گروه سیاسی: از همان ابتدای مطرح شدن بحث مذاکره مستقیم با آمریکا، رهبر معظم انقلاب که بارها اعلام کرده بودند اعتمادی به آمریکاییها ندارند و به نتیجه مذاکرات نیز خوشبین نیستند، ضمن اعلام سیاست نرمش قهرمانانه بیان کردند که اجازه این کار را به دولت میدهند تا مردم ایران تجربه این کار را نیز به دست بیاورند و بدانند که این کار ظرفیت فکری ملت را بالا خواهد برد [دیدار با مردم قم - ۱۹ دی ۱۳۹۲]. در طول مذاکرات و بعد از آن با خروج آمریکا از برجام و بازگشت چند برابری تحریمهای آمریکایی، این پیشبینی رهبر انقلاب بیشازپیش در ذهن مردم نقش بست و این فکر در اذهان عمومی به وجود آمد که وقتی با تغییر یافتن یک رئیسجمهور در آمریکا این کشور به تمام تعهدات و قول و قرارهای پیشین خود با سرعت هرچه تمامتر پشت میکند و به توافق بینالمللی برجام پایبند نیست، چطور میتوان در مسائل دیگر و یا حتی در موضوع مسئله هستهای، بار دیگر به گفتوگو با این کشور و یا رئیسجمهور فعلی یا بعدی این کشور نشست؟
این سؤال اما زمانی به نگرانی تبدیل شد که گمانهزنیها از ابتدای شهریورماه سال جاری در خصوص دیدار احتمالی ترامپ و حسن روحانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل آغاز شد. ایران و آمریکا همچنان درگیر در تنشهای منطقهای بودند و ترامپ که نتوانسته بود ائتلافی نظامی برای فرستادن به تنگه هرمز و دریای عمان از بین کشورهای مختلف جهان ایجاد کند، همچنان به فرستادن پالسهای درهم و عجیبو غریب جنگ و مذاکره با هم به سمت ایران اقدام میکرد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از مهر، از سوی دیگر، حسن روحانی رئیسجمهور ایران هم که نتوانسته بود اروپاییان را قانع سازد که به تعهدات خود در برجام پایبند بمانند و آنها نیز بهصورت علنی بیان کرده بودند قادر نیستند بدون اجازه آمریکا سیستم مالی اینستکس را راهاندازی کنند، بهیکباره در یکی از مراسمهای دولتی بیان کرد «حاضر است برای حل مشکلات مردم با هرکسی در دنیا ملاقات کند.» این پالس مذاکره در مطبوعات و رسانههای دنیا به معنای موافقت روحانی برای مذاکره با ترامپ تعبیر شد و بلافاصله خبرنگاران کاخ سفید به سراغ ترامپ رفته و از او درباره احتمال دیدارش با روحانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل پرسیدند. او هم این احتمال را رد نکرد. حالا دنیا در انتظار این دیدار ولو بهصورت اتفاقی بود.
در ایران اما نگرانیها شدت گرفته بود. در شرایطی که کمپین فشار حداکثری هر روز ابعاد تازهتری به خود میگرفت و دایره تحریمها تنگتر و تنگتر میشد و حتی مذاکره کننده هستهای کشورمان نیز تحریم شده بود، ایران چطور میبایست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگ برنده نهایی را در اختیار ترامپ میگذاشت؟
در این میان، رهبر انقلاب که بارها در سخنرانیهای خود از ابتدای مطرح شدن بحث مذاکره با آمریکا در سال ۹۲ این مسئله را گوشزد کرده بودند، این بار باز هم به شخصه وارد میدان شدند و بحث عزت ملی را مطرح کردند.
ایشان در بیانات خود در ابتدای درس خارج فقهشان در تاریخ ۲۶ شهریور، هدف اصلی آمریکا از مذاکره را نه به کار بردن دیپلماسی برای حل مشکلات، بلکه تسلیم شدن ایران دانستند و بیان کردند: «آمریکا که میگوید مذاکره کنیم، مقصودش این نیست که بیاییم یک راهحل عادلانه پیدا کنیم، نه، مقصودش این است که بیایم سر میز مذاکره بنشینیم، ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید؛ مقصود از مذاکره این است.» این مطلبی بود که بارها توسط دونالد ترامپ و مایک پمپئو رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا نیز اعلام شده بود. در ابتدای مطرح شدن بحث مذاکره بین ایران و آمریکا در دولت ترامپ نیز پمپئو ۱۲ شرط برای انجام مذاکره و تسلیم شدن ایران مطرح کرده بود و حالا که نتوانسته بود به خواستهاش برسد، از آن شروط دست کشیده و خواستار برگزاری بدون پیششرط مذاکره برای همان هدف شده بود.
رهبر انقلاب هدف اصلی آمریکا از مطرح کردن مذاکره و کشاندن ایران بهپای میز مذاکره را ثابت کردن این ادعا توسط دولت ترامپ دانستند که کمپین «فشار حداکثری» توانسته به نتیجه برسد و موفق شده است ایران را به زانو دربیاورد. ایشان درعینحال خاطر نشان کردند که «اگر این مذاکره صورت بگیرد و ایران نشان دهد که واقعاً این فشار جواب داده، ایران دیگر و هرگز روی آسایش را نخواهد دید»، زیرا هر چه که از ایران طلب کنند، باید برآورده سازد.
