشتری» پیش میرود؛ چنین حرکتی، از عهدۀ هرکسی ساخته نیست و همگان نمیتوان در شرایطِ دشوار و در پیچِ تاریخی، «مردِ میدان» باشند و «گامهای بلند و تاریخساز» بردارند. «کارهای بزرگ»، از «انسانهای بزرگ» ساخته است؛ آنان که میتوانند در برابرِ موانع و مشکلات، «قاطعانه» و «مردانه» بایستند و سپرِ بلای مردم و کشور باشند و هیچ فرصتی را برای «پیشرفتِ ملّیِ جهشوار» از دست ندهند. پس بهیقین، نباید به «صالح» اکتفا کرد، بلکه نباید جز «اصلح» را پذیرفت. «انتخابِ اصلح»، یعنی انتخاب کسی که با عزم و ایمانِ خللناپذیر و کمنظیر، «عظمتهای بزرگ» را در کوتاهمدت برای ایران میآفریند.
با این توضیح معتقدیم پیشنیاز همه تحلیلها، تبیینها و راهبردها و عملیات دگرگونی بهسوی اعتلاء و پیشرفت، متاع گرانبهای صداقت است؛ صداقتی که در همة ارکان و اجزاء نهادینه و گسترشیافته و استحاله و تغییر نیابد.
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقوُا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿احزاب/٢٣﴾
نیاز امروز ایران به رجال صادق در دستگاههای مقننه، مجریه و قضاییه، نیازی تاریخی است و از همین ابتدا صادقانه میگوییم که برای دستیابی به ایرانی آباد و آزاد در 1404 به مجلسی که مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا باشد نیازمندیم، زیرا آغاز مسیر چهل سالة دوّم را در تشکیل مجلسی مردمی، کارآمد، نو، انقلابی، دانشپایه، مقاومتی و مطالبه گر میدانیم، امّا به نظر میرسد لازم است دربارة چرایی و علل بروز برخی نارساییها و اشکالات موجود با شما ایرانیان عزیز سخن بگوییم.
درنگی در چرایی و علل شرایط فعلی
ملّت بزرگ ایران! شما بهتر میدانید که یکی از عوامل اصلی مشکلات اقتصادی ایران عزیزمان، کارشکنیها، مانعتراشیها، هزینهتراشی و تحریمهای سختِ و نیمه سختِ ناشی از دنائت و خباثت دشمنان این سرزمین است.
دوّمین علّت امّا در راهبردها و راهکارهایی غلط است که از سوی برخی دولتمردان اتّخاذ و بر کشور حاکم شده و بهجای تکیهبر سرمایههای انسانی و طبیعی و دیگر داشتههای خود، دست ذلّت و دستان نیاز به سمت بیگانگان دراز کرده و به استمداد و استقراض خارجی دلخوش کردند؛ این در حالی است که شما ملّت بارها به کارگزاران گفتهاید که هر جا دست نیاز بهسوی اجانب دراز کردید دشمنان این سرزمین جسورتر و سفرههای معیشت و کسبوکار ایرانیان تنگتر شده است، کما اینکه تاکنون نه از سوی آنها تأمین شدیم و نه خودمان اقدامی بنیادین برای برونرفت از مشکلات اتخاذ کردیم!
عامل سوّم امّا بیتوجهی به مشکلات تودهها و مستضعفین جامعه بود، این پدیده متأسفانه از زمانی شروع شد که روحیة اشرافی گری در برخی از مدیران رواج یافت و برخی کارگزاران، با اشتباه محاسباتی، دورة پس از دفاع مقدس را آغاز رفاه و درآوردن لباس مقاومت و سلوک و منش انقلابی تعریف کردند که از لوازم آن فراموش کردن نیروهای رزمنده، دوری از تودة مردم مستضعف و باز کردن سفرة تساهل، تسامح، غیرت و وطنخواهی بود.
علّت دیگر البته بیدقتی گروههای مرجع و نیز عدم ارائة فناوری سیاست ورزی صادقانه از سوی احزاب و متعاقباً فقدان تطبیق گزینش اصلح در انتخابات با تراز مطالبات انقلابی و همسنخ با نیازهای واقعی و اولیه خود مردم بود. نظام اسلامی در این میان البته سفره دمکراسی و مردمسالاری دینی را گسترانیده و به نتایج انتخاب اکثریت، پای بند بوده و برای عدم عقبنشینی از خواست جمهوریت و حقالناسها، هزینههای زیادی ازجمله وقایع تلخ فتنة 88 پرداخت کرده است زیرا نظام اسلامی، برخلاف نظامهای زرسالار و زور مدار، مردم را امانتی الهی و حقوقشان را،حقالناس میداند؛ سرنوشت و رویهای که به گواه قرآن مجید جز با خواست شما ملّت و بلوغ سیاسی و انقلابی جوانان در راستای مطالبات حقیقی و واقعی مردم دگرگون نخواهد شد.
