بامداد جمعه نیروهای نظامی تروریست ایالات متحده آمریکا، در خاک عراق و به دستور مستقیم رییس جمهور این کشور، دونالد ترامپ اقدام به ترور ناجوانمردانه شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابو مهدی المهندس،معاون نیروهای بسیج مردمی (حشد الشعبی) عراق و همراهانش کردند.
گروه بین الملل: بامداد جمعه نیروهای نظامی تروریست ایالات متحده آمریکا، در خاک عراق و به دستور مستقیم رییس جمهور این کشور، دونالد ترامپ اقدام به ترور ناجوانمردانه شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابو مهدی المهندس، معاون نیروهای بسیج مردمی (حشد الشعبی) عراق و همراهانش کردند.
به گزارش بولتن نیوز، بلافاصله پس از این اتفاق برنامه ریزی شده، اقدامات دیگری از سوی تروریست های دولتی آمریکایی صورت گرفت تا بتوانند همزمان همه اهداف خود را عملیاتی نمایند. در اولین اقدام و از طریق رسانه های رسمی و اظهار نظرهای هدفمند، سعی کردند که این اقدام تروریستی را در جهت منافع آمریکا و همانند آن چه که درباره ابوبکر البغدادی و اسامه بن لادن می گویند، نشان دهند. اتفاقی که به صورت مبنایی بی پایه و اساس است. زیرا اولا هیچ سندی مبنی بر کشته شدن آن دو نفر وجود ندارد و شواهد حاکی از این امر است که هرگز چنین اتفاقی رخ نداده. و دیگر اینکه فرض محال که آمریکا آن دو نفر را کشته باشد. آیا می توان دو تروریست بین المللی را با یک فرمانده نظامی که اتفاقا بزرگ ترین دشمن همان جماعت بود، مقایسه کرد؟!
به همین دلیل و با این مشابه سازی ها توسط رسانه های حامی دولت آمریکا و ضد نظام جمهوری اسلامی، این اقدام تروریستی، یک عمل قهرمانانه و در جهت حفظ امنیت ملی آمریکا نشان داده شد. منافع ملی کشوری با فاصله ای از غرب تا شرق عالم که جز سخنی گزافه چیز دیگری نیست. با هدف تاثیرگذاری بر مردم منطقه، در همان ساعات اولیه رسانه های حلقه به گوش کشورهای ریز و درشت عربی که سر در آخور آمریکا و سعودی دارند، اخباری سراسر دروغ از شادمانی مردم منطقه را پخش کردند که به حول و قوه الهی با تشییع پر عظمتی که امروز در شهرهای عراق برای این شهدا در حال برگزاری است، این نقشه شوم، ناکارآمد و موجب رسوایی آن ها خواهد شد.
از سوی دیگر رسانه ها و شخصیت های آمریکایی نسبت به واکنش های احتمالی جمهوری اسللامی شروع به تحلیل کردند. حال برخی تحلیل هایی مبتنی بر واقعیت ارائه دادند و این اقدام آمریکا را نه مانند آن چه که ترامپ مدعی شده است، ضامن صلح در منطقه و جهان، بلکه یک اقدام نابخردانه و موجب شعله ور شدن آتش جنگ دانسته اند. این نگرانی برخی تحلیل گران غربی موجب شد که روز گذشته در شبکه اجتماعی توییتر، یکی از ترندهای روز، هشتگ جنگ جهانی سوم باشد.
تحلیل دیگر اما همان بود که رسانه های ضدانقلاب ارائه دادند. همان تحلیلی که مورد پسند دولت آمریکا و حکام مرتجع منطقه علی الخصوص سعودی است. یعنی القای قدرتمند بودن آمریکا و ضعیف شدن ایران به واسطه این ترور کثیف. در واقع شناخت نادرست طرف مقابل باعث شده که این خیال خام در ذهن مرده ایشان پدید بیاید که با ترور قاسم سلیمانی، دیگر ایران توان مقابله با این ها را نخواهد داشت و ضعیف خواهد شد. تحلیل که نشان می دهد آن ها نه تنها شناختی از ایران ندارند، بلکه اقدام خود را، یک نقطه پایان بر نفوذ انقلاب اسلامی در جهان می شمرند. تصور احمقانه ای که به زودی تبعاتش دامن گیرشان خواهد شد و متوجه خواهند شد که سلیمانی نماینده یک ارزش و جریانی بود که پایان ناپذیر است و هرگز شعله اش خاموش نخواهد شد.