ایشان اما شرطی برای رویارو شدن با آمریکا- و نه مذاکره مستقیم با دولت این کشور– گذاشتند که باعث شد برخی از رسانههای معاند و تحلیلگرانشان سعی کنند برداشت خود را در فضای مجازی از این بیانات گسترش دهند. ایشان در انتهای صحبتهای خود بیان کردند: «اگر آمریکا حرف خودش را پس گرفت و به آن معاهدهٔ هستهای که نقض کرده بود برگشت و توبه کرد و شد عضو کشورهای معاهدهکننده، آنوقت در جمع کشورهای معاهدهکننده که شرکت میکنند و با ایران صحبت میکنند، او هم شرکت کند؛ بدون آن، هیچگونه مذاکرهای در هیچ سطحی بین مسئولین جمهوری اسلامی و آمریکاییها اتّفاق نخواهد افتاد؛ نه در سفر نیویورک، نه در غیر سفر نیویورک.»
مذاکره مستقیم با آمریکا ممنوع است
یکی از تحلیلگران شبکه ضدانقلاب بیبیسی فارسی در این خصوص بیان کرده بود، شرطی که آیتالله خامنهای برای مذاکره با آمریکا گذاشتند، نشاندهنده این است که ایشان برخلاف نظرات پیشین خود، درصورتیکه دولت ترامپ به برجام بازگردد، مخالفتی با مذاکره با او ندارند. این در حالی است که اگر به صحبتهای ایشان بهخوبی دقت میشد، بهدرستی میتوان فهمید که سیاستی که رهبر انقلاب تعیین کردند نه سیاست برای آمریکا بلکه سیاست برای دولت جمهوری اسلامی بود که بداند دیگر از این پس نمیتواند با دولت آمریکا بهصورت مستقیم مذاکره کند.
درهرصورت دولت ترامپ که با آن همه تبلیغات و سروصدای رسانهای و با پشتیبانی کنگره این کشور از برجام خارج شد، مطمئناً پس از یک سال و اندی بیآبرو شدن و اعمال تحریمهای مختلف، دوباره به این توافق که خود آن را «بدترین توافق تاریخ آمریکا» بود بازنخواهد گشت. اما این صحبت برای کسانی در دولت بود که گمان میکردند حتی اگر ترامپ با اعمال برخی معافیتها در تحریمهای نفتی هم چراغ سبزی برای مذاکرات نشان داد، میتوان با دولت او مذاکره کرد. از سوی دیگر زمانی که رهبر انقلاب مطرح میکنند که در صورت بازگشت آمریکا به برجام هم این کشور تنها بهصورت عضوی از دیگر اعضای کشورهای معاهده کننده میتواند در جلسات حضور پیدا کند، یادآور حضور آمریکا در جلساتی است که پیش از برجام و در دولت احمدینژاد با حضور کشورهای اروپایی برای مسائل هستهای و یا حتی منطقهای شکل میگرفت. در آن جلسات هم نماینده آمریکا حضور داشت اما هیچگاه مذاکره دوجانبهای بین طرفهای دو کشور صورت نمیگرفت.
باید ظرفیت فکری ملت بالا میرفت
نکته مهم در این راهبرد جدید این است که آمریکا همانطور که از ابتدای امر غیرقابلاعتماد بود، هماینک نیز غیرقابلاعتماد است. مردم ایران به این نتیجه رسیده بودند که میخواهند با این کشور وارد گفتوگو شوند و راه گفتوگو و تعامل را نیز امتحان کنند. رهبر انقلاب این اجازه را به دولت دادند تا این تجربه نیز حاصل شود و «ظرفیت فکری ملت بالا رود». بالا رفتن ظرفیت فکری بدین معنا است که حالا آنها به این تجربه رسیدهاند و میدانند که نمیتوانند به سیستمی سیاسی که با تغییر هر رئیسجمهوری تمام سیاستهایش بهیکباره عوض شده و با امضای هر رئیسجمهور و هر فرمان اجراییای تمام تعهدات و معاهدات بینالمللیاش فراموش میشود، وارد معامله و گفتوگو و توافق شود.
ملت ایران از این پس تجربه تلخ گذشته را تکرار نخواهند کرد و اجازه نخواهند داد که عزت ملیشان با کمپینهای «فشار حداکثری»، «فریب حداکثری» یا «تهدید حداکثری» زیر سؤال رود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چه کسی باید نظام مقدس انقلاب اسلامی را از گزند چنین خائنانی محفوظ بدارد، تکلیف جریان نفوذ نهادینه شده در دو جناح اصولگرا و خصوصا اصلاح طلب چیست و چه کسی باید سزای خیانت خیانت کنندگان را بر آنها بچشاند؟!
تکلیف آسیب و معاهدات خائنانه چه میشود؟
تکلیف دهن کجی برخیها به اوامر رهبری چیست؟
و...
تا کجا امت حزب الله که ابن روزها توسط خائنان اقلاح طلب از نظر اقتصادی و اجتماعی تحت شدیدترین فشارهاست باید دم برنیاورد. مفاهیم آتش به اختیار و هزینه های آیا به زندان و... ختم میشود؟! مگر حسین قدیانی ها، دکتر حسن عباسی ها و... چه گفته اند که باید در بند اصلاح طلبان و زندان آنها باشند؟!
مگر...