پنجمین علّت را باید در طبقهبندی جعلی و کمظرفیت و ناهمسنگ جریانهای سیاسی کشور به دو جناح چپ و راست مذهبی از مجلس دوّم شورای اسلامی جستجو کرد که سبب ایجاد اختلاف دائمی میان نیروهای انقلاب گردید. نزاعی که بعدها تحت عنوان اصلاحات، اصولگرایی و یا با ادعایی موسوم بهاعتدال گرایی بخش زیادی از توان جامعه را مصروف خود کرد. روندی که نهتنها هیچ رهآوردی برای ملّت ایران نداشت بلکه بخشی از توان کشور و نظام برای حل مشکلات جامعه را متوجّه خویش ساخته و با قطبی کردن جعلی مردم ماجراهای تلخی را نیز رقم زد؛ گو اینکه با آغاز چهلسالگی دوم انقلاب و با توجه به ظرفیتهای عظیم، سپهر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ این سرزمینِ بزرگ و دین پایه، به سقفی گستردهتر از سقفهای کوچک و بعضاً کاذب گفتهشده نیاز دارد؛
عامل ششم که شاید مهمتر از سایر موارد باشد، راه ندادن تفکر انقلابی به حوزههای مدیریت کلان کشور بهویژه عرصة دیوانسالاری اقتصاد و فرهنگ میباشد. دو حوزهای که ناکارآمدی در آنها سبب بروز مشکلاتی در زندگی و معیشت روزمرة مردم و سبک زندگی آنان شده است. این در حالی است که تجربه عینی و واقعیتهای میدانی 40 سال گذشته نشان میدهد که هر جا انقلابی عمل کردیم موفق بودهایم. موضوعی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی(مدظلهالعالی) نیز در بیانیه گام دوم مورداشاره قرار داده و به آن تصریح میکنند: «بدانید که اگر بیتوجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسفانه بود و خسارتبار هم بود - بیشک دستاوردهای انقلاب از این، بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ، بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.»
ایرانیان عزیز! غفلت از جریان انقلابی سبب بروز چند مشکل اساسی در این کشور پهناور و پراستعداد شده است که از نگاه شما مردم پنهان نمانده امّا ما در جایگاه مستشاری شما مردم بزرگ، برخی از عمدهترین آنها را در همسویی با شما به شرح زیر میدانیم:
با توجه به این موارد، اصلیترین محور گفتگوی استادان و مدرسان با شما مردم شریف در چگونگی خروج از این وضعیت است تا هم انقلاب اسلامی تداومیافته و هم مردم از شرایط دشوار زندگی نجات یابند.
راهکارهای خروج از وضعیت فعلی:
الف) تشکیل مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا؛ مجلس تراز گام دوم انقلاب اسلامی
تجربه 40 سال قانونگذاری در چارچوب نظام اسلامی اقتضاء دارد تا با نگاهی آسیب شناسانه به رفع نقاط ضعف و اشکالات ده دورة گذشته پرداخته و مجلسی در تراز گام دوم انقلاب اسلامی شکل داد. مجلسی که تمامی راهیافتگانش، صادقانه به امکانات متنوع و گسترده ایران واقف و به استعدادهای ایرانی برای درمانی ایرانی باور و یقین داشته باشد؛ اصطلاحاً مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" باشد؛ فعل و گفتار نمایندگانش مبیّن خلافگویی، کذب و نفاق نبوده و آینة تمام نمای ایران بزرگ و اسلامی باشد. خانة ملّت در چهل سال اوّل انقلاب اسلامی وظایف بزرگی بر عهده داشت که بهرغم کاستیها، کارنامه نسبتاً موفقی نیز برجای گذاشت امّا با این مجلس، نمیتوان به چهل سالة دوم نقلمکان کرد زیرا مجلس، پیشران حکمرانی در اعتلای کشور است. در گام دوم انقلاب یعنی چهل سالة دوم، امّا این مجلس، رسالتی بس بزرگی دارد که بدون استفاده از تجارب 40 سال گذشته و رفع نقایص و اشکالات آن در حوزة قانونگذاری و نظارت نخواهد توانست در انجام آن کامیاب شود.
در چلة دوم، مجلس، دیگر صرفاً وظیفه رأی اعتماد و تصویب بودجه ندارد. باید کاری کنیم صحن مقدسش که آغشته با خون جانهای پاک گرفتهشده از سوی داعش است به محلّ لابی ها و زد و بند در توزیع یا تصویب اعتبارات و تأیید و رد کردن استیضاح ها و نظارتهای فرمالیته نباشد، مجلس در این گام باید قد کشیده و بزرگتر شود؛ رسالت مجلس مطابق با بیانیه گام دوم کمک به عبور ایران از مرحله دولت سازی اسلامی به جامعه-کشورِ اسلامی و فراهم کردن زمینههای شکلگیری تمدن اسلامی است. بدیهی است در همین راستا چنانچه مجلس شورای اسلامی نتواند با ترسیم استاندارهای لازم دولت و جامعه اسلامی به رفع موانع شکلگیری نظام مترقی- حکمرانی اسلامی بپردازد، چشمانداز روشنی جهت تحقق تمدن بزرگ اسلامی ایجاد نخواهد شد.
مردم شریف ایران! مجلس یازدهم بهعنوان اولین مجلس در گام دوم چهل سالة دوم انقلاب اسلامی باید از جهات گوناگونی متمایز از مجالس گذشته باشد و این امر ممکن نیست مگر با تغییر ملاکها و معیارهای گزینش ما و شما در انتخاب تکتک نمایندگانی که بارأی ملّت بر کرسی مجلس مینشینند. بهاینترتیب اگر ما مردم بتوانیم ملاکهای انتخاب را از متغیرهای فرقهای، قومیتی، قبیله گرایی، خاص گرایی، هیجانات زودگذر، عوامل احساسی، لجاجتهای شخصی، مداخلات بیگانگان، پولهای کثیف و... تغییر داده و تحت تأثیر فضای تبلیغاتی، مطامع فردی، منافع گروهی، تطمیع و تحریک قرار نگیریم، میتوانیم مجلسی تراز گام دوم انقلاب اسلامی و مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا شکل دهیم.
