گروه اقتصادی: دکتر پویا ناظران تحلیلگر اقتصادی در کانال تلگرامیش درباره رفاه اقتصادی مردم نوشت: حکومتی که تنها درآمدش مالیاته، ناگزیره از طریق رشد اقتصادی، رفاه مردم رو تامین کنه. اگه موفق نشه، مردم به روشهای دموکراتیک جایگزینش میکنند. اگه به تغییرات دموکراتیک تن نده، مثل شوروی و پهلوی و دهها مثال دیگه، مردم بالاخره به زور حذفش میکنند.
به گزارش بولتن نیوز، اما با توجه به اینکه تحقق رشد و رفاه اقتصادی، سیاستگذاری علمی میطلبه و کار هر کسی نیست، حکومتی که نفت داره، ملت رو رنگ میکنه. یعنی ثروت نفتی مردم رو میفروشه، با پولش براشون جنس وارد میکنه، و زیر قیمت میفروشه. عین رندان داستان مولانا، که خر درویش رو فروختند و با پولش شام خریدند تا بخوره، حال کنه، و به آواز «خر برفت» برقصه.
اما وقتی حکومت جنس رو زیر قیمت میفروشه، صنعتگر و کشاورز ورشکست میشن. آیا دقت کردید که بساز بفروشی همیشه بهتر از سایر کاسبیها بوده؟ علتش اینه که ساختمون از معدود چیزهاییه که دولت نمیتونه وارد کنه و زیر قیمت بفروشه.
البته در پروژه مسکن مهر، دولت تلاش کرد با بخش خصوصی رقابت کنه. اما عملا پروژه محدودی شد که بخاطر ضعف در مکانیابی و کیفیت، رقیب جدی برای بساز و بفروشها نشد. اما ببینید از صنعت خودرو و لوازم خانگی گرفته، تا ماشین آلات و پوشاک، دولت چه بلایی سر صنعت آورده! وضعیت کشاورزی هم که دیگه گفتن نداره! طبیعتا، در این شرایط، بیکاری زیاد میشه.
وقتی بیکاری زیاد میشه، در رقابت مردم برای گرفتن کار، سطح دستمزدها پایین میاد.
چهارتا بنگاه هم که موفق به راهاندازی کسب و کار محدودی میشن، با موانع صادراتی دولت مواجه میشن! چرا؟ دولت میگه من یارانه تو قیمتها گذاشتم که مردم خودمون بهرهاش رو ببرند. از مرغ تا بیتکوین، هر چی صادر کنی، داری یارانه صادر میکنی. حرف دولت منطقیه! پس مانع گسترش فعالیت بینالمللی بنگاهها میشه. این همون چیزیه که بهش میگیم خود تحریمی.
با خود تحریمی بنگاهها، بیکاری بیشتر میشه. با افزایش بیکاری، باز دستمزدها کمتر میشه.
پس میبینیم که کم بودن دستمزدها، معلول یارانهایه که دولت به پشتوانه نفت، در قیمت کالاها پنهان کرده.
با کاهش بیشتر دستمزدها، قدرت خرید مردم کمتر هم میشه. همه چیز به نظر گرون میاد. لذا دولت ناگزیر میشه یارانه پنهان در قیمت رو باز بیشتر کنه. عدم افزایش نرخ ارز در سالهای ۹۲ تا ۹۶ علیرغم تورم، و همینطور عدم افزایش قیمت بنزین در سالهای ۹۵ تا ۹۷، مصادیق همین قضیه بودند.
طبیعتا، وقتی یارانه بیشتر شد، دولت ناگزیر شد محدودیت بنگاهها رو باز بیشتر کنه. مثلا پارسال دیدیم که برای ممانعت از قاچاق، همه فعالیتهای بنگاهها محدود شدند، از حمل گوسفند گرفته تا انبارداری. این باز به بیکاری بیشتر منجر شد، و ما رو به یارانه نیازمندتر کرد.
تا وقتی که درآمد نفتی زیاد بود، منابع یارانه جور میشد و عموم مردم متوجه میزان بیکفایتی حکمرانان اقتصادی کشور نمیشدند. حالا که فروش نفت کم شده، فشار یارانه پنهان رفته رو بودجه، کسری بودجه زیاد شده، و گند قضیه در اومده.
