گروه اقتصادی: محمد مهدی بهکیش: سیاستهای اقتصادی دولت تا حدودی فرهیختهتر از قبل شده و هیجان کمتری ایجاد کرده. پیش از این، بعضی اوقات نحوه ورود دولت به بازار تحریککننده و تزریقکننده هیجان بود، اما در این شش ماه در نحوه نظارت بر بازار و کنترل سیاستهای پولی آرامش حکمفرما شده است.طی چند ماه اخیر جو آمریکا نسبت به ایران آرام شده و از شدت حملات کاسته شده است. این مجموعه عوامل و برخی عوامل دیگر، هیجان را تا حدودی از بازار ارز گرفت و به عرضه و تقاضا و عوامل طبیعی بازار اجازه داد کار خود را دنبال کنند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از اقتصادنیوز، موسی غنی نژاد:آیا واقعاً ثبات در اقتصاد ایران مشاهده میشود؟ فکر نمیکنم چنین اتفاقی رخ داده باشد. آنچه با عنوان ثبات نسبی از آن یاد میکنید، فقط مربوط به نرخ ارز است. باید دید در سایر شاخصها وضعیت چطور است. به عنوان نمونه، آیا تورم واقعاً کنترل شده است؟ به نظر من تورم همچنان وجود دارد، فقط آهنگ آن کمی کند شده که چندان معنادار نیست. این نکته را هم نباید فراموش کرد که بازار ارز در ماههای گذشته به شدت محدود شده و در نتیجه این محدودیت، شما نمیتوانید به راحتی ارز بخرید. محدودیتهایی که از جهات مختلف بر بازار ارز تحمیل شده، سیاستگذاری ارزی یا پولی نیست، بلکه سیاست پلیسی است و سیاست پلیسی فقط در کوتاهمدت جواب میدهد و آرامش ایجاد میکند.
مسعود نیلی:اگر تجربه سالهای 96 و 97 را بررسی کنیم، میبینیم که سقف نرخ ارز در سال 97 نسبت به نرخی که قبل از این بحران وجود داشت، بیش از چهار برابر شده است. این اتفاق برای اولین بار در اقتصاد ایران رخ داده که نرخ ارز نسبت به مقدار متناظر با PPP یا «برابری قدرت خرید» overshoot کرده و به بیش از دو برابر آن رسیده و در این فاصله زیاد، نسبتاً ماندگار شده است. البته در گذشته هم زمانهایی بوده که در فاصلهای کوتاه نرخ ارز به اندازه چند درصد بالاتر از مقدار «برابری قدرت خرید» قرار بگیرد، اما اینکه به بیش از دو برابر مقدار متناظر با «برابری قدرت خرید» برسد بیسابقه است.
احمد دوست حسینی: در ماههای گذشته تصور مردم از سطح تنشهای بینالمللی به تدریج تعدیل شده است. قبلاً این دغدغه وجود داشت که ممکن است جنگ شود و این ضرورت احساس میشد که مقامات کشور چندینبار به مردم اعلام کنند «جنگ نمیشود». احساس تنش خارجی در مردم کمتر شده و به همین میزان بر آرامش اقتصاد اثر گذاشته است.
وقتی متغیری از حد تعادلیاش خیلی فراتر میرود و به اصطلاح overshoot میکند، ضرورتاً با همان سرعت اولیه به پیش نمیرود و گرایش طبیعی این است که سرعت آن کم شود و میتوان انتظار داشت که سر جای خود بازگردد. برای هر متغیری که overshoot کرده باشد، بازگشت به حالت طبیعی متصور است، مگر سقوط آزاد که نتیجه بدی نیز برای آن متصور است.
محسن جلالپور: نیمه اول سال 98 پیشبینیناپذیرترین دوره اقتصادی سالهای اخیر بود. نیمه نااطمینانیها بود. همه سردرگم بودیم و تقریباً نفهمیدیم چه بر سر متغیرهای اقتصادی آمد. این نااطمینانی سبب شد فعالان اقتصادی در حالت بلاتکلیفی قرار گیرند، بنابراین امکان تصمیمگیری جدید از آنها سلب شد. توقف تصمیمگیری در اقتصاد یعنی توقف سرمایهگذاری جدید و این برای اقتصاد ایران قطعاً خبر خوبی نیست.در حال حاضر اقتصاد به یک آرامش نسبی رسیده اما نمیدانم اسمش را میشود ثبات گذاشت یا نه. اما قطعاً هرچه هست، حاصل کارهای کرده و سیاستگذاری دولت نیست. سمت تقاضا در تنگنا قرار دارد و سمت عرضه نیز در مضیقه قرار گرفته است.
علی میرزاخانی: اقتصاد ایران در سال 97 یکی از سنگینترین شوکهای تاریخی خود را پشت سر گذاشت. پس از آن شوک بزرگ، ما در دورهای قرار داریم که آرامش نسبی در اقتصاد ما حاکم شده است. دولت یک دوره چهارساله منتهی به سال 96 را در بیعملی مطلق گذراند و هشدار داده بودیم که این بیعملی اثر خود را بر اقتصاد خواهد گذاشت. سال 97 ما آثار بیعملی دولت را دیدیم. دولت همان زمان که با جهش نرخ ارز و تورم مواجه شد، بلافاصله بیعملی را کنار گذاشت و وارد بدعملی شد. یعنی در مواجهه با شوکهای اقتصادی سال 97، بدترین واکنش ممکن را انجام داد. بعد از چهار تا پنج ماه دولت متوجه سیاستهای اشتباه خود شد. اما در این مدت منابع بسیار زیادی تلف شد. دولت بدعملی را کنار گذاشت و دوباره وارد فاز بیعملی شد. البته این بار بیعملی نتیجه مثبتی داشته است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com