ب) بازگشت شعارهای انقلاب اسلامی
چنانکه حضور شما ملّت شریف عرض شد؛ انتخابات مجلس یازدهم، نخستین تجربه حضور مردم در پای صندوقهای رأی در چلّه دوم انقلاب اسلامی است امّا این حضور مستظهر به 40 سال تجربه و حدود 40 انتخاب ملّی میباشد. تجارب ملّت در 40 سال گذشته نشان میدهد هر جا شما و ما انقلابی، یعنی مطابق شعارهای اصلی انقلاب ایرانیان عمل کردیم موفق بودهایم پس عقلانیت ایجاب میکند تا انقلابی گری را به عرصههای ناموفق و دورمانده از انقلاب همانند حوزة اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و... بکشانیم و اجازه بدهیم تا مدیریتهای جهادی بر کرسیهای مدیریتی حاکم شود. این مهم امّا الزاماً از روشهای ایفای نقش مردمسالارانه ممکن خواهد شد که بهترین فرصت آن اکنون یعنی انقلابی کردن ترکیب مجلس آینده است.
مردم بزرگ ایران! مراجعه به فرهنگ انقلاب و انقلابی کردن تفکر مدیران، هنری است که از عهدة هیچکس جز شما خوبانِ جهان برنمیآید. البته تا زمانی که ملاک و معیارهای انتخاب نمایندگان مجلس معیارهای انقلابی و بر اساس ارزشهای انقلابی و اسلامی نباشد تصور شکلدهی مجلس مردمگرا و انقلابی نیز ممکن نیست.
همه میدانیم که مقصود از مجلس انقلابی چیست امّا بهمنظور جلوگیری از سوءاستفاده مخالفان انقلابیگری که همدستانه با بیگانگان و دشمنان این ملک و ملّت به دنبال تخریب این رویکرد انقلاب و ارائه تصویری غلط از نیروها و کارکردهای انقلابی و خود انقلاب هستند، به چند ویژگی مجلس انقلابی توجه میکنیم:
ج) ارتقاء کیفیتهای مدیریت با تأسّی به الگو و مکتب شهید سلیمانی
حال که آمریکای جنایتکار، سپهبد و سپهسالار ایران و اسلام؛ حاج قاسم سلیمانی را با ترور پنهان و در دل شب از ملّت ایران گرفت تا بهزعم خود درروند پیشرفتهای ایران خلل ایجاد کند، مردم ایران میتوانند با الگو قرار دادن این شهید بزرگوار، نمایندگانی با شاخصههای جدید روانه مجلس نمایند؛
مردم ایران به یُمن حماقت ترامپ در به شهادت رساندن سردار سلیمانی متوجه وجود مردان بزرگ و سرمایههایی گرانسنگ در کشور شدند؛ میلیونها انسان در تهران و شهرهای کوچک و بزرگ ایران قیام کرد و رستاخیزی واقعی و شانه به شانة افسانهها آفریدند، این قیام مردمی اینک اگر از سوی خود مردم، امتداد اجتماعی نیابد کار به سامان نخواهد شد. قیامکنندگان میتوانند استاندارهای معمول گذشته برای وکالت و مدیریت در کشور را در روزهای پسا ترور و پسا تشییع تغییر دهند. اکتشاف سلیمانی از سوی ملّت، توقع از کارگزاران و بهبود در روشهای حکمرانی را افزایش داده است، زیرا سپهبد سلیمانی به ملّت ایران نشان داد که مسئول و کارگزار ارشد یک سازمان و یک ساختار چابک انسانی، مدیر عالی و فرمانده بزرگ میتواند؛ پرکار و پرتلاش باشد امّا حقوق نجومی دریافت نکند. او به ما آموخت که میتوان عاشق شهادت بود و عاشقانه برای مردم کارکرد امّا برای خود و دختر و پسران خود، ویژه خواری و امتیاز طلبی نکرد؛ میشود مدیری ارشد و فرمانده ای عالیرتبه بود ولی ساده زیستی پیشه نمود؛ "حاج قاسم" به ما آموخت؛ ممکن است بهصورت مکرر به مأموریتهای خارجی رفت ولی حق مأموریتهای دلاری به خانه نیاورده و مانور تجمل نداد؛ میشود انقلابی بود امّا گرایشهای قبیلهای- سیاسی نداشت. میشود درجه بالای نظامی داشت ولی باروحیهای بسیجی کارکرد؛ میتوان همزمان در چند کشور و در جبهههای مختلف با دشمن جنگید امّا بر کسی منّت نگذاشت. میشود ولایتپذیری و اطاعت از رهبری حکیم را مهمترین شئون عاقبتبهخیری دانست امّا با همه مهربان بود. میشود مخلص و فداکار بود امّا تدبیر و مدیریت را در حدّ عالی به کاربست و در امور ملّت شُل کاری به خرج نداده و وجدان کاری داشت؛ میشود قهرمان میدانهای سخت بود امّا در میان مردم با رأفت و مهربانی زندگی و با آنها معاشرت صمیمانه و غیر تصنّعی داشت؛ میشود برای اسلام و نظام و برای ایران و مردم هزاران بار بیشتر از آرش غرور آفرید و در واقعیت از رستمِ افسانهها پیشی جست امّا خودشیفته و مغرور نشد. میتوان شبانهروزی کار و تلاش کرد امّا دنبال آوازه و شهرت نبود تا آنجا که در جلسات عمومی در مقابل چشمان امام "ظاهر" نشد؛ میشود در ولایتمداری بینظیر بود امّا طلبکار نظام و مردم نشده و برای خود و اطرافیان سهم خواهی ننمود، آری! ایرانیان! به همین خاطر او نه سلیمانی که یک "مکتب " بود؛ آنگاهکه فرمود؛ «سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یکراه، یک مدرسه درسآموز، با این چشم نگاه کنیم آنوقت اهمیت این قضیّه روشن خواهد شد.» پس اگر بخواهیم با این رَجُل صادق، "همانند جویی" کنیم و به مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" دلالت شویم باید به اصول مکتب سردار سلیمانی ملتزم باشیم که عبارتاند از:
حاج قاسم معتقد بود «اگر ملّتی فاقد رهبری هوشمند، حكیم، بصیر و متقی باشد؛ آن ملّت شكست میخورد، گو اینکه میگفت باید توجّه كنیم كه چرا بیداری اسلامی در كشورهای مثل مصر، تونس و لیبی پیروز نشد؟» و خودپاسخ داد كه این ملّتها فاقد رهبری بصیر بودند... و بر آن بود که دلیل اصلی پیشرفت عظیمی که ایران را به قطب عالم اسلام تبدیل كرده، همانا رهبری و انسانهای فداكاری هستند كه همپا و همراه با رهبری، گام برمیدارند.» موضوعی بنیادین که امروز دوست و دشمن بر آن صحه میگذارند که جایگاه ولایتفقیه از حیث علمی، عقلی و سیاسی در حفظ هویت ملّی و انقلابی ایران، جایگاهی ممتاز و بیبدیل بوده است ازاینرو ضمن بزرگداشت یاد و راه مبارک معمار کبیر انقلاب و جمهوری اسلامی ایران؛ حضرت امام خمینی 7، از 30 سال زعامت حکیمانه، متشرعانه و مردم سالارانه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله العالی از طرف شما و نخبگان سپاسگزاری مینماید.