بر اساس همین اوهام، از همان دقایق ابتدایی تایید این خبر، سعی کردند اینگونه القا نمایند که مردم ایران نیز از این اقدام خوشحال هستند و همه تلاش خود را کردند تا یک دوگانه وحدت شکن در کشور به وجود بیاورند که هر آن چه پیش آمد، خلاف آن بود. یعنی جز تعداد اندکی بی وطن بی هویت، هیچ کسی از این مساله خوشحال نشد و از هر قشر و طبقه و تفکر و طبقه اجتماعی ای، مردم نسبت به این حادثه واکنش نشان دادند و غم و اندوه خود از این اتفاق و خشمشان از این اقدام دولت تروریست آمریکا را فریاد زدند.
اما این ها آن تصاویری بود که طرف آمریکایی و نوکرانش سعی در نشان دادن و القای آن ها داشتند. ولی حقیقتی که پیش روی تروریست های غربی وجود دارد، بسیار فراتر از این اراجیفی است که ایشان سعی در نشان دادنش دارند. روز گذشته حجم عظیم واکنش هایی که از سوی جبهه مقاومت نسبت به این اتفاق نشان داده شد، خبر از یک اتفاق بزرگ در آینده منطقه می داد. برای مثال واکنش یک پارچه گروه های مختلف عراقی که مدت ها با یکدیگر درگیری داشتند، و وحدت نظرشان بر سر این موضوع که اقدام آمریکا، یک اعلام جنگ علنی بوده است، باعث شد که جبهه مقاومت در عراق جان تازه ای بگیرد و شور بزرگی در این کشور به وجود بیاید.
اتفاقی که کمترین تبعاتش اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه توسط مردم و گروه های عراقی خواهد بود. همچنین نباید فراموش کرد که با توجه به مناطق تحت تسلط جبهه مقاومت در منطقه، دامنه واکنش ها تنها محدود به عراق نخواهد ماند و احتمال اینکه آتش خشم مبارزان جبهه حق، دامن رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی و سایر متحدانشان را نیز بگیرد، وجود خواهد داشت.
به همین دلیل بوده است که امروز صبح وزیر خارجه قطر به صورتی سراسیمه به سوی ایران حرکت کرده تا به خیال خود بتواند ایران را از انتقام سختی که در نظر دارد، منصرف کند و همه چیز را با دعوت ایران به آرامش و یکی دو پیغام رفع و رجوع کند. همانند آن چه که مقامات ترکیه و افغانستان گفته اند. در واقع ایشان بیش از آسیب به آمریکا، از این می ترسند که خشم ایران و جبهه مقاومت دامن گیرشان شود و با فراری دادن آمریکا از منطقه، دستانشان خالی بماند و حامی اصلی خود را از دست بدهند. و البته که این ترس نه فقط برای کشورهای منطقه که برای خود مردم و برخی سیاست مداران آمریکایی نیز بوده است.
تنها نگاهی به توییت های کاربران آمریکایی نشان می دهد که مردم این کشور، تا چه اندازه نگران یک جنگ جدید و کشته شدن جوانان خود هستند. و حتی هشتگ ایران عزیز در این کشور تبدیل به یکی از ترندهای شب گذشته گشته است. برخی سیاست مداران آمریکایی که عموما دموکرات هم هستند و رقیبان انتخاباتی ترامپ، نسبت به پیامدهای این اقدام تروریستی و جنون آمیز واکنش منفی نشان داده اند و تبعات آن برای آمریکا و مردمش را بسیار خطرناک دانسته اند. یعی بر خلاف جو ایران و جبهه مقاومت که آماده برای یک مقابله بزرگ و انتقامی سخت هستند، فضای شکل گرفته در آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه ای آن ها، یک فضای پر از رعب و وحشت است. رعب و وحشتی که بیانیه روز گذشته شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی هم بر آن افزود و نیروهای آمریکایی را در یک ترس دائمی و خفقان آور نسبت به واکنش های احتمالی ایران قرار داد.
در نهایت آن چه که به نظر می رسد، تبعات این اقدام تروریستی بیش از همه گریبان گیر آمریکا و متحدینش خواهد شد و منطقه را دچار سلسله ای از اتفاقات خواهد کرد. اتفاقاتی که ممکن است تمام فرضیات قبلی را باطل نماید و یک تحول عظیم در آینده ای نه چندان دور در خاورمیانه و جهان شکل دهد. آینده ای که در آن اثری از اسرائیل نخواهد بود و نابودی آن رژیم منحوس هر چه سریع تر اتفاق خواهد افتاد.