گروه دین و اندیشه- امین فرج: دیدن بعضی صحنه ها و اتفاقات، برای همیشه بعضی روضهها را برای آدم واقعیتر میکند. فردای عاشورای هشتاد و هشت بود و همه در شوک از آنچه اتفاق افتاده بود، اینترنت موبایل و تلگرام نبود که اخبار و تصاویر به این سرعت منتشر شود. توی دانشکده بودیم که پیامک خبرگزاری نسیم آمد که فیلم جدیدی از هتک حرمت دیروز منتشر شده. با سید محمد بودم، دویدیم پشت کامپیوتر، فیلم تازه منتشره، فیلم چندثانیه ای از لخت کردن یک بسیجی توسط فتنهگرها بود. خوب یادم هست وقتی تمام شد دونفری گریان پشت کامپیوتر خشکمان زده بود، باورِ این حجم از رذالت سخت بود.
به گزارش بولتن نیوز، از آن به بعد وقتی روضه میرسید به غارت پیکر امام (ع) در قتلگاه و اینکه یکی عمامه را برد و یکی انگشتر و اینها، پرتاب میشدم به آن فیلمِ عاشورای هشتاد و هشت. فیلمش را امشب گمانم بعد از ده سال برای چندثانیه دیدم باز، طبیعتا کامل هم نه. آخرین صفحهی همین پست است، لکه سیاهی بماند برای باعث و بانی و عاملانش.
حالا یکی دوسال است کار فرق کرده. اولین بار وقتی عکس صورت شهید محمدحسین حدادیان منتشر شد، روضه های گودال و مَقتل ریخت روی سرمان. اینکه امام (ع) را دوره کردند و هرکس با هرچه داشت میزد: شمشیر و نیزه و سنگ و عصا. محمدحسین هم همینطور شد.
امشب وقتی روضه خوان داشت میگفت خون جلوی چشم اسب را گرفت و اشتباهی حضرت علیاکبر(ع) را بُرد وسط سپاه دشمن؛ یاد فاصله خیمه گاه تا مَقتل حضرت علیاکبر در کوچه پس کوچههای شارع سدرة افتادم و یاد کوچهی منحوسِ گلستان هفتم که محمدحسین حدادیان وسط آنها گیر افتاد و اربا اربا شد. وقتی روضه خوان رفت سراغ پیکری که جمع نمیشد و عبا و جوانان بنیهاشم، یاد بدنش افتادم که از بالا تا پایین پاره پاره بود.
عکسهای وداع خانوادهاش در معراج یادم افتاد و این شعر که:
سپَه کوفه و شام اِستاده، به تماشای شَه و شهزاده
شَه روی نعشِ پسر افتاده، همه گفتند حسین(ع) جان داده...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com