اصل دیگر در «مکتب سلیمانی»، «شناخت تکلیف و انجاموظیفه بهموقع و بهاندازه» است. حاج قاسم، هیچگاه در طول خدمت خویش دچار ترس و تردید و تزلزل نشد و از راه برنگشت بهخصوص با تهدید و تطمیع دشمنان ایران تغییر چهره نمیداد؛ با تردیدآفرینیها، دلش نلرزید و هرگز احساس پشیمانی نداشت! زیرا تکلیف برایش روشن و مشخص بود. آن را فهمیده بود و بر طبق آن عمل میکرد. با این حساب، بزدلانِ تکلیف ناشناس به درد نمایندگی ملّتی هفتهزارساله نمیخورند؛
«جهتگیری انقلابی و جهادی» جزو شاخصههای «مکتب سلیمانی» است. او جناحی نمیاندیشید ولی به فرموده رهبر معظم انقلاب به شدّت انقلابی بود. امّا چنانکه در سطرهای نخست نامه ذکر شد برخی میخواهند کارکردهای انقلابی را انکار کنند چون خود به خاطر تغییر چهره و سبک اشرافی و اتخاذ سیاست بیتفاوتی به امور ایران و اسلام، اصل انقلاب را با خدشه و انکار مورد خوانش قرار میدهند حتّی با گستاخی و فرار به جلو، حاج قاسِم جانبرکف و انقلابی را با مرضهای دل خود تحلیل میکنند؛ که باید از قول رهبری حکیم به آنها گفت «انقلاب و انقلابی گری خطّ قرمزِ قطعیِ حاج قاسم بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیت او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابی گری خطّ قرمز او بود. حاج قاسم در این عوالمِ تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابی گری چرا! به شدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوانالله علیه) بود.» ایرانیان عزیز! تابلوی خصال انسانی و انقلابی حاج قاسم پیش روی ماست. ما از ملاکهای مکتب حاج قاسم تنزل نمیکنیم زیرا اکنون به مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" نیاز داریم؛
حاج قاسم اهل توجه، تذکر و خشوع، دائمالذکر، اهل مستحبات و اهل بکاء بود. رهبر معظم انقلاب در منزل سپهبد سلیمانی با تأکید بر اینکه جهاد بیرونی متکی به جهاد اکبر، یعنی جهاد درونی است، خطاب به دختر شهید فرمودند: «همه مردم عزادار و قدردان پدر شما هستند و این قدردانی در اثر اخلاص بزرگی است که در آن مرد وجود داشت، چراکه دلها به دست خداست و بدون اخلاص، دلهای مردم اینگونه متوجه نمیشود» پس باید اذعان نمود در چلة دوّم انقلاب مجلسِ دو چهره و دور از اخلاص، سمِّ مهلکی است که دیگر اجزای حکمرانی در ایران را به تباهی خواهد کشاند.
مردم شریف! حاج قاسم رزمندهای بدون مرز و میداندار دفاع از مستضعفان در جهان بود. چنانکه رهبری حکیم فرمودند؛ «میهن عزیز ما یک بخش مهمّی از امنیّتش محصول کار همین جوانان مؤمنی است که در زیر فرماندهی سردار شهید عزیزمان سالها کارکردند، تلاش کردند؛ اینها امنیّتآورند، برای کشور هم اینها امنیّت میآورند؛ بله! به کمک فلسطین و غزّه و دیگر مناطقی که به وجود آنها نیاز هست میروند امّا برای کشور خودمان امنیّت ایجاد میکنند. آن دشمنی که آمریکا او را تجهیز کرده است، نه برای عراق و سوریه، بلکه درنهایت برای ایران، ایران عزیز؛ داعش را درست کردند، نه برای اینکه فقط در عراق مسلّط بشود، هدف اصلی و نهایی، ایران بود. آنها میخواستند از این طریق، امنیت ما را، مرزهای ما را، شهرهای ما را، خانوادههای ما را دچار ناامنی و تشویش بکنند؛ اینها متوقف شدند به کمک همین جوانان مؤمن و عزیزی که رفتند و این تلاش بزرگ را انجام دادند.» با این وصف کیست که نداند مجلسی که تحت تأثیر رسانههای دشمن تمام همّ و غمّ خود را برای حرکت در درون مرزهای ایران مصروف کند و با مسائل همسایگان، منطقه و جهان بیارتباط باشد؛ دیر یا زود درخواهد یافت که باید از داخل خانههای مردمان وطنش با بیگانگان بجنگد؛ پس آنها که توانایی فهم این نیاز بدیهی را ندارند لایق نمایندگیِ حفاظت همه جانبه از این مرز پر گُهر نمیدانیم؛
سپهبد سلیمانی با تکیهبر ایمان و اخلاص، تدبیر و عقلانیت، شجاعتی وصفناپذیر و بصیرتی کمنظیر داشت. رهبر حکیم انقلاب در دیدار مردم قم، ابراز داشتند: «شهید سلیمانی، هم شجاع بود، هم باتدبیر بود؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضیها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضیها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما، هم دل و جگر داشت - به دهان خطر میرفت و ابا نداشت؛ نهفقط در حوادث این روزها، [بلکه] در دوران دفاع مقدّس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همینجوری بود؛ خودش و لشکرش- هم باتدبیر بود؛ فکر میکرد، تدبیر میکرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همینجور بود؛ بنده بارها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعّالاند این را میگفتم؛ رفتار او را، کارهای او را [میدیدم]. همچنین در عرصه سیاست، هم شجاع بود، هم باتدبیر بود؛ سخنش اثرگذار بود، قانعکننده بود، تأثیرگذار بود. از همه اینها بالاتر، اخلاص او بود، با اخلاص بود؛ این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج میکرد؛ اهل تظاهر و ریا و مانند اینها نبود.»
