ویم وندرس (ارنست ویلهلم وندرس) Ernst Wilhelm “Wim” Wenders کارگردان، عکاس، نویسنده و تهیهکننده آلمانی جاده طولانی و پیچیدهای را تاکنون پیموده است.
گروه فرهنگ و هنر: ویم وندرس (ارنست ویلهلم وندرس) Ernst Wilhelm “Wim” Wenders کارگردان، عکاس، نویسنده و تهیهکننده آلمانی جاده طولانی و پیچیدهای را تاکنون پیموده است. زمانی که اولین فیلم خود «تابستان در شهر» Summer in the City را ساخت تنها ۲۵ سال سن داشت و از آن زمان تاکنون چه مسیر طولانیای آمده است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بلاگ نماوا، در طول این مسیر ما شاهد تصاویر، کلمات و صداهای او بودهایم. یک عکاس، نقاش، مشاهده کننده، کاشف، داستانسرا، گردآورنده و نقشهکش.
سفر با ویم وندرس به ما اجازه میدهد که دنیای جدیدی را ببینیم. دنیایی که شامل هنر او میشود؛ و در حالی که همه پرترههای که او به تصویر میکشد مردم را نشان نمیدهد، حسی از انسانیت در آنها وجود دارد که همه ما میتوانیم احساس کنیم که بخشی از آن هستیم.
اینگمار برگمان Ingmar Bergman درباره شگفتی و ناشناختگی سکوت میگوید. ساختههای وندرس باعث فهم و رسوخ سکوت میشود و به همچنین اگر ما در طول این سفر گم شویم موسیقیِ او ما را به مسیر بازمیگرداند. ما مشتاقانه به آنچه تاکنون ارائه داده نگریستیم و منتظر آنچه در آینده خواهد آمد هستیم.
“یک کارگردان که بیشتر نقاش است تا عکاس، بیشتر شاعر است تا داستانسرا و بیشتر فیلمساز است تا نمایشنامهنویس… کسی که فیلمهایش مدتها پس از ترک سینما در ذهنتان باقی میماند
۱۰ـ ترس دروازهبان از ضربه پنالتی ۱۹۷۲ The Goalkeeper’s Fear Of The Penalty
عنوان آلمانی: Die Angst des Tormanns beim Elfmeter
ویم وندرس در دومین فیلم بلند خود بهطور قطع رویکردی ضد روانشناختی دارد. برخلاف آنچه از عنوان فیلم برمیآید، «ترس دروازه بان از ضربه پنالتی»، این فیلم ربط ناچیزی با فوتبال دارد و بیشتر مشاهدهی دقیق شخصت است. حتی زمانی که دروازه بان که شخصیت اصلی داستان است بهطور تصادفی زنی را میکشد، او و به شکل بسط یافته آن، فیلم، به شکل غیرقابل توضیحی آرام و بدون کُنش باقی میماند.
نتیجه تقریباً شبیه فیلم تریلری درباره مردی در حال فرار است که بخش تریلر آن را حذف کرده باشند و مشاهده دقیق طبیعت انسان را جایگزین آن کرده باشند. اینطور به نظر میرسد که فیلم بیشتر به فرهنگ محلی و به خصوص نفوذ فرهنگ آمریکا در دورنمای آلمان علاقهمنداست تا نقب زدن به عمق روان یک ورزشکار/ قاتل.
۹ـ سلاطین جاده ۱۹۷۶ Kings of the Road
عنوان آلمانی: Im Lauf der Zeit
یک تعمیرکار پروژکتور و یک مرد افسردهی در آستانه خودکشی در امتداد مرز آلمان غربی و شرقی سفر میکنند. جاده بیپایان به آنها کمک میکند تا سفری کند به هویت خود و انگیزههای زندگی و این منشأ فلسفی میشود که شخصیت آنها را توسعه میدهد. این سفر به همچنین مطالعهای میشود درباره زنان و فقدانشان، فرهنگ آمریکایی و سینما.
این فیلم مانند یک رانندگی بسیار طولانی است؛ هیچ صحنهای وجود ندارد که بتوان آن را از فیلم حذف کرد چون ویم وندرس میخواهد ما حس خلأ محیط اطراف و خلأ درون شخصیتها را درک کنیم.
۸ـ آذرخش بر آب ۱۹۸۰ Nick’s Film: Lightning Over Water
وندرس با این فیلم با یکی از قهرمانانش، کارگردان فیلم «شورش بیدلیل» Rebel Without A Cause، نیک ری خداحافظی میکند. این فیلمی درباره نوستالژی، دوستی، ادای احترام و بالاتر از همه اینها مرگ است.
تشخیص داده شده بود که رِی به سرطانی کشنده مبتلا است اما او نمیخواست روزهای آخر زندگیاش را در بیمارستان سپری کند؛ بنابراین او وقت خود را با دوستان نزدیکش در آپارتمانی در نیویورک میگذراند؛ اینجا جایی بود که ویم وندرس او را در پروژه نهاییاش بکار گرفت. پروژهای که تبدیل به همکاری نزدیکی در رویارویی با مرگ شد. این فیلم از ساعتهای پایانی زندگی نیک شروع میشود و به رویارویِ وندرس با از دست دادن استادش تبدیل میشود.
۷ـ پینا ۲۰۱۱ Pina
“برقص، برقص، در غیر این صورت از دست میرویم “. ویم وندرس با این فیلم تجلیلی میکند از پینا بوش، یکی از مهمترین طراحان رقص ۴۰ سال اخیر. ما شاهد رقص گروه رقاصان او هستیم که برخی از معرفترین کارهای او را اجرا میکنند. این تصاویر به زیبای با تکنیک ۳-دی فیلمبرداری شده.
فیلم به یک تجربه خالص از حواس تبدیل شده است؛ عناصر موجود در کاریوگرافی های پینا که با رویکرد منحصر به فرد دوربین وندرس ترکیبشده است. به نظر میرسد که دغدغههای وندرس در فیلمهای داستانی و مستندهایش ماهیت موسیقی را گسترش داده و اکنون در این فیلم حتی فراتر از قبل میرود؛ چیزی که قبلاً یک طغیان یا یک هویت بود، اکنون تبدیل به راهی برای شناختن زندگی شده است.
۶ـ دوست آمریکایی ۱۹۷۷ The American Friend
عنوان آلمانی: Der Amerikanische Freund
دنیس هاپر نقش یک مهاجر آمریکایی در آلمان را بازی میکند که یک قابساز آلمانی با بیماری کشنده را متقاعد به ارتکاب قتل میکند. این فیلم هم دوباره تمثیلی از رابطه بین آمریکا و اروپا است. کاراکترها رابطهای را ابتدا مبتنی بر ترس و سپس حسادت و درنهایت دوستی بنا میکنند.
این فیلم درباره رابطه همزیست گونه اما مشکلدار روابط فرهنگی بین آمریکا و اروپا سخن میگوید. بر اساس رمانی از پاتریشیا هایسمیت “بازی ریپلی “، این یک بهانه بینقص برای ساخت یک تریلر آلمانی با کاراکتر آمریکایی است.
منبع: بلاگ نماوا