کسری بودجه عارضه بیماری اقتصاد ماست، نه علتش. کسری بودجه حکم عطسه مریض رو داره، نه ویروسی که تو تنشه.
اقتصاد ما در یک چرخه مخرب گیر کرده:
یارانه پنهان در قیمت محدودیت کسب و کار بیکاری کاهش دستمزد کاهش قدرت خرید مردم افزایش یارانه پنهان سرخط
ما برای خروج از این چرخه، راهحل لازم داریم. امروز، صورت مسئله همینه. هر کسی که راهحلی برای اقتصاد کشور داره، باید نشون بده راهحلش چطوری ما رو از این چرخه خارج میکنه.
مثلا، آیا سهمیهبندی بنزین، ما رو از این چرخه درمیاره؟ نه!
افزایش مالیات سیگار چطور؟ باز هم نه!
اگه از خونه خالی مالیات بگیریم چی؟
به فرض که این مالیاتها مشکل کسری بودجه رو حل کنند، که نمیکنند، آیا ما رو از این چرخه خارج میکنند؟ البته که نه!
کسری بودجه خودش معلوله. علت، یارانه پنهان در قیمته؛ یارانهای که تا بحال پشتوانهاش نفت بود. حالا که صادرات نفتی کم شده، گیر افتادیم.
تنها راه خروج از این چرخه مخرب، ملی کردن نفته!
با ملی شدن نفت، تنها منبع درآمد دولت میشه مالیات.
وقتی دولت پولی برای یارانه دادن نداشت، مجبور میشه بالاخره به رشد اقتصادی فکر کنه.
با ملی شدن نفت، قیمتها آزاد میشه. با آزاد شدن قیمتها، از طرفی کسب و کار رونق میگیره، بیکاری کم میشه، و به تدریج دستمزدها زیاد میشه. از طرف دیگه، بخاطر واریز عواید نفتی به حساب بانکی مردم، علیرغم قیمتهای آزاد، قدرت خرید مردم حفظ میشه تا بتدریج دستمزدهای بیشتر به رفاه بیشتر منجر بشه.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
آنچه سبب عدم مقبولیت می شود عدم رفاه نیست. عدم مقبولیت نتیجه تبعیض است. مخصوصا تبعیض های اقتصادی. اگر مردم همه فقیر باشند احساس تبعیض نمی کنند. اما زمانی که احساس کنند دارند غارت می شود فریاد می زنند.
این هم که بگویید ما هر چه می خواهیم می گذاریم و شما نقد کنید - تازه اگر درج شود- یعنی اجازه دهیم عقرب وارد خانه ما بشود و اهل خانه را بگزد و بعد بگوییم حالا هر کس می از عقرب خوشش نمی آید پادزهرش را بیاورد!
بدیهی است وقتی کسی جز به اقتصاد آزاد نئولیبرال اعتقادی ندارد و همه حرفش این است که دولت دخالت نکند، مسکن نسازد، مبارزه با قاچاق نکند، قیمتها را آزاد کند و...در واقع حکم خودکشی رسمی کشور را صادر کرده است و عینا همان تزهای همیشه شکست خورده صندوق بین المللی پول را ارائه کرده است. در حقیقت دولت باید حافظ منافع مردم باشد نه اینکه یک بنگاه اقتصادی باشد که فقط مالیات بگیرد و اقتصاد را رها کند به حال خودش تا ثروتمندان سرمایه دار فقرا را بدرند.
خنده دار تر هم ادعای ملی کردن نفت است آن هم زمانی که اصلا هیچ نفتی از ایران قابل فروش نیست. ( جدا از طرح سواپ نفتی با روسیه که دولت عامدانه زیر بار آن نمی رود).
اما دولت باید با اطلاع کامل و حسابرسی مالی تک تک شهروندان نظام مالیاتی دقیقی داشته باشد که مالیات بسیار سنگین برای ثروتمندان در نظر بگیرد و مالیات اقشار کم درآمد را کم کند و حتی به صفر برساند به گونه ای که اختلافات سطح زندگی طبقات کاهش یابد. این همان روشی است که کشورهای اسکاندیناوی در پیش گرفتند و موفق شدند بر خلاف امثال آمریکا و برزیل بشدت فاصله طبقاتی و ظریب جینی را کاهش دهند. کاهش فاصله طبقاتی هم مساوی کاهش احساس تبعیض است و همین سبب بقای حاکمیت.