به گزارش بولتن نیوز، "رودنی مارتین" قاضی بازنشسته و تحلیلگر امور خارجی آمریکایی تاکید کرده است که ایالات متحده یک امپراطوری رو به نابودی و زوال است. جهان از دخالت آمریکا و بریتانیا در تروریسم اقتصادی و نظامی علیه کشورهای مختلف در سراسر دنیا خسته شده و به تنگ آمده است.
در ادامه میتوانید مصاحبه کامل این تحلیلگر آمریکایی را بخوانید:
اقدامات اخیر راهبردی و نظامی آمریکا در خاورمیانه نشان میدهد که سیاست خارجی واشنگتن در حال تغییر است. برخی تحلیلگران معتقدند که این مساله نشان میدهد عزم و اراده آمریکا برای سرمایه گذاری در منابع نظامی و اقتصادی برای دفاع از امنیت متحدانش در منطقه کاهش یافته است. نظر شما در این باره چیست؟
مارتین: این چیزی است که من آن را یک جنگ داخلی غیرنظامی در آمریکا میدانم بین شرکتهای صنعتی مورد حمایت نئومحافظه کاران صهیونیست –که ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا به ما درباره پیدایش و ظهور آنها هشدار داد- از یک سو و گروه دیگری که جان اف کندی سعی در مقابله با آنها داشت، از سوی دیگر. این رویکرد در دوره ریاست جمهوری نیکسون به شدت رشد و رونق یافت و سرانجام کنترل سیاست خارجی آمریکا را در دست گرفت. جورج بوش پدر هدف واقعی آن را با اصطلاح "نظم نوین جهانی" نمایان کرد، آن هم پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 میلادی که واقعا یک فاجعه ژئوپلیتیک بود، اتفاقی که موجب شد دیگر هیچ نظارت موثری بر بلندپروازیهای جهانی آمریکا تا زمان به قدرت رسیدن پوتین و انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، وجود نداشته باشد. از زمان ماجراجویی جورج بوش پسر در عراق که با هدف اجرای پروژه قرن جدید آمریکایی شکل گرفت، یک اختلاف نظر بزرگ در حزب جمهوریخواه وجود داشته است، بین محافظه کاران و لیبرالها که نمونه بارز آن از یک سو پاتریک بوچانان و ران پل در برابر محافظه کاران صهیونیست مثل جان مک کین بوده و در حزب دموکرات بین گروهی که از سوی هیلاری کلینتون و جان کری هدایت و رهبری میشد در برابر افرادی مثل برنی سندرز و حزب چپگرای ترقی خواه. لازم به یادآوری است که از نظر سیاست خارجی و جنگ، باراک اوباما به مراتب نسبت به جورج دبلیو بوش، نئو محافظه کارتر بود. بخش زیادی از مردم آمریکا از سیاستهای جنگ طلبانه ایالات متحده و عمل کردن از طرف کشورهایی مثل رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی خسته شدهاند. گمان میکنم انتخابات 2020 مشخص خواهد کرد کدام طرف در جنگ داخلی مدنی در آمریکا غالب خواهد شد. مشکل این است که آمریکاییها یک الگوی رای دهی علیه منافع خود و دیدگاههایشان دارند. آمریکاییها تنها میتوانند یک رئیس جمهور حامی نئومحافظه کاران صهونیست و جنگ طلب و کنگرهای را انتخاب کنند، آن هم بر خلاف اینکه میگویند، مخالف سیاستهای جنگ طلبانه هستند.
آیا معتقد هستید که انگیزه آمریکا برای خودداری از گرفتاریهای جدید نتیجه دخالتهای طولانی و پرهزینه در افغانستان، عراق و سایر کشورها است؟
مارتین: بخشی از آن بله. همین طور تصور میکنم افکار عمومی آمریکا آن طور که سردمداران سیاسی تصور میکنند، به سادگی گول نمیخورند. ترامپ نیز علی رغم بی کفایتی اش، یک عامل مهم دیگر است. در حالی که ترامپ متحد و رفیق سعودیها و صهونیستهاست، ولی بر خلاف روسای جمهور قبلی آمریکا یک مخالفت طبیعی با دخالتهای نظامی دارد. تصور میکنم ترامپ از این مساله ترس و هراس دارد که برچسب یک بازنده به او بخورد. به همین دلیل است که اکثر اقدامات ترامپ تنها به صحبتهای گزاف و سخنرانیهای داغ محدود میشود. وی حاضر به استقرار نظامیان گسترده پس از طرح بلوفهای بزرگ نشده است، به خصوص درباره کره شمالی و اظهارات و لفاظیهایش در قبال ایران.