لذا وقتی بسیاری مرعوب دشمن بودند، خطاب به رئیسجمهور آمریکا میگفت: «ترامپ قمارباز! من حریف تو هستم. شما برای ما خطونشان میکشید؟ ایران را نمیخواهد، نیروهای مسلح ایران را نمیخواهد؛ من حریف شما هستم؛ نیروی قدس حریف شماست. بدانید هیچ شبی نیست که ما بخوابیم و به شما فکر نکنیم. به شما میگویم آقای ترامپ قمارباز! بدان در آنجایی که فکر نمیکنی، ما در نزدیک شما هستیم. ما ملّت شهادت هستیم، ما ملّت امام حسین; هستیم. بپرس! ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم. بیا! ما منتظریم؛ ما مرد این میدان برای شما هستیم.»
ایرانیان عزیز! این وضع و حال فردی است که در میان ما زیست و از میان ما عروج کرد، اینک امّا نوبت ماست تا ریاکاران، بزدلان و خستگان را غربال کنیم و مجلسی نو دراندازیم؛
مردم شریف ایران! یکی از بیبرکتیها در حکمرانی سالهای اخیر در میان کارگزاران دور شدن از توجّه به قدرت لایزال الهی و تمرکز برآمریکا و اروپا برای نصرت ایران بود! امّا مکتب سلیمانی که همانا مکتب خمینی( سلامالله علیها) و خامنهای(مدظلهالعالی) است به ما میگوید این دوگانگی جزوی از شرک مدرن است؛
سپهبد سلیمانی به نصرت الهی باور و امیدی پایانناپذیر داشت او بارها در میانه محاصرة دشمن، طرحی نو درانداخت؛ تهدیدها را به فرصت تبدیل میکرد؛ او میدانست که با قدرتهای جنایتکار، باید باقدرتِ ایمان و مقاومت و اتّکا به نصرت الهی، مواجه شد. به وعده تخلفناپذیر خدا که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» است ایمانی عمیق داشت، زیرا خدا یاری کنندگانش را نصرت میکند و ثبات قدم میدهد. کارهای او مصداق قطعی نصرت دین خدا بود و بر طبق وعده الهی، نصرت خدا نصیبش شد و آنکه را نصرت خدا شاملش شد، پیروز بوده و هیچ قدرتی را یارای تضعیفش نیست به همین خاطر اکنون یک گزاره در پیش ایرانیان شهرة عام و خاص است؛ که همانا "شهید سلیمانی" از "سردار سلیمانی" قدرتمندتر شده است؛
خوی کاخنشینی و اشرافی گری در هر مسئولی که باشد با ماهیت انقلاب اسلامی در تضاد است. تجمّل گرایی، مسئولین را از شأن مسئولیتشان دور کرده و به عامل گسیخته شدن پیوند آنها با مردم منجر میشود. ازجمله مختصات مکتب سردار سلیمانی، ساده زیستی و دوری از تجملگرایی بود. او سادهزیست بود امّا تظاهر به سادهزیستی نمیکرد. کارهای بسیار بزرگ را با امکانات محدود انجام میداد و نبود امکانات و یا دریغ کردن امکانات از سوی برخی کارگزاران دولتی، وی را از رنجها و غربتها خسته نمیکرد؛ هر جا فرماندهی میکرد با کمترین نیرو و امکانات بیشترین بازدهی را داشت. عشق به شهادت و ایمان به آخرت دو مانع اصلی آلودگی او به چرب و شیرینی دنیا شد و هرگز خوی اشرافی و دنیاطلبی پیدا نکرد. اینک با توجه به اخبار میدانی از شهرهای ایران که عطر و بوی مکتب سلیمانی در آنها پیچید میتوان دریافت که بسیجی عمومی از سوی مردم و گویی میثاقی نانوشته امّا همهگیر برای دور زدن کاندیداهای متمایل به گسترانیدن سفرههای اشرافی و اظهار نَه ای قاطع به آنها به مطالبهای فراگیر تبدیلشده است؛
ویژگیهای کاندیداهای همسو با مکتب سلیمانی
تردیدی وجود ندارد که اگر فردی از نامزدهای مجلس یازدهم به مکتب سردار سلیمانی اقتدا نماید، دارای روحیه و رفتاری متمایز از دیگران شده و به خصال نیکوی زیر آراسته خواهد شد؛ خصالی که مردم تشنه آن هستند؛
ایرانیان عزیز! خواهیم دید اگر چنین نمایندگانی وارد مجلس شوند، مجلسی ترتیب خواهد یافت که مصداق رِجَالٌ صَدَقوُا است؛ سطح کار آیی و کارآمدی چنین مجلسی نیز افزایش خواهد یافت؛ زیرا همه حواسها در صحن چنین مجلسی متوجه خدا و امانتهای او یعنی مردم شریف و ایران بزرگ خواهد بود؛ یعنی همین چیزی که اینک مردم ایران به آن دلبستهاند و میدانند که راه کارآمدی دولت و کشور تشکیل مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا و مجلس سلیمانی است و اگر این اتفاق فرخنده در اولین انتخابات چلّه دوم انقلاب اسلامی رخ دهد، امید برای ساخت "دولت اسلامی" و حصول به "جامعه اسلامی" و نهایتاً تحقق تمدن اسلامی افزایش خواهد یافت.
