به گزارش بولتن نیوز، داشتم شبکههای صداوسیما را یکی پس از دیگری عوض میکردم که ناخودآگاه چشمم به «بزرگراه همت» افتاد. اولش فکر کردم خب این هم یکی دیگر از آن برنامههای ساعت پُرکن صداوسیماست؛ اما تنها دیدن یک قسمت ازآن مرا مجاب کرد که دربارهاش بنویسم.
«بزرگراه همت» نام مستندی است سریالی که از شبکه افق پخش میشود. مستندی به کارگردانی اصغر احمدپور و تهیهکنندگی اباذر صالحیان. دغدغه اصلی بچههای بزرگراه همت، معرفی افراد یا گروههای فعال در حوزهی فرهنگ و تربیت است؛ معرفی افرادی که زندگیشان را وقف کردهاند تا به اطرافیانشان نوید یک زندگی متعالیتر را بدهند.
همینها برای من کافی بود تا بنشینم و آخرین قسمت پخش شده بزرگراه همت را ببینم. مستند دربارهی یک کانون فرهنگی تربیتی بود؛ یک کانون خاص برای دختران نوجوان؛ کانون «محیا».
جالب است کانونی که توانسته الگویی باشد برای مابقی کانونهای دخترانه، در تهران تاسیس نشده است. محیا در شهرستان شاهرود شکل گرفته و توانسته در دیگر شهرها و استانها نیز الگو باشد.
از همان ابتدای تماشای مستند چند مسئله ذهنم را درگیر کرد. اول آنکه چقدر خوب، که یک مستند به مسئله دختران نوجوان پرداخته است. اصلاً شاید بیراه نباشد بگویم که تا به حال کمترین کار و کمترین فکر را برای همین قشر از افراد جامعه کردهایم؛ همین دختران نوجوان. یک جستجوی ساده در اینترنت و کنداکتور صداوسیما نشان میدهد که چقدر برای دختران نوجوان کار کردهایم و برای تربیتشان برنامهریزی داشتهایم.
یکی دیگر از مسائلی که ذهنم را مشغول کرد، صحبتهای روحانی داستان بود که گویا بنیانگذار این کانون فرهنگی تربیتی نیز بوده است. او میگفت باید برای این نوجوانان برنامهریزی کرد و ابعاد مختلف آنها را شکوفا کرد. البته از وضعیت خانه و زندگیاش مشخص بود که از این راه عایدی مالی نصیبش نمیشود. راه انداختن یک کانون فرهنگی تربیتی برای نوجوانان که از قضا سود هم قرار نیست داشته باشد و شاید از لحاظ مادی ضرر هم محسوب شود، برایم جالب و حیرتانگیز بود.
در دانشکده حقوق استادی داشتیم که با پول و ثروتش احتمالاً همه ما به انضمام هفت پشت ایل و تبارمان را میخرید و در حراجی، نصف قیمت بازار میفروخت! سواد چندانی نداشت اما یکی از حرفهای کپی و دست چندمیاش را هنوز یادم نرفته است.
میگفت باید در زندگی «کاسْت-بِنِفیت» کنید! یعنی هزینه و فایده کنید. برای هر کاری که کاستش بر بنفیتش میچربید یک گوربابایش کنار بگذارید و دودستی به بنفیتهای زندگیتان بچسبید! خودش ادعا میکرد که با این فرمول محال است ضرر کنید. خب مادرمرده حرفش، حرف حساب بود و خیلی نمیشد با منطق امروزی به حرفش ایراد گرفت.
با دیدن قسمت «محیا» تمام حرفهای استاد دانشکده در ذهنم مرور شد؛ آخر چگونه میشود تمام زندگیات را وقف چیزی کنی که سود مادی چندانی ندارد. البته در همان مستند به جوابم رسیدم. راه انداختن کانون فرهنگی تربیتی شاید برای موسسانش عایدی مالی نداشته باشد، اما تا دلت بخواهد به نفع جامعه است.
در جای جای مستند، تأثیر کانون بر اعضای نوجوانش قابل مشاهده بود. اعضایی که معتقد بودند مدرسه برایشان فقط آموزش متون درسی را به ارمغان آورده و کانون محیا آنها را برای مبارزه با مشکلات زندگی آماده میکند. به زعم همان بچهها مدرسه آنان را تربیت نمیکند و نمیشود روی آن خیلی هم حساب کرد.
یک قسمت از روایت محیا، نکتهای عمیق و صدالبته ترسناک دارد. نوجوانی که معتقد است در مدارس نمیشود مشکلات را با مشاوران در میان گذاشت، چرا که مشاوران و مدیران مدرسه خیلی سریع مشکلات مطرح شده را کف دست خانوادهها میگذارند و این خیلی به مذاق نوجوانها خوش نمیآید. البته کار،کار درستی هم نیست. برخی مشکلات دوران نوجوانی و حتی جوانی آدمی باید توسط بزرگترهای غیرخانواده حل شود و الا شاید هیچگاه به خانوادهها منتقل هم نشوند.
داشتم به همین نکتهها فکر میکردم که به ذهنم آمد چقدر خوب میشود اگر با حاج آقای سعیدی موسس کانون «محیا» تماس بگیرم و در مورد همینهایی که ذهنم را مشغول خودش کرده گپ و گفتی کنیم. تلفنم را برداشتم با کمی پرس و جو بالاخره شمارهاش را پیدا کردم و تماس گرفتم. بعد از سلام و علیک و معرفی از او پرسیدم که چرا مدارس ما نمیتوانند ابعاد مختلف نوجوانها را شکوفا کنند و به طبع نیازهای دیگرشان را هم بر طرف؟ او معتقد بود:
صحبتهای حاج آقا هنوز تمام نشده بود که پایم را فراتر گذاشتم و پرسیدم که اصولا چرا ما در کل کشور برنامه فرهنگی تربیتی خاصی برای دختران نوجوان نداریم و چرا در چشم مسئولان سیاستگذار، این قشر از نوجوانان کاملا پنهان شدهاند؟
به اینجای گفتگو که رسیدیم پرسیدم: خب حاج آقا راهکار چیست و چگونه میشود آن راهی را که نیمه کاره مانده تا انتها رفت؟
در آخر گفتگو پرسیدم که به نظر شما کانونهایی مانند محیا چقدر میتوانند به اصلاح وضعیت آموزشی و تربیتی کشور کمک کنند؟ یا یک سوال جدیتر، آیا ما باید کانونها را افزایش بدهیم یا به جای افزایش کانونها به سراغ مدارس برویم و آنها را به سبک کانونهای تاثیرگذار مدیریت کنیم؟
خب بیشتر از این نمیتوانستم وقت حاج آقای سعیدی را بگیرم؛ قرار شد اگر عمری بود یک روز به صورت مفصلتری بنشینیم و باهم دربارهی معضلات و مشکلات بانوان و راهکارهای برون رفت از آنها، گپ و گفت کنیم.
البته کانون فرهنگی تربیتی محیا یک نمونه از کانونهای موفق بانوان در ایران است و امثال حاج آقای سعیدی نیز در کشور کم نیستند. کسانی که فارغ از سود و زیان مادی به دنبال اعتلای جایگاه واقعی زن مسلمان در جامعه هستند و این را برای خودشان، یک آرمان اسلامی- ایرانی میبینند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com