کارشناسان استدلال میکنند که هژمونی آمریکا رو به افول است، آن هم در شرایطی که چین و روسیه نقشهای جدید پیشرو در منطقه و همین طور جهان ایجاد کردهاند. آیا شما به این افول اعتقاد دارید؟ آیا تصور میکنید چین و روسیه در تلاش برای جایگزین شدن آمریکا هستند؟
مارتین: ایالات متحده یک امپراطوری رو به مرگ و افول است، دقیقا مثل امپراطوری بیزانس در سال 1490. آمریکا هم مثل امپراطوری بیزانس در سال 1490 ظاهرا قدرتمند و قوی به نظر میرسد، و هنوز میتواند نمایش خوبی ارائه کند، هنوز از نظر مادی ثروتهای چشمگیری دارد ولی از نظر فرهنگ و اقتصاد بلندمدت در حال پوسیده شدن از داخل است. جهان از دخالت آمریکا و سگ دست آموزش بریتانیا در تروریسم اقتصادی و نظامی علیه کشورهای مختلف دنیا خسته شده است. جهان نسبت به سیاستهای قلدرمآبانه آمریکا دیگر بی توجه و بی اهمیت شده است. روسیه، چین، ایران و هند قدرت اقتصادی و منابع خود را متحد کردهاند تا اقدامات آمریکا را بی اثر کنند و در نهایت دلار آمریکا را جایگزین کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، اقتصاد آمریکا که 80 درصد آن مصنوعی و ساختگی است، سقوط خواهد کرد و ایالات متحده شبیه آلمان 1929 خواهد شد. تصادفی نیست که آمریکا با همراهی نئو محافظه کاران و صهیونیستها، روس هراسی را به راه انداخته است تا یک جنگ سرد جدید اگر نه یک جنگ گرم را از طریق اوکراین به راه بیندازد، همان طور که نیروهای نیابتی آمریکا سعی میکنند اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را نابود کنند و از طریق نیروی نیابتی سعودی خود به ایران حمله کنند و همین طور علیه چین جنگ تجاری اعلان نماید. هند همه این مسائل را مشاهده کرده و در اتحاد و ائتلاف راهبردی با روسیه و چین مشارکت کرده است، چرا که تاریخ ثابت کرده است که ایالات متحده در دوستی و پیمان خود وفادار نیست. آمریکا امروز دوستان بسیار کمی دارد و دوستانی که دارد بر اساس حفظ منافع خود است به طور مشخص اسرائیل که از آمریکا به عنوان یک گوریل 500 پوندی احمق برای تحمیل سیاستهای نژادپرستانهاش و دستیابی به رویای "اسرائیل بزرگ" استفاده میکند، و خاندان نامشروع سعودی که به آمریکا نیاز دارد تا قدرتش را حفظ کند و به کشتار مردم خودش ادامه دهد و به نسل کشی در یمن و تروریسم اقتصادی علیه کشورهای همسایهاش ادامه دهد.
به نظر میرسد آمریکا با سردرگمی سیاسی روبرو است و به پایان خود به عنوان سمبل لیبرالیسم نزدیک شده است. نظر شما چیست؟
مارتین: همان طور که گفتم آمریکا شباهت زیادی با بیزانس 1490 دارد. آمریکا کشوری در حال گذار و سردرگمی و هراس نسبت به تغییری است که با آن روبرو شده است. یک شر و شیطان قوی و مستحکم وجود دارد که به دنبال جلوگیری از تغییر است. این مساله شامل نژادپرستی سیستماتیک میشود که در نظام آمریکایی فراگیر شده است که علیه مسلمانان، لاتینها و سیاه پوستان شیوع پیدا کرده است. بخش زیادی از مردم آمریکا که پذیرای تغییر هستند، کسانی هستند که از اشخاصی که خواستار صلح و آشتی با مردم جهان نیستند، هراسی ندارند. مشکل نخبگان شیطانی هستند که از ترس به طور بسیار موثری استفاده میکنند. بله آمریکاییها گیج و سردرگم شدهاند ولی نخبگان نه، نخبگان در آمریکا دقیقا میدانند که به دنبال چه چیزی هستند و تا حد امکان برای حفظ قدرت خود، رفتار ظالمانهای خواهند داشت. ایالات متحده دیگر آرزو و رویای بنیانگذاران خود مثل جورج واشنگتن، جفرسون و مدیسون نیست. غیرقابل تصور نیست که یک فروپاشی شبیه سقوط اتحاد جماهیر شوروی را برای ایالات متحده تصور کنید. آمریکا دقیقا با همان تنشهای قومی و قبیلهای روبرو شده و زمانی که این مسائل با اختلافات سیاسی و اقتصادی همراه باشد، این واقعیت بسیار قابل قبول و محتمل خواهد بود. صرف نظر از اینکه آمریکا نیز مثل اتحاد جماهیر شوروی با فروپاشی روبرو خواهد شد یا نه، این مساله قطعی است که آمریکا طی 30 سال آینده یا زودتر از آن دیگر یک ابرقدرت جهانی نخواهد بود.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com