انتظار سلیمانی شدن ازمُلک سلیمان میگذرد و مُلک سلیمانی، دائر مدار مکتب سلیمانی است؛ شاید سلیمانی شدن از همهکس ساخته نباشد امّا مطالبة دنبال کردن راه و رسم او توسط نمایندگان مجلس، بیجا و زیاده نیست. اگر نمیتوانند مانند او باشند حداقل میتوانند شبیه او شوند و قدری از ویژگیهای او را داشته باشند. خلوص نیّت و اخلاص در عمل، ساده زیستی و پاک دستی فردی و خانوادگی، شجاعت و رشادت، پشتکار و کوشش، کارآمدی و مدیریت، سلامت و بصیرت، ولایتمداری و عشق به شهادت، انقلابی گری و معنویت، مردمگرایی و خدا مداری او را پیشه کنند، بدون شک چنین مجلسی هم میتواند عزتآفرین باشد و هم برای کشور و ایرانیان مشکلگشا.
پس ای ایرانیان شریف! اگر از عملکرد دولت و مجلس و دیگر ارکان اجرایی و نظارتی کشور ناراضی هستید و فاصله برخی از دولتمردان و وکلای راهیافته به مجالس پیشین را با مکتب سلیمانی زیاد میدانید اینک نوبت ساختار سازی پسا تشییع آن الگوی دوران است؛ زیرا قهر با صندوق نهتنها به نومیدی و ناکامی دشمنان و غرب نخواهد انجامید، بلکه آنها را دررسیدن به اهداف و توطئههایشان گستاختر خواهد کرد. ازاینرو اوّلین گام برای مقابله با دشمن، قرار نگرفتن در زمینی است که او ترسیم کرده و گام دوم خنثی کردن فتنهها و برنامههای فتنه گون آنها هست. پس ای ملّت نجیب و انقلابی! مُلک سلیمانی، مجلسِ سلیمانی میخواهد.
د) مقابله با توطئههای پیچیده آمریکا برای انتخابات 98
ا- بیثباتسازی، بیدولت سازی و ایجاد خلاء قدرت در ایران
اوّلین توطئة فتنه گون آمریکا در آستانه انتخابات 98 تلاش برای بیدولت نمودن و بیثباتسازی در کشور بود همانا کاری که در آبان ماه گذشته در صدر اولویتهای آمریکای خیانتکار و اروپای زیانکار بود، به نظر میرسد پروژة کلان بیدولت کردن کشورهای فعال جبهة مقاومت بهخصوص ایران، عراق و لبنان ازجمله اقدامات اخیر دشمن است. گو اینکه یکی از برنامههای آمریکا پس از شکست در برابر جبهه مقاومت در سوریه و یمن، سرگرم سازی عناصر اصلی این جبهه به مشکلات درونی بود که در عراق و لبنان به مورداجرا درآورد.
ازاینرو، در جریان اغتشاشات آبان ماه و پسازآن، زمزمههای سازمانیافتة استعفای دولت از محافل درونگروهی جریانهای سیاسی به سطح روزنامه کشیده شد، موضوعی که با تأسف به دنبال آن، تهدید به استعفا نیز در دستور کار قرار گرفت اما با دخالت رهبری حکیم و هوشیاری شما مردم پروژه انهدام دولت، خلاء قدرت و جنگها و کشتار خیابانی به شکست گرایید.
2- کاهش مشارکت مردم در پای صندوقهای رأی
مردم عزیز و انتخاباتی ایران! شما بهعکس درصد پایین مشارکت کنندگان مردمی در انتخابات کشورهای مدعی دموکراسی و برخلاف کشورهای استبدادی مرتجع منطقه، میدانید دومین هدف آمریکا، اروپا و ایادی منطقهایشان در انتخابات مجلس یازدهم، تلاش برای کاهش مشارکت بهمنظور اثبات مدعای خویش در اثرگذاری فشارهای حداکثری بر اراده ملّت ایران است. آنها میگویند تحریمها و ترور فرمانده وطن، شمارا از حرکت بازداشته است و بر اساس فرضیات ترامپ، پشتوانه مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران به علت تحریمهای اقتصادی و ترور کاهشیافته که متعاقباً نشانگان آن را به استناد آمار اولین انتخابات چلّه دوم انقلاب اسلامی بهعنوان ادّعا مطرح خواهند کرد. با این وصف انتخابات دوم اسفند علاوه بر حق تعیین سرنوشت، مقابله با تحریم و بهخصوص پاسخ سیاسی نیز به ترور فرمانده وطن خواهد بود.
3- زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات
یکی دیگر از برنامههای دشمنان ملّت ایران تکرار ماجرای تقلّب و زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات توسط برخی جاماندگان از رقابتها است، به نظر میرسد کسانی که هماکنون از اعلام آمادگی یک جریان سیاسی برای زیر میز زدن انتخابات سخن میگویند درواقع هدفی جز تکمیل جورچین ضد امنیتی دشمن در جغرافیای ایران ندارد؛
4- حمایت از غربگرایان و ابداع طیف ضد جنگ جهت کسب اکثریت مجلس
آخرین پروژه غربیها در انتخابات مجلس یازدهم حمایت از نیروهای متمایل به غرب و یا ابداع تصنعی طیفی موسوم به گروه ضد جنگ میباشد. اگرچه دستیابی آمریکا به این هدف با توجه به خروج ترامپ از برجام و رفتارهای خصومتآمیز هیئت حاکمه آمریکا بهویژه ترور شبانه و جنایتکارانة سردار سلیمانی و نیز زیر لوای جنایت دیگر این دولت که با عنوان معامله قرن صورت میدهد، بسیار بعید به نظر میرسد امّا این هدف بهاندازهای برای غرب حائز اهمیت میباشد که در قالب پروژهای ضد ایرانی با عنوان «پروژه 2020» از سالها پیش دنبال شده است. بر اساس این پروژه، روند اتفاقات در ایران باید به اینگونه باشد که منافع غرب از سال 2020 نه از راه تحمیل جنگ فیزیکی که از طریق ساختارهای قانونی، مقررات و مجلسهای آینده دنبال شود.
ه) قوی شدن کشور از طریق قوی کردن مجلس
مهمترین راهبرد برای عبور از موانع و چالشهایی که سلطهگران و مستکبران بر سر راه حفظ استقلال و عزت ملّت شریف ایران تدارک دیدهاند، همانا «قویترشدن» ایران و ایرانی است. مردم شریف ایران! اگر ما قوی نشویم، دشمن از ما دل نخواهد کند! باید از یوماللههای "عین الاسد" و رفراندوم تشییع فرماندة وطن عبرت گرفته و روزبهروز بر قوت خود در همة بخشهای کشور بیافزاییم تا سایة جنگ از سرمان رخت بربندد؛
قدرت افزایی در همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، دفاعی و امنیتی اولویتی است که باید بهصورت جدّی در دستور کار همه نخبگان و دلسوزان کشور قرار گیرد؛ بدیهی است مجلس شورای اسلامی میتواند تأثیر بسزایی درروند قدرتیابی و قویتر شدن نظام اسلامی داشته باشد؛ پیشنیازی که جز با قویتر شدن خود مجلس بهعنوان خانة تحقق آرزوهای ملّت، بسیار دور از ذهن و واقعیت خواهد بود؛ شاید سؤال تعدادی از شما خوبان این باشد که قویتر شدن مجلس چه راههایی دارد که در پاسخ به آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
یک) کارآمد سازی مجلس
کارآمدي مجلس بهعنوان موتور محرکة نظام اسلامی از دیرباز در قالب مطالبات مردم و رهبری حکیم نظام مطرح بوده است.
رسیدن به این نقطه هدفی از منظر رهبری درگرو این واقعیت است که وقت نمایندگان صرف امور بیهوده و حاشیهای نشود و از تمام ظرفیت کاری مجلس استفاده گردد کما اینکه معظمٌ له تأکید مینمایند " نکتهای كه بسيار مهم است، اين است كه از همهى ظرفيتِ كارى مجلس استفاده كنيد. اگر قرار باشد يك روز دستگاهى بخواهد موفقترين مجلس ايران را در دورهى بعد از انقلاب ارزيابى كند، بلاشك موفقترين مجلس، مجلسى است كه توانسته از همهى ظرفيتِ كارى خود استفاده كند. ظرفيت قانونگذاری، يكى از ظرفیتهای بسيار مهم است. ابزارهاى نظارت در دست شما قرار دارد. ديوان محاسبات را دستکم نگيريد. من در مجالس قبلى مكرر به مسئولین و دستاندركاران مىگفتم ديوان محاسبات را خيلى جدى بگيريد؛ اين ابزار بسيار مهمى است. به شما هم اين نكته را عرض مىكنم.»[1] مردم شریف ایران! اینک زمان تبلور تمامی ظرفیتهای کشور از طریق تبلور ظرفیت خود مجلس برای شکوفایی استعدادهای شگفت در 32 استان است؛ مجلسی انقلابی و ظرفیت گرا و ظرفیت ساز میخواهیم که استانها و مناطق مختلف کشور را با به حرکت درآوردن دولت، به ریل و قطار پیشرفت سوق دهد و بخشهای مختلف توسعهای را معطل مذاکرات بیحاصل با غرب نماید و نیز به اختراع و ابتکار در پیشرانهای جدید پیشرفت برای مناطق گوناگون و پر مزیّت ایران مبادرت نماید.
دو) احیای ظرفیتهای قانونی مجلس
ملّت شریف ایران! اختيارات قانونی شوراي اسلامي مجلس که بر اساس اصول 71 تا 90 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ذکرشده عبارت است از:
وضع قانون در عموم مسائل در حدود مقرّر در قانون اساسي (اصل 71)، شرح و تفسير قوانين عادي (اصل 73)، تصويب لوايح قانوني دولت (اصل 75)، تحقيق و تفحص در تمام امور كشور (اصل 76)، تصويب عهدنامه، مقاوله نامهها، قرارداد و موافقتنامههای بينالمللي (اصل 77)، تصويب اصلاحات جزئي در تغيير خطوط مرزي (اصل 78)، تصويب برقراري محدودیتهای ضروري در حالت جنگ و شرايط اضطراري (اصل 79)، تصويب، گزارش و دادن وام يا كمكهاي بدون عوض داخلي و خارجی از طرف دولت (اصل 80)، تصويب استخدام كارشناسان خارجي در موارد ضرورت از طرف دولت (اصل 82)، تصويب انتقال بناها و اموال دولتي (اصل 83)، حق اظهارنظر در همه مسائل داخلي و خارجي (اصل 84)، رأی اعتماد به هیئتوزیران و کابینه (83)، طرح سؤال و استیضاح وزيران (اصل 88، 89)، رسيدگي به شكايات از طرز کار مجلس، قوه مجريه و قوه قضائيه (اصل 90) و ...
