مسائل و جنجال های زیادی پیرامون کارخانه هپکوی اراک طی چند وقت اخیر پیش آمده است. کارخانه ای که تحت عنوان خصوصی سازی، با قیمتی نازل و به شیوه ای جالب به شرکتی خاص واگزار شد و نهایتا به صورتی کاملا هدفمند به سمت نابودی قدم برداشت.
گروه اقنصادی: مسائل و جنجال های زیادی پیرامون کارخانه هپکوی اراک طی چند وقت اخیر پیش آمده است. کارخانه ای که تحت عنوان خصوصی سازی، با قیمتی نازل و به شیوه ای جالب به شرکتی خاص واگزار شد و نهایتا به صورتی کاملا هدفمند به سمت نابودی قدم برداشت.
به گزارش بولتن نیوز، کارخانه هپکوی اراک نیز سرنوشتی همچون سایر صنایعی که تحت عنوان خصوصی سازی به تعدادی از مدیران و اقوامشان واگذار گشت، دچار شده است. شرکت هایی که تنها هدف به دست آوردنشان، به ورشکستگی کشاندن آن ها و بهره برداری تجاری از منابع آن ها بوده است. نتیجه این رفتار زالو صفتانه آقایان مسئول در ادوار مختلف، زمین خوردن صنایع داخلی، تعطیلی کارخانه ها و در نتیجه بیکاری تعداد زیادی از کارگران و کارمندان می شود که بار اقتصادی و امنیتی و اجتماعی فراوانی را به کشور تحمیل خواهد کرد.
اما حکایت هپکو چیز دیگری است. این کارخانه مهم در اواخر سال 85 به علی اصغر عطاریان واگذار می شود. پس از این اتفاق هیئت مدیره ای برای کارخانه تشکیل می شود که ترکیب اعضای آن بسیار جالب است. بیژن نامدار زنگنه رئیس هیئت مدیره می شود و شرکتی که محمود حجتی وزیر جهاد فعلی رئیس هیئت مدیره آن بوده است، به عنوان یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره جدید هپکو انتخاب می شود. نفر دیگر هیئت مدیره جدید غلامرضا صحرائیان، قائم مقام محمود حجتی در وزارت کشاورزی دولت اصلاحات است. هم چنین مهدی گلی و لطف الله سعیدی که در دولت اصلاحات و وزارت کشاورزی تحت مدیریت حجتی از مدیران اصلی بودند و امروز نیز از مشاوران وی هستند، ترکیب هیئت مدیره را کامل می کنند. از طرف دیگر عطاریان که خریدار هپکو می باشد نیز خود سابقه مدیریت در جهاد را داشته است و به این ترتیب ترکیبی از مدیران سابق دور هم جمع می شوند تا در یک خصوصی سازی کاملا عادلانه! مدیریت یکی از مهم ترین صنایع کشور را در دست بگیرند.
حال با علم به مدیریت این علمای مدیریت و ژنرال هایی که حسن روحانی در ابتدای روی کار آمدن دولتش به آن ها می بالید، چرا باید کار را به جایی برسانند که امروز کارخانه هپکو تبدیل به یک خرابه شود؟! چرا وضعیت باید به جایی برسد که پس از این واگذاری خنده دار که تنها با 10 میلیون تومان پول نقد و الباقی به صورت اقساطی صورت پذیرفته، یک نفر به خود زحمت نداده پیگیر پشت پرده چنین اتفاقی شود؟! و عجیب اینکه نهادهای نظارتی و امنیتی آن قدر به اصل قضیه بی توجهی می کنند که کارگران هپکو خود دست به کار می شوند و در مقابل اتفاقات این کارخانه موضع گیری می کنند. اما قاعدتا صدای کارگر جماعت به جایی نمی رسد و کارخانه با سرعت بالاتری به سمت تعطیلی پیش می رود و کار امروز به جایی رسیده است که کارگران مظلوم هپکو برای به دست آوردن حق خود مجبور به اعراض می شوند و در جواب خواسته های به حقشان که بعضا از سر ناچاری به سمت خشونت هم کشیده شده، با خشونت تمام با ایشان برخورد شده است.
پس از این حجم از کش و قوس و بر اساس خواسته استاندار مرکزی حسن روحانی امروز در دستوری فوری خواستار رفع سریع مشکل کارگران گشته و در ضمن این دستور، دستور فسخ قرارداد فروش هپکو را صادر کرده است. دستور جناب رئیس جمهور بسیار مهم و حیاتی است اما باید گفت نوشدارو بعد از مرگ سهراب به چه کار می آید؟! کارگران فراوانی زندگی شان بهم خورده است و یکی از صنایع کشو نابود شده و بازار تحت اشغال رقبای خارجی درآمده است. آیا با دستوری چنین دیرهنگام می شود آب رفته را به جوی برگرداند؟!
و بهتر است رئیس جمهور به این نکته توجه کند که منشا وقوع این اتفاقات در کجا بوده است. آیا وی متوجه نشده آن افرادی که این بلا را بر سر هپکو آورده اند و باید پاسخگوی فاجعه رخ داده باشند، امروز در دولت مسئولیت دارند و با خیال راحت در حال انجام کارهای دیگری هستند که به نحوی دیگر به کشور ضربه می زند. حسن روحانی بهتر است که به جای صدور اینگونه دستورها نگاهی به دور و بر خود بیندازد تا نگذارد کار به جایی برسد که به ورود مستقیم نیازی پیدا شود.