ملاحظه میفرمایید که در نظام مردمسالار ما، مجلس از چگونه امتیازاتی مهم، بنیادین و بسیار اثربخش برخوردار میباشد؛
اختیاراتی که در صورت استفاده و بهکارگیری بهموقع، تأثیراتی شگرف در وضع تاریخی ایران خواهد گذاشت، پس اینک و در آستانة چهلسالگی دوم نظام جمهوری اسلامی تمام همّ و غمّ مجلس یازدهم باید برای عینیتبخشی به استعدادها و امکانات مادی و معنوی اقصی نقاط ایران و بالفعل کردن خود مجلس، از طریق وضع قوانین جامع و نظارت مستمر برای اندازهگیری روزآمد پیشرفت ایران به کار گرفته شود؛ با مشاهده مجالس پیشین و بهخصوص مجلس دهم با تأسف باید گفت، ایرانیان از مجلسی تراز برخوردار نبودهاند ازاینرو زمان، زمان معماری مجلسی برای اکتشاف و تبلور ظرفیتهای ایران بزرگ در چهل سالة دوم است.
سه) توجه به نقش مجلس در مقابله با بحرانها
در حال حاضر شش ابر چالش اقتصاد ایران را تهدید میکنند که عبارتاند از: بحران منابع آب کشور، مسائل زیستمحیطی، صندوق بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و معضل بیکاری که مجلس شورای اسلامی میتواند در رفع هر یک از آنها نقشآفرین باشد. برخی میخواهند بگویند نظام جمهوری اسلامی ایران با ابر چالش دیگری به نام بحران مشروعیت در سرمایة اجتماعی مواجه است که با توجه به آخرین رفراندوم تاریخی پس از ترور نشان داده شد نظام هرگز با چنین کسری و بحرانی مواجه نیست بلکه ایرانیان خواستار بالفعل کردن ظرفیتهای قوای مجریه، مقننه و قضاییه در چشمانداز انقلاب اسلامی و در افق خواست ملّت انقلابی و قانون اساسی هستند؛
کما اینکه بسیاری از مردم عواملی را که باعث شکلگیری این ابر چالشهای اقتصادی در ایران شده است به عملکرد دولت و قوه مجریه نسبت میدهند. امّا بنا به گواه خبرگان و زبدهگان کشور این درصورتیکه مجلس هم در به وجود آمدن این مشکلات و بروز وضعیت کنونی اقتصاد و ... دارای سهمی جدّی و بنیادین است.
آشنایی بادانش اقتصادی یکی از مهمترین الزامات برای نمایندگان مجلس جهت مقابله با بحرانهای فعلی به شمار میرود ازاینرو بخشی از کرسیهای مجلس باید به افرادی متخصص در حوزه اقتصاد اختصاص داده شود. امّا اغلب کسانی که نامزد نمایندگی مجلس میشوند برخاسته از لابیهای سهم خواهانه بوده و از حیث تخصصی سنخیتی با وظایف خویش در کمیسیونهای مهم مجلس ندارند، گو اینکه در همه دورهها با تأسف شاهد ورود افراد غیرمتخصص و ناآشنا با مسائل کلان و راهبردی کشور به خانهی ملت نیز هستیم؛ عادتی ناپسند که باید از سوی شما ملّت هوشمند ایران با گزینشی جدّی اصلاح شود.
با این توضیح در پیشگاه شما ملت شریف ایران قاطعانه گزارش میدهیم که مصوبات مجلس نقشی بنیادین درروند سیاستگذاریها و نظامات حکمرانی کشور در حوزه اقتصاد و شکلگیری ابر چالشهای مطرح در زیستبوم ایران دارد ازاینرو مجلس میتواند بر کلیت ساختار نظام حکمرانی تأثیرگذار بوده و همه نهادها را تحت تأثیر خویش قرار دهد. همچنین مستحضرید که بخش اعظمی از اقدامات و سیاستهای دولت با مُهر تأیید مجلس اجرا میگردد، ضمن اینکه برخی از تعهدات دولتی در محیط ملّی و فرا ملّی هم حاصل طرحها و پیشنهادهای مجالس ادوار است؛
و سخن آخر اینکه:
ضمن اظهار تواضع مجدّد به پیشگاه شما مردم بزرگوار ایران، تأکید میشود آنچه سبب شد تا فرزندان شما در قالب جبهه علمی، فرهنگیِ دههزارنفرة دانشگاهی، این نامه صمیمی را به رشته تحریر درآورند، همانا یادآوری رسالت همگانی نخبگان و آحاد مردم دریکی از سرنوشتسازترین مراحل تاریخ کشورمان است بی شک، آغاز چهل سالة دوم ایران اسلامی، سازندة ایران فرداست؛ رسالتی که تحقق آن صرفاً با حرکت قدوم استوار شما جهت حضور در پای صندوقهای رأی و رنگین شدن سرانگشتان تدبیرتان برای گزینشی صحیح، متقن و خوبصورت میگیرد و این خود بخشی از راه حلّ مسائل است. چنانکه فرزانه دوران؛ رهبر حکیممان میفرمایند: «حضور ملّت ایران مهمترین عامل اقتدار است و این حضور درجاهای متعدّدی است؛ یکی از مهمترینش انتخابات است. در انتخابات حضور ملّت ایران کشور را بیمه و دشمن را مأیوس میکند.»
پیش به سوی ایران آباد، آزاد و پیشرفتة اسلامی
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
بیست و ششم بهمن 1398
ده هزار عضو جبهة علمی و فرهنگی در جنبش استادی ایران
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com